در روزگاری که ذهنها از هیاهوی بیوقفه اطلاعات پراکنده آکنده شده است، بازگشت به متون ریشهدار و نجاتبخش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و چه متنی گرانسنگتر از نهجالبلاغه که از سرچشمه حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرنهاست که دلها و جانها را سیراب میکند؟ با تأکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث، در قالب سلسلهگفتوگوهای «جرعهای از کوثر نهجالبلاغه» به نقش دلکندن از دنیا، حمد الهی، حفظ زبان، رعایت حدود الهی در خلوات و دوری از نفاق، اهل نفاق و معضلات اجتماعی با تکیه بر زیرساختهای تقوامحور میپردازد. آنچه در ادامه میخوانیم، شماره بیستوهفتم این گفتوگوهاست که ما را از ظاهر واژگان عبور میدهد و به جان کلمات میبرد.
یکی از مباحث مهم در جهانبینی، شناخت دنیا و نوع نگرش به آن است. صاحبنظران معتقدند هیچ کتابی بهتر، جامعتر و دقیقتر از نهجالبلاغه به این موضوع نپرداخته است. جا دارد در فرصتهای آینده به این موضوع مهم نیز پرداخته شود. آنچه در اینجا و در ارتباط با موضوع تقوا مطرح است، دوری و تحذیر از دنیا و وابستگی و دلبستگی نداشتن به دنیا و مظاهر آن است.
بیشتر بخوانید:
برای نمونه، خطبه ۱۹۶ نهجالبلاغه میفرماید: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَأُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا، فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوصٍ، وَمَحَلَّةُ تَنَغُّصٍ، سَاكِنُهَا ظَاعِنٌ، وَقَاطِنُهَا بَائِنٌ...؛ ای بندگان خدا! شما را به تقوا و ترس از خدا سفارش میکنم و از دنیاپرستی بر حذر میدارم و میترسانم؛ زیرا دنیا خانهای ناپایدار و جایگاه مشکلات و سختیهاست. ساکنان دنیا در حال کوچکردن هستند و اقامتگزیدگانش به جدایی محکوماند.»
از نگاه علمای اخلاق، موضوع حمد و شکر (صرفنظر از تفاوت آنها)، بهمثابه اکسیری اعظم است. در خطبه ۱۸۸ نهجالبلاغه در کنار توصیه به تقوا، موضوع حمد نیز مطرح شده است: «أُوصِيكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَكَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَى آلَائِهِ إِلَيْكُمْ، وَنَعْمَائِهِ عَلَيْكُمْ، وَبَلَائِهِ لَدَيْكُمْ...؛ ای مردم! شما را به تقوا و پرهیزکاری و شکر فراوان در برابر نعمتها و عطاهای الهی و احسانی که به شما رسیده است، سفارش میکنم.»
از مصادیق مهم و کاربردی تقوا، درست سخن گفتن و سخن درست گفتن و رعایت تقوا در زبان است که هم در قرآن مجید و هم در کتب اخلاقی گوناگون به آن اشاره شده. خطبه ۱۷۶ و حکمت ۴۵۸ نهجالبلاغه نیز به این موضوع مهم اخلاقی، بهمثابه مصداقی از تقوا تصریح کردهاند: «وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْدًا يَتَّقِي التَّقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَهُ، وَإِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ، وَإِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ...؛ به خدا سوگند! انسان باتقوایی را ندیدهام که تقوا برایش سودمند باشد، مگر آنکه زبان خود را حفظ کرده باشد. همانا زبان مؤمن در پس قلب او و قلب منافق در پس زبان اوست.»
«وَأَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ؛ از نشانههای ایمان این است که وقتی از دیگران سخن میگویی، تقوای الهی را رعایت کنی.»
دوری از نفاق و منافقین، سفارش همیشگی قرآن کریم و سایر منابع دینی و اخلاقی، همچنین نهجالبلاغه است. در خطبه ۱۹۴ نهجالبلاغه، این موضوع با توصیه به تقوا همراه شده: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَأُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ، فَإِنَّهُمْ الضُّلَّالُ الْمُضِلُّونَ، وَالزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَانًا، وَيَتَفَنَّنُونَ افْتِنَانًا...؛ ای بندگان خدا! شما را به تقوا و ترس از خدا سفارش میکنم و شما را از منافقان برحذر میدارم و میترسانم، زیرا آنها گمراه و گمراهکنندهاند، خطاکارند و به خطاکاری تشویق میکنند، به رنگهای گوناگون ظاهر میشوند و از ترفندهای مختلف بهره میگیرند.»
همانطور که پیشتر نیز بیان شد، موضوع تقوا، همگانی و در تمام زمانها و مکانهاست که همه ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی را شامل میشود. در اثبات این ادعا، علاوه بر آنچه تاکنون گفتهایم، به چند حکمت از نهجالبلاغه اشاره میکنیم:
رعایت تقوا در دشمنی (حکمت ۲۹۸): «مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ، وَمَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظَلَمَ، وَلاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ؛ کسی که در دشمنی زیادهروی کند، گناهکار است و آنکه در دشمنی کوتاهی ورزد، ستمکار است و کسی که بیدلیل دشمنی میکند، نمیتواند باتقوا باشد.»
ضرورت تقوای کم، ولی حداقلی (حکمت ۲۴۲): «اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التَّقْوَى وَإِنْ قَلَّ، وَاجْعَلْ بَيْنَكَ وَبَيْنَ اللَّهِ سِتْرًا وَإِنْ رَقَّ؛ تقوای الهی را رعایت کن، هرچند اندک و میان خود و خدا، پردهای قرار بده، هرچند نازک.»
رعایت تقوا در خلوتها و دور از چشم مردم (حکمت ۳۲۴): «اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ؛ از نافرمانی خدا در خلوتها بپرهیزید، چرا که همان که شاهد است، داور نیز هست.»
سلامتی جسمی در گرو تقوای قلبی (حکمت ۳۸۸): «أَلَا وَإِنَّ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ؛ آگاه باشید! همانا سلامت بدن از تقوای دل است.»
در بخش دوم این بحث که با عنوان «آثار و ثمرات دنیوی و اخروی تقوا» بیان شد، به ۱۷ خطبه، ۲ نامه و ۸ حکمت از نهجالبلاغه استناد و استشهاد کردیم. در مجموع، این سلسلهگفتوگوها تاکنون در خدمت ۲۵ خطبه، ۵ نامه و ۱۳ حکمت با محوریت موضوع تقوا و متقین بوده است و بهصورت فشرده به معرفی آنها پرداختهایم.
چنانچه دامن این بحث را به نهجالبلاغه ثانی و کتاب غررالحکم نیز بگسترانیم، مجموعهای کاملتر و جامعتر در اختیار خواهیم داشت و در مقیاسی وسیعتر با موضوع بینظیر تقوا از دیدگاه امام المتقین (علیه أفضلُ صلواتِ المصلّین) آشنا خواهیم شد.
با احترام به همه تحلیلگران فرهنگی، اجتماعی و جامعهشناسان، روانشناسان و دستاندرکاران تربیتی، ما با تأسی به فرامین امیرالمؤمنین، امام علی(ع)، راهحل تمام مشکلات ریز و درشت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... را در ایجاد، توسعه و تقویت زیرساختهای «تقوا محور» در همه ابعاد و لایههای جامعه میدانیم.
تا هنگامی که به این فرامین انسانساز و جامعهپرور عمل نکنیم، معضلات موجود پابرجا خواهد ماند و روز به روز فراگیرتر، عمیقتر و در اشکالی جدیدتر، پایههای اعتقادی، مایههای فکری و سازههای اخلاقی، بهویژه در سطح خانوادهها را سست و ویران خواهد کرد.
تصمیمسازان محترم و تصمیمگیران بزرگوار فرهنگی آگاهند و ما از باب تذکر «فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ» تأکید میکنیم که برای برونرفت از معضلات مختلف موجود، راهحل دیگری جز رویآوری به تقوا متصور نیست و درواقع وجود ندارد.
فرمانهای مکرر امام علی(ع) به تقوا، درواقع همان فرمانهای مطاع خداوند تبارک و تعالی است که در قرآن مجید میبینیم. واژه «تقوا» و مشتقات آن ۲۴۲ بار در قرآن عزیز آمده است که نشان از اهمیت فوقالعاده این فضیلت بینظیر دارد.
تقوا از نگاه قرآن و نهجالبلاغه، یگانه وسیله منحصر بهفرد برای سعادت دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، در همه عرصههای کوچک و بزرگ زندگی معرفی شده است. اگر به قرآن و ولایت، اعتقاد راستین و اعتماد پولادین داریم، باید در میادین تصمیمگیری و حکمرانی نیز عملاً آن را نشان دهیم و این حقایق، صرفاً لقلقه زبانمان برای حفظ موقعیتهای دنیوی نباشد.
نسخههایی که صاحبنظران غربی برای قوای حاکمه خود میپیچند، برای جوامع اسلامی قابل تجویز نیست. تحصیلکردگان و بهاصطلاح ایدئولوگهای غربپایه که گاه در رسانههای تصویری و مکتوب اسلامپایه نیز ظاهر میشوند و ابراز وجود و اظهار فضلشان برخاسته از ترجمههای مغزهای فسیلشده اروپایی است، بدانند که آب در هاون میکوبند! ایدهپردازیها و تلاشهای موذیانه و مذبوحانهشان راه به جایی نخواهد برد.
آنچه خواندهاند، در جامعه ریشهدار مذهبی ما قابل پیادهسازی نیست؛ چراکه هرچه در طول سال با هزار امید و آرزو میکارند، با یک ماه محرم، رمضان و فاطمیه بر باد فنا میرود و نابود میشود. چرا؟ چون محرم، رمضان و فاطمیه در تقوای الهی امام معصوم و امت مأموم ریشه دارد و آنچه براساس تقوای الهی باشد، قطعاً و یقیناً پایا و ماناست: «...أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ... .» (توبه/ ۱۰۸)
زهراسادات محمدی
انتهای پیام