نوروز، این جشن کهن، فقط آیینی ملی نیست، بلکه در ژرفای خود، رنگوبویی مذهبی و دینی دارد که به باورهای زرتشتی و سنتهای ایرانیان باستان بازمیگردد. بر پایه اعتقادات آریاییها، این روز با آفرینش انسان و آغاز جهان پیوند خورده است. در کتاب «از نوروز تا نوروز» نوشته کورش نیکنام چنین آمده که زرتشتیان بر این باورند که فروهرهای درگذشتگان ۱۰ روز پیش از فرارسیدن نوروز، به زمین بازمیگردند؛ ازاینرو، آنان برای خشنودی این روانهای پاک، از روزها پیش به پاکسازی خانه و زندگی خود میپردازند تا آماده پذیرایی از میهمانان آسمانی باشند.
اما آیا نوروز و آیینهای همراه آن در نگاه اسلام نیز جایگاهی دارد؟ آیا این دین آسمانی که جامع ادیان پیشین و نسخکننده تعالیم تحریفشده است، نوروز را به رسمیت میشناسد یا آن را رد میکند؟
پیش از پاسخ به پرسش بالا، باید به این اصل کلیدی اشاره کرد که معیار سنجش هر سنتی در اسلام، خردپذیری و هماهنگی آن با فطرت انسانیست. هرچه رسمی با عقل سلیم و سرشت پاک آدمی سازگارتر باشد، در اسلام از اعتبار بیشتری برخوردار است. پیامبر اکرم(ص) در تأیید این معیار میفرماید: «هرکس سنتی نیکو بنیان نهد، تا قیامت از پاداش عملکنندگان به آن بهرهمند خواهد شد.»
در اسلام، احکام با تدبیری حکیمانه به دو گونه تنظیم شده است: ۱. تأسیسی (احکام نوپدید مانند حجاب اسلامی) و ۲. امضایی (آیینهای پسندیده پیشینیان مانند ماههای حرام که اسلام آنها را تأیید کرده است.)
بر این اساس، بسیاری از آیینهای نوروزی هرچند در فرهنگ ملی ایرانی ریشه دارد، اما بهدلیل همخوانی با معیارهای اسلامی، مورد تأیید مراجع دینی قرار گرفته است؛ مثلاً دیدوبازدید عید، تجلی عینی «صله رحم» است که هم پاداش اخروی دارد و هم کدورتها را میزداید. علاوه بر این، خانهتکانی و پوشیدن لباس نو، یادآور این حدیث نبوی است که میفرماید: «خداوند اسلام را بر پایه پاکیزگی بنا نهاده است.»
همچنین زیارت اهل قبور در پنجشنبه پایانی سال هم بازتاب سنت پیامبر(ص) است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر اکرم(ص) هر شب جمعه از میان اصحاب خود خارج میشد و به سمت قبرستان بقیع میرفت.» درواقع، اسلام در مواجهه با آداب و رسوم اقوام، فقط آن دسته از رسومی را نفی میکند که با مبانی عقلی و شرعی در تعارض باشد.
باید با صراحت پذیرفت که پارهای از رفتارها در رسوم مرتبط با نوروز، چه در ایام پیش از آن و چه پس از آن، نه تنها با موازین اسلامی ناسازگارند، بلکه از پشتوانه عقلانی نیز بیبهرهاند. نمونه بارز اینگونه رفتارها، نوع برگزاری مراسم چهارشنبهسوری در آخرین چهارشنبه سال است. اگرچه برخی در اصالت پیش از اسلامی این مراسم تردید کردهاند، اما واقعیت این است که امروزه با تغییر ماهیتی که این رسم نوروزی پیدا کرده، به بهانهای برای ایجاد مزاحمت برای هموطنان، واردآوردن خسارات جانی و مالی غیرقابل جبران، تحمیل هزینههای سنگین از جمله تبلیغات هشداردهنده، تجهیز گسترده نیروهای امنیتی و اورژانسی و جبران خسارات وارده تبدیل شده که با موازین عقلی و دینی در تعارض است. افزون بر این، همین منابع مالی و انسانی که صرف کنترل پیامدهای چهارشنبهسوری میشود، میتوانست در مسیرهای ارزشمندی که این سنت بر مبنای آن پایهگذاری شده بود، مانند شناسایی و حمایت از نیازمندان و ایجاد شادی پایدار برای محرومان صرف شود.
امیرمؤمنان(ع) با بیانی ژرف فرموده است: «ارزش هر انسانی به اندازه چیزیست که آن را شایسته میداند.» این کلام نورانی میتواند چراغ راهی برای جایگزینی آیینهای خطرآفرین امروزی با برنامههای اصیل و سازندهای چون جشنهای درختکاری و نیکوکاری باشد.
ارزشهای انسانی در فطرت الهی ریشه دارد و گاه در قالب تعالیم دینی و گاه در آیینهای ملی متجلی میشود و وجه مشترک همه آنها، عقلانیت و فطری بودن است. بر این اساس، حضور در مناظر طبیعی در روز طبیعت و پاسداشت این نعمت الهی نیز میتواند از سنتهای مورد تأیید دین محسوب شود، به شرطی که با احترام به طبیعت و حراست از آن همراه باشد. هر سنتی در چهارچوب عقل و فطرت قرار گیرد، از منظر دین اسلام، مطلوب و پذیرفتنیست.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام