مریم تفنگچی، استاد گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اصفهان و مؤسسه آموزش عالی هشت بهشت در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه شفقتورزی نسبت به خود و دیگران هر دو در یک قالب قرار میگیرد، اظهار کرد: شفقت یا مهربانی یک ویژگی مثبت در افراد محسوب میشود و زمانی که به فعل و عمل دربیاید، شفقتورزی شکل میگیرد که یکی از فاکتورهای روانشناسی مثبت بهشمار میرود و منظور از آن این است که افراد نسبت به خودشان و دیگران مهربانی داشته باشند و این را به عمل درآورند. شفقتورزی سه مؤلفه یا چرخه دارد که باید توأمان باشند و اگر مؤلفه اول به مؤلفه دوم و مؤلفه دوم به مؤلفه سوم منجر نشود، نمیتوان این ویژگی را کامل دانست.
وی افزود: شفقتورزی با مؤلفه «درک» شروع میشود و بسته به اینکه در ارتباط با خود فرد یا دیگران باشد، منظور از آن این است که فرد ویژگیهای خودش یا دیگران را بشناسد. این درک کردن درباره خود یا دیگران باید بدون قید و شرط باشد، یعنی شناخت خود یا دیگران باید همراه با ارزیابی ولی بدون قضاوت و ایرادگیری باشد. مؤلفه دوم، «پذیرش» است، یعنی قبول خود یا دیگران با تمام ویژگیها و هر آنچه که هست و عامل سوم که «بخشش» نام دارد، به این معناست که اگر به گذشته خود یا دیگری نگاه کنیم و ببینیم گذشته خوبی نداشتهایم، رهایش کنیم و کاری به آن نداشته باشیم. به هر حال، هر فردی ممکن است نقصها و اشتباهاتی داشته باشد که باید روی اصلاح نقصها و اشتباهات خود یا دیگری متمرکز شویم و در عین حال، به زندگی در زمان حال ادامه دهیم و امیدوار به آینده بهتری باشیم.
استاد روانشناسی دانشگاه آزاد اصفهان درباره ارتباط میان هوش هیجانی و شفقتورزی، گفت: یکی از عناصر هوش هیجانی، خودآگاهی است که یکی از عناصر اصلی شفقتورزی نیز بهشمار میرود. در واقع، بسیاری از مؤلفههای روانشناسی مثبت پایههای یکسانی دارند و خودآگاهی در هوش هیجانی، شفقتورزی و بسیاری از زمینههای دیگر مشترک است و یکی از عناصر اصلی محسوب میشود. یعنی تا زمانی که ما خودمان را نشناسیم، قادر به مدیریت هیجانهای خود نخواهیم بود و نمیدانیم چگونه باید خود یا دیگری را درک کنیم، بپذیریم و ببخشیم.
تفنگچی تصریح کرد: شفقتورزی مثل بسیاری از متغیرها یا افعال روانی دیگر، هم بر جسم و هم بر روان افراد تأثیر دارد و این موضوع به لحاظ علمی ثابت شده است. کسی که شفقتورز محسوب میشود، به همان اندازه که نسبت به خود یا دیگران دلسوزی دارد و شفقتورزانه رفتار میکند، حال خوبی دارد و این نیز ثابت شده است که بسیاری از ویژگیهای روانی ما بر جسممان نیز اثر میگذارد. کسی که شفقتورز است، اشتباهات خود را قبول میکند، خودسرزنشگری کمتری دارد و از این مسئله آگاه است که میتواند خطای خود را اصلاح کند و درباره دیگران نیز همینطور رفتار میکند، بنابراین عزت نفسش آسیب نمیبیند و در این صورت، کمتر اضطراب دارد و کمتر دچار افسردگی و ملال خلق میشود.
وی ادامه داد: البته در همه افعال باید خط تعادل را حفظ کرد. کسی که شفقتورز نیست و تمایلی نیز به این موضوع ندارد، مثلاً معتقد است وقتی دیگران را میبیند، ابتدا آنها باید به او سلام کنند، غرور بیجا دارد، یا فردی ممکن است دیگری را چند بار به مهمانی دعوت کرده باشد و بگوید تا زمانی که او هم مرا چند بار مهمان نکند، دیگر دعوتش نمیکنم. در واقع، در ابراز مهربانی و شفقتورزی خود قائل به قید و شرط است. از طرف دیگر، کسانی که در شفقتورزی زیادهروی میکنند، افرادی هستند که قطعاً عزت نفسشان آسیب دیده است و نمیتوان رفتار آنها را شفقتورزی نامید، اگرچه به ظاهر اینطور باشد. کسانی که شفقتورز هستند، با رضایت خاطر این کار را انجام میدهند، حالشان خوب است و هیچگاه از کار خود پشیمان نمیشوند، ولی برخی افراد کاری را انجام میدهند و دیگران نیز آنها را تحسین میکنند، ولی خودشان حالشان خوب نیست و در خلوت، خود را بابت کاری که انجام دادهاند، سرزنش میکنند و در واقع، از عملکرد خود رضایت ندارند. لذا، این شفقتورزی نیست، زیادهروی است.
