کد خبر: 4312366
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۹
رسول جعفریان:

پیشگام نقد منابع تاریخ اسلام شویم

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه منابع تاریخ اسلام آن‌گونه که باید تنقیح و نقد نشده‌اند، گفت: نقد این منابع از سوی خاورشناسان آغاز شده است و به ما هشدار می‌دهد که پیش از حملات دیگران، خودمان پیشگام نقد منابع خود با روش‌های موردی و مشخص شویم.

رسول جعفریان عضو هیئت علمی دانشگاه تهرانبه گزارش ایکنا از اصفهان، دومین درس‌گفتار «بازخوانی تواریخ اسلامی کهن با رویکرد منبع‌شناسی و روش‌شناسی»، روز گذشته، ۳۰ مهرماه به همت پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان به‌صورت برخط برگزار شد. 

در این درس‌گفتار، حجت‌الاسلام رسول جعفریان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران پس از مرور نکات درس‌گفتار نخست، به بیان چند نکته ضروری دیگر پرداخت و اظهار کرد: این روزها شاهد انتشار مقاله‌ها و مصاحبه‌هایی هستیم که جریان فکری «بررسی صحت تواریخ اسلامی کهن» را ترویج می‌کنند. مهم‌ترین اشکال مطرح‌شده در این متن‌ها، تدوین‌نشدن سیره و تاریخ اسلام در قرن اول هجری و نیز نگارش آن‌ در قرن دوم و پس از آن است. سابقه این نقد در اندیشه مسلمانان چندان طولانی نیست. نمونه‌ای نادر از بیان این تردید در قرن هفتم یا هشتم هجری مطرح شد؛ اما مسلمانان عموماً تردید جدی تاریخی نداشتند. این تردیدهای علمی (بدون معنای منفی) در دوره‌های بعد آغاز شد. 

وی افزود: این تردیدها نخست متوجه قرآن و تدوین آن بود؛ اما ادعاهای مربوط به تدوین متأخر قرآن، پس از کشف نسخه صنعا (مربوط به قرن اول هجری) به چالش کشیده شد. در مرحله دوم، تردیدها به احادیث و شواهد تاریخی معطوف شد و فاصله رویدادها با تاریخ تدوینشان مورد پرسش قرار گرفت. در این خصوص، مشکل احادیث به‌مراتب بیشتر است. کتاب‌های روایی موجود عمدتاً متعلق به قرن سوم هجری هستند و منابع قرن دوم اندک است، در حالی که مسلمانان در گذشته به این تأخیر در کتابت توجه چندانی نداشتند و صرف اتکا به اسناد متصل را کافی می‌دانستند. 

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: شبهه در احادیث همواره بسیار بیشتر بوده است؛ مثلاً مستشرقانی نظیر یوزف شاخت (۱۹۶۹) معتقد است که احادیث با تأخیر نسبت به دوران حضور معصومین(ع) شکل گرفته‌اند و بازتاب نظام فقهی عرفی هستند. تمرکز ما در اینجا بر احادیثی با جنبه تاریخی است. این نقدها در مرحله بعد به سیره‌ها و تواریخ اسلامی نیز معطوف شد. محققان غربی در مواجهه با دامنه گسترده اختلاف‌نظرها در منابع، به این نظریه رسیدند که این متون به‌دلیل تأخیر در تدوین، دستخوش ویرایش و احتمالاً جعل قرار گرفته‌اند و تفاوت مکاتب تاریخ‌نگاری، مانند کوفه، مدینه و شام و ارائه تصاویر متفاوت از صدر اسلام، گواه این ادعاست. مواجهه محققان غربی با این حجم از متون، به‌ویژه نسخ خطی و آثار زبان‌های محلی، آنان را با آثاری روبه‌رو کرد که نیاز مبرم به نقد داشت. 

منابع تاریخ اسلام نقد نشده‌اند

وی ادامه داد: اما در جامعه اسلامی، بی‌توجهی مسلمانان به نقد روش‌مند منابع که نتیجه تعصبات مذهبی و گرایش‌های فقهی بود، سبب شد که این دست از نقدهای علمی، محدود و فاقد سازمان و سامانه‌ای جامع باشد. علاوه بر این، رویکردهای غیرعلمی و قصه‌پردازی در تاریخ متأخر، به‌ویژه از قرن ششم و هفتم به بعد رواج یافت و ذهنیت تاریخی مسلمانان را آشفته و غیرقابل اعتماد کرد؛ همچنین خروج تدریجی متون اصلی از دسترس همگان، این وضعیت را تشدید کرد. 

