کد خبر: 4072312
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۷
در دومین نشست شهرکاوی مطرح شد

المان‌های شهری؛ چرا و چگونه

جمعی از دانش‌آموختگان و کارشناسان طراحی شهری، معماری، تاریخ، مرمت بافت‌ها و بناهای تاریخی، گرافیک و جامعه‌شناسی در دومین نشست شهرکاوی گرد هم آمدند تا به سؤال «المان‌ها به چه کار شهر می‌آیند؟» پاسخ دهند.

مجسمه کاوه آهنگر در میدان آزادی

به گزارش ایکنا از اصفهان، دومین نشست «شهرکاوی؛ تأملی درباره آینده شهر» با موضوع «المان‌ها به چه کار شهر می‌آیند؟» به همت جهاددانشگاهی واحد اصفهان، عصر روز گذشته، 29 تیرماه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار شد.

در ابتدای این نشست، مهری شاهزیدی، عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی واحد اصفهان علت شکل‌گیری نشست‌های شهرکاوی را نبود گفت‌وگو در سطوح مختلف شهر و همخوان نبودن ادبیات متخصصان، دانشجویان، مدیران شهری و شهروندان با یکدیگر دانست و اظهار کرد: تصمیم گرفته شد موضوعاتی در این نشست‌ها مورد کاوش قرار گیرد که پیونددهنده این گروه‌ها و سطوح به یکدیگر باشد و امکان گفت‌وگو را برای آنها فراهم کند.

وی افزود: هدف مهم دیگری که شهرکاوی دنبال می‌کند، شکل‌گیری یک اجتماع فکری است، چراکه چنین اجتماعاتی در نهایت باعث توسعه جامعه می‌شوند و می‌توانند آن را پیش ببرند. بنابراین، برگزاری این نشست‌ها هر چند گامی کوچک است، ولی امیدواریم در این زمینه مؤثر باشد.

شقایق نصیری، مدیر اجرایی دومین نشست شهرکاوی نیز ابتدا به ارائه تعریف المان‌های شهری پرداخت و گفت: با بررسی چندین مقاله، پژوهش، پایان‌نامه و رساله‌های دکترا به این تعریف جامع رسیدیم که المان‌های شهری، پیکرواره‌هایی هستند که در ساخت آنها از ویژگی‌های درونی اشکال و حجم‌های هندسی به‌صورت یک کلیت یکپارچه و ترکیبی از این موارد استفاده می‌شود. قبل از هر چیز، این ترکیبات دارای یک نظام هندسی و تعادل پایدار و زیبا هستند، به‌طوری که پس از خودنمایی در سطح شهر، ذهن افراد را به‌گونه‌ای درگیر می‌کنند که تا مدت‌ها آن منطقه از شهر را به‌صورت یک نماد مشخص می‌شناسند و آن المان جزو شاخص‌های شهر محسوب می‌شود، به‌گونه‌ای که وقتی نام منطقه مزبور برده می‌شود، ذهن ناخودآگاه به دنبال شاخص‌ها و ویژگی‌های آن منطقه و المان مورد نظر می‌گردد و آن را مجسم می‌کند.

وی با ذکر نمونه‌هایی از المان‌های شهر اصفهان، موقعیت مکانی آنها و المان‌های پربازدید و شناخته‌شده‌تر، افزود: مجسمه علی‌اکبر اصفهانی در خیابان هشت بهشت و امتداد این خیابان بعد از موقعیت مجسمه، ابتدای خیابان باغ گلدسته، ایستگاه متروی سی‌وسه‌پل در خیابان چهارباغ بالا، روبروی ایستگاه متروی باهنر، ساختمان شهرداری در ابتدای خیابان سپه، ابتدای پل وحید، میدانگاه عباسی روبروی هتل عباسی و ورزشگاه تختی در خیابان تختی، از جمله این المان‌ها هستند.

انواع المان‌های شهری

پاشا باقری، دانش‌آموخته طراحی شهری، اولین سخنران این نشست بود که به توضیح انواع المان‌های شهری پرداخت و اظهار کرد: المان‌های بیانی به دنبال انتقال معنا یا مفهومی هستند، مثل المان پدر و پسر در پل غدیر که پدر نردبانی را نگه داشته است تا پسر از آن بالا برود و مفهوم حمایت پدر از فرزند را به ما منتقل می‌کند، یا المان کاوه آهنگر در میدان آزادی که در اینجا نوعی ارتباط اسمی وجود دارد، یعنی کاوه آهنگری که به دنبال آزادی از بند اسارت بود، ولی نقدی که به آن وارد می‌شود، این است که با وجود این ارتباط اسمی، المان با موقعیت مکانی‌اش تناسب ندارد. میدان آزادی، میدانی بسیار بزرگ و گسترده، ولی ارتفاع المان کاوه آهنگر بسیار کوتاه است و اگرچه از خیابان‌های اطراف، عمق دید زیادی وجود دارد، ولی المان با پایه شش متری نصب شده است تا در معرض دید قرار گیرد. از طرف دیگر، به این المان از منظر شب نیز پرداخته نشده است و نورپردازی‌هایی دارد که زیاد قوی نیست.

وی افزود: نوع دیگر المان‌ها، نمایشی است که عمدتاً این نوع المان‌ها را در اصفهان می‌بینیم، مثل المان‌های نوری که در روز جلوه خوبی ندارد و کارکرد آنها فقط مربوط به شب است. نکته مثبت این المان‌ها فقط به تعامل مردم با آنها برمی‌گردد و ارتباطی که توانسته‌اند با مردم برقرار کنند، چون مبلمانی دارند که افراد می‌توانند در آن مستقر شوند. به المان‌های نوری در اصفهان فقط از منظر شبانه پرداخته شده و منظر روز مورد توجه قرار نگرفته است. تونل نوری که در خیابان بهشتی‌نژاد نصب شده، در شب خیلی خوب جواب داد و استقبال زیادی از آن شد، ولی در روز اصلاً زیبایی ندارد و احساس ترس را القا می‌کند. در واقع، بیشتر جنبه نمایشی المان‌های نوری دنبال می‌شود.

