به گزارش ایکنا؛ نخستین جلسه درس تفسیر قرآن کریم آیتالله عباسی خراسانی صبح امروز، 15 فروردینماه در حوزه علمیه قم برگزار شد. وی در این جلسه، به تفسیر آیات 47 و 48 سوره بقره پرداخت.
خداوند در این آیات میفرماید: «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ؛ اى فرزندان اسرائيل از نعمتهايم كه بر شما ارزانى داشتم و [از] اينكه من شما را بر جهانيان برترى دادم ياد كنيد و بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمىكند و نه از او شفاعتى پذيرفته و نه به جاى وى بدلى گرفته مىشود و نه يارى خواهند شد». متن جلسه از نظر میگذرد؛
گفته شد خداوند حکیم و کریم در قرآن یادآوری نعمت خودش را بر بنی اسرائیل در این آیات بیان میکند و همانطور که محضرتان عرض شد، این یادآوری یکی از مصادیق شکر نعمت است. ذکر نعمت نمونهای از شکر نعمت است و انسان موظف به شکر نعمت است. نعمتی هم که بر آنها بود، نعمت انبیای بنی اسرائیل و نعمت ملوکی که در میان آنها بود و نعمت آب و هوایی است که به آنها داده شده.
در آیه شریفه، کلمه «شفاعت» آمده است. شفاعت از شفع است. شفع در مقابل وتر است؛ به معنای جفت است. شفاعت را از آن جهت شفاعت میگویند که شفیع، جفت انسان است و از این جهت به عمل او شفاعت میگویند که شفیع، انسان را همراهی میکند.
ارتباط این آیه با آیه گذشته یعنی آیه یادآوری نعمت در این است که در نعمت هم یادآوری نعمت وجود دارد که مصداقی از مصادیق شکر است. ارتباطی که این آیه با آیه قبلی دارد، این است که نقطه مقابل شکر است که همان کفران است. به عبارت بهتر در اینجا امر به پروا و ترس از روزی شده است که در آن روز هیچ کس از هیچ کس جانشینی نمیکند و در آن روز شفاعتی هم قبول نمیشود و هیچ کس هیچ کسی را یاری نمیکند. به عبارت بهتر، راههایی که در این دنیا برای افراد باز است مثل راه عفو و تخفیف مجازات و ضمانت از مجرم و راه کفالت از بعضی گناهکاران و راه دیه و فدا دادن برای بعضی از اعمالی که واقع میشوند، در آخرت همه این روابط قطع شده است. نه نفسی جزای دیگری را قبول میکند و نه شفاعت و نه عدلی و نه نصرتی و هیچ یک از اینها در عالم آخرت اتفاق نمیافتد.
همچنین عرض کردیم نعمت ویژه بر بنی اسرائیل تفضیل علی العالمین بود. البته آنها افضل عالمین زمان خودشان بود و منافات ندارد که در زمانهای دیگر فضیلت برای اقوام دیگر باشد. قطعاً «العالمین» زمان حضرت موسی است و منافاتی با آیات دیگر ندارد که این ویژگی برای امت اسلامی بیان شده است. پس این فضیلت فی الجمله قوم یهود است و نه فضیلت بالجمله که در تمام زمانها باشد.
این آیه امر به پرهیزگاری از روز جزا است. روز جزا که هیچ کس نمیتواند از دیگری شفاعت کند و کسی نمیتواند به دیگری کمک کند. نکته مهم دیگر در این آیه این است که تقوا در قرآن یا به لحاظ مبدأ هستی است یا به لحاظ مقصد و منتهای هستی است. غالب آیات، پرهیز از مبدأ را مطرح میکنند و به تعبیری که ما بر آن اصرار داریم از آنجا که مبدأ و مقصد یکی است، پرهیز از مبدأ، پرهیز از مقصد و منتها هم هست. معلوم میشود انسان هم باید از حضرت حق پروا داشته باشد و هم از قیامت پروا داشته باشد.
نکته ادبی که اینجا هست این است که جایگاه نحوی «یوم» دو احتمال دارد؛ یکی اینکه مفعول فیه باشد، یکی اینکه مفعول به باشد. ظاهراً این وجهی که مفعول به باشد، بهتر است؛ یعنی «بپرهیزید روزی را که ...» نه «بپرهیزید از روزی که ...». در نتیجه از این چند فرمان الاهی و امر به تقوای از روز جزا این استفاده را میکنیم که هر انسان مسئول خودش است. «لاتجزی» یعنی هیچ کس حق دیگری را ادا نمیکند، چه این حق حق الله باشد، چه حق الناس باشد. هر شخصی باید از جانب خودش حق را ادا کند و نمیتواند از جانب دیگری جزایی داشته باشد. پیام آیه شریفه این است هر کسی از هر طبقه و نژادی باشد، مسئول نفس خود و عمل خودش است، نه میتواند به جای کسی بنشیند و نه دیگری میتواند جای او بنشیند.
انتهای پیام