ابتهال، هنری آوایی در خدمت مفاهیم و آموزههای دینی است. مصر را میتوان خاستگاه این هنر دانست. قاریان برجستهای نظیر علی محمود یا طهالفشنی، افزون بر اینکه به تلاوت قرآن اهتمام داشتند و در این زمینه صاحبسبک بودند، به ابتهال هم روی آوردند.
در این هنر آوایی، اشعار عربی که مشتمل بر مفاهیم یا بزرگداشت شخصیتهای برجسته دینی است مورد خوانش قرار میگیرد و یکی از پرکاربردترین موضوعات مورد توجه آن مدح پیامبر اکرم(ص) است.
چنانکه اشاره شد، طه موسی حسن، مشهور به طهالفشنی (1900 - 1971م) یکی از چهرههای تأثیرگذار در هنر ابتهال بوده است، بهنحوی که با نام آوردن از او، نخستین چیزی که به ذهن علاقهمندان به قرآن میرسد، آثار معروف «یا ایها المختار» و «حب الحسین (ع)» است. طهالفشنی از قاریان همدوره با علی محمود است و امروزه بیش از اینکه تلاوتهای او در خاطر اهل هنر باقیمانده باشد، ابتهالهایش ماندگار شده است.
به منظور آشنایی با اهمیت هنر ابتهال و آشنایی با سبک طه الفشنی با سیدکریم موسوی، قاری و مبتهل برجسته کشور به گفتوگو پرداختیم. در ادامه بخش نخست از این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا- ضمن تشکر از فرصتی که برای انجام این گفتوگو در اختیار ما قرار دادید، در ابتدا، معرفیای از طهالفشنی داشته باشید و اینکه در چه نسلی از میان نسلهای قاریان مصری زندگی میکرد، تا پرسشهای بعدی را پی بگیریم.
طهالفشنی در سال 1900 میلادی و در شهر «فشن» از توابع استان «بنی سویف» مصر دیده به جهان گشود. بر اساس طبقهبندیهایی که از قاریان مصری صورت گرفته است، میتوان گفت ایشان در دورانی زندگی میکرد که تمام بزرگان تنغیمی و اساتید فن تلاوت، ابتهال و تواشیح مصر یا زنده بودند و تلاوت میکردند یا اینکه در اواخر عمر خود به سر میبردند.
این مبتهل برجسته مصری را میتوان در مکتب یا مدرسه تلاوت قرآن علیمحمود صورتبندی کرد؛ زیرا او پیرو علیمحمود بود و در گروه تواشیحی علیمحمود حضور داشت. انشاد و ابتهال را نیز از همان گروه آغاز کرد. نکته قابل توجه دیگر درباره او این است که علاقه وافری به تلاوتهای مرحوم استاد مصطفی اسماعیل داشت و بر همین اساس، مسیر و نقشه راه تلاوت او در مایه تلاوتهای مصطفی اسماعیل است. طهالفشنی نهتنها در ابتهال و تواشیح به عنوان یک چهره صاحبسبک مطرح است در تلاوت قرآن هم مدرسه و راه و روش خاص خودش را داشت که میتوان گفت این مدرسه فقط برای طهالفشنی است.
در اینجا باید به این نکته هم اشاره کنم که طهالفشنی، پس از عبدالفتاح شعشاعی به ریاست «رابطهالقراء» یعنی بزرگترین مرکز قرآنی مصر میرسد، یعنی به قدری پیشرفت میکند که چنین مسئولیتی را به او میسپارند.
ایکنا- با این اوصاف، نخست به تلاوت قرآن پرداخت و سپس وارد ابتهال شد، درست است؟
بله. البته به مانند دیگر قاریان مصری، در ابتدا قرآن را حفظ کرد و سپس وارد عرصه تلاوت قرآن شد. او در سال 1937 در یک مراسم به اجرای تلاوت میپرداخته و همین امر سبب شده تا از طریق رئیس رادیو مصر برای تلاوت در رادیو دعوت شود و از این زمان به بعد است که او در کشور مصر تبدیل به یک قاری رسمی میشود. او در سال 1940 نیز قاری رسمی یا به بیان دیگر قاری راتب مسجد «سیده سکینه» بوده است.
طه الفشنی همواره تلاوتهای معناگرایی را ارائه میکرد. نکته دیگر اینکه، به دلیل تسلط در ابتهال و انشاد، مایههایی از این هنر در تلاوتهایش نیز وجود داشته است و اگر کسی تلاوتهای او را گوش کند، متوجه میشود که ابتهال او بر تلاوتش نیز تأثیرگذار بوده است، اما نباید فراموش کرد که او در تلاوت مدرسه خاص و در ابتهال هم مدرسه خاص ابتهال را پایهگذاری کرد
طهالفشنی در حالی تلاوت قرآن و ابتهال را برگزید که بر اساس نقلهای تاریخی، به همراه دو تن از بزرگان موسیقی کشور مصر یعنی «محمد عبدالوهاب» و «ام کلثوم» نیز به اجرای برنامه میپرداخته است. برای نمونه او در مراسم سالروز ازدواج «ملک فاروق» که این گروه موسیقی اجرای برنامه داشتند، حضور داشته و در این کار مشارکت کرده است. بسیاری از موسیقیدانهای مصر نیز به دنبال او بودند تا اینکه به فعالیت در زمینه موسیقی بپردازد و ادامه دهد اما چون کار خود را با قرآن آغاز کرده بود، تصمیم گرفت همان مسیر دینی را ادامه دهد.
