کد خبر: 4322964
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۶
یادداشت

دانش انسان در آینه سوره لقمان

قرآن با آیه پایانی سوره لقمان مرزی روشن و تأمل‌برانگیز میان علم محدود بشر و علم مطلق الهی ترسیم می‌کند؛ آیه‌ای کوتاه اما ژرف که هم غرور معرفتی انسان را به چالش می‌کشد و هم او را به تواضع، حکمت و بازاندیشی در نسبت خود با غیب فرامی‌خواند.

سوره لقمانآیا می‌دانید که قرآن در چند کلمه می‌تواند یکی از عمیق‌ترین پرسش‌های معرفتی بشر را پاسخ دهد؟ آیه پایانی سوره لقمان (آیه ۳۴) دقیقاً چنین قدرتی دارد: مرزی روشن میان علم محدود انسان و علم مطلق الهی. این آیه نه‌تنها جمع‌بندی هوشمندانه‌ای از کل سوره است، بلکه به‌نوعی «بیانیه معرفت‌شناختی» قرآن به‌شمار می‌رود؛ بیانیه‌ای که هم غرور دانایی انسان را به چالش می‌کشد و هم اندیشمند دینی را به تأملی ژرف درباره رابطه علم، غیب و توحید فرامی‌خواند. در یادداشت پیش رو، تلاش بر این است که مطالبی حول محور این آیه نگاشته شود. 

سوره لقمان از آغاز تا پایان، بر محور حکمت، تربیت، توحید و محدودیت ذاتی معرفت بشری حرکت می‌کند. در چنین فضایی، آیه پایانی نقش خاتمه‌ای حکیمانه دارد که با کل ساختار سوره هماهنگ است. خداوند در این آیه می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ یقیناً خداست که دانش قیامت فقط نزد اوست و باران را نازل می‌کند و آنچه را در رحم‌هاست، می‌داند و هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه چیزی به دست می‌آورد و هیچ‌کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد؛ بی‌تردید خدا دانا و آگاه است.» 

فخر رازی این آیه را «جامع اصول معارف الهی» و پایانی متناسب با دلایل حکمت مطرح‌شده در سوره می‌داند؛ پایانی که پیام سوره را در قالبی فشرده و دقیق به اوج می‌رساند.

تقابل علم الهی و ناتوانی معرفتی انسان

از منظر بلاغت قرآنی، ساختار این آیه بر تقابلی حساب‌شده استوار است: تقابل میان علم مطلق خداوند و ناتوانی ذاتی انسان از احاطه بر غیب. در بخش نخست آیه، با سه گزاره خبری، علم در حوزه‌های کلیدی به‌طور انحصاری به خداوند نسبت داده می‌شود: «إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ»، «وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ» و «وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ.» این عبارات مؤید این مطلب است: علمی که در این عرصه‌ها مطرح می‌شود، علمی حقیقی و کامل و نه دانشی ناقص یا احتمالی است و فقط نزد خداوند قرار دارد. 

در ادامه، آیه با دو گزاره سلبی، ناتوانی انسان را در دسترسی مستقل به غیب به‌صراحت بیان می‌کند: «وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا» و «وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ.» تکرار تعبیر «وما تدري» و به‌کار رفتن واژه نکره «نفس» نشان‌دهنده شمول کامل این ناتوانی است؛ هیچ انسانی در هیچ جایگاه و مرتبه‌ای، از این قاعده مستثنا نیست. به این ترتیب، آیه با بیانی روشن، ادعای احاطه انسان بر آینده و غیب را نفی می‌کند.

این ساختار قرآنی با حدیث مشهور پیامبر اکرم(ص) درباره «مفاتیح الغیب خمس» پیوندی مستقیم دارد: «أُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا هَذِهِ الْخَمْسِ: مَا فِي الأَرْحَامِ، وَمَا يَكُونُ غَدًا، وَمَتَى يَقُومُ السَّاعَةُ، وَمَتَى يَنْزِلُ الْغَيْثُ، وَفِي أَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ النَّفْسُ. لَا يَعْلَمُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ؛ کلیدهای علم غیب پنج چیز است که هیچ‌کس جز خدا نمی‌داند: آنچه در رحم‌هاست، آنچه در فردای روز است؛ چه زمان قیامت برپا می‌شود، چه وقت باران نازل می‌شود و در کدام زمین انسان فوت خواهد کرد.» 

حدیثی که در منابع معتبر اهل‌ سنت از جمله صحیح بخاری نقل شده و پیامبر(ص) پس از بیان آن، همین آیه را تلاوت فرموده است. از این منظر، آیه را می‌توان صورت قرآنی و بنیادین همان حدیث دانست.

چینش مفهومی آیه و پیام تربیتی آن

یکی از ظرایف مهم آیه، ترتیب دقیق و هدفمند مفاهیم آن است؛ ترتیبی که به گفته مفسران بزرگ، خود حامل پیام معرفتی مستقلی است. طبری تصریح می‌کند که آیه با عظیم‌ترین غیب، یعنی قیامت آغاز می‌شود. این ترتیب، سیر نزولی روشنی ترسیم می‌کند: در آغاز، علم قیامت مطرح می‌شود؛ غیبی کیهانی و سرنوشت‌ساز برای کل عالم. سپس نزول باران می‌آید که غیبی طبیعی و حیاتی برای زندگی اجتماعی انسان است. پس از آن، علم به آنچه در رحم‌هاست، ذکر می‌شود؛ غیبی زیستی و تکوینی که به وجود انسان مربوط است. علامه طباطبایی(ره) تأکید می‌کند که مقصود از این علم فقط جنسیت جنین نیست، بلکه همه شئون وجودی و سرنوشت انسانی او را دربرمی‌گیرد.

در ادامه، آیه به غیب رفتاری و اختیاری فرد می‌پردازد: اینکه انسان فردا چه به‌دست می‌آورد و در نهایت، غیب نهایی و وجودی انسان را یادآور می‌شود: محل مرگ او. به این‌ ترتیب، آیه نقشه‌ای جامع از هستی ارائه می‌دهد؛ از جهان و طبیعت آغاز می‌کند، به انسان و عمل او می‌رسد و سرانجام به مرگ ختم می‌شود.

زمخشری این آیه را هشداری جدی به انسان مدعی علم غیب می‌داند و آن را بازدارنده‌ای از تکلف و ادعای دانایی مطلق معرفی می‌کند. نکته مهم آن است که آیه نه علم را نفی می‌کند و نه تلاش برای شناخت را؛ بلکه ادعای احاطه کامل بر آینده و غیب را به چالش می‌کشد و انسان را به تواضع معرفتی فرامی‌خواند. 

آیه با دو اسم الهی «علیم» و «خبیر» به پایان می‌رسد؛ پایانی که نقش تعلیلی دارد. «علیم» بر علم فراگیر و مطلق خداوند دلالت می‌کند و «خبیر» بر آگاهی او از بواطن امور و پیامدها و عواقبشان. به تعبیر طبرسی، خداوند هم به ذات اشیا آگاه است و هم به سرانجام آن‌ها. این پایان‌بندی نشان می‌دهد که انحصار علم غیب در خداوند، امری قراردادی یا تصادفی نیست، بلکه در ذات و صفات الهی ریشه دارد.

آیه پایانی سوره لقمان با ایجاز و بلاغتی کم‌نظیر، مرز روشنی میان علم انسان و علم خدا ترسیم می‌کند؛ مرزی که هم بنیان توحید معرفتی است و هم پایه‌ای برای تربیت اخلاقی و فکری انسان. این آیه انسان را از توهم دانایی مطلق رها می‌کند و او را به حکمت، تواضع و اعتماد آگاهانه به خداوند فرامی‌خواند؛ پیامی که در روزگار گسترش شتابان دانش و فناوری، بیش از هر زمان دیگری اهمیت و تازگی دارد.

انتهای پیام
خبرنگار:
زهرا سادات محمدی
دبیر:
محبوبه فرهنگ
captcha