تاریخ اسلام سرشار از شخصیتهایی است که نقششان فقط در یک بعد خلاصه نمیشود. امالبنین(س) نمونهای بیبدیل از زنی بود که مادر بودن را به رسالت تبدیل کرد. او فقط مادری نبود که فرزندی رشید مانند حضرت عباس(ع) تربیت کرد؛ بلکه مربی انسانهایی بود که انتخابهایشان جهان اسلام را تا همیشه تغییر داد.
آنچه جایگاه امالبنین(س) را بیهمتا میکند، نوع نگاه او به تربیت است. امالبنین(س) فرزندانی نپرورید که سربازان قبیله باشند، بلکه انسانهایی تربیت کرد که برای حقیقت، نه برای وابستگی، آماده فداکاری هستند. این نگاه، تربیت را به امری انتخابگرانه تبدیل کرد؛ تربیتی که به فرزند میآموزد باید بتواند بین بودن و نبودن خود، اگر حق در میان است، بهترین انتخاب را انجام دهد.
میراث امالبنین(س) فقط چهار فرزند نبود؛ میراث او سبکی از مادر بودن است که بارها در طول تاریخ تکرار شد؛ سبک مادری زنانی که فرزندانی میپرورند که برای عدالت هزینه میدهند، نه برای قدرت.
اگر بخواهیم نقش زنان مؤمن در تاریخ را در واژهای خلاصه کنیم، آن واژه «پایداری» است؛ پایداریای که نه در میدان جنگ، بلکه در میدان زندگی معنا پیدا میکند. مادران و همسران شهدا امروز حامل همان روحیه صبر و مقاومت هستند که در مکتب اهل بیت(ع) شکل گرفت.
زنانی که در لحظههای سخت، به جای شکستن، ایستادند؛ به جای فروریختن، تکیهگاه شدند و به جای آنکه رنج را فریاد بزنند، آن را به ایمان تبدیل کردند. جامعهای که این مادران و همسران را میستاید، باید بداند که آنان فقط صاحبان خاطرات تلخ نیستند، بلکه حاملان فلسفهای از زندگی هستند.
این زنان، ادامهدهندگان سنت صبر حضرت زینب(س) هستند؛ همان صبری که رویدادهای بزرگ تاریخ را از فاجعه به پیام تبدیل کرد. امروز مادران شهدا با تکیه بر همین ریشهها، نقش «راویان بیپروا» را در جامعه دارند؛ راویانی که با زندگی خود میگویند: امنیت هزینه دارد و ما این هزینه را با عشق پرداخت کردهایم.
بسیاری گمان میکنند، امنیت نتیجه حضور مردانی است که در میدان بودهاند؛ اما بخش مهمی از امنیت، مدیون زنانی است که در پشت صحنه ایستاده و پایداری خانه را حفظ کردهاند. خانوادههایی که شهید دادهاند، در حقیقت خانوادههایی هستند که خود را نه فقط در یک غم، بلکه در یک مسئولیت سهیم میدانند.
همسران شهدا سربازانی هستند که میدانشان خانه است. آنان بار سنگین تربیت فرزندان شهدا را بر دوش میگیرند و در هر روز و هر ساعت از زندگی، با تصمیمها و صبرشان مسیر آینده خانواده را میسازند.
این زنان همچون امالبنین(س)، انسانهایی تربیت میکنند که در آینده میتوانند حامل ارزشها و حقیقت باشند. آنان با مدیریت غم، تبدیل فقدان به رشد و حفظ شرافت نام همسر شهید، امنیت روانی جامعه را تضمین میکنند.
تکریم مادران و همسران شهدا اگر قرار است واقعی باشد، باید فراتر از مراسم، تاج گل و کلیشهها برود. جامعه امروز مهمترین وظیفهاش این است که حضور این زنان را به رسمیت بشناسد؛ به رسمیت شناختن یعنی شنیدن روایتهای آنان، کمک به بازنمایی صحیح نقش ایشان و پیشگیری از فراموششدنشان در هیاهوی روزمره.
سالهاست که در سخنرانیها گفته میشود مادران و همسران شهدا نماد صبر هستند؛ اما امروز زمان آن رسیده که این «نماد» به «برنامه» تبدیل شود و تأمل کنیم که چگونه میتوان از الگوی امالبنین(س) در تربیت امروز الهام گرفت و چگونه میتوان از صبر مادران شهدا برای بازسازی سرمایه اجتماعی استفاده کرد.
هیچ نسلی بدون روایت نسل قبلی شکل درست نمیگیرد. مادران شهدا حامل روایتهایی هستند که اگر گفته و شنیده نشود، بخش مهمی از هویت جامعه خاموش میماند.
فرزندان امروز باید بدانند امنیتی که در آن زندگی میکنند، از کجا آمده است و چه کسانی آن را ساختهاند و این روایتگری، ادامه همان سنت امالبنین(س) است؛ سنتی که در آن مادر فقط پرورشدهنده نیست، بلکه «معلم هویت» است.
روز وفات امالبنین(س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا فقط یک مناسبت نیست؛ یادآوری یک حقیقت است؛ روزی که شمشیرها زمین را لرزاندند، پیش از آن قلبهایی بودند که با ایمان، این شمشیرها را تربیت کرده بودند.
اگر امالبنین(س) عباس(ع) را برای حقیقت ساخت، امروز نیز مادران و همسران شهدا استمرار همین راه هستند؛ زنانی که نه فقط قهرمانان کوچک و بزرگ را تربیت کردند، بلکه هویت ما را از خطر فروپاشی نجات دادند.
جامعهای که میخواهد بماند، باید این ستونهای ناپیدا را بشناسد، قدر بداند و صدایشان را به گوش جهان برساند. آنان فقط صاحبان گذشته نیستند؛ صاحبان آینده هستند.
انتهای پیام