کد خبر: 4280501
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۶
یادداشت

رویکرد عقلانی و معنوی شیخ صدوق به احادیث طبی

شیخ صدوق در بررسی احادیث طبی، با تمایز قائل‌شدن بین سره و ناسره، تلاش می‌کرد تا الگویی عقلانی برای بهره‌گیری از این میراث ارائه دهد که هم از موهبت خرد بشری بهره گیرد و هم آن را با نور هدایت الهی تکمیل کند.

شیخ صدوقدر آستانه قرن چهارم هجری، ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی که شیخ و پیشوای قمیان شناخته می‌شد، فرزندی به جهان اسلام تقدیم کرد که پیش از تولدش، مورد توجه خاص امام حسن عسکری(ع) و نواب خاص امام زمان(عج) قرار گرفته بود. این مولود مبارک که ابوجعفر محمد بن بابویه قمی نام گرفت، در فاصله سال‌های آغازین قرن چهارم تا سال ۳۸۱ هجری قمری، چراغی فروزان در آسمان علم و حدیث بود. هفت دهه حیات پربرکت وی، سراسر درخشش و تألیف آثار ماندگار بود. قلم شیخ صدوق معجزه‌آسا و آثارش نورافشان دهه‌ها و سده‌های پس از خود شد. 

عنوان «رئیس‌المحدثین» هرچند بزرگ است، اما گویای تمامی مقام علمی او نیست. لقب «صدوق» که به گفته سید بن طاووس(ره) مورد اجماع عام و خاص بود، برازنده‌ترین توصیف برای این عالم وارسته است. این لقب نشان‌دهنده اجماع علما بر وثاقت و راست‌گویی بی‌نظیر اوست. بیش از ۲۰۰ اثر به این عالم بزرگ نسبت داده شده که متأسفانه بسیاری از آن‌ها امروزه در دسترس نیست؛ اما آنچه باقی مانده است، گنجینه‌ای ارزشمند از علوم اسلامی را تشکیل می‌دهد که عظمت علمی این دانشمند بزرگ را به نمایش می‌گذارد. 

میراث طبی اسلام 

در منظومه فکری اسلام، نعمت‌های الهی جایگاه ویژه‌ای دارد. این نعمت‌ها که شامل خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دیگر مواهب طبیعی می‌شود، به حکمت بالغه پروردگار، وسیله‌ای برای رشد و تکامل انسان قرار داده شده‌ است. بخشی از آموزه‌های اسلام در این حوزه با توصیه به بهره‌گیری متعادل از این نعمت‌ها، مسیری میانه را نشان می‌دهد؛ نه افراط که موجب زیان است و نه تفریط که باعث محرومیت می‌شود. این تعادل‌گرایی، همان خط‌مشی کلی اسلام در بهره‌برداری از مواهب طبیعی است. 

دسته‌ای دیگر از آموزه‌های طبی اسلام به راهکارهای درمانی برای بیماران می‌پردازد. از آنجا که جسم انسان در معرض آسیب‌های محیطی و آسیب‌های ناشی از سبک زندگی قرار دارد، اسلام هم به اصول پیشگیرانه توجه کرده و هم برای موارد بیماری، راهکارهایی ارائه داده که درواقع شامل توصیه‌هایی است که بخشی از آن‌ها در سنت نبوی و علوی ریشه دارد. 

نکته عمیق در این میان، تأکید اسلام بر ارزش یکسان علم دین و علم پزشکی است که این هم‌ترازی اهمیت سلامت جسمانی را در کنار سلامت روحانی نشان می‌دهد. اسلام از یک سو به بشر توصیه می‌کند که به پژوهش و کشف قوانین حاکم بر بدن بپردازد و از سوی دیگر، با بیان راهنمایی‌های کلی، مسیر این پژوهش‌ها را روشن می‌کند. این راهنمایی‌ها که برآمده از علم الهی است، در طول تاریخ همواره مورد تأیید علم تجربی قرار گرفته و هیچ‌گاه نتوانسته‌اند آن‌ها را نفی کنند. 

ویژگی‌های منحصر به‌فرد آموزه‌های طبی اسلام به این شرح است: تأکید بر پیشگیری قبل از درمان، نگاه کل‌نگر به انسان (تلفیق جسم و روح)، توصیه به تعادل در بهره‌برداری از نعمت‌ها، هماهنگی با فطرت و قوانین طبیعی و انعطاف‌پذیری در تطابق با یافته‌های علمی جدید. 

این نظام جامع نه ادعای جایگزینی برای پزشکی مدرن را دارد و نه مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های خشک و غیرقابل انعطاف است، بلکه چارچوبی خردمندانه ارائه می‌دهد که هم از موهبت خرد بشری بهره می‌گیرد و هم آن را با نور هدایت الهی تکمیل می‌کند. این همان رویکردی است که شیخ صدوق نیز در بررسی احادیث طبی به آن توجه داشت و سعی کرد با تمایز قائل‌شدن بین سره و ناسره، 

شیخ صدوق و رویکرد عالمانه به احادیث طبی 

در میان انبوه روایات منسوب به معصومین(ع)، احادیث طبی جایگاه ویژه‌ای دارد که نیازمند تأمل و تدبر خاص است. شیخ صدوق با درک این ضرورت، در کتاب اعتقادات خود به شکلی نظام‌مند به این موضوع پرداخته و با تقسیم‌بندی دقیقی که ارائه می‌دهد، معیاری ارزشمند برای فهم و ارزیابی این دسته از روایات ارائه کرده است. 

آنچه در این میان جلب توجه می‌کند، نگاه نقادانه و عالمانه شیخ صدوق است که در عین احترام به سندیت روایات، از موضع کاملاً علمی به بررسی آن‌ها می‌پردازد. او به خوبی می‌داند که احادیث طبی در صورت فهم نادرست، چه آسیب‌هایی می‌تواند به پیکره اعتقادات جامعه وارد کند؛ از این رو با دقتی کم‌نظیر، این احادیث را دسته‌بندی و بررسی می‌کند. 

او معتقد است که در یک سو، احادیثی قرار دارد که مختص شرایط خاص جغرافیایی حجاز است و نمی‌توان آن‌ها را به دیگر مناطق تعمیم داد. شیخ به درستی اشاره می‌کند که بعضی از توصیه‌های طبی، پاسخ به شرایط آب و هوایی خاص مکه و مدینه است و استفاده از آن‌ها در مناطق دیگر می‌تواند بی‌فایده یا حتی مضر باشد؛ برای نمونه، وقتی در روایتی به شفابخشی و خواص موادی مثل بادمجان اشاره می‌شود، این ویژگی‌ها در آن اقلیم خاص مصداق دارد و نمی‌توان آن را به تمام مناطق تعمیم داد. این نگاه نشان‌دهنده درک عمیق او از تأثیر عوامل محیطی بر سلامت است. 

شیخ صدوق بیان می‌کند که در سوی دیگر، احادیثی به چشم می‌خورد که جنبه شخصی دارد و براساس شناخت امام از فرد سؤال‌کننده بیان شده‌ است. او به این نکته ظریف توجه دارد که بعضی از توصیه‌های طبی معصومین(ع) ناظر بر شرایط جسمی و روحی خاص افراد است و نمی‌توان آن‌ها را به همه افراد جامعه تعمیم داد. 

اما شاید مهم‌ترین بخش تحلیل شیخ صدوق، اشاره به وجود احادیث جعلی در این زمینه است. او به صراحت از روایاتی سخن می‌گوید که به دست مخالفان ساخته شده تا چهره مذهب تشیع را مخدوش کند. این هشدار به‌ویژه در عصر حاضر که بازار شایعات و مطالب غیرعلمی داغ است، اهمیتی دوچندان می‌یابد. 

شیخ به درستی تشخیص می‌دهد که بسیاری از احادیث طبی ساختگی نه با هدف آسیب‌رسانی فیزیکی به بیماران، بلکه با نیت تخریب چهره دین جعل شده‌ است. این احادیث که گاه محتوایی ناپسند و خلاف عفت کلام اهل بیت(ع) دارد، عمدتاً از سوی مخالفان ساخته و پرداخته شده‌ است. نکته ظریف اینجاست که شیخ تأکید می‌کند این احادیث ساختگی در القای باورهای نادرست به جامعه موفق بوده‌ است.

اشتباهات راویان و نقل‌های ناقص نیز از دیگر مواردی است که شیخ به آن‌ها اشاره می‌کند. او به خوبی می‌داند که حتی راویان موثق نیز ممکن است در انتقال دقیق احادیث دچار خطا شوند یا راویان بخشی از روایت را فراموش کنند. 

زمینه تاریخی این تحلیل‌ها نیز جالب توجه است. شیخ صدوق در دوره‌ای می‌زیست که تشیع از نظر فرهنگی در حال رشد و طبیعی بود که در چنین شرایطی، برخی به دنبال سوءاستفاده از این فضا باشند. از سوی دیگر، گسترش مراکز علمی و توجه حکومت‌ها به دانشمندان، فضایی پویا برای بحث و بررسی ایجاد کرده بود. در چنین شرایطی، تدوین معیارهایی برای تشخیص احادیث معتبر از غیرمعتبر، ضرورتی انکارناپذیر بود. 

نکته قابل تأمل، گستردگی جغرافیایی مراجعان به شیخ صدوق بود. از قزوین تا مصر و از بصره تا نیشابور، دانش‌پژوهان با سؤالات خود به او مراجعه می‌کردند. این ارتباط گسترده به شیخ امکان داد تا با انواع دیدگاه‌ها و شبهات آشنا و دیدگاه او راجع به احادیثی که در پاسخ سؤال‌کننده‌ای مطرح شده است، شفاف‌تر شود. 

پس از این بررسی دقیق، شیخ صدوق به جمع‌بندی قابل تأملی رسید که تعداد قابل توجهی از احادیث طبی را نمی‌توان به‌مثابه دستورالعمل درمانی معتبر پذیرفت و فقط احادیثی قابل اعتماد است که به آیات قرآن، سوره‌های خاص و دعاهای مأثور اشاره دارد. این رویکرد شیخ نتایج مهمی همچون جلوگیری از گسترش خرافات در لباس طب اسلامی، حفظ کرامت و منزلت علمی اهل بیت(ع)، تأکید بر جنبه‌های معنوی درمان، ضرورت بررسی علمی احادیث طبی و پرهیز از تعمیم‌های نادرست را به دنبال داشت. 

مبانی شیخ صدوق در پالایش احادیث طبی 

شیخ صدوق با توسل به مبانی فکری زیر، به پاک‌سازی احادیث و جداسازی روایات صحیح از روایات طبی جعلی اقدام کرد. 

عقل و علم بشری؛ پایه درمان مادی: شیخ به روشنی عقل سلیم و دانش پزشکی را معیار درمان‌های دنیوی می‌دانست. این نگاه نشان از احترام عمیق او به خرد انسانی دارد. شیخ صدوق استنادات روایی در امور پزشکی را با دقتی کم‌نظیر می‌سنجید و فقط آن دسته از روایات را می‌پذیرفت که با حکمت الهی و عقل سلیم هماهنگ بود.

توحیدمحوری در درمان: در نگاه شیخ، همه درمان‌ها به اراده الهی بازمی‌گردد، همان‌گونه که ابراهیم(ع) فرمود: «و اذا مرضت فهو یشفین؛ و هنگامی که بیمار شوم، اوست که شفایم می‌دهد.» این آیه شریف، محور اصلی اندیشه شیخ در موضوع شفا بود. او درد و درمان را دو روی یک سکه می‌دانست که هر دو از خداست.

جایگاه ویژه قرآن و دعا: شیخ با استناد به حدیث نبوی، سوره حمد را سرآمد درمان‌های معنوی می‌داند. این نگاه هم به جنبه مادی و هم به بعد معنوی درمان توجه دارد. درمان‌های قرآنی در منظومه فکری شیخ، هم جسم را التیام می‌بخشد و هم روح را صیقل می‌دهد.

نقد خرافه‌گرایی: شیخ با کسانی که خود را در احادیث ضعیف و جعلی غرق کرده‌ بودند، به شدت مقابله می‌کرد. او به درستی اشاره می‌کرد که چگونه این افراد عقل را تعطیل کرده‌ و خدا را از یاد برده‌اند و به جای درمان‌های واقعی، به ترکیبات عجیب و غریب متوسل شده، شریعت را به بازی گرفته‌اند.

حکمت بیماری و درمان: از نگاه شیخ، بیماری‌ها یا آزمایش الهی برای رشد انسان هستند، یا نتیجه خطاهای خود او.

بهره‌گیری متعادل از نعمت‌ها: شیخ استفاده از نعمت‌های الهی را برای درمان رد نمی‌کرد؛ اما انحصار درمان در آن‌ها را نادرست می‌دانست. او به حکمت الهی در قراردادن خواص درمانی در بعضی از مواد اشاره می‌کرد؛ اما هشدار می‌داد که نباید این نعمت‌ها را جایگزین منعم اصلی کرد.

این نگاه متعادل و حکیمانه امروزه نیز می‌تواند راهنمای ما در مواجهه با مسائل پزشکی باشد؛ راهی که هم به علم احترام می‌گذارد و هم به معنویت. این نگاه جامع هم جسم را می‌پذیرد و هم روح را، هم به دنیا توجه دارد و هم به آخرت و هم به عقل ارزش می‌نهد و هم به نقل معتبر. این است حقیقت «طب اسلامی» که نه خرافه است و نه مادی‌گرایی محض، بلکه راه میانه‌ای‌ست که شیخ صدوق با دقت تمام آن را ترسیم کرده است.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha