خشم احساس و کنشی است که افراد به فراخور جنبههای وجودی، طبعی و تربیتی در موقعیتهای مختلف و بنا به دلایل درست یا نادرست از خود نشان میدهند. گاهی مواقع خشم مکرر و بیش از حد علاوه بر اینکه سلامت روان افراد را تهدید میکند، آسیبهای جسمی نیز به همراه دارد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی تأثیرگذار است. بنابراین واکاوی ابعاد خشم از موضوعات مهمی است که منجر به شناخت آن میشود و کمک میکند تا در موقعیتهای مستعد بروز خشم، رفتار درستی داشته باشیم.
به همین منظور ایکنا با سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره «خشونت» گفتوگو کرده است. موسوی چلک تألیفات متعددی در حوزه روانشناسی و مددکاری اجتماعی دارد که میتوان به کتب «60 گفتوگوی اجتماعی»، «مددکاری اجتماعی(کار با فرد)» و «تحلیل وضعیت اجتماعی ایران» اشاره کرد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
وقتی از خشونت صحبت میکنیم اشکال مختلفی دارد که یا جسمی، جنسی، روحی یا مسامحه و غفلت است. البته من دو مورد دیگر به این موارد اضافه میکنم که خشونتهای اقتصادی و سیاسی است به ویژه در حوزه کودکان و زنان این موضوع مصداق بیشتری دارد؛ مانند بهرهکشی از کودکان و زنان در امور اقتصادی و سیاسی.
گاهی مواقع خشونت را از بعد فردی و بعد اجتماعی تحلیل میکنیم که طبیعتاً عوامل آن مختلف است. بخشی از خشونت به سیاستگذاریهایی که در هر جامعهای در حوزههای مختلف صورت میگیرد بازمیگردد. ضرب و جرح شکل دیگر بسیار مشهود خشونت است که متأسفانه آمار بالایی دارد.
موضوع دیگر ورشکستگیهای مالی مردم است که ظهور و بروز خود را در پدیدهای به نام خودکشی نشان میدهد و خشونت علیه خود است. موضوع طرد اجتماعی از مصادیق دیگر بروز خشونت است؛ گاهی مردم به دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، روانی، نابرابری و تبعیض احساس طردشدگی میکنند این حس منجر به خشم و خشونت میشود. وقتی در موضوعی تبعیض وجود داشته باشد افراد احساس میکنند به آنها ظلم شده است و حس آزردگی ایجاد میشود. تبعیض ممکن است خانوادگی یا اجتماعی باشد مانند اینکه والدین بین فرزندان خود تبعیض قائل شوند. بخشی از این موضوع به فقدان مهارتهای سلامت روان بازمیگردد که والدین، مراقبین کودکان، معلمان، مربیان و همه کسانی که با کودکان سر و کار دارند باید این مهارت را بیاموزند.
موضوع دیگر خشونت، خشونتهای خانگی است که عبارتاند از کودکآزاری، همسر آزاری، سالمندآزاری و... ناکامی نیز از عوامل دیگر بروز خشونت است؛ این ناکامیها میتواند در موقعیتهای اجتماعی، تجاری، تحصیلی، ازدواج و... باشد. بنابراین عوامل را میتوان در سه سطح کلی نگاه کنیم عواملی که به فرد، جامعه و خانواده بازمیگردد که اگر از هر سه زاویه نگاه کنیم به نوعی عموم ابعاد خشونت را پوشش میدهد.
خشونت به چند شکل طبقهبندی میشود؛ یکی از آن اشکال طبقهبندی چهارگانه است که عبارت است از جسمی، روحی، جنسی مسامحه یا غفلت اما مصادیق دیگر هم اضافه شده است مانند بهرهکشی از زنان و کودکان برای جاسوسی، بهرهکشی از کودکان برای جنگ، بهرهکشی زنان یا کودکان برای کاری فراتر از توان آنها و برای ساعات طولانی که اینها به نوعی مصداق خشونت محسوب میشود.
بنابراین طبقهبندی خشونت امروزه مقداری متفاوتتر شده است مثلاً ما هنوز به موضوع خشونت در فضای مجازی آنطور که باید ورود نکردیم زیرا شناختی نسبت به آن نداریم. بنابراین شرایط جامعه که تغییر میکند مصادیق هم تغییر میکند؛ مثلاً در گذشته فکر میکردیم فقط کتک زدن مصداق خشونت است و مواردی مانند نادیده گرفتن، مقایسه، تحقیر، تهدید و... اصلاً مصداق خشونت نبود؛ به مرور زمان با پیشرفت علم، شناخت، چرخش بیشتر اطلاعات و امروزه با فضای مجازی و فناوریهای نوین، مصادیق خشونت گسترش پیدا کرده است.
خشونت، رفتاری مشهود و نتیجه عصبانیت است که خود را نشان میدهد و اشکال متفاوتی دارد. خشم جایی دیده میشود که رفتاری از فرد بروز داده شود وگرنه افرادی که مهارت کنترل خشم دارند، معمولاً در رفتار آنها ظهور و بروز خشم را نمیبینیم یعنی فرد در موقعیت خشم قرار میگیرد اما به دلیل داشتن مهارت و آستانه تحمل بالا و تابآوری بیشتر، اجازه نمیدهد که موقعیت خشم فضایی را ایجاد کند که رفتار مشهود خشونتآمیز چه کلامی و چه غیرکلامی داشته باشد.
در مباحث دینی در رابطه با «کظم غیظ» اشاره و در مباحث علمی به مهارت کنترل خشم ترجمه شده است که با پژوهش برای آن مبانی نظری تعریف کردند به همین علت است که میگویند موقع خشم تصمیم نگیرید و این جمله گویای این است که خشم آثار روانی و اجتماعی زیادی دارد.
اکثر کسانی که خشونت را اعمال کردهاند و حتی کسانی که اقدام به خودکشی میکنند پس از فرونشستن خشم ابراز پشیمانی میکنند؛ این یعنی در آن موقعیت، شرایط چنان غلبه میکند که افراد به نتیجه تصمیمی که گرفتهاند فکر نمیکنند و به همین دلیل بلافاصله بعد از خشم خود ابراز پشیمانی و ندامت میکنند.
کسی که نمیتواند خشم خود را کنترل کند نشان دهنده این است که تابآوری و سازگاری او بالا نیست و مهارت مداخله در بحران و مقابله با اضطرابها و هیجانات را ندارد. مثلاً وقتی یک تیم فوتبال پیروز میشود یا شکست میخورد، عموماً نوع واکنشهایی که در این موقعیتها داده میشود خشونتآمیز است؛ این اتفاق نشان دهنده این است که ما در موقعیتهای خشم قرار میگیریم ولی چون مهارت کنترل خشم نداریم از خودمان رفتاری نشان میدهیم که بیان کننده ضعف ما در حوزه سلامت روانی اجتماعی است.
فردی که شکست میخورد و نمیتواند مجدد بلند شود دقیقاً نشان دهنده فقدان یادگیری مهارت عبور از شرایط سخت است؛ عدهای نیز وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرند رفتارهایی را مانند مصرف الکل، روابط جنسی، مصرف مواد مخدر و یا انزوا را برای تسکین انتخاب میکنند زیرا حداقل در کوتاه مدت نمیتوانند بازگردند و خودشان را با شرایطی که در آن قرار گرفتند تطبیق دهند؛ با این کار هم به خود و هم به دیگران آسیب میرسانند؛ یعنی راهکاری انحرافی انتخاب میکنند که عوارض دارد. ممکن است در انتخاب راهکارهای انحرافی کوتاه مدت احساس رضایت در فرد ایجاد شود اما کمی که میگذرد آثار آن رفتار نتایج مثبتی برای فرد و جامعه نخواهد داشت.
بسیاری از مواقع میتوان اعتراضات خود را خیلی مسالمتآمیز بیان کنیم و به جای اینکه سطل آشغال آتش بزنیم، میتوان راههای دیگری را هم انتخاب کرد. مشکل این است که خشم به بخشی از سبک رفتاری ما تبدیل شده است و این اتفاق بسیار خطرناک است.
بسیاری از موارد مصادیق خشونت را نمیبینیم و خیلی مواقع نمیدانیم رفتاری که انجام میدهیم میتواند عاملی برای بروز خشم برای طرف مقابل شود؛ کارهایی مانند تهدید، تخریب، نادیده گرفتن، تمسخر و... مصادیق آزار برای فرد مقابل در جایگاه فردی، اجتماعی، شغلی و خانوادگی است.
یکسری از مهارتها وجود دارد که مهارتهای عام نام میگیرد و من به عنوان مددکار اجتماعی معتقدم کسب مهارتهایی که بتوانیم زیست اجتماعی خوبی داشته باشیم فارغ از اینکه کدام طبقه اجتماعی، حزب سیاسی و موقعیت اجتماعی هستیم ضروری است.
دقیقاً، برای اینکه بتوانیم زیست اجتماعی خوبی را داشته باشیم باید مهارتهای بین فردی، حل مسئله، تصمیمگیری، خودآگاهی، همدلی، مقابله با اضطراب و هیجان، تفکر خلاق و نقادانه را یاد بگیریم. در بسیاری از مواقع چون تفکر خلاقانه را آموزش ندیدیم منجر به ایجاد خشم میشود.
سه سبک رفتاری منفعلانه، پرخاشگرانه و جرئتمندانه وجود دارد؛ سبکرفتاری جرئتمندانه بهترین سبک رفتاری است یعنی هر کدام افراد حقوقی دارند که اجازه نمیدهند حقوقشان ضایع نشود یعنی در عین حالی که به یک دیگر احترام میگذاریم اما نقد خود را داریم و بدون اینکه به کسی توهین کنیم با قاطعیت میتوانیم «نه» محترمانه بگوییم و از حق خود دفاع کنیم. وقتی ما مهارتها را بلد نیستیم سبکهای ارتباطی ما نیز عمدتاً انفعالی یا پرخاشگرانه است که در نهایت ظهور و بروز آن پدیده خشم و رفتار خشونتآمیز است.
برای داشتن زندگی بهتر باید وقت گذاشت و در سبد زندگی خود قسمتهایی را برای لذت از زندگی اختصاص داد. مهارتها آموزش دیدنی است و ذاتی نیست؛ باید وقت گذاشت و سواد اجتماعی خود را ارتقا داد. با افزایش مهارتهای خود میتوانیم آثار منفی بحرانها و چالشها را در زندگی به حداقل برسانیم.
گفتوگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام