آیا روایتی از پیامبر(ص) مبنی بر حکم غنا وجود دارد
کد خبر: 3961559
تاریخ انتشار : ۰۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۶
حجت‌الاسلام سروش محلاتی پاسخ داد:

آیا روایتی از پیامبر(ص) مبنی بر حکم غنا وجود دارد

سروش محلاتی ضمن اشاره به اهمیت بررسی آرای فقهای قرن اول و دوم برای دستیابی به حکم شرعی غنا، تصریح کرد: در منابع شیعه و سنی، روایت معتبری از پیامبر(ص) درباره غنا وجود ندارد.

به گزارش ایکنا؛ هشتمین جلسه درس‌‎گفتار نوروزی «غنا و موسیقی» با سخنرانی حجت‌الاسلام سروش محلاتی، 8 فروردین‌ماه در فضای مجازی برگزار شد. گزیده‌ای از بحث این جلسه از نظر می‌‌گذرد؛

بحث ما درباره غنا به مرحله سوم و بررسی روایات رسید. در جلسه گذشته اشاره کردم پیش از ورود به روایات، نیازمند هستیم دو مقدمه را مورد مطالعه قرار دهیم. مقدمه اول آشنایی با فضای صدور روایات اهل بیت(ع) است. مقدمه دوم آشنایی با فتاوای اصحاب است؛ فتاوای فقها در آن عصر و دوران‌های قبل از آن. امروز درباره مقدمه دوم صحبت می‌‌کنیم.

چه نیازی به این مقدمه وجود دارد و آگاهی از فتاوای فقها در قرن اول و دوم چه تأثیری بر بحث ما دارد؟ در اینجا باید از مبنای مرحوم آیت‌الله بروجردی استفاده کنیم. فعلاً فرصت توضیح و تبیین نظریه این بزرگوار نیست. فقط اشاره می‌‌کنم به اینکه بر اساس این نظر، پیوند عمیق و ارتباط وثیقی بین روایات اهل بیت(ع) با فضای فتاوای عامه وجود دارد؛ به این معنا که فتاوای عامه در می‌ان عموم مسلمانان شایع و رایج بوده است، جنبه رسمیت داشته است، در نزد عموم مسلمانان قبول می‌‌شده و مسلمانان همانطور عمل می‌‌کردند که فقهای عامه می‌‌گفتند. در چنین شرایطی اگر ائمه حکمی بیان می‌‌کنند، باید فضای کلی فتاوای عامه که جو غالب را تشکیل می‌‌داد مورد توجه قرار دهند. تعبیر ایشان این است که روایات اهل بیت(ع) به مثابه آن است که حاشیه‌ای بر یک متن زده می‌شود. هر کجا متن مورد قبول است نیازی به حاشیه نیست و هر کجا متن مورد ایراد قرار می‌گیرد، جایی برای تحشیه خواهد بود.

ائمه به فضای کلی و عمل مسلمانان نگاه می‌کردند. هر کجا مورد انتقاد بود، متعرض می‌شدند و ایراد می‌گرفتند و تا ما ندانیم متن چه بوده است، نمی‌توانیم حواشی را درست بفهمیم. به هر حال در کار فقهی نیاز داریم اطلاع داشته باشیم در قرن اول و دوم در میان فقهای مذاهب عامه چه آرایی وجود داشته است و ائمه در قبال آنها چه موضعی داشته‌اند. البته فقهای دیگر هم به این نکته توجه می‌کردند، اما التفات آنها محدودتر بوده است. معمولا آنها این توجه را از باب تشخیص موارد تقیه مطرح می‌کردند که آیا روایت، موافق عامه است تا احتمال تقیه در آن وجود داشته باشد یا مخالف عامه است؛ اما مرحوم بروجردی فهم روایات را متوقف بر این می‌دانستند که فقیه، اشراف و اطلاع کافی از فقه آن دوره داشته باشد. ما در آثار فقهی خودمان از اعصار گذشته از سیدمرتضی، از شیخ طوسی آثاری می‌بینیم که توجه به فقه عامه در آنها دیده می‌شود. بهترین کتاب در این موضوع، کتاب خلاف شیخ طوسی است که یک اثر عالی در فقه مقارن است.

در اینجا به تناسب بحث از غنا لازم است این مطلب را از این منظر در چند مرحله مورد بررسی قرار دهیم. مرحله اول این است که در عصر پیامبر اکرم(ص) چه نصوصی وجود داشته است. مرحله دوم این است که صحابه پیامبر درباره غنا چه نظری داشتند. مرحله سوم این است که تابعین که عصر پیامبر را درک نکرده بودند و بعد از رسول اکرم بودند، درباره غنا چه گفتند. مرحله بعد فقهای معروف آن دوره از جمله آن چهار فقیهی که در رأس چهار مذهب قرار دارند چه دیدگاهی داشتند.

آیا موضوع غنا در روایات نبوی مطرح است یا مطرح نیست؟ ما این سوال را دو گونه پاسخ می‌دهیم. پاسخ اول این است که بر اساس منابع امامیه دنبال حدیث نبوی بگردیم. اگر بر اساس منابع خودمان موضوع را دنبال کنیم، پاسخ منفی است؛ یعنی ما در جوامع حدیثی خودمان از قبیل کافی، من لایحضر و سایر منابع، سخنی از پیامبر درباره غنا نداریم. بله، در برخی از منابع حدیثی ما که منابع معتبر شمرده نمی‌شود، برخی جملات به پیامبر نسبت داده می‌شود. این نوع احادیث، احادیث مورد توجه نیست.

اگر پاسخ به این سوال را از منابع اهل سنت بپرسیم، بله، در مجامع حدیثی آنها چند حدیث از پیامبر نقل شده است. یکی از آن احادیث این روایت است که در مسند حنبل ذکر شده است: «لا يحل بيع المغنيات ولا شراءهن ولا تجارة فيهن، وأكل أثمانهن حرام».

این روایت را برخی از علمای ما هم نقل کردند. مثلاً مرحوم صاحب تفسیر مجمع‌البیان در ذیل آیه لهو الحدیث این روایت را آورده است، ولی اصل مطلب از اهل سنت است و ما در روایات خودمان چنین مطلبی نداریم. در عین حال دو نکته قابل توجه است. نکته اول اینکه آیا عدم جواز بیع مغنیات دلالت بر حرمت غنا دارد یا ندارد؟ این محل ایراد است. مانعی ندارد شرع مقدس جلوی اینکه کنیزانی به این عنوان خرید و فروش شوند، با توجه به مفاسدی که بر این کار متوجه می‌شود، بگیرد، اما اینکه شخصی دارای غنا باشد، فعل او منع و حرمتی نداشته باشد. این یک جنبه است. مهم‌تر از این آیا این‌گونه روایات از نظر خود اهل سنت دارای اعتبار هست یا نه؟ روشن است بر اساس ملاک‌های حدیث‌شناسی، برای ما این روایات قابل اعتماد نیست، اما نکته مهم این است که علمای عامه که اسناد این روایات را بررسی کردند، نظر دادند این روایات، روایات غیرمعتبر است. هم در سندش افراد غیرثقه هست و هم سند دارای انقطاع است. لذا محققین‌شان تصریح کردند که اسناد این روایت ضعیف است. به هر حال بر اساس تفحصی که بنده انجام دادم، چند نقلی که در این زمینه وجود دارد، نقل‌هایی نیست که قابل اعتماد باشد.

در مورد روایات، نگاه دیگری هم می‌توان داشت که آیا اساساً از پیامبر اکرم سخنی در منع از غنا صادر شده یا صادر نشده است؟ غیر از اینکه از نظر فحص به یک نقطه روشنی نمی‌رسیم و نمی‌توانیم اثبات کنیم پیامبر در این زمینه سخنی در منع داشته باشند، یک راه دیگر هم هست. آن راه دوم این است با اینکه غنا در عصر امام صادق مورد اختلاف نظر قرار گرفته بود و از ائمه در این زمینه سوال می‌شد و روایات فراوانی از امام صادق در این زمینه هست، ولی در عین حال در هیچ یک از این روایات، امام صادق استناد به کلامی از پیامبر ندارند. با اینکه روش ائمه این است در مسائل اختلافی در احتجاج با عامه به حدیث نبوی استناد می‌کنند، چون برای مخالفین سخن امام صادق حجت نیست، ولی امام صادق به عنوان یک راوی حدیث که از وثاقت برخودار است، می‌تواند به سخن پیامبر استناد کند تا برایشان قابل قبول باشد. آیا در میان انبوه روایات امام، مواردی داریم که امام به سخن پیامبر استناد کرده باشد؟ چنین چیزی نداریم، در حالی که روایات فراوانی وجود دارد که امام صادق در موضوع غنا به آیات شریفه قرآن استناد فرمودند که قبلاً نمونه‌ای از استناد به آیات را خواندیم. این نکته تأییدی است بر آن مطلب که مسئله صدور روایت در موضوع غنا از پیامبر اکرم قابل اثبات نیست، بلکه چه بسا شواهدی انسان را به اطمینان برساند که از زبان حضرت چیزی صادر نشده باشد.

البته هر کدام از این نکات نمی‌تواند به تنهایی به اثبات حکم بینجامد، ولی حلقه‌های بحث را به هم ضمیمه می‌کنیم تا ببینیم در نهایت چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت. به هر حال نسبت به پیامبر اکرم نتوانستیم مطلب قابل توجهی پیدا کنیم. البته از طرف مقابل برخی روایات هست که تأییدی است بر اینکه غنا از طرف پیامبر ممنوع نبوده است. روایتی را مسلم در صحیح خودش آورده است. راوی روایت عایشه است: « قَالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ أَبُو بَكْرٍ وَعِنْدِي جَارِيَتَانِ مِنْ -[188]- جَوَارِي الْأَنْصَارِ تُغَنِّيَانِ بِمَا تَقَاوَلَتِ الْأَنْصَارُ يَوْمَ بُعَاثٍ، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَمِزْمَارُ الشَّيْطَانِ فِي بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ وَذَلِكَ فِي يَوْمِ عِيدٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَا أَبَا بَكْرٍ، إِنَّ لِكُلَّ قَوْمٍ عِيدًا، وَهَذَا عِيدُنَا» این نوع از روایات هم وجود دارد که مورد استناد عامه است.

انتهای پیام
captcha