جعفریان تصریح کرد: وضعیت موجود در احادیث، از جمله اختلاف‌نظرهای فراوان در تاریخ طبری و مواردی در انساب‌الاشراف نشان می‌دهد منابع تاریخ اسلام آن‌گونه که باید تنقیح و نقد نشده‌اند. نقد این منابع از سوی خاورشناسان آغاز شده است و به ما هشدار می‌دهد که پیش از حملات دیگران، خودمان پیشگام نقد منابع خود با روش‌های موردی و مشخص شویم. 

وی به تبیین روش‌های نقد نزد مسلمانان پرداخت و گفت: این تصور که مسلمانان مطلقاً به نقد منابع توجه نداشته‌اند، نادرست است. ما چهره‌های نقادی مانند ابن‌حزم و ابن‌خلدون را داریم. یعقوبی اخبار ایرانیان را با بی‌رحمی، نقض و افسانه خواند و یاقوت حموی اخبار شهرها را نقد کرد. در سنت حدیثی شیعه و سنی، منابع به معتبر و غیرمعتبر (صحیح، ضعیف، کتب اربعه) تقسیم و به اتصال سند (متصل، منقطع، مرسل) توجه شده است. درباره منابع تاریخی نیز اگرچه مبحث نقد روش‌مند نبوده، اما به اعتبار کتاب و منبع توجه داشته‌اند. نمونه و مثال بارز آن، استفاده طبری از روایات سیف بن عمر (اوایل قرن دوم) و نقل‌نکردن از مورخان قرن سوم است. این نشان می‌دهد که درکی از اعتبار و فقدان اعتبار منابع وجود داشته است. آثار مسعودی و یعقوبی با تصریح به نادرستی بعضی از اخبار یا روش گزینشی، نشان از سابقه نقد دارند. 

تاریخ نقد را به شیوه علمی مطالعه کنیم

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه تاریخ نقد را باید مطالعه کنیم، اضافه کرد: نقدهایی مانند نقدهای علامه عسگری نیز وجود دارد که پشت آن انگیزه‌های مذهبی نیز هست. باید تکلیف خود را با این انگیزه‌ها روشن کنیم. ما تا وقتی این نقل‌قول‌ها را به شیوه‌ای علمی و فارغ از جهت‌گیری‌های مذهبی بررسی نکنیم، نمی‌توانیم در برابر نقدهای دیگران بایستیم. باید نشان دهیم چه تعداد از روایات سست و غیرقابل اعتماد هستند. باید نشان دهیم در بعضی مراکز، مانند دانشگاه‌های سعودی دیدگاه‌های متعصبانه و بی‌توجهی به واقعیات تاریخی وجود دارد. در این مراکز، حدیث بر پایه کتاب‌های رجال قدیم و بدون نقد محتوایی پذیرفته می‌شود. این تحقیقات در مجامع علمی بین‌المللی مطرح نمی‌شوند. در این مسیر باید به سنت نقد خود توجه کنیم، آن را تداوم ببخشیم و از روش‌های جدید نیز بهره ببریم. 

وی به اهمیت توجه به انگیزه‌های دینی راویان در فرایند تاریخ‌نگاری پرداخت و افزود: هنگام بررسی ماهیت منابع، باید در نظر داشت که این متون صرفاً گزارش تاریخی محض نیستند. راویان، افراد متدینی بودند و این تواریخ به‌طور مداوم تحت تأثیر دستمایه‌های مذهبی قرار گرفته‌اند. انگیزه‌های دینی در گردآوری اخبار مؤثر بوده و این حس مذهبی پیچیده بر کل فرآیند تاریخ‌نگاری سایه افکنده است. در بازخوانی منابع کهن، باید با بهره‌گیری از نشانه‌شناسی، کلمات و تعابیر حاوی سوگیری را از داده‌های تاریخی محض تفکیک کنیم. این امر نیازمند تجربه تاریخی است؛ حتی منتقدان نیز بر همین اختلاط بین گزارش‌های تاریخی و روایت هوادارانه تأکید دارند. در فضای علمی بین‌المللی، باید این جنبه‌ها را به‌طور کامل تفکیک کنیم. 

جعفریان با بیان اینکه این تفکیک در سنت نقد ما سابقه دارد، تأکید کرد: قصه‌خوانان همواره مورد اعتراض علما بودند که بر احادیث و اخبار، جملاتی می‌افزودند. کتاب‌هایی مانند دلائل‌النبوة (بیهقی و ابونعیم اصفهانی) به‌دلیل افزوده‌های بسیار و حضور نداشتن در منابع اصیل‌تر، همواره مورد نقد بوده‌اند. با این حال، نقد نظام‌مند صورت نگرفته و درباره اخبار جعلی فراوان، مانند احادیث فضائل سوره‌های قرآن، صراحت در نقد اتفاق نیفتاده است. در حالی که با رویکرد نشانه‌شناسی و مقایسه، روایاتی مانند حادثه مسجد ضرار را با کمک هوش مصنوعی و تهیه جدول اختلاف‌نظرها در گستره جغرافیایی شام، کوفه و نیشابور، می‌توان نقد کرد و به لایه‌های عمیق‌تر این واقعه دست یافت. باید توجه کرد که اختلاف‌‌ها گاه فقط به کلمات و تعابیر مربوط می‌شود؛ اما امر شگفت‌انگیزتر از منظر نشانه‌شناسی، القای معناست؛ یعنی آنچه در جمله برای انتقال معنایی خاص به مخاطب جای گرفته است. این رویکرد درواقع ادامه‌دهنده روش‌های نقد کهن ماست. ما باید پاسخی برای نقدهای واردشده بیابیم. باید بررسی کنیم که آیا تعهد مذهبی مورخان مسلمان، اعم از سنی و شیعه در سیره‌نویسی بر ساختار عبارات و جملات آنان تأثیر گذاشته است یا خیر. با رویکرد «شکاکیت ساختاری» باید اساس این جملات و ترکیب‌بندی‌ها را مورد پرسش قرار دهیم. لازم است پیش از آنکه دیگران به منابع ما حمله کنند، خودمان با روش‌های علمی، نه لزوماً منحصر به روش‌های سنتی، به نقد منابع بپردازیم و جلسات متعددی برای تمایزنهادن بین جنبه‌های درست و نادرست منابع برگزار کنیم. 

تأثیر ایدئولوژی‌های غربی بر اندیشه مسلمانان

وی به تأثیر ایدئولوژی‌های غربی در اندیشه‌های مسلمانان اشاره کرد و گفت: در قرن نوزدهم که علوم اجتماعی و انسانی در غرب شکل گرفت، ایدئولوژی‌های جدیدی مانند مارکسیسم با رویکردی علمی پدید آمدند. این اندیشه‌ها از سه سطح عبور می‌کردند: سطح علمی (دانشگاه‌ها)، سطح سیاسی (احزاب و دولت‌ها) و سطح عمومی (رمان‌ها و اشعار). وقتی این اندیشه‌ها به تاریخ اسلام رسید، شرق‌شناسان، به‌ویژه مارکسیست‌ها صدها کتاب و مقاله نوشتند و این آثار بر تفکرات محققان ایرانی مانند احسان طبری نیز تأثیر گذاشت. این مکاتب با نگاه کلان‌نگر معتقد بودند تاریخ اسلامی در دوره‌ای با نظام برده‌داری یا زمین‌داری شکل گرفته و فقه اسلامی ناظر بر همان روابط است. 

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: هرچند امروزه از آن تفاسیر طبقاتی خبری نیست، اما هدف از بیان این نکته نشان‌دادن مواجهه ما با هجوم نظریات اجتماعی، مانند مارکسیسم و فرویدیسم است که منابع ما را نقادی می‌کرد. مشکل اینجاست که با این نگاه‌ها، ناگزیر بخش‌هایی از تاریخ حذف و قیچی می‌شود. پدیدآمدن جریان‌های فکری جدید تا حدی محصول رشد این افکار بود. در کنار آن، دانش‌هایی مانند زبان‌شناسی، تاریخ اندیشه و تاریخ تمدن نیز ظهور کرد که گاه تحت تأثیر مسائل طایفه‌ای و قومی قرار داشت. جنگ جهانی دوم با زمینه‌های فکری، مانند اختلافات مذهبی و تقابل سوسیالیسم با یهودستیزی و نیز نظریه داروین که به تشکیل ایدئولوژی‌های نژادگرایانه انجامید، تأثیر عمیقی بر تحقیقات تاریخی گذاشت. در این میان، هم افراطیون و هم معتدلان حضور داشتند. 

وی اظهار کرد: از اوایل قرن بیستم، با ظهور مردم‌شناسی فرهنگی و نشانه‌شناسی، ایدئولوژی‌های تازه‌ای شکل گرفت. متفکران جدید دیگر به روش سنتی تاریخ‌نگاری نمی‌پردازند، بلکه تمرکز آنان بر تحلیل وضعیت فرهنگی جامعه، چگونگی شکل‌گیری نهادها، رابطه دین و نهادها و تأثیر اقتصاد است. این نگرش‌ها همواره در حال نقد و تحول هستند و ما در مطالعه تاریخ اسلام با چنین دیدگاه‌هایی مواجهیم. برای درک این خوانش‌ها، باید مفاهیمی مانند هرمنوتیک و گفتمان را فهمید؛ مثلاً هنگامی که ادوارد سعید کتاب «شرق‌شناسی» را براساس مفهوم «گفتمان» نوشت، نشان داد که شرق‌شناسان دارای یک «گفتمان استعماری» هستند. این نگاه کاملاً با رویکردهای پیشین متفاوت بود. مباحث این کتاب صرفاً بررسی گفته‌های استعمارگران نبود، بلکه تاریخ و فرهنگ به‌مثابه یک گفتمان مسلط مطرح شد. جالب اینکه مترجم اولیه کتاب «شرق‌شناسی» ادوارد سعید به فارسی، مفهوم گفتمان را به درستی درنیافته و آن را به «گفت‌وگو» ترجمه کرده بود. در حالی که این مفهوم «گفتمان» است که به ما امکان می‌دهد از «گفتمان مدینه» در قرن دوم یا «گفتمان کوفه» سخن بگوییم. درواقع از نظریه اجتماعی برای روشن‌کردن دوره‌های تاریخی استفاده می‌کنیم. 

شمشیر دولبه نظریات اجتماعی

جعفریان افزود: اما باید بین نظریات اجتماعی و تحقیقاتی مانند زبان‌شناسی تاریخی علمی یا فیلولوژی یا لغت‌شناسی تمایز قائل شویم. نظریات اجتماعی هنگامی که به انبوهی از داده‌ها تعمیم پیدا می‌کنند، به تیغی برنده تبدیل می‌شوند که هم می‌تواند تحلیل درستی ارائه دهد و هم می‌تواند ویرانگر باشد. هنگامی که با فردی روبه‌رو می‌شویم که شیفته این نظریات است، می‌بینیم چگونه این پیش‌فرض‌ها بر اظهاراتش تأثیر می‌گذارد. نمونه آن، تحقیقات برخی کشیش‌ها درباره قرآن است که با وجود ظاهر علمی، تحت تأثیر جایگاه و تفکرات مذهبی‌شان قرار دارد. وقتی چنین افرادی با ادعای استفاده از آخرین تحقیقات علمی می‌گویند «ما حتی یک صفحه مطلب درست درباره زندگی‌نامه حضرت محمد نداریم»، با وجود اطلاعات گسترده درباره مدینه، خانه‌ها، مسجد، محلات یهود، اسامی همسران و فرزندان، حتی سلاح‌ها و لباس‌های پیامبر، مشخص می‌شود که شدیداً تحت تأثیر روش‌های جدید معرفتی قرار گرفته‌اند. 

وی تصریح کرد: البته این فضاهای نقد، فرصتی برای ما مهیا می‌کند تا از آن برای نقادی منابع خود استفاده کنیم. نباید از این اظهارنظرها خشمگین شویم، باید تجربه نقد متون دینی دیگران را ببینیم؛ همان‌گونه که روشنفکران غربی نقد متون مسیحی را مطرح کردند، مسلمانان نیز باید نقدها را تحمل و بررسی کنند. ما می‌پذیریم که بسیاری از منابعمان با روش‌های جدید نقدپذیر هستند؛ اما این به معنای بی‌ارزش‌بودن تمام منابع موجود نیست. این منابع برای پژوهشگران میانه‌رو همچنان قابل استنادند. نکته مهم این است که اگرچه این منابع در قرون دوم و سوم تدوین شده‌اند، اما باید از نگاه ساده‌انگارانه گذشته که انتقال شفاهی اخبار را کافی می‌دانست، فراتر برویم. پژوهش‌های جدید نشان می‌دهند متون از همان ابتدا جنبه مکتوب داشته‌اند، چنانکه یادداشت‌های زهری، عروة بن زبیر و متون مربوط به واقعه کربلا گواه این امرند. باید سیر شکل‌گیری متون تاریخی را هم به‌صورت موردی و هم کلی بررسی کنیم. با وجود نداشتن منابع مستقیم قرن اول، می‌توان از طریق شواهد درون‌متنی، تحول روایات را ردیابی کرد. در این مسیر، حلقه راویان، نشانه‌شناسی، قرائن درون‌متنی و هوش مصنوعی می‌توانند کمک شایانی باشند؛ حتی تفاوت در نقل یک روایت در مناطق گوناگون، مانند خراسان و شام می‌تواند گواه تحول آن خبر باشد. 

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: باید روشی برای تاریخ‌گذاری متون طراحی کنیم و نشان دهیم چگونه یک متن در مسیرهای مختلف نقل، دستخوش ویرایش شده است. دانشجویان باید بدون پیش‌فرض‌های مذهبی، به بررسی موردی متون بپردازند و در صورت کشف جعل، آن را اعلام کنند. این بررسی باید فراتر از سطح عبارات باشد و زمان پیدایش تعبیرات خاص را نیز دربرگیرد. با وجود تأخیر در تدوین نهایی بسیاری از متون، باید با دقت به حقیقت شکل‌گیری هر عبارت پرداخت. امروزه با شناسایی تدریجی ده‌ها کتاب از اواخر قرن دوم، فرصت مناسبی برای بازنگری در اخبار گذشته فراهم شده است. در کنار شناسایی بخش‌های افزوده‌شده، باید ساختار جملات را دقیقاً شناخت، اصول زبان‌شناسی تاریخی را رعایت و محدوده تغییرات را دنبال کرد. ما نیاز داریم با بهره‌گیری از روش‌های علمی و با هدف تاریخ‌گذاری، متون موجود را با دقت بررسی کنیم و از تمام امکانات زبانی، ساختاری و جغرافیایی برای ارزیابی اخبار بهره ببریم. 

اخبار جعلی نیز ارزش تاریخی دارند

وی با بیان اینکه تفاوت عظیمی در حجم منابع پنج قرن قبل و پنج قرن پس از اسلام وجود دارد، اضافه کرد: برای دوره پیش از اسلام، فقط تعدادی کتیبه، متون محدود مسیحی سریانی، زبور، دعاها و داستان‌های فاقد اعتبار در دسترس قرار دارد، حال آنکه حجم منابع پنج قرن پس از اسلام چنان گسترده است که اگر صفحات آن‌ها را کنار هم بگذاریم، فاصله تهران تا استانبول را می‌پوشاند. این حجم عظیم اطلاعات تاریخی چگونه می‌تواند نادیده گرفته شود؟ حتی اخبار جعلی نیز ارزش تاریخی دارند؛ چرا که می‌توانند تصورات رایج در دوره خود را نشان دهند. همان‌گونه که شاهنامه فردوسی اگرچه منبع دقیق تاریخی برای دوره ساسانیان نیست، اما درک ذهنیت و تصورات قوم ایرانی را مهیا می‌کند. 

جعفریان به نکته مهمی اشاره کرد و گفت: در روش‌شناسی جدید، پرسش اصلی دیگر «مطابقت خبر با واقعیت» نیست، بلکه این است: «این خبر چه زوایایی از واقعیت را روشن می‌کند؟» با کنار هم چیدن این اخبار می‌توان به تصوری از واقعیت تاریخی دست یافت، هرچند این تصور همواره در معرض بازنگری است. در ادامه بحث شناخت ساختار متون، باید بر جنبه‌های زبانی، ادبی و بلاغی این متون تأکید کرد. متن‌های تاریخی عربی از نظر بیانی دارای توانایی‌های فوق‌العاده‌ای هستند که براساس آن‌ها می‌توان تعلق زمانی اخبار را مشخص کرد. 

ضرورت حفظ و مطالعه انتقادی منابع با آگاهی نسبت به فرآیندهای گزینش و ویرایش، نکته دیگری بود که وی بر آن تأکید کرد و افزود: نباید به صرف نقدهای پژوهشگران غربی یا دیگران، روایات و نقل‌های تاریخی خود را به کلی کنار بگذاریم، بلکه باید آگاه باشیم که این متون در طول زمان دستخوش ویرایش و گزینش شده‌اند؛ برای نمونه، ابن‌اثیر و ابن‌جوزی هنگام استفاده از تاریخ طبری، در محتوا و عبارات دست برده‌اند؛ حتی خود طبری نیز هنگام تدوین کتابش، هم در ترکیب مطالب و هم در نوع عبارات، تغییراتی در منابع ایجاد و گاهی خود به صراحت در مقدمه کتاب اشاره کرده که اخبار مذمت‌آمیز درباره صحابه را حذف کرده است. علاوه بر این، تعهد اخلاقی مورخان نیز موجب حذف بسیاری از نقل‌های تاریخی به‌دلیل ملاحظات اخلاقی یا اجتماعی شده است؛ پس به‌طور کلی طردنکردن کلی منابع و خوانش هوشمندانه آن‌ها و توجه به فرآیندهای گزینش و ویرایش که از سوی مورخان اعمال شده است و انگیزه‌های پشت این تغییرات، مانند تعصبات مذهبی یا ملاحظات اخلاقی را باید در تحلیل‌های تاریخی لحاظ کرد. 

عبور از دوگانه صحیح و جعلی

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در بخش پایانی سخنان خود، به لایه‌بندی متون و گذار از مفهوم سنتی جعل به تحلیل تاریخی اشاره کرد و ادامه داد: عواملی چون ترس از حکومت‌ها، وابستگی‌های اجتماعی و الزامات فکری، مورخان را وادار می‌کرد تا روایت‌های خاصی را نقل و بعضی مطالب را حذف کنند یا تعابیر را تغییر دهند. هر خبر لایه‌های متعددی دارد؛ لایه سیاسی که نشان می‌دهد خبر چگونه تحت تأثیر ساختار حکومت شکل گرفته و لایه مذهبی که بازتاب‌دهنده تأثیرپذیری از فضای مذهبی حاکم است. شرایط سیاسی و مذهبی جامعه، خودبه‌خود اخبار را در گذر زمان ویرایش می‌کرده است؛ پس باید شرایط فرهنگی دوره‌های مختلف را بشناسیم و سپس به قضاوت بنشینیم. باید متون خود را لایه‌بندی کنیم، از مفهوم سنتی جعل و دروغ فراتر برویم و به جای آن، متون را به‌مثابه اسنادی تاریخی مطالعه کنیم که هرکدام روایتی خاص از واقعیت ارائه می‌دهند. هدف نهایی، گذار از نگاه دوگانه «صحیح/ جعلی» به درکی پیچیده‌تر و تاریخی‌تر از این متون در جایگاه اسناد فرهنگ و تمدن اسلامی است. 

وی اضافه کرد: ما سه مرحله از نقد را شاهد هستیم که باید ابعاد آن‌ها را به‌درستی، بدون بزرگ‌نمایی یا کوچک‌شماری شناخت. این ابعاد عبارت است از: نقد سنتی مبتنی بر علوم رجال و درایه، نقد قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با گرایش به منابع غیراسلامی و فاقد رویکرد گفتمانی و نقد معاصر با بهره‌گیری از علوم انسانی دیجیتال، مطالعات بین‌رشته‌ای، جامعه‌شناسی معرفت، انسان‌شناسی فرهنگی و روانشناسی شناختی.

جعفریان اظهار کرد: در این مسیر باید از خطر ایدئولوژی‌گرایی آگاه بود، همان‌گونه که انگیزه‌های سنتی نیز می‌تواند در گزینش روایت‌ها تأثیرگذار باشد. مطالعات جدید در زمینه حافظه و نشانه‌شناسی، درک ما را از روایت‌های تاریخی دگرگون کرده است. در نگاه جدید، پرسش‌های محوری تغییر یافته و بر این موارد تمرکز شده که چرا جامعه اولیه مسلمانان رخدادی را مهم می‌دانست، آن رخداد چه نقش فرهنگی و هویتی داشت و چه ارزش‌هایی را بازتاب می‌داد؟

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

 

انتهای پیام
captcha