استاد مؤسسه آموزش عالی هشت بهشت اضافه کرد: تعادل مانند الاکلنگی است که دو طرف آن باید بالا و پایین برود. در مثال مهمانی که به آن اشاره کردم، این نیز منطقی نیست که فرد بگوید همیشه دیگری را مهمان میکنم، حتی اگر او مرا مهمان نکند، ولی اینطور هم نباید باشد که بگوید چون من دو بار او را دعوت کردهام، او هم حتماً باید دو بار مرا دعوت کند. ممکن است آن شخص به هر دلیلی امکان دعوت دوباره را نداشته باشد و نباید بهدلیل کار خوبی که برای دیگران انجام دادهایم، بازخواستشان کنیم یا از آنها توضیح بخواهیم، چون قرار است دیگران را درک کنیم. اگر باز هم دیگری را مهمان کردیم و او همچنان دعوت متقابلی از ما به عمل نیاورد، این موضوع جای تأمل دارد، ولی اینکه ما تعداد دفعات مهمانی خودمان را بشماریم و هر پذیرایی که از مهمان به عمل آوردیم، متقابلاً انتظار داشته باشیم که او نیز به همان تعداد دفعات ما را مهمان و به همان نحو پذیرایی کند، این حالت حساب و کتاب و بده بستان دارد.
وی اظهار کرد: در شفقتورزی، باید درک و خودآگاهی را به مرحلهای برسانیم که از قضاوت تهی باشد، مثلاً ممکن است با فرد سالمندی مواجه شویم که زیاد از خاطرات خود حرف میزند و اگر همواره به دنبال فرار از مواجه شدن با او باشیم، این کار به معنای درک کردن این شخص نیست، چون درک کردن باید بهگونهای باشد که با او همدلی کنیم. این به این معنا نیست که کل وقتمان را به صحبت کردن آن شخص اختصاص دهیم، ولی میتوانیم چند دقیقهای کنار او بنشینیم و به صحبتهایش گوش دهیم. یا بعضاً ممکن است کسی با وجود تلاش زیاد، در کاری موفق نشده باشد و دیگری با شرایط سختتر در کار خود به موفقیت برسد. در اینجا دو حالت میتواند اتفاق بیفتد؛ یا شخص اول احساس خشم میکند و این احساس به حسادت، نفرت و اشتغال ذهنی یا بعضاً به تحقیر و تخریب طرف مقابل میانجامد. یا اینکه شخص اول درک میکند که او تلاش کرده و خودش نیز تلاشش را انجام داده است و این را که او موفق شده و خودش به موفقیت نرسیده، قبول میکند و درصدد برمیآید که ببیند عیب از کجاست، بنابراین به پذیرش میرسد و از صمیم قلب موفقیت او را تحسین میکند. در واقع، افراد شفقتورز کلاً حال خوبی دارند و کسی که حالش خوب است، قطعاً عزت نفس بالا و سلامت روان بیشتری دارد و اجازه نفوذ افکار سمی را به ذهن خود نمیدهد.
تفنگچی تصریح کرد: شفقتورزی یک مهارت است، یعنی دانش مربوط به آن با تمرین و عمل کردن، به مهارت تبدیل میشود، مثل دوچرخهسواری که تا وقتی سوار دوچرخه نشود و حرکت نکند و چند باری زمین نخورد، دوچرخهسوار ماهری نمیشود. شفقتورزی نیز همینطور است، ابتدا باید مقدمات و علم مربوط به آن را به دست آورد، سپس این دانش را در عمل به کار بست و با تمرین مداوم، آن را تثبیت کرد.
وی اظهار کرد: مردم جامعه ما افراد مهربان و شفقتورزی هستند و در این تردیدی نیست، ولی بعضاً ناآگاهی و تلقیهای نادرست باعث بروز برخی اشتباهات میشود. مثلاً از کودکی به ما یاد میدهند که اگر زیاد مهربانی کنی، آدم سادهای هستی، یا لازم نیست زیاد به دیگران محبت کنی، کلاه خودت را بچسب. در واقع، میتوان گفت جامعه ما شفقتورز است، ولی چنانکه باید و شاید در این زمینه رشد نکرده، شاید به این دلیل که شفقتورزی موضوع مهمی تلقی نشده، یا در قالبی قرار گرفته که افراد دارای این ویژگی با برچسبهای منفی شناخته میشوند و همین باعث میشود تا دیگران از ترس این برچسبها به رفتار شفقتورزانه اهمیت ندهند.
انتهای پیام