به گزارش ایکنا، مهران اسماعیلی؛ استادیار تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی، شامگاه 31 مرداد، در نشست علمی «عزای حسینی از احساسات تا نگرش جهانی» که از سوی انجمن معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، با بیان اینکه برخی مسائل تاریخی ممکن است از سوی مخاطبان معاصر مورد فهم درست قرار نگیرد، گفت: یکی از پرسشهایی که گاهی برخی افراد از بنده میپرسند این است که فدک چه ارزشی داشت که حضرت زهرا(س) به خاطر آن این همه سختی کشیدند و مورد ضرب و جرح قرار گرفتند و آن مسائل رخ داد.
وی افزود: فرض کنید برادری در تقسیم ارث والدین سهم بهتر را خودش برمیدارد و مقدار بیشتری میخواهد و در این شرایط گاهی برخی روابط خود را قطع میکنند اما موارد فراوان خواهرانی داریم که حاضر نمیشود به خاطر جفای برادر، روابط برادری خواهری خود را فراموش کند. در چنین شرایطی گفته میشود که فدک را از حضرت زهرا(س) گرفتند و ایشان معترض شد و آن مسائل رخ داد، در اینجا این پرسش حتی در ذهن یک زن و مرد مؤمنه و مؤمن ایجاد میشود که اهل بیتی که خودشان دعوت به تقوا و ترک مجادله دارند و میگویند همت ما باید مصروف آخرت باشد خودشان رفتار متفاوتی دارند.
اسماعیلی با بیان اینکه ممکن است این سؤال هم ایجاد شود که چرا حضرت علی(ع) بر سر کسب قدرت با خلفا درگیر شدند و البته بعد بیعت کردند؟ اضافه کرد: ما در این موارد از بعد کلامی به تبیین این مسائل میپردازیم و مثلا میگوییم که حضرت امیر(ع) از کودکی در منزل پیامبر و تربیت شده ایشان بودند و این حکمت الهی بود تا مردم هدایت شوند. همچنین مظلومیت امام علی(ع) برجسته میشود و اینکه ایشان به خاطر حفظ نظام اسلامی، سکوت کردند و گویی در حالی که خار در گلو داشتند صبورانه رفتار کردند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه ما انسان دوره معاصر با فهم امروزی سراغ تاریخ گذشته میرویم و مثلا برای مظلومیت امام علی(ع) و تنهایی ایشان گریه میکنیم، گفت: وقتی به امام حسین(ع) میرسیم از ایشان خبر چندانی نداریم تا حادثه عاشورا که عدهای قرار بود از ایشان حمایت کنند ولی او را تنها گذاشتند و منجر به حوادث فجیع کربلا شد و الان شیعیان در قرن بیستم حتی جزئیات حادثه کربلا را در منابر و سخنرانیها میشنوند و مداحان و وعاظ برای گرفتن گریه و احساس همزادپنداری روضه میخوانند و مخاطبانی که مصیبتهای مشابه دارند احساسات بیشتری هم نسبت به مصیبتهای کربلا دارند که البته اشکالی ندارد ولی ماجرا به این سطح محدود نمیشود.
اسماعیلی با بیان اینکه الان روضههای مکشوفی مانند وضعیت بدن امام در هنگام شهادت و شهادت نزدیکان و مناظری که حضرت زینب(س) مشاهده کردند، خوانده میشود، اظهار کرد: سؤال این است که چرا ما ماجرای کربلا را در حد احساسات بسنده و به گزارش خشونت دشمن اهل بیت(ع) منحصر میکنیم و برای آن اشک میریزیم و روضه میخوانیم که البته همه عالی است مگر اینکه تحریفاتی در آن صورت گرفته باشد. به هر حال کربلا یک جنگ است و هر نوع خشونت و کشتار و جنایتی ممکن است در یک جنگ رخ دهد.
وی افزود: ممکن است این سؤال در ذهن جوان معاصر ایجاد شود که جنگ، جنگ است و این اتفاقات طبیعی است البته ما ممکن است جواب دهیم که امام حسین(ع) نوه پیامبر(ص) و امام جامعه بود، ولی این پاسخ شاید تا حدودی قانعکننده باشد ولی برای کسی که بیرون از فضای شیعه زیست دارد شاید قانعکننده نباشد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه ما امام حسین(ع) را در حد احساسات و اینکه ایشان نوه پیامبر(ص) است و یا در خد برآوردن حاجات، منحصر میکنیم لذا پاسخهای ما هم قانعکننده نیست، اضافه کرد: برخی سخنوران ما حتی مباحثی از این دست را مطرح میکنند که گریه بر امام حسین(ع) باعث تخلیه هیجانی عزاداران میشود و کسانی که این مجالس را ندارند از این نعمت بیبهره هستند ولی به نظر بنده این هم قانعکننده نیست و نمیتوانیم سطح حضرت را در این حد پایین بیاوریم. گاهی برای نماز هم یکسری توجیهات علمی این گونه مطرح و گفته میشود در حالت سجده فلان تغییر جسمی و روحی مثبت برای انسان رخ میدهد یا کسانی میگویند ناخن گرفتن در شب کلسیم بدن را کاهش میدهد. این موارد نیازمند مطالعات تجربی و علمی است و باید از این جهت اثبات شود.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه کارکرد دیگری که ما از عاشورا میگیریم این است که مثلا اگر کسی فرزند و برادر و عزیز خود را از دست داد یاد مصیبتهای کربلا میافتد و صبر میکند، اظهار کرد: تصور بنده این است که این نوع گریهها و توصیف خشونت و تحریک احساسات که همراه با موسیقی هم شده است میتواند نقطه شروعی برای حس دوستی و الفت با اباعبدالله باشند ولی نباید در این سطح متوقف شد و باید جهتگیری و تداوم وجود داشته باشد.
اسماعیلی با بیان اینکه این اتفاق و تصویر برای پیامبر(ص) و امام زمان(عج) هم رخ داده است، افزود: ما باید دادههایی را که از تاریخ زندگی پیامبر(ص) و ائمه(ع) و عاشورا داریم در قالب یک پازل کنار هم بگذاریم و تصویری جهانی و جدید از ایشان ارائه دهیم؛ مثلا وقتی پیامبر(ص) مبعوث شدند با مأموریت جهانی مبعوث شد و مخاطب او صرفا قومی و قبیلگی نبود؛ البته مخاطب پیامبر(ص) کسی است که مدتها در رنج و زحمت و سختی است و دوست دارد سالم بماند و سالم زندگی کند و لقمه حلال بخورد و مانند برخی افراد فاسد جامعه نشود.
وی افزود: به عبارت دیگر، پیامبر(ص) آمده است تا یکسری از افراد را در دنیا نجات دهد و نجات وقتی معنا دارد که افراد نالان و گرفتار و رنجدیده باشند و روزهای خود را به سختی سپری کنند ولی به ما گفتهاند پیامبر(ص) فقط آمده است که ما را به توحید دعوت کند. نمیگویم توحید محور رسالت پیامبر(ص) نیست ولی پیامبر(ص) در یک جامعه بازاری سرمایهداری به دنیا آمده و مبعوث شده است و در این جامعه افراد سرمایهدار به اصطلاح خون فقرا را در شیشه میکنند و آنها را به بردگی میکشانند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: به نظر بنده دغدغه بلال حبشی و عمار یاسر و ... این بود که آیا میشود روزی بیاید و ما از این وضعیت بغرنج و در رنج رها شویم؛ دغدغه آنها این بود که پیامبر(ص) آنها را از این وضع نجات دهد ولو خدای او را به درستی هم نشناسند. در اقتصاد بازرگانی آن دوره افراد سرمایهدار دنبال سود بیشتر هستند و افراد مقتصدی هم بودند یعنی دائما تلاش میکردند سودشان را به سرمایه اضافه کنند تا دوباره سود بیشتری ببرند و افراد کمخرجی هم بودند.
وی افزود: در چنین جامعهای به راحتی به فرد مظلوم، ظلم میشود و در چنین فضایی، اخلاق یک مسئله نادر است و در چنین شرایطی پیامبر(ص) به راحتی به پیامبر امین توصیف نمیشود؛ ایشان گاوصندوق امانات نداشت که اموالشان را به او بسپرند بلکه خیال مردم از این راحت بود که اگر سرمایهای به پیامبر(ص) میدادند تا برای آنها تجارت کند سود عادلانهای میبرد و سرمایهگذار هم به سود عادلانه خود میرسد و در تجارت، دروغی در کار نیست و امروزه این اخلاق در جامعه ما خیلی کمرنگ است و با اینکه مراسم مذهبی زیادی داریم ولی محمدامینها در جامعه اندک هستند و با وجود فضای مدرنیته، حتی اعضای یک خانواده هم در تعاملاتشان به سود خودشان فکر میکنند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه پیامبر(ص) به عنوان یک منجی به میان مردم آمده است، افزود: حضرت مهدی(عج) هم بناست که منجی باشد لذا ما باید یک جامعه رنجور را تصویر کنیم که امیدی به آدمها ندارد و منتظر است که کسی با قدرت و معجزه عصا بیاید و افراد را نجات و رنج مردم را کاهش دهد و توحید هم در اینجا اینطور خود را نشان میدهد. برعکس خدایانی چون لات و عزی و مناة که پیروانش را نمیتواند از بردگی و رنج و ستم برهانند لذا این خدایان باطل باید کنار بروند و خدای واحدی تعریف شود که عامل نجات بشر است و برای آن برنامه و سیاستگذاری دارد بنابراین توحید برای این است که این خدایان از بین بروند. این خدایان فقط به فکر سرمایهداران شهر خود هستند و کاری به دغدغه و رنج بردگان و مستضعفان مناطق دیگر و حتی شهر و قوم خود ندارند در حالی که خدای پیامبر(ص) برنامهای جهانی برای بشر دارد.
انتهای پیام
لطفا ادامه نشست را هم منتشر کنید