ایکنا- پرسش این است که چرا طهالفشنی به ابتهال سوق پیدا کرد و امروزه بیش از اینکه تلاوتهایش شنیده شود، ابتهالهای این قاری و مبتهل مصری بر سر زبانها است؟
یکی از دلایل مهم در این زمینه، ساختار قوی و نفوذپذیری بالای سبک و سیاق اجراهای طهالفشنی در ابتهال و انشاد است. کارهای او در این زمینه به سرعت در اذهان و قلوب مردم وارد شد و نقش بست؛ زیرا بر اساس موازین و اصول حاکم بر موسیقی کار خوب را به بهترین شکل ارائه کرد. یکی از نکات قابل توجه نیز این است که در زمانه طهالفشنی فعالیتهای هنری در زمینه موسیقی در اوج بود و اینکه او در چنین زمانهای تبدیل به یک مبتهل برجسته میشود، نشاندهنده بزرگی اوست.
با وجود اینکه بسیاری از موسیقیدانها در آن زمان کارهای هنری و جذابی ارائه میکردند اما طهالفشنی ابتهالهای بزرگی را اجرا کرد که از جمله مهمترین آنها اجرای ابتهال در مدح پیامبر اکرم (ص) بود که به خوبی دیده شد. این آثار به قدری جایگاه پیدا کرد که برخی از گروههای بزرگ مصری هم با موسیقی اجرا و بازخوانی کردند. آثاری نظیر «یا ایها المختار» و «حب الحسین»، به نحوی بودند که یک مدرسه جدید از انشاد و ابتهال را در مصر و جهان اسلام پایهگذاری کردند. بر این اساس، قدرت اجرای بالای طهالفشنی بود که سبب شد به این جایگاه برسد.
ایکنا- این مدرسه جدید در ابتهال چطور به وجود آمد؟ یا به بیان دیگر چه مؤلفههایی داشت و چطور شد که شاهد این مدرسه جدید بودیم؟
یکی از نکات مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، تفاوتهای ابتهال و تلاوت قرآن است. در تلاوت قرآن فاکتورهایی وجود دارد که در ابتهال نیازی به آنها نیست. برای نمونه، یک قاری خوب باید تجوید خوبی هم داشته باشد و به صورت فصیح به اجرا بپردازد. اما در ابتهال و انشاد، آنچه اهمیت بیشتری دارد صدای زیبا، خوشرنگ و همچنین احساس عالی است.
طهالفشنی نیز به این دلیل توانست مدرسه خود را در ابتهال پایهگذاری کند که این دو مؤلفه را دارا بود و در کنار بسیاری از تلاوتهای خوب، مردم این ابتهالها را نیز میشنیدند. یعنی در همه شبهای ماه مبارک رمضان، اگر تلاوت قرآن انجام میشد، در کنارش ابتهال هم بود. بر این اساس، طهالفشنی با صدای زیبا و احساس فوقالعادهاش توانست آثار ماندگاری نظیر «یا ایها المختار» یا «حب الحسین» را خلق کند.
ایکنا- درباره سبک تلاوت و ابتهال طهالفشنی بیشتر توضیح دهید.
تلاوتهای او کمتر شنیده شده است. البته شرایط و اقتضائات زمان و مکان هم سبب میشود که تلاوتها در چه زمانی شنیده شود. برای نمونه گاهی اوقات یک قاری در زمان خودش شناخته نمیشود و مردم سالها بعد او را میشناسند. برای نمونه، به خاطر دارم پس از اینکه شحات به ایران آمد، ما فهمیدیم که یک قاری به نام زناتی هم وجود دارد. بر این اساس، پس از آمدن یک قاری میفهمیدیم که یک مدرسه دیگر هم در تلاوت قرآن در مصر وجود دارد و به هر دلیلی نتوانسته بودیم تلاوتش را بشنویم.
طهالفشنی نیز قاریای بود که تلاوتهایش باید در زمان خودش به کشورهای دیگر وارد میشد، اما در آن زمان چنین اتفاقی نیفتاد؛ یعنی اگر تلاوتهای او به مانند ابتهالهایش وارد کشورهای اسلامی میشد، یقیناً این تلاوتها نیز بهتر شنیده میشد.
درباره سبک تلاوتی طهالفشنی باید بگویم که تلاوتهایش بر احساس استوار بود، همانطور که ابتهال و انشادش نیز بر احساس استوار بوده است. افزون بر این، او همواره تلاوتهای معناگرایی را ارائه میکرد. نکته دیگر اینکه، به دلیل تسلط در ابتهال و انشاد، مایههایی از این هنر در تلاوتهایش نیز وجود داشته است و اگر کسی تلاوتهای او را گوش کند، متوجه میشود که ابتهال او بر تلاوتش نیز تأثیرگذار بوده است، اما نباید فراموش کرد که او در تلاوت مدرسه خاص و در ابتهال هم مدرسه خاص ابتهال را پایهگذاری کرد.
ایکنا- پیشتر به دورهای که طهالفشنی در آن زندگی میکرد، اشاره کردید که در زمان حیات قاریان برجسته جهان اسلام زندگی میکرده است. بر این اساس، آیا میتوانیم بگوییم او در سایه قاریان برجستهای نظیر مصطفی اسماعیل یا علی محمود قرار داشته و همین امر موجب شده تا تلاوتهایش به سایر کشورهای اسلامی راه پیدا نکند؟
بله، این نظر شما هم صحیح است. اما فراموش نکنیم که کار طهالفشنی به نحوی بود که دیگران از انجام دادنش با همان کیفیت عالی ناتوان بودند. بر همین اساس، بیش از اینکه برای تلاوت قرآن از او دعوت کنند، برای ابتهال و انشاد دعوت میشد. بر همین اساس میتوان گفت: چون در ابتهال و انشاد تسلط فوقالعادهای داشته، تلاوتش هم در سایه ابتهالش قرار گرفته و شنیده نشده است.
*طه الفشنی در کنار مصطفی اسماعیل*
ایکنا- پس با این اوصاف، او را باید تحت تأثیر خودش تلقی کرد.
بله. به یک معنا همینطور است.
ایکنا- نظر شما درباره جمع میان ابتهال و تلاوت قرآن چیست؟ یعنی آیا میشود یک نفر هم قاری خوبی باشد و هم در ابتهال بدرخشد؟ آیا در مصر یا ایران افرادی با این مؤلفه داشتهایم؟
پرسش خیلی سختی را مطرح کردید. مثال این موضوع در ایران من هستم که کارم را با تلاوت قرآن آغاز کردم و در همین مسیر بود که تصمیم گرفتم به ابتهال و تواشیح بپردازم. پس از این تصمیم بود و یک مدرسه ابتهال شیعی با هدف ترویج آموزههای شیعی و با مؤلفههای تعریف شده این مذهب به وجود آمد. مردم هم شنیدند و بازخوردهای خوبی داشتند. همین امر سبب شد تا به مرور زمان به جای اینکه برای تلاوت قرآن از من دعوت شود، برای ابتهال دعوت میشدم.
من از قاریان برتر استان خوزستان بودم و در مسابقات ملی و ... هم شرکت میکردم، اما ورودم در ابتهال به قدری جدی شد که دیگر فعالیتها نظیر تلاوت قرآن تحتالشعاع قرار گرفت. البته در حال حاضر تلاوت را هم پیگیری میکنم، اما اگر بخواهیم واقعبینانه ببینیم، شرایط به نحوی نیست که یک نفر بتواند دو کار را به صورت همزمان داشته باشد. برخی قاریان مصری مانند نقشبندی موفق به چنین کاری شدهاند؛ یعنی تلاوتها و ابتهالهای خوبی ارائه کردهاند.
طه الفشنی در مراسم سالروز ازدواج ملک فاروق که این گروه موسیقی اجرای برنامه داشتند، حضور داشته و در این کار مشارکت کرده است. بسیاری از موسیقیدانهای مصر نیز به دنبال او بودند تا اینکه به فعالیت در زمینه موسیقی بپردازد و ادامه دهد اما چون کار خود را با قرآن آغاز کرده بود، تصمیم گرفت همان مسیر دینی را ادامه دهد
نکته دیگر هم این است که در بسیاری از مواقع، اینکه کفه ترازو به نفع ابتهال سنگینی میکند، به دلیل انگیزههای شخصی مبتهل نیست، بلکه چون موضوع دعوت از قاری اجرای ابتهال میشود، کفه ترازو را به نفع ابتهال سنگین میکند. این یک روند منطقی است؛ زیرا بسیاری از قاریان نمیتوانند وارد فضای ابتهال یا انشاد شوند و اگر هم چنین تصمیمی گرفتند، کیفیت ابتهالشان کمتر از تلاوت قرآنشان بوده است.
در پایان این بخش باید بگویم که، اگر من به صورت حرفهای ابتهال و انشاد را پیگیری کردم، دلیل دیگری هم داشته و آن اینکه خودم را مسئول میدانستم تا بتوانم از این طریق انبوهی از متون و آموزههای دینی تشیع را به گوش جهانیان برسانم. خوشحالم که وارد این فضا شدم اما تأکید میکنم که جمع بین تلاوت و ابتهال بسیار دشوار است و کمتر این اتفاق میافتد که یک نفر هم برای تلاوت و هم برای ابتهال دعوت شود.
ادامه دارد ...
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام