در تاریخ پرافتخار اسلام، نام حمزة بن عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام(ص)، بهمثابه نماد شجاعت، وفاداری و ایثار جاودانه شده است. این شهید بزرگوار که در واقعه احد به فیض شهادت نائل آمد، یکی از نخستین مدافعان اسلام و یاران نزدیک رسول خدا(ص) بود. در یادداشت پیش رو، رد پایی از او را در کتب تاریخ اسلام جستوجو خواهیم کرد.
حمزة بن عبدالمطلب با کنیههای ابوعماره و ابویعلی در خاندانی اصیل و ریشهدار در مکه چشم به جهان گشود. مادرش هاله بنت اُهَیب (وُهَیب) بن عبدمناف بن زهره از تبار قریش بود. نکته جالب توجه در زندگی حمزه، شیرخوارگی مشترک او با پیامبر اکرم(ص) به دست ثویبه، کنیز ابولهب است. این موضوع که در منابع متعددی مانند یعقوبی (ج ۲، ص ۹) و کلینی (ج ۵، ص ۴۳۷) به آن اشاره شده، نشاندهنده پیوند عمیق رضاعی بین این دو بزرگوار است. در منابع تاریخی درباره اختلاف سنی پیامبر(ص) و حمزه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. با جمعبندی این روایات، میتوان نتیجه گرفت که حمزه احتمالاً دو تا چهار سال پیش از عامالفیل (سال تولد پیامبر) متولد شده است.
دوران جوانی حمزه با حضور در رویدادهای مهم عرب جاهلی همراه بود. او با پیامبر(ص) و دیگر عموهای ایشان در جنگهای فجار (ابن هشام، قسم ۱، ص ۱۸۶) و پیمان حلفالفضول (بلاذری، ج ۲، ص ۱۵) شرکت فعال داشت؛ همچنین او را شکارچی ماهری توصیف کردهاند.
یکی از مقاطع تاریخی ثبتشده در دوران جوانی حمزه، حضور او در مراسم خواستگاری حضرت خدیجه(س) برای پیامبر اکرم(ص) بود. بلاذری (ج ۱، ص ۹۸) گزارش میکند که حمزه همراه ابوطالب و دیگر عموهای پیامبر(ص) در این مراسم حاضر بودند. هرچند بعضی منابع مانند ابن اسحاق (ص ۸۲) و ابن هشام (قسم ۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰) فقط از حضور حمزه نام بردهاند.
حمزه در این ایام و در تقسیمبندی مسئولیتهای خانوادگی بنیهاشم، سرپرستی جعفر بن ابیطالب را برعهده گرفت. ابوالفرج اصفهانی (ص ۲۶) این موضوع را ناشی از پیشنهاد پیامبر(ص) برای کمک به ابوطالب بهدلیل عیالمندی او دانسته است. در روزگار جاهلیت، حمزه از چنان جایگاهی برخوردار بود که ابن حبیب (۱۳۶۱، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۵) او را از جمله فرزندان عبدالمطلب دانسته که در قبیله قریش به ریاست رسید.
در واقعه تاریخی «یومالإنذار» که پیامبر(ص) خویشان نزدیک خود را برای دعوت به اسلام گرد آورد، حمزه نیز حاضر بود. (ابن اسحاق، ص ۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ طبری، ج ۲، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰؛ طوسی، الامالی، ص ۵۸۲) جالب اینجاست که حمزه هنوز در آن زمان مسلمان نشده بود؛ اما مانند ابوطالب از پیامبر(ص) در مقابل آزار مشرکان حمایت میکرد. روایتهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد حمزه پیش از اسلامآوردن نیز مدافع پیامبر(ص) بود و توهینهای ابولهب به پیامبر(ص) را تلافی میکرد.
اسلامآوردن حمزه از نقاط عطف تاریخ صدر اسلام است. ابن اسحاق (ص ۱۷۱) و ابن هشام (قسم ۱، ص ۲۹۱ ـ ۲۹۲) با جزئیات کامل نقل کردهاند که چگونه حمزه پس از شنیدن خبر آزار و دشنام ابوجهل به پیامبر(ص)، به مسجدالحرام رفت، با کمان خود سر ابوجهل را زخمی و رسماً اسلام خود را اعلام کرد. در روایتی از امام سجاد(ع) که کلینی (ج ۱، ص ۴۴۹، ج ۲، ص ۳۰۸) آن را نقل کرده است، عامل اصلی اسلام حمزه را غیرت دینی او در پی ماجرای انداختن بچهدان شتر بر سر پیامبر(ص) ذکر میکند.
