کد خبر: 4232656
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۴
در گفت‌وگو با ایکنا بررسی شد

علامه مجلسی؛ متکلم اخباری یا احیاگر کلام روایی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: مقام و جایگاه علمی علامه مجلسی با عنوان بزرگترین احیاگر حدیث شیعه و مروج کلام امامیه بر کسی پوشیده نیست؛ ولی روش اندیشه کلامی ایشان از نظر منع تأویل، انحصار منبع معرفت دینی در روایات ائمه(ع) و اخذ رهیافت نقلی و اخباری، خالی از نقیصه و آسیب نبوده و نیست.

مهدی گنجور عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهاندر تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۳۰ مردادماه، روز بزرگداشت علامه محمدباقر مجلسی، مؤلف کتاب ارزشمند بحارالانوار نام‌گذاری شده‌ است. آنچه در نگاه اول از شخصیت علمی علامه مجلسی به ذهن می‌رسد، شخصیت اخباری‌گری معتدل اوست؛ اما این دیدگاه، نظریه‌ای شفاف و قطعی نیست و اندیشه‌های کلامی علامه مجلسی همواره در بین علما و اندیشمندان مورد بحث و گفت‌وگو بوده است. دوران حیات علامه مجلسی مصادف با اوج نزاع و کشمکش بین اصولیون و اخباریون بود و از این‌رو، اندیشه و آثار علامه تحت چنین فضا و شرایطی شکل گرفت و تألیف شد. ضرورت واکاوی بیشتر اندیشه‌های کلامی علامه مجلسی، خبرنگار ایکنا از اصفهان را بر آن داشت تا به‌مناسبت روز بزرگداشت این عالم شیعی، گفت‌وگویی با مهدی گنجور، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه اصفهان انجام دهد. 

ایکنا ـ ارزیابی شما از جایگاه علمی علامه مجلسی در بین عالمان و اندیشمندان دینی و اندیشه‌های کلامی ایشان چیست؟

علامه مجلسی، نامی پرآوازه و آشنا برای همه کسانی است که با آثار دینی، کلامی و تاریخی عصر صفوی آشنایی دارند. آثار پرشمار ایشان در اخلاق، حدیث، ادعیه، عقاید، تاریخ زندگی پیامبر(ص) و حضرات معصومین(ع) نزد بسیاری از متدینان از احترام و اعتبار ویژه‌ای برخوردار است. مقام و جایگاه علمی علامه مجلسی با عنوان بزرگترین احیاگر حدیث شیعه و مروج کلام امامیه بر کسی پوشیده نیست؛ ولی روش اندیشه کلامی ایشان از نظر منع تأویل، انحصار منبع معرفت دینی در روایات ائمه(ع) و اخذ رهیافت نقلی و اخباری، خالی از نقیصه و آسیب نبوده و نیست. 

درباره اندیشه کلامی علامه مجلسی، اظهارنظرها و دیدگاه‌های متفاوتی مطرح شده است. برخی مجلسی را پیرو متکلمان اشعری و اخباریون می‌دانند که طبعاً مانند آنان در مباحث عقلی ممارست نکرده یا دست‌کم به داده‌های عقلی بی‌اعتنا بوده است؛ اما برخی دیگر گام را فراتر نهاده و اظهارات و تتبعات مجلسی را در مسائل کلامی و اعتقادی، عامیانه و قشری خوانده‌اند؛ مثلاً محسن کدیور در مقاله «عقل و دین از نگاه محدث و حکیم»، درصدد برآمده تا با رویکردی انتقادی به مقایسه و تبیین روش اندیشه کلامی علامه مجلسی و علامه طباطبایی(ره) بپردازد و یا در پژوهشی دیگر با عنوان «رویکرد کلامی علامه مجلسی؛ اخباری‌گری یا اخبارگرایی؟»، پورمحمدی به تبیین روش اندیشه دینی مجلسی از نظر انحصار منبع کلامی در روایات پرداخته و او را بیش‌ از آنکه متکلم اخباری بداند، احیاگر کلام روایی شیخ صدوق معرفی کرده است. 

ایکنا ـ ضمن تعریف تأویل در آیات و روایات، توضیح دهید که منع تأویل از جانب علامه مجلسی چه پیامد‌هایی به دنبال داشته است؟ 

تأویل یکی از اصلی‌ترین فرآیندهای ذهن و تفکر انسان است. رهیافت تأویل، به‌ معنای عبور ضابطه‌مند از ظواهر اخبار و روایات و کشف معانی باطنی ورای الفاظ، یکی از شیوه‌های مؤثر در فهم آموزه‌های کلامی مأخوذ از متون قرآنی و روایی است که در بین اندیشمندان مسلمان، موافقان و مخالفان بسیاری دارد. 

تأویل در لغت به‌ معنای بازگرداندن چیزی به اصل آن است. در اصطلاح نیز تأویل در کتاب و سنت به‌ معنای بازگرداندن آیه یا روایت از معنای ظاهری به‌ معنای دیگر است. به عبارت دیگر، تأویل یا تفسیر باطنی، به‌ معنای عبور از ظواهر الفاظ به باطن، حریم معنا و مقصود متکلم است. 

واژه تأویل ۱۷ مرتبه در قرآن کریم در معانی گوناگون به‌کار رفته است؛ مثلاً به معنای تعبیر خواب در آیات ۲۰، ۲۱ و ۱۰۰ سوره یوسف، در معنای آشکار کردن اسرار در آیات ۷۸ و ۸۲ سوره کهف، به مفهوم عاقبت‌به‌خیری و نیک‌فرجامی امور در آیه ۵۹ سوره نساء و ۳۵ سوره اسراء، به معنای تجسم و تحقق واقعیات عینی امور غیبی و وعده‌های الهی در آخرت در آیات ۵۲ و ۵۳ سوره‌ اعراف به‌کار رفته است. 

چنانکه پیداست، کلمه تأویل در قرآن از طیف معنایی گسترده‌ای برخوردار است، به‌طوری‌ که هم درباره واقعیات عینی به‌کار می‌رود و هم درباره مفاهیم ذهنی و تلاش عقلی که می‌تواند مقصود و مراد نهایی متکلم از کلام را بیان کند. تأویل در قرآن یک امر زبانی صرف و فرآیندی لفظی، شبیه تفسیر نیست، بلکه حقیقتی عینی و خارجی است. 

مفسران نیز راجع‌ به معنای تأویل دیدگاه‌های متفاوت و گاه متناقضی دارند. گاهی تأویل را همان معنای آیات متشابه می‌دانند و گاهی معنایی مخالف ظاهر آیه به آن می‌دهند. گروهی دیگر از مفسران تأویل را معنای خاصی که فقط خدا و راسخان در علم آن را می‌دانند، بر‌می‌شمرند و گروهی دیگر برداشت‌های کلی و همه‌جانبه از آیات را که مربوط به فهم باطن آنهاست، مفهوم تأویل دانسته‌اند. تعداد دیگری از مفسران معتقدند که معنای تأویل، کشف مقصود نهایی و معنای باطنی آیات قرآن است. 

همان‌طور که مشاهده می‌شود، قائلان به تأویل را می‌توان در دو گروه اصلی طبقه‌بندی کرد؛ گروه نخست کسانی هستند که تأویل را فقط در حوزه‌ زبان و الفاظ جاری می‌دانند. به عقیده این دسته که غالباً از مفسران، فقها و اصولیون هستند، هر سخن و متنی دارای تفسیر و تأویل است؛ اما گروه دوم کسانی هستند که قلمرو تأویل را فراتر از حوزه الفاظ می‌پندارند و برای هر پدیده‌ای قائل به‌ ظاهر و باطن و تفسیر و تأویل هستند. بسیاری از فیلسوفان و عارفان از قبیل ابن‌عربی، صدرالمتألهین و علامه طباطبایی(ره) در این گروه جای دارند. 

اما تأویل به‌ معنای عبور و فراروی از ظواهر اخبار و برگرداندن معنای ظاهر به‌ معنای باطن، در روش و اندیشه کلامی علامه مجلسی جایگاهی ندارد. ایشان برخلاف بسیاری از محدثان و متکلمان شیعی، در مسئله تأویل آیات و روایات به‌شدت اهل احتیاط و اجتناب بود. علامه با اینکه قائل به ذوبطون بودن عبارات و متون دینی بود و به وجود معانی باطنی و عمیق در ورای الفاظ و ظواهر اخبار اعتقاد داشت، اما با انحصار آنها در قلمرو عصمت و محدود کردن فهم و درک باطنی آیات و روایات به ائمه اطهار(ع)، عملاً باب تأویل را به روی غیرمعصوم جز در موارد اضطراری بسته است. 

این در حالی است که در اندیشه کلامی فلسفی شیعه، متون مقدس قرآن و روایات از مراتب معنایی متعددی برخوردار و راه رسیدن به عمق و بطن معانی آن، روی‌ آوردن به تأویل است. در حوزه معارف عقلی درباره این رویکرد، ادله محکمی با این مضامین که نباید به ظواهر قرآن و سنت بسنده کرد، بلکه باید در اعماق آن فرو رفت و دست به تأویل زد، مطرح شده است. با وجود آنکه از منظر مفسران و عالمان دینی درباره اینکه چه کسانی به تأویل آیات نائل می‌آیند، اقوال مختلفی وجود دارد، اما از کلام آنان می‌توان به اهمیت و ضرورت اخذ تأویل به‌مثابه روش صحیح برای فهم متون دینی و درک مقاصد واقعی شریعت پی برد. 

ایکنا ـ زمینه‌ها و عواملی را که سبب شکل‌گیری تفکر تأویل‌گریزی علامه مجلسی در فهم دین شد، چه می‌دانید؟ 

علامه مجلسی برخلاف بسیاری از فیلسوفان، عارفان، متکلمان و حتی محدثان به تأویل و تأویل‌گرایان روی خوش نشان نداده و ضمن نکوهش آنها، تأویلاتشان از بعضی مسائل دینی و کلامی را ناموجه و بلاضرورت دانسته است. علل و زمینه‌های فردی، اجتماعی و تاریخی متعددی در پیدایش تأویل‌گریزی علامه مجلسی در فهم مقاصد دین مؤثر بوده‌ که یکی از مهم‌ترین آنها، رواج اخباری‌گری است.

اخباریون گروهی از فقیهان شیعه بوده و هستند که اخبار و احادیث ائمه معصومین(ع) را تنها منبع فقه و تنها منبع استنباط احکام شرعی می‌دانند. با تأمل در آثار، روش و سبک بیان علامه مجلسی می‌توان مدعی شد که روش اندیشه کلامی ایشان همچون انحصار منبع معرفتی کلامی در روایات و اخذ ظاهر اخبار و احادیث به روش اخباریون، نزدیک و بلکه متأثر از جریان فکری اخباری‌گری است؛ هرچند نمی‌توان علامه مجلسی را متکلم اخباری تندرو به‌شمار آورد. البته اخباری یا اصولی بودن علامه مجلسی، همواره معرکه آرا و مورد اختلاف صاحب‌نظران بوده است. عده‌ای همچون کدیور و آشتیانی او را ضدعقل و اخباری افراطی دانسته‌اند و برخی مانند ملکی میانجی علامه مجلسی را اصولی و مجتهد مسلم پنداشته‌اند و برخی نیز علامه مجلسی را حد وسط اخباری و اصولی معرفی کرده‌اند. 

به‌ هر حال، علامه مجلسی تحت تأثیر اندیشه‌ها و تعالیم اخباریون بود و ضمن تأیید پیشوا و پرچمدار ایشان، یعنی ملامحمدامین استرآبادی، او را رئیس محدثین می‌خواند؛ اما از طرف دیگر با نگاهی انتقادی، نکوهش‌های استرآبادی بر علمای اصولی را برنمی‌تافت. 

رواج شریعت‌گریزی و باطن‌گرایی صوفیه نیز یکی از عوامل روی‌آوری علامه مجلسی به منع تأویل بوده‌ است. علمای شیعه در مکتب اصفهان عصر صفوی اعم از اصولیون و اخباریون برای مقابله و رویارویی با صوفیان و فرهنگ صوفیه به تألیف و تدوین آثار حدیثی و نشر سخنان اهل‌ بیت(ع) پرداختند. از این‌رو، یکی از عوامل مهم گرایش علامه مجلسی به اخبار و احادیث و گریز وی از تأویل آنها را باید پیدایش فرقه صوفیه در عصر صفوی و رواج تأویل‌های مخالف ظاهر و تفسیرهای بی‌ضابطه و افسارگسیخته ایشان از آیات و روایت دانست. در آن روزگار چنین مشهور بود که تأویل، عرفاً کشفی یا باطنی است که در مقابل تأویل عقلی قرار داشت و عبارت بود از کشف درونی از طریق درک مستقیم و شهودی آیات قرآن. 

سبک و رهیافت تفسیری فرقه صوفیه، روشی جدا از سایر دانشمندان اسلامی چون فقیهان و محدثان بود. صوفیان معتقد بودند که برای رسیدن به حقیقت نمی‌توان به عقل اعتماد کرد و راه عقل، طریقی مطمئن نیست که آدمی را به سرمنزل مقصود برساند، بلکه ایشان راه دل و تصفیه باطن را مسیری مطمئن برای دستیابی به حقیقت می‌دانستند. از دیدگاه آنان، الفاظ قرآنی، اشارات و کنایاتی هستند که اهل حقیقت معانی آن را درک و فهم می‌کنند و اهل ظاهر را از آن نصیب و بهره‌ای نیست. 

لازم به ذکر است که علامه مجلسی کتابی به‌ نام «جواهر العقول فی مناظرة الفأر و السنور» علیه صوفیان و در رد شیوه‌ تأویل‌گرایانه و باطن‌گرایانه‌ آنها نوشته است. محتوای کتاب افسانه‌ای‌ست با عباراتی دلنشین و جذاب که در آن گربه‌ای متشرع با موشی صوفی گفت‌وگو می‌کنند و بیانگر آن است که صوفیانی که روزگاری دولت صفوی را قدرت بخشیده بودند، در پایان دوره‌ حکومت، مانند موش‌هایی شدند که از ترس فقیهان، به هر سو می‌گریختند. 

به هر روی می‌توان گفت که مخالفت و اعتراض جدی علامه مجلسی به اندیشه و شیوه صوفیان معطوف به مسئله تأویل و باطن‌گروی آنها بود. هرچند نمی‌توان ادعا کرد که علامه مجلسی به معانی باطنی برای آیات قرآن قائل نیست؛ ولی دستیابی به کنه و بطن معانی و ژرفای کلام الهی را فقط برای ائمه اطهار(ع) ممکن و میسر می‌دانست؛ بنابراین با این موضوع که غیر از معصوم کسی بخواهد معنای باطنی قرآن را دستاویز قرار دهد و قرآن را طبق رأی و سلیقه خود تأویل کند، به‌شدت مخالفت می‌کرد؛ چراکه از نظر او، این‌گونه تأویلات بعید نبود که سر از الحاد دربیاورد. 

ایکنا ـ جایگاه فلسفه و حکمت را در اندیشه‌های کلامی علامه مجلسی با توجه به همزمان بودن دوران حیات این عالم بزرگ با فیلسوفان بزرگی همچون ملاصدرای شیرازی تبیین کنید. 

بی‌اعتمادی به فلسفه و عقل فلسفی در علم کلام در اندیشه‌های علامه مجلسی مشهود بود و این موضوع یکی دیگر از عوامل تأویل‌گریزی او نیز به‌شمار می‌آمد. بدبینی و بی‌اعتمادی مجلسی به فلسفه و شیوه عقلی و خودبنیاد فیلسوفان در تفسیر آیات و روایات، علامه را به تأویل نیز بی‌اعتماد می‌کرد. این در حالی است که کسانی همچون میرداماد، ملاصدرا، فیاض لاهیجی، فیض کاشانی و بسیاری دیگر از متفکران حوزه فلسفی اصفهان در همان دوره حیات علامه مجلسی، استفاده از وجودشناسی فلسفی را بهترین راه برای فهم معارف دینی می‌دانستند. 

ریشه این سوءظن و بی‌اعتمادی به فلسفه و فلاسفه را باید در اعتقاد مجلسی به حجیت و استقلال نداشتن عقل در استنباط احکام و درک مقاصد شریعت جست‌وجو کرد، چنانکه خود در رساله «جواب المسائل الثلاث» مبنای فلسفه‌ستیزی و علت مخالفتش با فلسفه را بیان کرده‌ است. او در این رساله چنین بیان می‌کند که «اگر حق تعالی مردم را در عقول خود مستقل می‌دانست، انبیا و رسل را برای ایشان نمی‌فرستاد و همه را حواله به عقول ایشان می‌کرد... چون این کار را نکرده، پس در امور به عقل مستقل خود بودن، قرآن و احادیث متواتر را به شبهات ضعیف حکماً تأویل کردن و دست از کتاب و سنت برداشتن، عین خطاست.»

یکی دیگر از زمینه‌ها و عوامل اجتناب و گریز علامه مجلسی از تأویل در احادیث و متون دینی، بستر اعتقادی نظام سیاسی حاکم و باورهای رایج نسبت‌ به رهبران جامعه بود که خود از آفت‌های رویکرد اخباری و ظاهرگرایی محسوب می‌شد. نمونه بارز این آسیب کلامی را می‌توان در اعتقاد عوام و برخی از خواص جامعه عصر مجلسی مشاهده کرد؛ همان باور فراگیری که شاه صفوی را ظل‌الله و هدیه خدایی تلقی می‌کرد که پس‌ از قرن‌ها سکوت و خفقان از دودمان نبوی و گلستان مرتضوی برآمده و در مقام نایب برحق امام عصر(عج) در دوران غیبت، زمینه حکومت مهدوی را فراهم می‌کند. 

موج این اعتقاد سهمگین، دامن حاکمان وقت را هم فرا گرفت و شاه طهماسب صفوی در فرمان شیخ‌الاسلامی محقق کرکی، اقدامات خود را مقدمه ظهور امام عصر(عج) شمرد. از همه شگفت‌انگیزتر آنکه خواص و علما نیز بر اساس ظواهر بعضی از روایات در تبلیغ و ترویج این باور سیاسی اعتقادی بی‌تأثیر نبودند. با اینکه هم جایگاه فقهی کلامی حکومت صفوی از نظر آنان چندان مشروعیت نداشت و هم شاهد سوءاستفاده برخی حاکمان و سیاستمداران از حسن نیت، صداقت و خوش‌باوری آنها بودند، اما اندک خدمات و اقدامات خیر صفویان را چنان عظیم و شایسته می‌دیدند که بعضی احادیث دیگر را نیز بر آن تطبیق و بلکه تأویل می‌کردند. 

علامه مجلسی نیز تحت تأثیر چنین فضایی قرار داشت و انتقاد عالمان بزرگی چون سیدمحسن امین عاملی و علامه طباطبایی(ره) به این دست از آثار علامه مجلسی، گواه بر این مدعاست. علامه طباطبایی(ره) با تأکید بر اینکه مجلسی در فن حدیث و روایت، صاحب بصیرت و اجتهاد بوده، گفته است که وی به‌ سبب وقوف نداشتن به مسائل عمیق فلسفی، در بعضی از بیانات خود دچار اشتباه شده و این امر از ارزش و اعتبار آثارش به‌خصوص بحارالانوار کاسته است.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha