در روزگاری که ذهنها از هیاهوی بیوقفه اطلاعات پراکنده آکنده شده است، بازگشت به متون ریشهدار و نجاتبخش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و چه متنی گرانسنگتر از نهجالبلاغه که از سرچشمه حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرنهاست که دلها و جانها را سیراب میکند؟ با تأکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث، در قالب سلسلهگفتوگوهای «جرعهای از کوثر نهجالبلاغه» به تقوا، رمز نجات و رهایی در دنیا و آخرت، ضرورت تقوا در مسئولیتهای فردی، اجتماعی و حکومتی و همچنین پرهیز از لغزشهای گفتاری براساس تقوا میپردازد. آنچه در ادامه میخوانیم، شماره بیستوششم این گفتوگوهاست که ما را از ظاهر واژگان عبور میدهد و به جان کلمات میبرد.
خطبه ۱۳۰ نهجالبلاغه به آن هنگامی مربوط میشود که در سال ۳۰ هجری، عثمان، حضرت اباذر(علیهالرحمه) را به بیابان خشک ربذه تبعید کرد؛ در حالی که فرمان داده بود هیچکس حق بدرقه اباذر را ندارد، امام علی(ع) و فرزندانشان به فرمان باطل خلیفه اعتنا نکردند و اباذر(ره) را بدرقه کردند. امام(ع) هنگام بدرقه جناب اباذر(ره)، در بخشی از آن خطبه میفرماید: «... لَوْ اَنَّ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ كانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه َ لَجَعَلَ اللّه ُ لَهُمِنْها مَخْرَجا...؛ اگر آسمانها و زمینها درهای خود را به روی بندهای ببندند و او از خدا بترسد و تقوا پیشه کند، خداوند راه نجاتی از میان آسمانها و زمینها برای او خواهد گشود.»
بیشتر بخوانید:
این فرمایش حضرت که بهحق، قرآن ناطق هستند، یادآور عبارت پایانی آیه دوم سوره مبارک طلاق است که میفرماید: «...وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا...؛ و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه برونرفت و نجات از مشکلات را برای او فراهم میکند.»
این دستورالعمل قرآن فرمانی همهجانبه و نسخهای واحد برای همه دردها و مشکلات دنیوی و اخروی در تمام تنگناهای فردی و اجتماعیست، بهطوری که عرفای واصل الهی برای سیر و سلوک و رسیدن به مقامات معنوی به شاگردان خود توصیه میکردند این آیه را زیاد بخوانند؛ بنابراین امام(ع) به هنگام بدرقه اباذر(ره) برای تحمل تبعید که طبعاً مشکلات زیادی دربردارد، تقوای الهی را به او یادآور میشود و ایمنی از خطرات ارضی و سماوی را در پرتو تقوا برای او تضمین میکند.
در خطبه ۱۶۱ نیز تقوا فضیلتی نجاتبخش معرفی میشود: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإِنَّهَا النَّجَاةُ غَداً وَ الْمَنْجَاةُ أَبَداً، رَهَّبَ فَأَبْلَغَ وَ رَغَّبَ فَأَسْبَغَ؛ وَ وَصَفَ لَكُمُ الدُّنْيَا وَ انْقِطَاعَهَا وَ زَوَالَهَا وَ انْتِقَالَهَا...؛ بندگان خدا! شما را به تقوای الهی و طاعت و فرمانبرداری او سفارش میکنم که نجات فردا و مایه رهایی جاویدان است. خداوند آنگونه که سزاوار بود، شما را ترسانید و چنانکه شایسته بود، امیدوارتان کرد و دنیا و بیاعتباری آن و نابودشدنیبودن و دگرگونی آن را برای شما توصیف کرد.»
حضرت در خصوص ضرورت جهاد و آمادگی رزمی و روحیهبخشیدن به رزمندگان، در شهر کوفه فرمود: «وَ لَعَمْرِي مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لَا إِيهَانٍ؛ سوگند به جان خودم در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در گمراهی و فساد غوطهورند، یک لحظه مدارا و سستی نمیکنم.»
«فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَى اللَّهِ مِنَ اللَّهِ، وَ امْضُوا فِي الَّذِي نَهَجَهُ لَكُمْ وَ قُومُوا بِمَا عَصَبَهُ بِكُمْ؛ پس ای بندگان خدا، از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید و از خدا به سوی خدا فرار کنید و از راهی که برای شما گشوده است، بروید و وظایف و مقرراتی که برای شما تعیین کرده، به پا دارید.»
«فَعَلِيٌّ ضَامِنٌ لِفَلْجِكُمْ آجِلًا إِنْ لَمْ تُمْنَحُوهُ عَاجِلًا؛ پس اگر چنین باشید، علی(ع) ضامن پیروزی شما در آینده است، گرچه هماکنون پیروزی را به دست نیاورید.»
همانگونه که ملاحظه میکنید، موضوع تقوا از سوی امام(ع) در همه عرصهها و موقعیتها مطرح میشده و این توجه فوقالعاده، اهمیت این فضیلت بینظیر را نشان میدهد. حضرت در ابتدای نامه سیاسی، اجتماعی و حکومتی خود (نامه ۵۳ نهجالبلاغه) به جناب مالک اشتر(ره) که به عهدنامه هم مشهور شده و طولانیترین نامه نهجالبلاغه است، میفرماید: «...أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ...» حضرت او را که به فرمانداری مصر برگزیده است، به تقوا و ترس از خدا فرمان میدهد و بر مقدمداشتن اطاعت خدا بر دیگر کارها موظف میکند و بر پیروی از آنچه در قرآن و سنت الهی آمده است، مکلف میکند.
امام علی(ع) در ابتدای خلافتشان در سال ۳۵ هجری، در نخستین سخنرانی رسمی، خطبه ۱۶۷ نهجالبلاغه را ایراد فرمود؛ در اواخر این خطبه کوتاه میفرماید: «اِتَّقُوا اللّه َ في عِبادِهِ و بِلادِهِ فإنّكُم مَسؤولُونَ حتّى عنِ البِقاعِ و البَهائمِ...؛ از خدا بترسید و تقوای الهی پیشه کنید؛ زیرا شما در پیشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها و خانهها و حیوانات هستید.»
حضرت ابالحسن، امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۳۱ نهجالبلاغه که به فرزندشان، امام حسن مجتبی(ع) در سال ۳۸ هجری، پس از بازگشت از جنگ صفین در سرزمین حاضرین، میان شام و عراق نوشته است، در چند مورد بر موضوع مهم تقوا تصریح کرده: «... فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ أَيْ بُنَيَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ...؛ پسرم! همانا تو را به تقوا و ترس از خدا سفارش میکنم که در فرمان او باشی و دلت را با یاد خدا زنده کنی و به ریسمان او چنگ بزنی.»
«وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَبَّ مَا أَنْتَ آخِذٌ بِهِ إِلَيَّ مِنْ وَصِيَّتِي تَقْوَى اللَّهِ وَ الِاقْتِصَارُ عَلَى مَا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ الْأَخْذُ بِمَا مَضَى عَلَيْهِ الْأَوَّلُونَ مِنْ آبَائِكَ وَ الصَّالِحُونَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ...؛ پسرم! بدان آنچه بیشتر از بهکارگیری وصیتم دوست دارم، ترس از خدا و تقوای الهی و انجام واجبات و پیمودن راهیست که پدرانت و صالحان خاندانت پیمودهاند.»
حضرت در اواخر خطبه ۱۶ درباره ضرورت تقوا و سرگردانی مردم میفرماید: «... لا يَهلِكُ علَى التَّقوى سِنخُ أصلٍ، و لا يَظمَأُ علَيها زَرعُ قَومٍ؛ نابود نمیگردد آنچه براساس تقوا پایهگذاری شود. تشنگی ندارد کشتزاری که با تقوا آبیاری شود.»
خطبه ۸۳ نهجالبلاغه از خطبههای شگفتآور امام(ع) محسوب میشود که به خطبه «الغرّاء» مشهور است. ۱۳ مبحث کلی و مستقل در این خطبه مطرح شده که سه مبحث آن به موضوع تقوا تخصیص یافته و یا آغاز شده است: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ضَرَبَ الْأَمْثَالَ... فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلْبَهُ وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ وَ أَظْمَأَ الرَّجَاءُ هَوَاجِرَ يَوْمِهِ وَ ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ وَ أَوْجَفَ الذِّكْرُ بِلِسَانِهِ وَ قَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ؛ سفارش میکنم شما را به تقوای الهی که برای شما مثلهای پندآموز آورده است. ای بندگان خدا! تقوای الهی پیشه کنید. از خدا چون خردمندی بترسید که دل را به تفکر مشغول داشته و ترس از خدا بدنش را فراگرفته و شبزندهداری، خواب از چشمانش ربوده و به امید ثواب، گرمی روز را با تشنگی گذرانده، با پارسایی شهوات را کشته و نام خدا زبانش را همواره به حرکت درآورده، ترس از خدا را برای ایمنماندن در قیامت از پیش فرستاده است.»
«أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ وَ حَذَّرَكُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِي الصُّدُورِ خَفِيّاً...؛ سفارش میکنم شما را به تقوا و پرواداشتن از خدا، خدایی که با ترساندنهای مکرر، راه عذر را بر شما بست و با دلیل و برهان روشن، حجت را تمام کرد و شما را پرهیز داد از دشمنی شیطانی که پنهان در سینهها راه مییابد.»
در شماره پیشین به عباراتی از خطبه ۱۹۸ اشاره کردیم؛ حضرت در ادامه آن بیانات، تعاریف جدیدی از تقوا مطرح میکند که قابل توجه است: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُمْ...؛ همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بیماریهای دل، روشنایی قلبها و درمان دردهای بدنها، مرهم زخم جانها، پاککننده پلیدیهای ارواح و روشناییبخش تاریکی چشمها و امنیت در ناآرامیها و روشنکننده تاریکیهای شماست.»
در کیفیت و آثار تقوا در انسان متقی و ژرفای تفکری او، حکمت ۲۱۰ گرچه لغات غیرمأنوسی (برای ما) دارد، اما بسیار راهگشا و عمیق است: «اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ [تُقَاةَ] مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً، وَ كَمَّشَ [أَكْمَشَ] فِي مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ، وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ؛ تقوای الهی پیشه کنید و از خدا بترسید، ترسیدن کسی که دامان به کمر زده و از علایق، خود را مجرد و جدا کرده و به چالاکی در بهرهبرداری از فرصتها کوشیده و هراسان در زندگانی (در اطاعت خدا) پیشدستی کرده و نظر کرده و به درستی اندیشیده در موئل (سرمنزل) و در مغبه (پایان کار و زندگیاش) و درآمدن به دنیا و رفتنش از این دنیا.»
کلام دیگری با همین مضمون، منسوب به حضرت در اسفار ملاصدرا آمده است: «رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اَيْنَ و في اَيْنَ وَ اِلي اَيْنَ؟ صاحب معرفت به مبدأ (توحید) و طریق (نبوت و امامت) و آخرت (معاد)، مستوجب رحمت الهیست.»
ملای رومی هم گفته: «روزها فکر من این است و همه شب سخنم، که چرا غافل از احوال دل خویشتنم/ از کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر، ننمایی وطنم/ ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا، یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم/ آنچه از عالم عِلوی است یقین میدانم، رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم، مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک، چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم.»
زهراسادات محمدی
انتهای پیام