پس از اسلامآوردن، حمزه به یکی از نزدیکترین یاران پیامبر(ص) تبدیل شد. ابن سعد (ج ۳، ص ۱۳ ـ ۱۴) سخنان پیامبر(ص) را درباره رعایت خویشاوندی از سوی حمزه نقل کرده است؛ همچنین پیامبر(ص) به اعمال نیک حمزه اشاره فرموده که نشاندهنده جایگاه ویژه او نزد رسول خدا(ص) بود. ابن حبیب (۱۳۶۱، ص ۴۷۴) نیز حمزه را از حواریون پیامبر(ص) دانسته است.
از دوران پس از اسلامآوردن حمزه تا هجرت، اطلاعات تاریخی کمی در دسترس قرار دارد. آنچه در این مدت گزارش شده، به این شرح است:
ـ او برخلاف برخی مسلمانان، به حبشه مهاجرت نکرد (ابن هشام، قسم ۱، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ ابن حبان، ج ۱، ص ۷۳)
ـ در محاصره سخت شعب ابیطالب که دو تا سه سال به طول انجامید، استوار همراه پیامبر(ص) ماند (ابن اسحاق، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱)
ـ در بیعت عقبه دوم (سال ۱۲ بعثت)، همراه حضرت علی(ع) مسئولیت حفاظت از پیامبر(ص) را بر عهده داشت (قمى، ذیل تفسیر سوره انفال، ۳۰)
پس از هجرت به مدینه، پیامبر(ص) در رمضان اول، اولین پرچم جنگ اسلام را به حمزه سپرد تا کاروان تجاری قریش را تعقیب کند؛ اما بیشتر رشادتهای حمزه در غزوه بدر نمود یافت؛ او در خط مقدم جبهه اسلام قرار داشت و پیامبر(ص) حمزه را همراه حضرت علی(ع) و عبیدة بن حارث به مبارزه با سران مشرکان فرستاد.
در آستانه نبرد سرنوشتساز احد در سال سوم هجری، حمزة بن عبدالمطلب از چهرههای پیشگام در اصرار بر مواجهه رودررو با مشرکان بود. واقدی (ج ۱، ص ۲۱۱) با ذکر جزئیاتی گزارش میکند که حمزه سوگند یاد کرد تا زمانی که در خارج از مدینه با دشمن نجنگد، هیچ غذایی نخواهد خورد؛ به این ترتیب، پای در میدان احد نهاد و مسئولیت قلب سپاه اسلام را بر عهده داشت. (خلیفة بن خیاط، ص ۲۷) او که با دو شمشیر میجنگید، رشادتهای کمنظیری ثبت کرد که در منابعی همچون ابن کلبی (۱۴۰۸، ج ۲، ص۴۶۰ ـ ۴۶۱) و واقدی (ج ۱، ص ۲۲۶، ۷۶، ۸۳، ۲۵۹، ۲۹۰) به تفصیل شرح داده شده است.
غزوه احد در روز شنبه، نیمه شوال سال سوم هجری رخ داد. (طبری، ج ۲، ص ۵۰۲) در این نبرد، حمزه به دست وحشی بن حرب، غلام حبشی دختر حارث بن عامر یا غلام جبیر بن مطعم به شهادت رسید. نقش محوری هند، دختر عتبه (همسر ابوسفیان) که با انگیزه انتقام خون پدر، برادر و عمویش در بدر، وحشی را تحریک کرد، قابل انکار نیست.
وحشی در این نبرد، ابتدا قصد کشتن حضرت علی(ع) را داشت؛ اما شرایط را مساعد نیافت و به حمزه حمله کرد. پس از شهادت حمزه، هند جگر او را طلب کرد (ابن سعد، ج ۳، ص ۱۲ و پیکر آن جناب را مثله کرد و از اعضای بدنش زیورآلات ساخت. (واقدی، ج ۱، ص ۲۸۵ ـ ۲۸۶) معاویة بن مغیره و ابوسفیان (ابن هشام، قسم ۲، ص ۹۳) نیز در مثلهکردن جسد مشارکت داشتند.
پیامبر مهربانیها پس از مشاهده پیکر مثلهشده حمزه، به شدت گریست و برخی اصحاب سوگند خوردند در مقابل، 30 تن از قریش را مثله کنند. در این زمان، آیه ۱۲۶ سوره نحل نازل شد و مسلمانان را به صبر و پرهیز از افراط دعوت کرد. حمزه نخستین شهید احد بود که پیامبر(ص) بر او نماز خواند.