این کارشناس طراحی شهری نوع دیگر المان‌ها را مبلمان شهری خواند و اضافه کرد: از پایه چراغ‌ها گرفته تا صندلی‌ها، سطل‌های زباله، تابلوهای راهنمایی و رانندگی و... جزو مبلمان شهری است، ولی در اصفهان اصلاً به این‌ها پرداخته نمی‌شود. مثلاً، سه چهار سال پیش، روی بدنه پایه چراغ‌ها از رنگ آبی استفاده شد، ولی ادامه پیدا نکرد و در قالب یک طرح جامع و دید کلی به این موضوع نگاه نشد. از طرف دیگر، در اصفهان اصلاً به موضوع نور، پایه‌های نوری و نورپردازی پرداخته نشده، در صورتی که مبلمان شهری می‌تواند از طراحی، ایده و ارتباط با فضای شهری برخوردار باشد، ولی کمتر به این موضوع پرداخته شده است.

وی تأکید کرد: اینکه مشکل کجاست که المان‌ها در اصفهان این‌گونه طراحی می‌شوند، شاید به صحیح نبودن فرایند طراحی این المان‌ها برگردد. هم‌اکنون در سایت شهرداری، اطلاعیه‌ها و فراخوان‌هایی درباره طراحی المان برای تعدادی از میدان‌های شهر وجود دارد که مبلغی برای طرح برنده در آنها اعلام شده است، ولی با این مبلغ اندک، کدام متخصص و صاحب سبک و ایده حاضر به ارائه طرح می‌شود؟ بنابراین، نتیجه خوبی به دست نمی‌آید و سالانه هزینه زیادی صرف المان‌های شهری می‌شود، به‌خصوص قبل از عید، ولی دو ماه بعد از آن، همه این المان‌ها باید جمع شود و معلوم نیست چه اتفاقی برای آنها می‌افتد. بنابراین، باید با نگاهی جامع‌تر با المان‌های شهری مواجه شد. المان‌ها از شهر هویت می‌گیرند و به آن هویت می‌دهند، به شرطی که افراد با آنها ارتباط برقرار کنند و خاطره‌ای در حافظه‌شان شکل بگیرد، ولی این اتفاق در اصفهان ضعیف است و المان‌های ساخته شده به مرور جمع می‌شوند. بنابراین، باور من این است که فرایند ساخت‌وساز المان‌ها باید مورد بازنگری قرار گیرد.

هویت‌بخشی؛ مهم‌ترین کارکرد المان‌های شهری

محمد افقری، دکترای تاریخ نیز در این نشست بیان کرد: درباره اینکه المان‌های شهری به چه کاری می‎‌آیند، نظرات مختلفی مطرح شده و معمولاً از کارکردهای اجتماعی، هنری، اقتصادی و مناسبتی آنها سخن گفته می‌شود، ولی فصل مشترک و حلقه وصل همه این نظرات، موضوع هویت است، به این معنا که المان‌های شهری به شهر و شهروندان هویت می‌بخشند و این هویت‌بخشی، جاده‌ای دوطرفه است، یعنی همان‌طور که شهر به المان هویت می‌دهد، المان نیز به شهر هویت می‌بخشد. این کارکرد هویت‌بخشی به شهر را شاید بتوان مهم‌ترین کارکرد المان‌های شهری دانست.

وی افزود: هنرمندی که می‌خواهد در شهری مثل اصفهان با آن تاریخ غنی، المان بسازد، کار سختی پیش رو دارد، چون قرار است هنر خود را در شهری عرضه کند که اوج شکوفایی هنر و معماری عصر صفوی را به خود دیده و مخاطبش ذائقه بالاتری دارد.

این کارشناس تاریخ به بررسی دو المان شهری اصفهان از منظر هویت تاریخی پرداخت و گفت: از بعد اساطیری، شاهد المانی مانند کاوه آهنگر هستیم که شخصیت کاوه در اساطیر ایران، منتسب به اصفهان است و شاید یکی از دلایلی که این المان برای میدان آزادی انتخاب شد، همین موضوع باشد. در کنار بعد اساطیری، باید از هویت تاریخی نیز سخن گفت و همگان از تفاوت تاریخ و اسطوره آگاه هستند. تا پیش از انقلاب، در همین موقعیتی که المان کاوه آهنگر وجود دارد، مجسمه‌ای از شاه عباس نصب بود که بعد از انقلاب، به دلایلی برچیده و مفقود شد و از سرنوشت آن اطلاعی نداریم. این مجسمه، بیان‌کننده هویت تاریخی اصفهان بود.

وی اضافه کرد: المان کاوه آهنگر در اوایل دهه 80 در میدان آزادی نصب و سپس به‌دلیل پروژه‌های عمرانی مربوط به مترو موقتاً برچیده شد، ولی به‌دلیل طول کشیدن فرایند عمرانی مترو، تا مدت‌ها این المان برنگشت و بعد از اتمام عملیات عمرانی، مطالبه‌ای در فضای مجازی برای برگرداندن آن شکل گرفت. بنابراین، در شهری که سابقه و هویت تاریخی غنی دارد، المان‌هایی موفق‌تر بوده‌اند که هویت تاریخی شهر را به نمایش گذاشته‌اند، چون کمتر دیده می‌شود که مردم شهر مطالبه‌ای برای برگرداندن یک المان داشته باشند و این نشان می‌دهد که المان کاوه آهنگر با تمام کاستی‌هایی که دارد و به آنها اشاره شد، از جایگاه هویت‌بخشی برخوردار است و توانسته با مردم شهر ارتباط برقرار کند.

افقری ادامه داد: فارغ از بحث هویت تاریخی، بعضاً با جانمایی نادرست المان‌‌ها در شهر مواجهیم، یعنی المان درست ساخته شده، جامعه آن را پذیرفته و به شهر هویت می‌بخشد، ولی جایگاهی که برای آن در نظر گرفته شده، نامناسب است. مثلاً، نشان اصفهان شامل نیم‌تنه انسان، بدن شیر و دم اژدها که از دوره صفوی با این عنوان شناخته می‌شود، به خوبی در المان‌های شهری به‌کار نرفته و جانمایی آن در ابتدای پل بزرگمهر اشتباه است و هیچ زاویه دیدی برای مخاطب ندارد. تندیس شهید همت نیز به خوبی ساخته شده، ولی جانمایی آن در کنارگذر بزرگراه اشتباه است و می‌تواند حواس رانندگان را هنگام عبور از بزرگراه پرت کند. علاوه بر این، مدت زمانی که مخاطب با این المان شهری ارتباط برقرار می‌کند، بسیار کوتاه است. بنابراین، اگر در جانمایی المان‌های شهری بیشتر دقت شود، شاید کارکرد مناسب‌تری پیدا کنند.

هویت اصفهان در المان‌های شهری گم شده است

سپس نوبت به محسن افشار، دانش‌آموخته معماری رسید تا به سؤال نشست پاسخ دهد. وی بیان کرد: شهرهایی مثل اصفهان، هویت دارند و هویت‌بخشی به شهرهایی مربوط می‌شود که تازه شکل گرفته‌اند. البته هویت اصفهان به نوعی گم شده است و مردم نمی‌دانند این هویت چیست. به نوعی می‌توان گفت ذائقه و سلیقه مردم عوض شده است و شاخصه اصلی آن، دستگاه‌های ذی‌ربط هستند، مثل سازمان زیباسازی شهرداری. قطعاً کسانی که المان‌ها را طراحی می‌کنند، هم باید نسبت به تاریخ علم و آگاهی داشته باشند، هم نسبت به فرهنگ و هم نسبت به موقعیت شهری اصفهان.

وی افزود: معتقدم اصفهان را باید به سه بخش تقسیم کرد؛ رینگ اول، بافت تاریخی است. رینگ دوم، هم تاریخی و هم جدید محسوب می‌شود و رینگ سوم کاملاً جدید است که می‌توان هر نوع المانی را در آن به‌کار گرفت، ولی با استفاده از همان هویتی که درباره آن صحبت می‌کنیم. مثلاً، المان‌هایی که نوروز امسال در گذر فرهنگی تاریخی اصفهان نصب شد، نوعی دهان‌کجی به المان‌های شاخص شهر بود و درخور این منطقه نبود، یا چرا باید در میدان امام حسین(ع) که تاریخ و معماری را در خود نهفته دارد، المان‌های اسباب‌بازی طراحی شود؟ آیا این المان‌ها را نمی‌توان به رینگ سوم شهر انتقال داد؟

این کارشناس معماری تصریح کرد: اصفهان، شهری تاریخی است و هر کس به این شهر می‌آید، دنبال رفتن به جنگل یا ساحل نیست. شهر ساختار تاریخی دارد و به جای طراحی این المان‌ها، بهتر است هویت اصفهان را معرفی کنیم. بناهای تاریخی شهر هر کدام یک المان کالبدی هستند و وقتی می‌خواهیم اصفهان را با مفهوم دیگری نیز معرفی کنیم و مثلاً در میدان عتیق، سرسره بادی قرار می‌دهیم، این یک المان موقت برای جذب افراد محسوب می‌شود، ولی دهان‌کجی به تاریخ هزار ساله شهر است.

وی ادامه داد: کسانی که این المان‌ها را طراحی می‌کنند، حداقل آن این است که آموزش کافی ندیده‌اند. در سازمان نظام مهندسی، این بحث مطرح شده است که برای بافت‌های تاریخی، معماران ذی‌صلاحی تعیین شوند که هم از تاریخ معماری سررشته داشته باشند و هم از بافت تاریخی، تا شاهد نمای رومی وسط یک بافت تاریخی نباشیم. المان‌های عید نوروز دقیقاً بی‌ربط به موضوع بودند و اگر گفته می‌شود مردم این المان‌ها را دوست داشته‌اند، باید گفت وقتی سلیقه آنها عوض شده، معلوم است که از این المان‌ها خوش‌شان می‌آید، این ما هستیم که باید سلیقه مردم را با تاریخ و فرهنگ‌مان پیوند بزنیم. عموم افراد نگاه تخصصی به موضوعات ندارند و این ما هستیم که تخصصی به موضوعات نگاه می‌کنیم. اکنون که بودجه نیز فراهم است، چه بهتر که نگاه کارمندی را کنار بگذاریم و المان‌ها را با آگاهی طراحی کنیم.

افشار به لزوم تعریف جایگاه برای المان‌ها اشاره کرد و گفت: بعضاً در یک منطقه که محل تولد شخصیتی مهم بوده است، هیچ المانی برای معرفی آن شخص وجود ندارد و المان مربوطه در جایی نصب می‌شود که هیچ ربطی به آنجا ندارد. بنابراین، باید دید چقدر توانسته‌ایم در المان‌های شهری، هویتی را که داشته‌ایم، حفظ کنیم. از این المان‌ها باید نهایت استفاده را برای احیای هویت گم شده اصفهان داشته باشیم.

بافت تاریخی اصفهان بزرگترین المان این شهر است

در ادامه، محمدمهدی کلانتری، مدرس، پژوهشگر و دکترای مرمت بافت‌ها و بناهای تاریخی اظهار کرد: بناهای شاخص یک شهر، المان شهری محسوب می‌شوند و المان را نمی‌توان فقط به‌عنوان یک‌سری مجسمه دائم یا موقت شناخت. المان آمریکا، مجسمه آزادی است و بیشتر به یک بنا می‌ماند تا یک مجسمه؛ المان فرانسه، برج ایفل و المان هند نیز تاج‌محل است. بنابراین، نمی‌توان معماری را از المان حذف کرد و المان را به یک‌سری مجسمه تقلیل داد.

وی افزود: اصفهان از قضا، شهر المان‌ها و مناره‌هاست، مناره یک المان شهری است که از فرسخ‌ها دورتر دیده می‌شود. اصفهان، شهر گنبدهای فیروزه‌ای است و تمام گنبدهای آن، المان این شهر هستند. اصفهان، شهر ادیان است، یعنی کنیسه‌ها، کلیساها و مساجد آن المان این شهر هستند و نشان می‌دهد سه دین ابراهیمی در آن همزیستی مسالمت‌آمیز داشته‌اند و المان‌های آنها، بناهای مذهبی‌شان بوده است.

این مدرس و پژوهشگر موضوع بحث خود را «سیر تحول بافت تاریخی شهر اصفهان با تأکید بر محور فرهنگی تاریخی شهر» قرار داد و گفت: اولین نقشه از بافت تاریخی اصفهان، مربوط به سال 1732 می‌شود که حصار شهر هنوز به سمت زاینده‌رود نیامده و بعد از میدان نقش جهان بسته شده است. شهرسازی صفوی جزو معدود دوره‌هایی است که به دوران قبل از خودش احترام گذاشت، یعنی هسته سلجوقی شهر را تخریب نکرد تا بناهای خودش را در آنجا بسازد، بلکه توسعه خودش را در قسمت جدیدی خلق کرد، با اینکه حتی از نظر مذهبی با سلجوقیان در تضاد بود، چیزی که در دوره‌های بعدی تکرار نشد و هر دوره‌ای، دوره قبلی را تخریب کرد و توسعه خودش را در همان قسمت پی گرفت. بنابراین، نوع شهرسازی در صفوی تغییر پیدا کرد، برون‌گرا شد و به حصار شهر بسنده نکرد.

وی اضافه کرد: نقشه دوم مربوط به سال 1840 است که راهنمای آن نشان می‌دهد بسیاری از بناها تخریب شده‌اند. نقشه سوم در 1851 ترسیم شد و از نقشه قبلی دقیق‌تر است، چون آن نقشه بسیار عمودی کشیده شده و این یکی انطباق زیادی با نقشه فعلی دارد و راهنمای آن، محل همه بناهای شاخص را نشان می‌دهد، اگرچه بسیاری از این بناها به وسیله ظل‌السلطان تخریب شد، ولی شهرسازی تغییر نکرد و نظام شهری تا اوایل دوره پهلوی هیچ تغییری نداشت. نقشه چهارم در سال 1302 ترسیم شد.

کلانتری ادامه داد: عصر صفوی با رنسانس و انقلاب صنعتی همزمان بود و به همین دلیل، شاهد تغییراتی در شهرسازی ایرانی هستیم. در این دوره، توسعه با احترام به تاریخ و حفاظت کامل تاریخی اتفاق افتاد، چیزی که امروز وجود ندارد و توسعه می‌خواهد تاریخ را تخریب کند تا خودش را توسعه دهد. برج جهان‌نما جایی ساخته شد که کاروانسرای صفوی تحدید وجود داشت، این کاروانسرا به زور تملک می‌شود و اشراری که مشخص نبود از کجا مأموریت گرفته‌اند، دو مرتبه غرفه‌های آن را به آتش می‌کشند. به این برج می‌گویند ارگ جهان‌نما، در صورتی که از نظر معماری ایرانی، فقط برای ارگ بم می‌توان عنوان ارگ را به‌کار برد. جهان‌نما نیز نامی جعلی است، چون نام برجی سه طبقه کنار دروازه دولت بود که ظل‌السلطان آن را تخریب کرد و اینکه ما بنایی چندین طبقه بسازیم که سالن سینما، استخر، پاساژ و پارکینگ طبقاتی داشته باشد و نام آن را ارگ جهان‌نما بگذاریم، آیا باید به هویت تاریخی و المان ما تبدیل شود؟

وی تصریح کرد: ما بزرگترین المان‌های‌مان را تخریب می‌کنیم و می‌خواهیم به جای آنها بناهایی بسازیم تا تغییر المان بدهیم، این اتفاق نباید نیفتد. ما المان‌های کمی نداریم، چرا به آنها نمی‌پردازیم و المان‌های جدید می‌سازیم؟ مثلاً، مصلا را به نام یک بنای مذهبی با معماری شیشه‌ای می‌سازیم، ولی آیا معماری مذهبی در اصفهان ضعف داشته است که برای تغییر نماد، مصلا را بسازیم؟

این مدرس و پژوهشگر با اشاره به دگرگونی بافت تاریخی اصفهان، گفت: ما حفظ میراث را فقط به بناهای شاخص معطوف کرده‌ایم و فقط می‌خواهیم آنها را حفظ کنیم، یعنی میدان نقش جهان و چهار بنای اطراف آن و اینکه پشت این بدنه چه اتفاقی می‌افتد و چه بلایی بر سر بافت تاریخی می‌آید، برای هیچ کس مهم نیست. ما بافت تاریخی این شهر را در عرض 50 سال نابود کرده‌ایم، پهلوی اول خیابان‌کشی‌ها را در بافت تاریخی آغاز کرد و ما به آن سرعت بخشیدیم، یعنی خیابان‌ها و پاساژها به بافت تاریخی نفوذ کردند و کل آن را بلعیدند. در فیلم باد صبا که 50 سال پیش ساخته شده است، ببینید بافت تاریخی اصفهان چه داشته و امروز چه چیزی دارد. بافت تاریخی بزرگترین المان و سازه نمادین این شهر بود که نابود شده است. بنابراین، باید ساختار اصلی شهر را که متعلق به دوران صفوی است، بازخوانی و سپس آن را بازتعریف و بازنمایی کنیم. در همین راستا می‌توان از ساختار اصفهان صفوی بر پایه اسنادی که از آن موجود است، یک شهرک یا باغ‌موزه مینیاتوری ساخت و آن را معرفی کرد.

اصفهان نیاز به زیباسازی ندارد

سخنران بعدی، هادی امامی، دانش‌آموخته معماری بود. وی بحث مربوط به المان‌ها را دارای سابقه‌ای 10 ساله در شهر اصفهان دانست و اظهار کرد: عید نوروز 10 سال پیش از خانه بیرون آمدم و با درختان شهر مواجه شدم که سازمان زیباسازی، گنجشک‌های پلاستیکی آبی به آنها آویزان کرده بود و به‌عنوان کاری خلاقانه به آن افتخار می‌کرد. همان تیم بعد از 10 سال، اکنون سازمان زیباسازی شهرداری را مدیریت می‌کند و امسال در عید نوروز با آثاری مواجه شدیم که نه تنها هیچ نسبتی با اصفهان نداشتند، بلکه به فضای هویتی و فرهنگی شهر نیز لطمه می‌زدند و بسیار توهین‌آمیز بودند. فاجعه‌آمیزتر از همه در بلوار هشت بهشت اتفاق افتاد که مدیریت شهری در سطح کلان به افتتاح آن پروژه رفت، نصیحت ناصحان را نشنید و در تمجید آن طرح، مباحث عرفانی را مطرح کرد.

وی افزود: مهم‌ترین تغییر اجتماعی که در ایران معاصر با آن مواجهیم، اختلال در اهلیت است که ابتدا دامنگیر نخبگان شد، سپس به تحصیل‌کردگان و مدیران رسید و بعد از کودتای 28 مرداد و در اختیار گرفتن نفت از سوی حکومت، به بدنه جامعه نیز تسری پیدا کرد. از عوارض اختلال در اهلیت، بی‌اعتمادی به فرهنگ ایران بود، یعنی آنچه مهم‌ترین سرمایه هر جامعه برای زیستن است و ما در بهترین حالت، فرهنگ ایران را امری تزئینی به‌حساب می‌آوریم.

این کارشناس معماری دومین عارضه اختلال در اهلیت را از یاد بردن مختصات سرزمینی ایران دانست و گفت: وقتی فراموش کردیم که در ایران با چه ویژگی‌هایی زندگی می‌کنیم، این فکر به ذهن ما خطور کرد که با تکنولوژی می‌توان هر کاری انجام داد، آب را به این طرف و آن طرف انتقال دادیم و اکنون شهر به خطر افتاده است. در دوره معاصر، اندیشمندان و نخبگان اختلال در اهلیت را به‌دلیل مواجهه جامعه ایرانی با اندیشه مدرن توجیه می‌کنند، غافل از اینکه اختلال در اهلیت، مهم‌ترین مانع بر سر راه نو شدن است.

وی بیان کرد: اصفهان، رؤیای شهر ایرانی در دوران اسلامی بود و این بسیار مهم است. کسی که مدیر شهر اصفهان می‌شود و افرادی که زیرمجموعه او فعالیت می‌کنند، باید بدانند که 600 سال طول کشید تا در هرات، قزوین، تبریز و اصفهان سلجوقی سعی و خطا شد تا رؤیای شهر اسلامی در اصفهان محقق شود. چرا مقامات خارجی که به ایران می‌آیند، به اصفهان دعوت می‌شوند تا بناهای تاریخی این شهر را ببینند؟ مگر در اصفهان چه ویژگی‌هایی وجود دارد؟ رؤیایی که بعد از 600 سال آزمون به دست ما رسیده است، چیزی نیست که بتوانیم با مدیریت نااهلان از خاطر ببریم. شخصاً در عید نوروز امسال بسیار اذیت شدم، بحث اصلاً بر سر سلیقه نیست و مشکل، نبود شناخت نسبت به اصفهان است. آنچه اکنون در اصفهان رخ می‌دهد، چیزی نیست که دل‌مان برایش تنگ شود، چون خاطره‌انگیز و دلنشین نیست، ولی دل‌مان برای پل خواجو یا مجموعه نقش جهان تنگ می‌شود.

امامی تصریح کرد: به نظر من، ما دچار امتناع از زمینه شده‌ایم و متوجه نیستیم که کجا زندگی می‌کنیم. اینجا، پایتخت دو دوره مهم اسلامی است، یعنی سلجوقی و صفوی و هویت، عنصری پررنگ در این شهر محسوب می‌شود. نمی‌توان در اصفهان زندگی کرد و توجهی به این مسائل نداشت، چگونه سازمان زیباسازی با شعار «شهر در دست هنرمندان است»، یک‌سری المان در شهر می‌پراکند که ضایعات آهن آن به 100 تن می‌رسد. این چه اثر هنری است که به ضایعات آهن تبدیل می‌شود؟ اصلاً واژه زیباسازی اصفهان، توهین‌آمیز است، اصفهان خودش زیباست. زیباسازی به درد شهری می‎‌خورد که هویت نداشته باشد و شهری نو باشد. مشکل ما، کارفرما و مدیر شهری ذی‌صلاح است که بتواند در این زمینه ذائقه‌سازی و استراتژی پیاده کند. بعد از 10 سال، آن تیم هنوز دچار خطای معرفتی نسبت به اصفهان است، ما باید نظام جامع هویت بصری، معرفتی و متریالی نسبت به اصفهان داشته باشیم تا بر اساس آن هنرمندان به‌کار گرفته شوند و اگر در جایی نیاز وجود دارد، المان طراحی کنند. از طرف دیگر، فرایندها و انتخاب هنرمندان برای طراحی المان‌ها شفاف نیست و احساس می‌شود پیمانکارانی روی سازمان چنبره زده‌اند تا این پروژه‌ها را در اختیار بگیرند.

اصول پایه را در طراحی المان‌های شهری رعایت نمی‌کنیم

سیداحمدرضا میرمقتدایی، دانش‌آموخته گرافیک نیز در این نشست اظهار کرد: این چند صدمین جلسه‌ای است که امثال ما در آن شرکت و درباره اصفهان و شرایط آن صحبت می‌کنیم و سرانجام به این نتیجه می‌رسیم که اصفهان را همان‌گونه که هست، باید حفظ کرد. ما حرف می‌زنیم، ولی متولیان امر کار خودشان را انجام می‌دهند.

وی افزود: ارزش‌های زیبایی‌شناختی در اشل تجسمی بر چند اصل پایه استوار است، از جمله بافت که کلیت یک مجموعه را دربر می‌گیرد و شامل جریان‌های مختلفی می‌شود که یکی از آنها، همگن بودن با اقلیم و محیط است. درباره شیشه و نور باید گفت، در معماری اصفهان، نور کنترل می‌شد، نه اینکه راه نفوذ آن را باز کنیم و نیازمند کولر شویم. اصل بعدی، فرم است و اساس معماری سبک اصفهان را دایره و قوس تشکیل می‌دهد. عناصر دیگری مثل رنگ نیز هویت شهر ما را می‌سازند. برای مثال، اگر رنگ را از میدان نقش جهان حذف کنیم، بسیاری از چیزها گم می‌شود و تشابهات مختلفی پیدا می‌کند. ما اصلاً هویت نمی‌خواهیم و دچار عدم صداقت شده‌ایم، وقتی خودمان باشیم، هویت داریم و عدم صداقت، ما را به جریان‌های دیگر واداشته است.

این کارشناس گرافیک اضافه کرد: جریان بعدی، ریتم است که از سه اصل ساده حاصل می‌شود؛ تشابه یا مشابهت، تکرار و نفی. تمام جریان‌هایی که در اشل هنرهای تجسمی به آنها می‌پردازیم، ما را به یک چیز رهنمون می‌کنند و آن، هماهنگی و هارمونی است. در این صورت، به وزن درستی می‌رسیم که در اشل اجتماعی، به آن موسیقی گفته می‌شود. هنر ما موسیقی درستی داشت، وقتی نظم به هم ریخت، اجزا نیز دچار به‌هم‌ریختگی شد و وقتی بافت به هم ریخت، کل نیز به هم ریخته شد و اکنون، ما دچار سردرگمی شده‌ایم.

وی ادامه داد: وقتی نظم نداریم، دنبال چه چیزی می‌گردیم؟ در همین میدان نقش جهان، تابلوی فست‌فود، اشل‌های چینی و اندازه‌های مختلف فضاها به چشم می‌خورد، ولی در بازار واقعی اصفهان دنبال تابلو نمی‌گردیم، چون مغازه‌ها خودشان تابلو هستند و نشان می‌دهند که چه می‌کنند. وقتی دچار اختلال فرهنگی شدیم، ویترین را از غرب گرفتیم تا برای مغازه‌ها، ویترین بگذاریم، ولی جامعه‌شناسی بازار چیز دیگری می‌گفت. اکنون مغازه‌دارها ویترین دارند، ولی کالاهایشان را هم بیرون از مغازه می‌چینند، یعنی نظم و ریتم را به هم زده‌ایم و این، اختلال ایجاد کرده است. جالب‌تر اینکه به تابلوهای غربی هم احتیاج پیدا کرده‌ایم.

میرمقتدایی تصریح کرد: اگر می‌خواهیم کاری انجام دهیم، باید مانند تمام دنیا یک‌سری اصول پایه را رعایت کنیم، از جمله شناخت هنرمندان متخصص، ولی ما این شناخت را نداریم و هنرمند متخصص هم تربیت نکرده‌ایم تا به آنها مراجعه کنیم و سفارش کار بدهیم. اگر به این افراد اعتماد نداریم که مدیران، اغلب این‌گونه‌اند، راه دوم این است که از میان آنها چند نفر را انتخاب کنیم و دو مرحله از پروژه یعنی طراحی پایه و ایده‌یابی را به آنها بسپاریم و یا اینکه از میان هنرمندان حرفه‌ای، یک نفر را به رأی کارشناسان حرفه‌ای و نه فقط مدیران انتخاب کنیم.

وی اضافه کرد: سومین راه، اعلام فراخوان‌های حرفه‌ای است، ولی فراخوان‌هایی که اکنون اعلام می‌شود، هیچ‌کدام به لحاظ اقتصادی حرفه‌ای نیست و داور، ممیزی، زمان و استاندارد سالانه مشخصی هم ندارد. راه دیگر، برگزاری کارگاه‌ها و ورکشاپ‌های تخصصی است. اگر نمی‌خواهیم به سراغ هنرمندان متخصص برویم و هزینه آنها را بپردازیم، باید زیر نظر اساتید مجرب و حرفه‌ای، یک‌سری افراد را پرورش دهیم و از میان کارهای آنها دست به انتخاب بزنیم. دعوت از هنرمندان بزرگ دنیا، یکی از مهم‌ترین کارهایی است که در همه کشورها انجام می‌شود و هیچ هنرمند حرفه‌ای در دنیا نیست که حاضر نباشد به اصفهان بیاید و اینجا را ببیند. بنابراین، می‌توانیم از هنرمندان حرفه‌ای دعوت کنیم که به اصفهان بیایند و از آنها بخواهیم که کاری برای اصفهان خلق کنند. این نوعی سرمایه‌گذاری برای شهر است. کار دیگری که می‌توانیم انجام دهیم، خریداری آثار فاخر هنرمندان داخلی و بین‌المللی است. قبلاً این کار را انجام داده‌ و چند اثر بسیار خوب خریده‌ایم.

این کارشناس گرافیک تأکید کرد: اصفهان نشانه نمی‌خواهد، خودش پر از نشانه است، خیابان‌های این شهر آثار هنرمندانی مثل حاج مصور، جزی‌زاده و عیسی بهادری را در دل خود دارند، چرا این‌ها را حفظ، نشانه‌گذاری و مستند نمی‌کنیم؟ نشانه‌های جزئی ما بسیار فراوان‌اند. در دهه 30، به کارآموزان هنرستان ابوذر سفارش داده شد که برای حاشیه زاینده‌رود، نرده بسازند و امروز، این نرده‌ها نوستالژی ماست. نرده‌های چهلستون نوستالژی تاریخ معاصر هستند که اکنون با نرده آهنی جایگزین می‌شود، چه کسی و بر اساس چه قانونی این اجازه را داده است؟ هر چیزی جایگاه و فضای خودش را دارد، تمام مدیران ما دنبال جریان‌سازی‌های هیجانی و نمایش‌هایی هستند که اسمش را طراحی المان می‌گذارند، ولی در واقع، ماکت‌های کودکانه‌ای است که 90 درصد آنها فقط باعث ایجاد آلودگی می‌شود و محیط را تخریب می‌کند.

المان‌های شهری اولویت اصفهان نیست

در ادامه، نوبت مهوش خادم‌الفقرایی، دکترای جامعه‌شناسی و عضو معاونت پژوهشی جهاددانشگاهی واحد اصفهان بود تا به سؤال نشست در دو محور «امر زیبا و نازیبا» و «مسائل از کجا ناشی می‌شوند؟» پاسخ دهد. وی اظهار کرد: رساله دکترای من درباره عدالت اجتماعی است و وقتی مشغول مطالعه مقاله‌ای در خصوص تاریخچه عدالت اجتماعی در ژاپن بودم، متوجه نکته‌ای حیرت‌آور شدم، از این نظر که نویسنده معتقد بود در ژاپن اصلاً عدالت اجتماعی وجود نداشت، تا قبل از اینکه این ایده از غرب وارد فرهنگ این کشور شود، دلیل آن هم زندگی فوق‌العاده جمع‌گرای ژاپنی‌ها بود که هماهنگی با جمع را به مثابه امری عادلانه تلقی می‌کردند و نیاز نداشتند که عادلانه بودن یا نبودن اتفاقات را از جنبه فردی تحلیل کنند.

وی افزود: این برای من بسیار عجیب بود، چون در فرهنگ ما، عدالت مفهومی ازلی و ابدی و دغدغه‌ای همیشگی محسوب می‌شود، ولی چرا در ژاپن تا 150 سال پیش، عدالت دغدغه نبوده است؟ این باعث شد به این فکر کنم که آیا مفاهیمی مثل ویژگی‌های یک امر زیبا یا المان شهری فاخر، ساخته خود ما نیست و آن‌قدر آنها را مسلم در نظر نگرفته‌ایم که نمی‌توانیم از آنها چشم‌پوشی کنیم و وقتی مردم شهر المانی را دوست دارند، آنها را با عنوان سواد نداشتن و نفهمیدن تحقیر می‌کنیم؟ این سؤالات در ذهن من شکل گرفت و بعد به این فکر کردم که چقدر ممکن است یک امر زیبا، سلیقه‌ای باشد.

عضو معاونت پژوهشی جهاددانشگاهی واحد اصفهان ادامه داد: شخصاً در ایام عید به واسطه شلوغی مرکز شهر، به این نقطه رفت‌وآمد نمی‌کنم و اواسط عید بود که یکی از خبرنگاران نظر مرا راجع به المان‌های زیباسازی جویا شد. من این المان‌ها را ندیده و مباحث شکل‌ گرفته درباره آنها را نخوانده بودم، بنابراین از اظهار نظر خودداری کردم و فقط گفتم به نظر من، این موضوعات، سلیقه‌ای است و اگر مردم شهر این المان‌ها را دوست داشته‌اند، با توجه به مشکلاتی که پشت سر می‌گذاریم، اشکالی ندارد و اجازه دهیم که حداقل، مفری برای مشکلات داشته باشند.

وی بیان کرد: نوستالژی‌های ما مربوط به زمانی است که همه چیز آرام‌تر و کندتر بود، شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت و آنچه را در اطراف خود می‌دیدیم، به‌عنوان هویت‌مان می‌شناختیم و در ذهن حک می‌کردیم تا بعدها برایمان نوستالژی شود، ولی نوجوانی که اکنون در شهر پرسه می‌زند و پاتوقش، متروپل است، اصلاً برایش مهم نیست که المان‌های شهری چه شکلی هستند، بلکه یک‌سری المان‌های جهانی برای خودش تعریف می‌کند که برآمده از شبکه‌های اجتماعی و فیلم‌هایی است که می‌بیند و همه این‌ها از فرهنگ کشورهای دیگر صادر شده‌اند. شاید این نوجوان‌ها قرار است شهر را به‌گونه دیگری تعریف کنند و وجه تاریخی آن برایشان اهمیت نداشته باشد، هر چند ممکن است تا آن زمان، همه این بناهای تاریخی تخریب شده باشند، همان‌طور که مسجدسید در حال تخریب است.

خادم‌الفقرایی با تأکید بر جانمایی درست المان‌ها، گفت: شاید بهتر باشد به جای به‌کار بردن واژه سخیف یا نازیبا برای بعضی از المان‌ها، بگوییم در جای درستی تعبیه نشده‌اند. اگر رینگ سوم شهر را در نظر بگیریم، به‌عنوان نقطه‌ای که تاریخی نیست و المان‌ها به آنجا منتقل می‌شدند، دیگر نازیبا نبودند و با فضای مدرن شهر، تناسب بیشتری داشتند.

وی تأکید کرد: با همه مباحث مطرح شده در نشست موافقم، ولی نسبت به اصلاح آنها ناامید هستم. همان‌طور که اشاره شد، دلیل اصلی این اتفاق، مدیران شهری هستند که نماینده دولت محسوب می‌شوند و ما در سطح کشور با مشکلات اساسی روبرو هستیم. بنابراین، وقتی در حوزه‌های اصلی مثل اقتصاد با مشکل مواجهیم، در حوزه‌های فرعی‌تر نیز مسئله خواهیم داشت. اگر تعامل مردم با بعضی از المان‌ها را بپذیریم، شاید باعث شود در این شرایط پرتلاطم، زندگی آرام‌تری داشته باشیم. نکته دیگر اینکه، اصفهان اولویت‌های مهم‌تری برای گفت‌وگو دارد که زیست‌محیطی است و اگر پیش‌بینی‌ها می‌گوید اصفهان 10 سال دیگر قابل سکونت نیست، چه اهمیتی دارد که المان‌های آن چگونه باشند؟

المان‌های شهری حاصل کار هنرمندان است

پیمان کریمی، رئیس اداره مجسمه‌سازی و المان‌های شهری سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان با بیان اینکه مباحث مطرح شده در نشست با موضوع آن، یعنی کارکرد المان‌ها متفاوت بود، گفت: المان یک چیز است و یادمان چیز دیگر و بیشتر مباحث نشست معطوف به مجسمه‌های شهری بود که آن هم موضوع دیگری است و در تقابل با عنوان نشست بود.

وی افزود: اهل اصفهان نیستم، 14 سال است که به این شهر آمده‌ام و بدون واسطه‌گری کسی، در سازمان زیباسازی شهرداری مشغول به کار شده‌ام، تحصیلاتم در زمینه مجسمه‌سازی و تئاتر است و همواره در عرصه هنر کار کرده‌ام.

رئیس اداره مجسمه‌سازی و المان‌های شهری سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان تصریح کرد: آنچه در سطح شهر و جامعه رخ می‌دهد، با آنچه ما هنرمندان فکر می‌کنیم، تفاوت زیادی دارد. ما همواره مردم را به بی‌سوادی متهم کرده‌ایم، در حالی که این‌طور نبوده است. نظرسنجی درباره المان‌های شهری را سازمان زیباسازی انجام نداده، بلکه جهاددانشگاهی انجام داده و از عموم مردم، گردشگران، نخبگان و مدیران شهری نظرسنجی شده است. بیش از 75 درصد، رضایت خود را با گزینه زیاد و خیلی زیاد اعلام کرده‌اند و 25 درصد نیز رضایت متوسط و رو به پایین داشته‌اند.

وی ادامه داد: صحبت کردن در چنین نشست‌هایی با پست‌های اینستاگرامی که از سر هیجان برای جذب دنبال‌کننده نوشته می‌شود، تفاوت دارد. بحث باید علمی و همراه با اطلاعات کامل و دقیق باشد. اگر گفته می‌شود همان تیمی که 10 سال قبل مسئولیت زیباسازی شهر را بر عهده داشت، دوباره برگشته است، باید بگویم طی یک سال گذشته که مدیریت شهری عوض شده، حتی یک نفر به سازمان زیباسازی اضافه نشده، یعنی هیچ تیمی برنگشته است. شخصاً به المان پرنده‌ها که به آن اشاره شد، نقد دارم، ولی این المان مربوط به شش سال پیش بوده است، نه 10 سال قبل.

کریمی اضافه کرد: ممکن است در جانمایی المان‌ها، اشتباهاتی اتفاق افتاده باشد، ولی تمام طرح‌هایی که در نوروز امسال اجرا شد، همه محصول هنری فارغ‌التحصیلان رشته هنرهای تجسمی بود. البته باید تلاش کرد تا نظر همان 25 درصد نیز جلب شود. از طرف دیگر، هیچ طرحی در خود سازمان زیباسازی ترسیم نمی‌شود و همه طرح‌ها از بیرون سازمان می‌آید. ضمن اینکه فراخوان‌ها مربوط به آثار حجمی است، نه حوزه معماری و تاکنون هیچ‌گونه فراخوان مجسمه‌سازی که جایزه برای آن تعیین شده باشد، در سطح کشور اعلام نشده است. در حوزه معماری ممکن است فراخوانی صادر و طرح از معمار آن خریداری شود و فرد دیگری طرح را اجرا کند، ولی در مجسمه‌سازی چنین مقوله‌ای وجود ندارد که برای آن جایزه تعیین شود.

وی با طرح این سؤال که چرا اصفهان به هویت‌بخشی نیاز ندارد، گفت: اکثر هنرمندان در طرح‌های خود از کاشی و قوس‌های محرابی استفاده می‌کنند و من همیشه به آنها می‌گویم اگر شاه عباس زنده بود و می‌خواست بنای دیگری مثل چهلستون بسازد، آیا از استیل استفاده نمی‌کرد؟ چرا استفاده می‌کرد، چون اینجا اصفهان است، ما نباید ذهن خود را در یک دوره و به یک متریال محدود کنیم، نشانه‌های آن دوره باید حفظ شود و در همه جای دنیا مرسوم است که برای هر جشن و رویدادی، مقدماتی تدارک می‌بینند و بعد از تمام شدن آن جشن و رویداد، آنها را جمع می‌کنند. برخی نقدهایی مطرح می‌کنند و من نمی‌دانم چرا دو سال پیش که همین اتفاقات افتاد، این نقدها مطرح نشد؟ اگر اخلاق هنری رعایت شود، بسیاری از نقدها رفع می‌شود. شهر برای همه است و نمی‌توان آن را صرفاً متعلق به هنرمندان و نخبگان دانست.

رئیس اداره مجسمه‌سازی و المان‌های شهری سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان تأکید کرد: یکی از بهترین اتفاقات در سازمان زیباسازی شهرداری، سمپوزیوم مجسمه‌های شهری با ضایعات بود که بسیاری از هنرمندان مطرح کشور با ضایعاتی که در اختیار داشتیم و قابل استفاده بود، آثار هنری خلق کردند و اکنون این آثار در سطح شهر نصب است. امسال نیز از این ضایعات استفاده کردیم و آن بخشی هم که قابل استفاده نبود، به فروش رساندیم. به هر حال، ممکن است چنین ضایعاتی وجود داشته باشد.

در ادامه، نتایج نظرسنجی ایسپا از شهروندان اصفهان درباره المان‌های شهر در نوروز امسال اعلام شد که بر اساس آن، یک درصد رضایت خیلی کم، 7.1 درصد رضایت کم، 17.7 درصد رضایت متوسط، 65.2 درصد رضایت زیاد و 9.1 درصد رضایت خیلی زیاد داشتند.

رویکرد شهرکاوی، گفت‌وگو با نگاهی امیدوارانه است

سپس نوبت به جمع‌بندی مباحث نشست رسید که در این بخش، مهدی ژیان‌پور، رئیس جهاددانشگاهی واحد اصفهان اظهار کرد: خاصیت گفت‌وگو این است که شکافی در اندیشه‌های ما اتفاق بیفتد تا به اتفاقاتی که پیرامون‌مان رخ می‌دهد، توجه بیشتری داشته باشیم. در چنین نشست‌هایی، اگرچه بسیاری از مباحث درست است، ولی در عین حال دچار نوعی اشتباه در رویکرد می‌شویم. اگر رویکردمان در مواجهه با این موضوعات اصلاح شود، نتیجه بهتری خواهیم گرفت. این مباحث نباید دریچه‌های ناامیدی را به روی ما باز کند، ما از دریچه گفت‌وگو و با رویکرد کاملاً امیدوارانه به ماجرا نگاه می‌کنیم. همان‌طور که بارها گفته‌ام، به هر حال مردمی در همین شرایط تصمیم گرفته‌اند که در این کشور بمانند و زندگی کنند و شایسته کیفیت زندگی بالاتری هستند. بنابراین، وظیفه همه ما این است که دریچه‌های امید را به روی آنها باز کنیم.

وی با بیان اینکه ما شهروندانی با میزانی از فهم، سلیقه، نگاه و سبک زندگی داریم، افزود: اخیراً در دانشگاه اصفهان، داور پایان‌نامه‌ای درباره محور چهارباغ بودم و دانشجوی مورد نظر با اینکه فرد اندیشمندی بود، با علاقه زیادی راجع به این محور صحبت می‌کرد. در واقع، تغییراتی در افراد رخ داده است و از این طرف، دلسوزی حاضران در نشست را می‌بینم که چهارباغ را به‌عنوان نماد همه پدیده‌های فاخر ما در تاریخ نگاه می‌کنند. به هر حال، این تفاوت‌ها را باید به رسمیت بشناسیم و هدف ما از برگزاری این نشست‌ها این است که بر مبنای گفت‌وگو و با نگاهی امیدوارانه به مدیران شهری کمک کنیم تا در فضای آرام‌تری، مباحث را بشنوند. وقتی تنش اتفاق بیفتد، گوش‌ها بسته می‌شود. به همین دلیل، تلاش ما این است که مجرا را باز کنیم و اعتقاد شخصی من این است که شهردار فعلی بیش از مدیران شهری قبلی گوش شنوا و وجهه فرهنگی دارد. بنابراین، باید از این فرصت استفاده کرد تا این مباحث در مجرایی کاملاً آرام و گفت‌وگومحور منتقل شود. در هر صورت، این وضعیت ماست و می‌توانست بسیار بدتر یا بهتر باشد. همه دلسوزی‌ها و گفت‌وگوهای ما برای این است که اتفاق بهتری رخ دهد و امیدواریم که در این مسیر موفق باشیم.

رئیس جهاددانشگاهی واحد اصفهان بیان کرد: موضع من درباره اصفهان این است که شهر را کندتر، کمتر و کوچک‌تر از آنچه هست، می‌خواهم، ولی این موضع باعث نمی‌شود فرصت گفت‌وگو با افرادی را که خلاف این نظر را می‌پسندند، از دست بدهم. تلاش می‌کنیم گزارشی همه‌جانبه و اثرگذار به لحاظ بلاغی و روایی از این گفت‌وگوها تهیه و به مدیریت شهری منتقل و این سلسله گفت‌وگوها به اتفاقی اثرگذار تبدیل شود.

گزارش از محبوبه فرهنگ

انتهای پیام
captcha