محمد بن زکریای رازی، طبیب و فیلسوف بزرگ ایرانی و یکی از مشهورترین دانشمندان جهان، در سال ۲۵۱ هجری در ری چشم به جهان گشود. او فقط طبیبی حاذق و فیلسوفی صاحبنظر نبود، بلکه در ریاضیات، فلکیات، نجوم، علوم الهی و کیمیا نیز اطلاعات وسیع و جامعی داشت. این دانشمند ایرانی از آنجا که کتابهای خود را به زبان عربی مینوشت، نزد غربیان به جالینوس عرب نیز مشهور بود.
از آغاز جوانی او اطلاعات دقیقی جز آنچه اصحاب تراجم و طبقات نوشتهاند، در دست نیست. ابوریحان بیرونی چنین ثبت کرده که زکریای رازی نخست به کیمیا مشغول بود و نزدیکی به آتش و بوهای تند سبب شد تا چشمش معیوب شود و او را به سوی معالجه، مدارا و سپس علم پزشکی بکشاند.
بیرونی درباره عشق رازی به تحصیل علوم چنین میگوید: «او پیوسته به درس و بحث مشغول بود و از فرط دوستی علم، چراغ خود را در چراغدان بر روی دیوار مینهاد و کتابش را بر دیوار تکیه میداد و به خواندن میپرداخت تا اگر خواب او را فراگرفت، کتاب از دستش بیفتد، بیدار شود و مطالعه خود را از سر گیرد.»
زکریای رازی بیشتر یک طبیب شناخته شده بود؛ اما از آنجایی که تفکرات فلسفیاش برخلاف تعالیم فارابی، متضمن نقد و تعریض بر فلسفه ارسطو و حکمای مشایی بود، آنچه از او به فلسفه و حکمت عرضه میشد، رازی را بیش از اقوال فارابی و ابنسینا، دستاویز اظهار مخالفت و ابراز سوءظن بسیاری از سوی متشرعین و متکلمان در باب فلسفه میساخت.
رازی اخلاق را محور اندیشه فلسفی و علمی خود قرار میداد و در بیان صفات و سیره فلاسفه از حیث نظر و عمل میکوشید. در بیان حالات خویش، تواضع و فروتنی میکرد و در پذیرش نقص و کوتاهی خویش صریحاً میگفت: «اگر در بخش حکمت عملی کوتاهی ورزیدهام و در انجام بعضی اعمال کمتوجه بودهام، بهتر است از علم و دانش من بهرهمند شوید و به رفتارم توجه نداشته باشید.» او عنوان فیلسوف را به کسی اطلاق میکرد که اعلم و اعدل و نسبت به دیگران از همه مهربانتر و بخشندهتر باشد.
اخلاق در اندیشه رازی پیوند معناداری با نظریات فلسفی او دارد؛ اما از طرفی سعی او بر آن بوده تا مسائل اخلاقی را در آثارش به زبانی ساده بیان کند. البته این سادگی در نوشتار مانع از آن نشده تا از روشی که مبتنی بر مقدمات و مبانی فلسفی است، غافل شود.
اخلاق در منظر او، بیان احوالات فردی انسان و بسط تجربه رفتار و کردار آدمی در زندگی روزمره است. مفهوم سلامت روان(نفس)، هوی، عقل، لذت و خودشناسی از مفاهیم مهم مبانی اخلاقی زکریای رازی بهشمار میرود که از بین آنها، سلامت و لذت نقش مهمتری در مبانی اخلاقی او ایفا میکند.
رازی اساس اخلاق را بر حاکمیت سنجشگرایانه عقل، حد وسط و دوری از افراط و تفریط میداند که میتوان گفت این دیدگاه درواقع به رفتار درونی فرد معطوف است. او معتقد بود وضعیت طبیعی انسان، بیانگر سلامت جسم و جان اوست که هرگاه هوا بر نفس عارض شود، موجب بروز بیماری نفس میشود.
رازی از جمله اندیشمندانی است که اصول اخلاقی را صرفاً از جانب دین نمینگرد و این اصول را وظیفهگرایانه و تکلیفمدارانه در برابر اوامر و نواهی دینی تحلیل نمیکند، بلکه نظریات اخلاقیاش را بر اساس پژوهشی خردورزانه که از تجربههای روانشناختی و طبانگاری به دست آمده است، مطرح میکند.
رازی از آنجایی که معیشتاندیش نبود، زندگی را در خدمت اخلاق میدانست و بر آن بود که اخلاق باید مخدوم زندگی باشد. او اصول مسلم اخلاقی را در شش بند به این شرح تنظیم کرده بود:
۱ ـ هر کس را پس از مرگ حالیست خوش یا ناگوار، نظیر حالی که او قبل از تفرقه میان جسم و جان داشته است.
۲ ـ کمال مطلوبی که ما در پی آن موجود شدهایم و به سمتش رهسپاریم، تحصیل لذت جسمانی نیست، بلکه طلب علم و بهکار داشتن عدل است تا به این وسیله، از این عالم رهایی یابیم و به عالمی دیگر که مرگ و الم را در ساحت آن راهی نیست، هدایت شویم.
۳ ـ خواهش نفس سرکش و طبع حریص، ما را به دنبال لذات آنی میکشد؛ ولی عقل ما را از طی این طریق نهی میکند و به اموری شریفتر میخواند.
۴ ـ پروردگار ما که از او چشم ثواب داریم و بیم عقاب، بر ما نگران است و بهواسطه رحمتش، آزار را بر ما نمیپسندد. نادانی را از ما زشت میداند و از ما خواستار عدل و علم است؛ بنابراین کسی که به آزار بپردازد، سزاوار آزار شود و بهقدر استحقاق، گرفتار عقوبت او خواهد شد.
۵ ـ هیچکس نباید در پی لذتی برود که الم ناشی از آن، چه کمی و چه کیفی بر آن لذت بچربد.
۶ ـ قوام عالم و بنای معیشت مردم بر اشیایی جزئی است، از قبیل زراعت، بافندگی و نظایر آن. ایزد جلیل عزیز، راه بردن آنها را برای رفع حوائج زندگانی بر عهده ما گذاشته است.
بنا بر این شش اصول، رازی با تأکید بر خردورزی و به پستی نکشاندن آن، شریفترین و برترین اصلها را در زمینه اخلاق، همان سرکوب هوی و ستیز به آنچه طبعها در اغلب موارد به آن گرایش دارند، میداند. از طرفی، او بر آن نیست که انسان دست از دنیا بکشد و زهد را بهگونهای افراطی در پیش گیرد، چراکه باید در این دنیا زندگی کرد؛ اما راه درست آن، همان قناعت و رعایت اعتدال است.
رازی درباره اخلاق در کتابهای «السیرة الفلسفیه» و «الطب الروحانی» سخن گفته است. او در کتاب «السیرة الفلسفیه»، سیرت فلسفی را بر مبنای شش دستور اصولی بنا مینهد و از این سیره و پسندیده بودن آن دفاع میکند. رازی در این کتاب بر آن است که با اطمینان به درجات علمی خود، اعتراضات و انتقادات مخالفانش را پاسخ دهد و سیره اخلاقی خود را پیرو سیرت سقراط معرفی میکند.
او در کتاب «الطب الروحانی» در آغاز از عقل و خرد ستایش میکند؛ سپس جایگاه عقل را ارج مینهد و بر آن است که با رعایت اعتدال در زهد و کنترل هوای نفس، مقام عقل به پستی کشانده نشود. این کتاب آنچنان توجه صاحبان خرد را به خود جلب کرد که آنها اذعان کردند در دوران قبل از تألیف کتاب «الطب الروحانی»، کتاب قابل توجه دیگری در زمینه اخلاق به چشم نمیآید تا بتوان این کتاب را با آن مقایسه کرد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام