محسن عامریشهرابی، عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران، حسین مهدی رکنآبادی، عضو باشگاه پژوهشگران و نخبگان جوان دانشگاه آزاد اسلامی تهران و علی حسینی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی استان قم در یادداشتی با عنوان «نقش مدیریت کسب و کار و توسعه ارزشهای دینی در سیره رضوی بر اساس اخلاق کار» که در اختیار ایکنا قرار دادهاند، آوردهاند:
کار و تلاش بهواسطه اهمیت و جایگاه آن در سعادت دنیوی و اخروی انسان و نقش بیبدیل آن در زندگی فردی و اجتماعی در آیین اسلامی و سیره انبیاء و معصومین(ع) بهشدت مورد توجه قرار گرفته است. از اینرو، بهواسطه ارتباط تنگاتنگ بین کار و اخلاق، کار بدون توجه به اخلاق اسلامی به نتیجه مطلوب نمیرسد و انسان را به سعادت حقیقی نمیرساند.
تأکید بر اتقان و استحکام در کار، تعهدپذیری، محکمکاری و امانتداری بیانگر نقش مهم و اساسی اخلاق اسلامی در به ثمر رسیدن کار و کوشش است زیرا بهواسطه رعایت این امور است که کار نتیجه میبخشد و سعادت دنیا و آخرت انسان را فراهم میسازد. اینجاست که ضرورت توجه به وجوه اخلاق در کسب و کار و تعهد و پایبندی افراد و سازمانها به اصول و ارزشهای اخلاقی آشکار میشود.
در بینش اسلامی نیز، اخلاق کار عبارت از گرایش و تمایل نسبت به کار و کار را بهعنوان یک فضیلت در زندگی بشر دیدن است. آیین مقدس اسلام کار مفید و سازنده را در چارچوب معیارهای ارزشی و اعتقادی خود عبادت تلقی نموده و رشد تعالی انسان را تنها در سایه کار و کوشش میداند. رسول خدا(ص) میفرماید:«عبادت هفتاد جزء دارد. بهترین جزء آن طلب رزق حلال است.»
حدیثی جالب از امام صادق(ع)، انسان را متوجه میسازد که میتواند، با داشتن یک زندگی کاملاً عادی اما سالم و پاک اجر و ثواب صدقهدهنده همانطور که گفته شد، مجاهد فی سبیلالله را داشته باشد. آن حضرت میفرماید: «جدم امام سجاد(ع) صبح که میشد از منزل خارج میشد برای طلب روزی و وسیله زندگی. کسی به حضرت گفت: کجا میروی؟ امام فرمود: میروم که صدقه به خانواده خود بدهم. آن شخص فرمود: هرکس برود دنبال کسب وکار برای طلب مال حلال و رزق حلال در جهت عیال و خانواده خود، این کار او به مصداق صدقه است از جانب خدای سبحان و مگر نه اینکه صدقه عبادت بزرگ اسلامی است.»
در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نقل شده است: «معلمی که ظاهراً شخص کاسبی بوده میگوید: امام(ع) مرا دید، در حالیکه من دیر به محل کار میرفتم، حضرت فرمودند: صبح اول وقت برو سراغ عزتت یعنی کار و کسب که موجب بینیازی انسان است از غیر خدا، مایه عزت است و نباید در آن سهلانگاری کرد.»
۱- صبر و استقامت
در اهمیت و ارزش والای صبر همین کافی است که امام علی(ع) این فضیلت اخلاقی را یکی از اوصاف متقین و موقعیت صبر را در برابر ایمان، همانند موقعیت سر نسبت به بدن میداند. ایشان در این مورد میفرماید: «صبر پیشه کنید زیرا صبر برای ایمان همچون سر برای بدن است و هیچ خیری در بدن، بدون سر نیست و هیچ خیری در ایمان بدون صبر، نیست.»
۲- وجدان کاری و تقوای الهی
امام علی(ع) نسبت به نظارت الهی به انسانها گوشزد کردهاند که در پیشگاه آفریدگار جهان حاضرند. به بیان دیگر هر عملی که از انسان سر میزند از سلطه و نظارت خداوند به دور نیست و انسان تا بخواهد به کاری اقدام کند باید اندیشه کند و همواره این اصل را به خاطر داشته باشد که هر لحظه در محضر خالق هستی و پروردگار یکتا قرار گرفته و هر کاری انجام بدهد از نظر خداوند پنهان نیست و مورد نظارت اوست، چه اعمال ظاهری باشد، و چه در نهان صورت گیرد در هر صورت خداوند ناظر بر آن اعمال است.
خودکنترلی نیازمند کار عظیم فرهنگی است و یکی از ویژگیهای مدیریت اسلامی، برخلاف نظامهای دیگر، ارتقای اخلاقی و رشد معنوی کارکنان و تقویت روحیه دینی، تقوا و خداترسی به منزله عامل کنترلکننده درونی در افراد است تا ضمن تأمین اهداف سازمان و رشد و تعالی معنوی انسانها، از هزینههای ناشی از کنترلهای شدید بکاهد. بر این اساس، در سایه مدیریت اسلامی، از برخی هزینههای نظامهای اطلاعاتی کاهش و از سوی سطح اخلاق و معنویت کارکنان افزایش پیدا میکند.
۳- صداقت و راستگویی
شخصیت ممتاز ائمه و آموزههای اخلاقی و معرفتی آنان، در سایه بیان معجزات، کرامات و برجسته کردن ابعاد سیاسی و زندگانی آنان، به فراموشی سپرده میشود، با اینکه این آموزهها و سیرههای اخلاقی رکن اصلی در زندگی آنان و منظومه معرفتی دین است. مگر نه این است که رسول خدا فرمود:«انَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق؛ همانا به پیامبری مبعوث شدم تا مکارم اخلاقی را به کمال برسانم.»
اگر در جامعه شیعی بهجای تأکیدهای فراوان بر بخش معجزات و کرامات و نیز ابعاد سیاسی که هیچکدام جای انکار ندارند، به تبیین و ترویج آموزههای اخلاقی و معرفتی اهتمام شود، بسیاری از بیماریهای اجتماعی از جامعه رخت برمیبندد.
سیاسی شدن جامعه و خرافی شدن آن عرصه را بر اخلاق تنگ میکند و برایش مجالی نمیگذارد. امام رضا(ع) به عبدالعظیم حسنی میفرماید:« يا عبدَ العظيمِ ، أبلِغْ عنّي أوليائي السّلامَ، و قُلْ لَهُم: أنْ لا يَجعَلوا للشَّيطانِ على أنْفُسِهِم سَبيلاً، و مُرْهُم بالصِّدقِ في الحديثِ و أداءِ الأمانةِ؛ سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو: شیطان را بر خود مسلط مسازید و آنان را به راستی در سخن و ادای امانت فرمان ده.»
امام رضا(ع) در سخنی دیگر به نقل از پدران خویش شاخص و میزان سنجش دینداری در فرد و جامعه را چنین ترسیم میفرماید:«لاَ تَنْظُرُوا إِلَى كَثْرَةِ صَلاَتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ كَثْرَةِ اَلْحَجِّ وَ اَلْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيْلِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ. به نماز و روزه بسیار آنان منگرید به زیادی انجام حج و کارهای خیر و شب زندهداری آنان نگاه نکنید. بلکه به راستگویی و امانتداری آنان بنگرید لذا دروغ و فریب جوابگوی راهی طولانی و موفقیتآمیز نبوده و هرگز به سر منزل مقصود نمیرسد و کسانی که همیشه در زندگی و کار خود تقلب کردهاند، پایان خوب و خوشی نداشتهاند.
۴- امانتداری
امانتداری و پرهیز از خیانت، یکی دیگر از صفات مثبت اخلاق در حوزه کسب و کار است. امام علی(ع) به مالک اشتر در این باره سفارش میکند که درباره اشخاصی که میخواهد برگزیند بدین امر توجه نماید و با بررسی سوابق و عملکرد گذشتشان ببیند آیا اهل امانتداری بودهاند یا خیر. امیرالمؤمنین(ع) در نامههایی که به برخی از کارگزاران خود نوشته، چنین فرموده است: «کسی که امانت را خوار شمارد و دست به خیانت آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای خواری و رسوایی را در دنیا به روی خود گشوده است و در آخرت خوارتر و رسواتر است و بزرگترین خیانت، خیانت به امت است و رسواترین تقلب تقلب نسبت به پیشوایان مسلمان است.»
امانتداری و پرهیز از خیانت در مقام و منزلت با عنایت به این روایت از امام رضا(ع) بهخوبی آشکار میشود. آن حضرت میفرماید:«در صحف ابراهیم بود که ای پادشاه مغرور، من تو را برنینگیختم تا کاخ بسازی و دنیا را فراهم کنی بلکه تو را برانگیختم تا دعای مظلوم را از من بازگردانی، من آن را اگرچه از کافر باشد، رد نمیکنم.»(یعقوبی،۱۳۸۲ج ۴۷۲:۲) و نیز حسن بن حسین انباری از امام رضا (ع) نقل میکند: «درباره استخدام در خدمت سلطان، به امام رضا(ع) چهارده سال نامه مینوشتم، در آخرین نامههایی که نوشتم، توضیح دادم که من میترسم از این گره که از محبت شما به گردن دارم و سلطان بگوید تو رافضی هستی زیرا خدمت سلطان و کار دولت را قبول نمیکنی. امام رضا(ع) در جوابم نوشتند:نامههایت رسید و متوجه شدم که بر جان خود میترسی. اگر میدانی که وقتی متصدی کاری شدی، آنطور که پیغمبر اکرم(ص) فرمودهاند، رفتار میکنی و همکاران و نویسندگانت نیز همعقیده با تو هستند، اگر پولی به دست آوردی، برابری با مؤمنان فقط و تنگدستی میکنی، بهطوری که یکی از آنها شبیه ایشان میشود. این کار را بکن؛ وگرنه نباید بکنی.»
بر این اساس کسانی که در نظام اسلامی از جایگاه شغلی ویژهای برخوردارند، باید شأن جایگاه خود را حفظ کنند. نگاهشان به جایگاه شغلی، باید نگاه به یک امانت الهی باشد که برای مدتی در اختیارشان قرار گرفته است.
۵- شایستهسالاری و قانونگرایی
امروزه بیشتر سازمانها از مشکل رابطهسالاری و ترجیح دادن نزدیکان و وابستگان مدیران، دادن امتیازات شغلی و سرعت بخشیدن به کار آنها رنج میبرند؛ محور قرار گرفتن رابطهها بر ضوابط و قوانین، زمینهساز کاهش اخلاقورزی در کار میشود. خداوند در سوره انبیاء آیه ۱۰۵ حکومت و سروری بر زمین را برای بندگان صالح و شایسته میداند و میفرماید:«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُون؛ حقیقتاً ما پس از تورات در زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث میبرند.»
رعایت اهلیت در انتخاب افراد و واگذاری کارها، از مهمترین مسائل در مدیریت است؛ یعنی کسی که قرار است مسئولیت کاری را عهدهدار شود، باید شایستگیهای لازم را برای آن مسئولیت دارا باشد و به اصطلاح اهلیت آن کار را داشته باشد. سنت الهی چنین است که خداوند به هیچکس جز براساس شایستگی و اهلیتهای لازم مسئولیتی نمیدهد.
خداوند در سوره بقره آیه ۱۲۴میفرماید:«إِنّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَایَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛ من تو را برای همه مردم پیشوا قرار دادم. ابراهیم گفت: و از دودمانم نیز پیشوایانی برگزین. پروردگار فرمود: پیمان من که امامت و پیشوایی است به ستمکاران نمیرسد(تنها آن دسته از فرزندان تو که شایسته باشند به پیشوایی خواهد رسید.»
بهطور کلی، شایستهسالاری در صورتی در جامعه حاکم میشود که هر فرد یا گروهی از آن متناسب با تواناییهای علمی، شخصیتی و اجرایی خود، به پذیرش کار یا مسئولیتی اقدام نماید و بهمثابه یک تکلیف به آن نگاه کند و باورش این باشد که اگر غیر از این انجام بگیرد، نمیتواند در پیشگاه خداوند در فردای قیامت پاسخگو باشد.
۶- کاهش تکبر و سرمستی به مقام و ریاستطلبی
در فرهنگ اسلامی، حبّ جاه و ریاستطلبی از رذایل اخلاقی شمرده شده است. انسان ریاستطلب، دوست دارد بر مردم ریاست کند و همه از او حرفشنوی داشته باشند. او در پی فرمانبری دیگران از خود است. خداوند در قرآن نیز این صفت را نکوهش کرده و میفرماید:«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند و فرجام [خوش] از آن پرهيزگاران است.»(سوره قصص/آیه 83)
بر این اساس، مدیران جامعه برای دنیاگرایی و جمعآوری ثروت و اعتبار، عهدهدار مسئولیت نشدهاند. هنر مردان خدا در این مسند، خدمت و دستگیری و همچنین رفع ظلم است.
منظور از اخلاق کار، مسئولیت اخلاقی فرد از حیث شغل است. اخلاق شغلی از طرفی مانند اخلاق فردی بر مسئولیت افراد بهعنوان شخص حقیقی تأکید دارد. از طرف دیگر برخلاف اخلاق فردی، عنوان برخاسته از شغل را نیز در مسئولیتهای اخلاقی لحاظ میکند. در این معنا، یک پزشک بهعنوان شخص حقیقی مسئولیت اخلاقی دارد. مسئولیتهای اخلاقی او برخاسته از شغلی است که بر دوش گرفته است، بهگونهای که اگر شغل دیگری میپذیرفت، مسئولیتهای اخلاقی وی نیز تغییر میکرد.
با عنایت به اخلاق کار در آموزههای اسلامی میتوان گفت نیل به سعادت و کمال واقعی انسان یعنی مکارم اخلاقی در گرو به رسمیت شناختن همه نیروها و استعدادهای انسان و کوشش برای رشد و پویایی همه آنهاست که غایت و هدف اصلی اخلاق اسلامی محسوب میشود.
انتهای پیام