ترجمه محمدعلی کوشا از بهترین ترجمه‌های قرآن به فارسی است
کد خبر: 4124606
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۴

ترجمه محمدعلی کوشا از بهترین ترجمه‌های قرآن به فارسی است

مصطفی ملکیان در نشست نقد و بررسی ترجمه قرآن کریم به قلم محمدعلی کوشا گفت: اگر بخواهیم از پنج ترجمه برتر قرآن به زبان فارسی نام ببریم، ترجمه محمدعلی کوشا حتما یکی از این پنج ترجمه خواهد بود و حتی می‌توان گفت، یکی از سه ترجمه برتر قرآن به زبان فارسی است.

ترجمه محمدعلی کوشا از بهترین ترجمه‌های قرآن به فارسی استبه گزارش ایکنا از اصفهان، نشست نقد و بررسی ترجمه قرآن کریم به قلم محمدعلی کوشا، شب گذشته، ششم اسفندماه در فضای مجازی برگزار شد.

در این نشست، مصطفی ملکیان، فیلسوف اخلاق با بیان اینکه ترجمه قرآن محمدعلی کوشا یکی از بهترین ترجمه‌های قرآن به زبان فارسی است، اظهار کرد: این اثر بی‌شک یکی از بهترین ترجمه‌های قرآن است. در میان ترجمه‌های قرآن به زبان فارسی، اگر بخواهیم از پنج ترجمه برتر نام ببریم، ترجمه محمدعلی کوشا حتما یکی از این پنج ترجمه خواهد بود و حتی می‌توان گفت، یکی از سه ترجمه برتر قرآن به زبان فارسی است.

وی به بیان نکات مدنظر خود درباره این ترجمه پرداخت و گفت: موارد بسیار اندکی در این ترجمه وجود دارد که به گمان من نادرست است، یعنی صحت ندارد و کاملا مطابق با متن قرآن نیست. این موارد نسبت به حجم قرآن، انصافا بسیار اندک است، ولی به نظر می‌رسد که همین موارد نیز اگر رفع می‌شد، بهتر بود. سلسله موارد دیگری نیز وجود دارد که نمی‌توان صحت ترجمه آنها را مورد تشکیک قرار داد، ولی فاقد دقت است. همان‌طور که می‌دانید، در فن ترجمه میان صحت و دقت تفاوت وجود دارد؛ صحت به مطابقت با متن برمی‌گردد و وقتی صحبت از دقت می‌شود، موارد دیگری به جز صحت نیز مورد مداقه قرار می‌گیرد. به بیان دیگر، صحت فقط یک وجه از ترجمه را در بر می‌گیرد و دقت شامل صحت و امور دیگر مانند رسایی (بلاغت) و شیوایی (فصاحت) نیز می‌شود. در مواردی، ترجمه آقای کوشا خالی از دقت است.

این نویسنده و پژوهشگر فلسفه اخلاق ادامه داد: در زبان نوشتاری، گفتاری، تألیف و ترجمه، کلمات را با حرف «واو» به یکدیگر عطف می‌کنیم و در بسیاری از موارد، واضح است که این کلمات غیر از هم‌ هستند. مثل وقتی که می‌گوییم علی و حسن و حسین آمدند. در اینجا معلوم است که این‌ها سه نفر هستند و هیچ مشکلی به لحاظ عطف کردن آنها به یکدیگر پیش نمی‌آید، ولی دو مورد وجود دارد که به این وضوح نیست و در این ترجمه، فراوان پیش آمده و به نظر من، خلاف بلاغت و فصاحت ترجمه است.

وی اضافه کرد: اولین مورد اینکه، لغت مورد نظر در زبان قرآن، یک لغت است ولی مترجم برای آن، دو معنا می‌آورد و این دو را به هم عطف می‌کند. مثلا، «فَتَرَكَهُ صَلْدًا؛ آن را سخت و کشت‌ناپذیر رها کرد.» در واقع، برای واژه عربی «صَلد»، دو معنای سخت و کشت‌ناپذیر آمده است. یا «وَنَحْنُ عُصْبَةٌ؛ با اینکه ما گروهی همدست و نیرومندیم.» یعنی «عُصْبَةٌ»، همدست و نیرومند ترجمه و هر دو بر هم عطف شده است. یا «لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا؛ که در آن صورت بی‌گمان سخنی یاوه و ناروا گفته‌ایم.» در اینجا نیز «شَطَطًا» در هر دو معنای یاوه و ناروا آمده است. این موارد به نظر من محل اشکال است، به این دلیل که ما در اصول فقه و فلسفه زبان امروز یاد گرفته‌ایم که ذکر لفظ و اراده دو معنا از آن شدنی نیست، گوینده اگر لفظی ذکر کرد، حتی مشترک لفظی هم باشد، حتما یک معنای آن را باید اراده کرد. اگر لغت «شیر» در زبان فارسی سه معنا دارد، هر گاه این لغت به‌کار برده می‌شود، یکی از این سه معنا باید مراد باشد. بنابراین، موارد یاد شده، ذکر لفظ با اراده دو معناست و نادرست و خلاف بلاغت سخن محسوب می‌شود.

ملکیان بیان کرد: مورد دیگری نیز در این ترجمه با «واو» می‌آید که به لحاظ دیگری اشتباه است و آن اینکه، دو کلمه‌ای که بر یکدیگر عطف شده‌اند، مترادف هستند و اصلا دو معنا ندارند. مثلا، در آیه «فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ» هم رزق آمده است و هم روزی، در صورتی که این دو یکی هستند و مترادف‌ها به هم عطف شده‌اند. یا در آیه «فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ؛ پس آن کافر مات و مبهوت شد.» مات و مبهوت مترادف بوده و به هم عطف شده‌اند. این موارد عطف برخلاف مواردی که عطف کردن آنها بر یکدیگر واضح است، خلاف بلاغت سخن محسوب می‌شود. اولا، ذکر لفظ و اراده دو معنا از آن در زبان امکان ندارد و ثانیا، عطف مترادف‌ها درست نیست.

پرهیز از دخالت دادن آرای کلامی در ترجمه قرآن

وی با تأکید بر اینکه در ترجمه قرآن نباید آرای کلامی را دخالت داد، گفت: در آیه 92 سوره انعام آمده است: «وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا»، ام‌القری به مکه اشاره دارد و منظور از «وَمَنْ حَوْلَهَا»، هر کسی است که حول مکه قرار دارد. اگر انذار پیامبر(ص) متوجه مکیان و کسانی باشد که در اطراف مکه هستند، آن وقت به نظر می‌آید که رسالت ایشان به عرب‌های مکه و حوالی آن منحصر شده است و وقتی می‌بینیم این موضوع با جهانی بودن دعوت پیامبر اسلام که بعدها متکلمان آن را به اسلام وصله کردند، ناسازگار است، مترجم ام‌القری را اهل مکه و «وَمَنْ حَوْلَهَا» را تمام کره زمین در نظر می‌گیرد، چون تمام کره زمین اطراف مکه قرار دارد. این به نظر من، خلاف و نادرست است. اگر گفته شود در تهران و اطراف آن، سه نفر کشته شدند، ممکن است کسی بگوید مقصر نظام حاکم بر تهران نیست، چون از این سه نفر، یکی در آرژانتین و دیگری در ژاپن کشته شده و این دو حول تهران هستند و این منطق ندارد. ما فقط برای اینکه می‌خواستیم جهانی بودن دعوت پیامبر(ص) را حفظ کنیم، «وَمَنْ حَوْلَهَا» را تمام کره زمین در اطراف مکه در نظر گرفتیم، ولو با فاصله پنج کیلومتر یا پنج هزار کیلومتر.

این نویسنده و پژوهشگر فلسفه اخلاق با اشاره به آیه 133 سوره نساء، «ِانْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ» بیان کرد: مترجم در جایی که «وَمَنْ حَوْلَهَا» را تمام کره زمین ترجمه کرده، دلیل آن را این می‌داند که قران برای ناس آمده است و ناس یعنی انسان‌ها که صرفا به قوم عرب اختصاص ندارد، ولی یکی از معانی ناس در زبان قرآن، مردم در فارسی و people در انگلیسی، مخاطبان سخن است. وقتی می‌گوییم ای مردم، یعنی ای مخاطبان. مترجم آیه 133 نساء را این‌گونه ترجمه کرده است: «اگر بخواهد شما را ای مردم از میان می‌برد و دیگران را پدید می‌آورد.» در اینجا، منظور از مردم، تمام انسان‌ها نیست، پس چگونه است که در اینجا مردم، تمام انسان‌ها در نظر گرفته نشده‌اند، ولی در آیات دیگر منظور تمام انسان‌هاست؟ قرآن برای ناس آمده است، ولی ناس یعنی مردمی که مخاطب پیامبر(ص) بوده‌اند، نه به معنای همه انسان‌های روی زمین. اگر به این معنا در نظر بگیریم، منظور آیه این است که اگر خدا بخواهد، همه انسان‌های روی زمین را نابود می‌کند و موجودات دیگری می‌آورد، حال آنکه منظور این است که عرب‌های مخاطب پیامبر(ص) را نابود می‌کند و دسته دیگری را می‌آورد.

وی نمونه دیگر دخالت دادن آرای کلامی در این ترجمه را آیه «وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» خواند و افزود: رب در زبان عربی و زبان قرآنی، بسیاری از مواقع به معنای صاحب و واجد بوده و در اینجا یعنی کسی که صاحب تخت بزرگ است، ولی مترجم وقتی می‌بیند با گفتن صاحب تخت بزرگ، نظرات مشبهه و مجسمه به ذهن می‌آید، از عبارت پروردگار عرش بزرگ استفاده می‌کند. اولا معنای لغوی عرش را نادیده گرفته و خود لغت را آورده که بعدها در کلام، فلسفه و عرفان اسلامی، معنای دیگری پیدا کرده است و ثانیا، به این نکته توجه نشده که وقتی می‌توان از واژه پروردگار استفاده کرد که مضاف‌الیه آن، قابل پروردن باشد. می‌توان گفت که خدا انسان یا زمین را می‌پرورد، ولی عرش که قابل پروردن نیست. در اینجا مترجم برای اینکه می‌خواسته‌ تختی برای خدا تصور نشود، به جای اینکه بگوید صاحب تخت بزرگ، گفته صاحب عرش بزرگ.

ملکیان تصریح کرد: قرار دادن توضیحات در داخل کروشه، ابداع خوبی به‌شمار می‌رود و این مورد در دیگر ترجمه‌های قرآن، کمتر به دقت این ترجمه آمده است. البته وقتی مترجم توضیحات خود را در داخل کروشه قرار می‌دهد، این انتظار در خواننده پیش می‌آید که هر چه در داخل کروشه نیست، متعلق به خود قرآن است، در صورتی که اتفاقا مواردی به قرآن تعلق ندارد و خود مترجم آنها را افزوده، ولی در داخل کروشه قرار نگرفته است.

وی اظهار کرد: مورد دیگر، به کلاسیک بودن متن قرآن برمی‌گردد. وقتی قرآن متن کلاسیک است، زبان ترجمه نیز باید کلاسیک باشد، ولی مترجم مدام بین زبان عادی و کلاسیک در نوسان است؛ گاهی مواقع لغاتی به‌کار می‌برد که زبان کلاسیک را به یاد می‌آورد، مثلا می‌گوید گناهان شما را بخشود که کاملا ترجمه خوب و دقیقی است، به جای اینکه بگوید گناهان شما را بخشید، چون واژه اخیر در زبان عامیانه به معنای بخشودن است و در زبان کلاسیک به معنای بخشودن نیست، ولی در مقابل، لغاتی نیز به‌کار برده شده که در زبان امروزی به‌کار می‌رود. مورد دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، توضیحاتی است که ذیل ترجمه در پاورقی آمده و خلاف ادب عرب یا دانش‌های دیگری است که با این موضوع مرتبط‌اند. نکته آخر اینکه، سلسله لغاتی که امروز سرشار از ابهام شده، ولی در زبان قرآن ابهام نداشته، مترجم با معنای ابهام‌آمیز آنها ترجمه کرده است.

ترجمه گشوده قرآن؛ ترجمه‌ای ثمربخش برای نسل جوان

در ادامه، فرهاد شفتی، قرآن‌پژوه و عضو هیئت علمی دانشگاه گلاسکوی اسکاتلند با اشاره به ارزشمندی ترجمه قرآن محمدعلی کوشا اظهار کرد: آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که می‌گوید: «قرآن به زبان عربی، مبین و آسان است» و مترجم در اثر خود بیان می‌کند که زبان عربی را می‌‎توان زبان فصیح، بلیغ و روشن نیز در نظر گرفت که نکته جالبی است.

وی افزود: امروز هیچ آیه‌ای از قرآن نیست که نتوان درباره آن بیش از یک معنا و تفسیر در نظر گرفت. همین که آقای کوشا به ترجمه قرآن رو آورده و اعلام می‌کند این کار بسیار دشوار است، یعنی امروز نمی‌توانیم بگوییم که زبان قرآن کاملا روشن است، زیرا درباره هر آیه تفاسیر مختلفی وجود دارد و حتی در میان مردم عرب‌زبان امروز نیز نیاز به ترجمه‎ و تفسیر قرآن وجود دارد.

این قرآن‌پژوه با بیان اینکه ما با نوعی گسل در هدایت قرآن روبرو هستیم و این گسل همان زبان است، گفت: خود قرآن اعلام می‌کند که «این زبان روشن و واضح است و هر پیامبری را هم به زبان قومش فرستادیم»؛ ما از قوم پیامبر(ص) نیستیم و زبان ما عربی نیست، حتی آنهایی که زبانشان عربی است، قرآن را به سادگی نمی‌فهمند. لذا، ما با نوعی گسل در هدایت قرآن مواجهیم و اگرچه این نکته را درباره کتب آسمانی دیگر هم می‌توان گفت، اما همان‌طور که می‌‎دانیم، قرآن خصوصیات و ویژگی‌هایی دارد که شاید این گسل زبانی درباره آن بیشتر مطرح باشد.

وی با طرح این پرسش که وظیفه مترجم قرآن چیست؟ گفت: در همین ترجمه، آقای کوشا به این نکته می‌پردازد که آیه «هر پیامبری را هم به زبان قومش فرستادیم»، می‌‎تواند مجوز ترجمه قرآن باشد؛ زیرا پیامبر، پیامبر همگان، اما زبان قرآن و سنت، عربی است و ناچار باید به زبان‌های گوناگون ترجمه شود تا همه انسان‌ها با حقایق وحی آشنا شوند. این نکته مهم و ادعای بزرگی است و شاید هیچ مترجمی نتواند ادعا کند که ترجمه‌ای انجام داده که خواننده آن از حقایق وحی مطلع می‌شود.

شفتی ادامه داد: مترجم در صفحه 34، با اشاره به اهمیت قرآن می‌نویسد: «به درستی دریافتم که اساس و پایه دین اسلام، قرآن کریم است؛ حتی حجیت سنت و حدیث نیز برگرفته از قرآن و شناخت دقیق علوم اسلامی هم مبتنی بر فهم صحیح قرآن است.» در جای دیگر نیز بیان می‌شود که «مترجم باید با علم فقه و کلام آشنایی داشته باشد.» این ظاهرا تناقض است که مترجم با این علوم برای ترجمه درست آشنا باشد و در عین حال، قرآن مبنای دریافت باشد، اما ضرورتی گریزناپذیر در ترجمه به‌شمار می‌رود، زیرا اگرچه قرآن در فهم درون‌دینی نقش اساسی و بی‌‎بدیل دارد، اما در عین حال غیرممکن است که بتوان بدون تصویر پیش‌زمینه از قرآن و اسلام، به قرآن نگاه کرد؛ ما پیش از هر تحلیلی از آیات، گرفتار پیش‌فرض‌های خود از آنها هستیم.

وی اضافه کرد: با این ملاحظات می‌توان گفت، دو گروه مخاطب برای قرآن وجود دارد؛ گروهی که به دنبال پاسخ هستند و ترجمه‌ای بدون اشتباه مطابق نظر عموم مسلمانان می‌خواهند تا از آن استفاده کنند و گروه دیگری که روز به روز تعداد آنها بیشتر می‌شود، جوانانی هستند که زبان عربی قرآن را نمی‌‎فهمند، اما کماکان دلبسته قرآن هستند و در عین حال، ذهن نقادی نیز دارند؛ نه به دنبال پاسخ حاضر و آماده، بلکه در پی شنیدن پاسخ‌های متفاوت هستند تا درباره آن فکر و قضاوت کنند. وظیفه مترجم برای گروه اول، نوشتن ترجمه‌ای است که به سؤالات آنها پاسخ دهد که من به آن، ترجمه بسته قرآن می‌گویم، اما وظیفه او برای گروه دوم آن است که ترجمه‌ای بنویسد که پرسش‌های آنها بیشتر شود و من به آن، ترجمه گشوده قرآن می‌گویم و معتقدم ترجمه گشوده برای نسل جوان بسیار مفیدتر خواهد بود.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه ترجمه محمدعلی کوشا به‌صورت بالقوه توان تبدیل شدن به ترجمه گشوده را دارد، تأکید کرد: این ترجمه به خوبی سعی کرده در حواشی، اختلافات معانی را بنویسد و توضیح دهد، ولی می‌‎تواند در چاپ‌های بعدی از این هم بهتر شود. منظور از ترجمه گشوده این است که خیال مخاطب راحت باشد که آنچه ‌می‌خواند، ترجمه مترجم از الفاظ قرآن کریم است و هر توضیح دیگر باید در پرانتز و قلاب‌ها بیان شود. نکته دوم در خصوص ترجمه گشوده این است که در پانوشت، به‌خصوص برای کلمات کلیدی که معانی دیگری دارد و این معانی پیامدهای تفسیری و فقهی خواهد داشت، ذکر شود که «این کلمه به این صورت هم آمده است.» در این ترجمه، این موارد در بخش‌های زیادی رعایت شده و در بخش‌های دیگری هم می‌تواند بهتر رعایت شود.

وی اضافه کرد: در ترجمه آیه «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا» آمده است که «و ما تو را جز مژده‌رسان و هشداردهنده برای همه مردم نفرستادیم.» کلمه «كَافَّةً» در این عبارت، با عنوان «همه» ترجمه شده که ممکن است درست باشد یا نه؛ به زعم علامه طباطبایی، این ترجمه درست نیست و کلمه «كَافَّةً» به معنای بازداشتن ذکر شده است. منظور من در اینجا، غلط بودن ترجمه نیست، بلکه منظور آن است که در ترجمه گشوده، این حاشیه بیان می‌شود که برای کلمه «كَافَّةً»، معانی دیگری هم ذکر شده است.

شفتی تأکید کرد: ترجمه گشوده برای نسل امروز مفیدتر و جذاب‌تر است، زیرا معنا به مخاطب تحمیل نشده و به درک او احترام گذاشته می‌شود. همچنین کار شارحان و مفسران را در ارجاع به این ترجمه راحت‌تر می‌کند و عادلانه‌تر خواهد بود.

انتهای پیام
captcha