برای حمزه سه فرزند ذکور گزارش شده است: عماره (فرزند بزرگ که در فتح عراق حضور داشت)، یعلی (صاحب پنج پسر) و عامر. بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که حمزه یک دختر داشت و نامهای متعددی که برای دختر وی ذکر شده، همگی به یک شخصیت اشاره دارد که نام اصلی و مورد اجماع او، «امامه» بوده است. پیامبر اکرم(ص) بهدلیل نسبت سببی، سرپرستی او را به جعفر بن ابیطالب سپرد. قرار بود امامه با سلمة بن ابیسلمه مخزومی ازدواج کند؛ اما به روایتی پیش از ازدواج درگذشت. (ابن کلبی، ۱۴۰۷، همانجا؛ ابن سعد، ج ۳، ص ۸ ـ ۹) نکته جالب اینکه به پیامبر(ص) پیشنهاد ازدواج با امامه داده شد؛ اما ایشان بهدلیل رابطه رضاعی (امامه برادرزاده رضاعی پیامبر بود)، این پیشنهاد را نپذیرفت. (کلینی، ج ۵، ص ۴۳۷؛ ابن سعد، ج ۳، ص ۱۱) نام امامه در شمار راویان حدیث غدیرخم ثبت شده است (امینی، ج ۱، ص ۱۳۹) که نشان از جایگاه ویژه خانواده حمزه در میان اصحاب پیامبر(ص) دارد. اگرچه بعضی از منابع بر انقراض نسل حمزه تأکید دارند، اما برخی در قرن دهم ادعای انتساب به او را داشتهاند. (آقابزرگ طهرانی، ج ۲۶، ص ۹۶)
در دوره پیامبر(ص) و خلفای راشدین، حضرت فاطمه(س) به زیارت قبر عمویش میرفت و آن را با سنگچین مشخص کرده بود (ابن سعد، ج ۳، ص ۱۹؛ ابن شبّه نمیری، ج ۱، ص ۱۳۲)؛ اما در دوران امویان ورق برگشت. ابوسفیان در زمان عثمان با بیاحترامی به قبر حمزه، خطاب به او گفت: «آنچه دیروز برای حفظ آن بر ما شمشیر کشیدی، امروز بازیچه جوانان ماست.»
معاویه حدود ۴۰ سال پس از واقعه احد، به بهانه احداث قنات، دستور نبش قبر شهدای احد را صادر کرد. این اقدام آشکارا با انگیزه سیاسی و کینهتوزی نسبت به خاندان پیامبر(ص) انجام شد. با آمادهشدن قنات، منادی در مدینه اعلام کرد افرادی که در احد شهید دارند، برای در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جریان آب، این قبور را نبش و اجساد شهدا را به محل دیگر انتقال دهند و براساس این دستور، نبش قبور شهدا انجام شد. قبر حضرت حمزه، عمرو بن جموح و عبداللّه، پدر جابر انصاری شکافته شد.
کارگزاران معاویه با تعجب مشاهده کردند که این اجساد بهصورت تازه، همچون لحظه شهادت باقی ماندهاند، بهگونهای که گویی دیروز دفن شدهاند؛ حتی لباسها، قطیفهها و علفهایی که آنان را پوشش میداد، با همان وضع باقی و کوچکترین تغییری در آنها رخ نداده است، بهطوری که وقتی بیل کارگر به پای حضرت حمزه(س) خورد، خون جاری شد. (ابن شبه، تاریخالمدینه، ج ١، ص ١٣٣؛ طبری، تاریخ، ج ٢ ، ص ٣١٩؛ ابن کثیر، تاریخ، ج 4، ص 43)
توجه ویژه منابع تاریخی به وسایل شخصی بهجامانده از حمزه، نشاندهنده جایگاه منحصر بهفرد او در حافظه جمعی مسلمانان است. اسبش «وَرْد» که ابن کلبی (۱۳۸۴، ص۲۰) و ابن حبیب (۱۴۰۵، ص ۴۰۷) به آن اشاره کردهاند و شمشیر «لِیاح» که به گفته ابن حبیب (۱۴۰۵، ص ۴۱۱) همواره همراه او بود، اشیایی بودند که به نمادهایی فراتر از وسایل شخصی تبدیل شدند. سپر بزرگ او از نفایس خزانه فاطمیان بود که با تشریفات خاصی حمل میشد. (مقریزی، ج ۱، ص ۴۱۷؛ ابن تغری بردی، ج ۴، ص ۸۶)
حمزه امروز نه فقط یک شهید تاریخ اسلام، که نماد مقاومت در برابر ظلم و الگوی پایبندی به ارزشهای انسانی است و یاد او در دلهای آزادگان جهان تا همیشه زنده خواهد ماند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام