به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، با نگاهی به سیر تحولات چند سال اخیر در منطقه و جهان، در تحلیلی ساده متوجه نوعی مدیریت کلان جهت مقابله با نفوذ اسلام در جهان میشویم. گسترش و توسعه سازمانها و گروههای تروریستی با تابلوی دین، تلاشی برای هراسافکنی در دل جامعه جهانی و جلوگیری از گرایش فزاینده جوامع به دین آسمانی است.
اصل دعوت در اسلام، یک اصل اساسی و راهبردی است. اساسا توسعه گستره مسلمانان و مؤمنان به اسلام از طریق راهبرد دعوت صورت میگرفته و رسالت اصل عالمان دین همین موضوع است. امروز ما در شرایطی زندگی میکنیم که دستگاههای تبلیغاتی صهیونیستی به دنبال ارائه نگاه نادرست از اسلام هستند و اگر دلهای پاک و فکرهای قابل تأمل، به مضامین اسلام مراجعه کنند، برداشت صحیحتری از این دین الهی میتوانند داشته باشند، بهویژه که چالش اساسی امروز میان اسلام و لیبرالیست، یک چالش فکری و اعتقادی و فرهنگی است که در عرصه جهانبینی وجود دارد.
برهمین اساس نظام لیبرالیست راهحلهایی به انسان ارائه میدهد که با فطرت او سازگار نیست لذا میترسند، جوان غربی نگاه مثبت به اسلام پیدا کند، بنابراین تمامی این توطئه چیدنها برای نشان دادن چهرهای زمخت و خشن و خونریز از اسلام است تا جوانان به سمت آن گرایش پیدا نکنند.
مقابله با تصور اشتباه مردم غرب نسبت به اسلام که تحت تأثیر فضای غیررسمی (شبکههای اجتماعی، فیلم، سریال، مستند) در آن جوامع قرار گرفتهاند، پاسخی در فضای غیررسمی میطلبد. رهبر معظم انقلاب که همیشه در قامت یک معلم به متولیان و مسئولان فرهنگ و سیاست در عرصه رسمی و غیررسمی راهبرد و رهنمودهایی را گوشزد میکردند، اینک باتوجه به جایگاه رهبری مسلمانان جهان و همچنین توجه مسئولان و دلسوزان انقلاب و اسلام، خود وارد عرصه عمل در فضای غیررسمی شدند.
مقام معظم رهبری برای جوانان اروپایی و آمریکای شمالی نامهای نوشتند.نامهای که بیشک مهمترین و تاریخیترین نامه و پیام رهبر انقلاب در مدت زعامت ایشان است و شروع عصر جدیدی در گسترش اسلام ناب محمدی(ص) نوید میدهد. موضوعی که در این روزها در رسانههای مهم دنیا مورد توجه و تمرکز فراوان قرار گرفته است و توان کتمان آن را نداشتهاند، نامهی کوتاه، اما پُرمحتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی است. این نامه برآمده از دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی و از جنس همان نامهای است که امام خمینی(ره) خطاب به رهبر شوروی نگاشتند و او را به مطالعه اسلام و منابع ناب آن دعوت کردند تا از پرده جهل بیرون آیند و اسلام را با آغوشی باز پذیرا باشند.
سنی انگلیسی و تشیع لندنی ساخته دست پلید آمریکا و انگلیس است که برای نابودی اسلام تشکیل شده است. اروپا و آمریکا در حال حاضر در زندگی جاهلیت مدرن به سر میبرند. رهبر معظم انقلاب با پیام خود تعصب جاهلی را مانند پیامبر(ص) به تعصب دینی تبدیل کرد. رهبر معظم انقلاب با این پیام پنجرهای را برای جوانان غربی گشوده این نامه میتواند آنها را با حقایق اسلام آشنا کند و نظر آنها را نسبت به این دین پویا عوض کند.
این پیام هدایتگر نسل جوان در سردرگمی آنها است که از یکطرف شناخت در شکست و اضمحلال لیبرالیسم و ظالمانه بودن آن و از طرف دیگر نیافتن راه حلی برای خروج از این بن بست است. این پیام جوانان را رهنمود میکند تا آنها بتوانند خود را از تار و پود تبلیغات تنیده شده در تن رها کنند و اسلام را از منبع اصلی آن یعنی قرآن کریم بشناسند. اگر این اتفاق رخ دهد و افراد صادقانه و مستقیم توسط قرآن کریم با اسلام آشنا شوند گرایش زیادی به اسلام ایجاد میشود، به همین دلیل است که غربیها نگران گرایش جوانان به اطلاع از اسلام هستند و با آن مقابله میکنند.پیام مقام معظم رهبری، مانع توطئه گسترده و عمیق استکبار جهانی که میخواست اسلامهراسی را در نسل جوان منطقه تقویت و تشدید کند میشود و این توطئه که میخواست بحرانی برای جهان اسلام به وجود آورد تبدیل به فرصت برای اسلام، جهان اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
محتویات این نامه نیز از زوایای مختلف قابل بررسی و رمزگشایی است، این فراز از نامه رهبری «که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید»، همان راهبرد «دعوت» است که در متون دینی بهدفعات ذکر شده است و پیشینهای بلند دارد و از نامهی پیامبر اسلام(ص) به سران کشورهای مهم عصر حجاز آغاز میشود و به نامه مهم امام به گورباچف میرسد.
با گذشت چند روز از انتشار پیام ولی امر مسلمین جهان در پی حوادث اخیر خطاب به جوانان غربی بسیاری از کاربران ایرانی در فضای مجازی به صورت خودجوش پیش قدم شدند تا پیام رهبری را مستقیم بدست جوانان غربی برسانند. دوران جوانی دوران شکوفایی عقلانی و همچنین شکوفایی احساسات است و در این فضایی که اسلامهراسی و اسلامستیزی در دستور کار استکبار جهانی قرار گرفته است بدون شک صدور چنین پیامی بسیار حکیمانه و ضروری بود. جوانان باید حقایق را از راهها و کانالهای درست دریافت کنند در کشورهای غربی که آموزهها و رهنمودهای اسلامی وجود ندارد، شناخت حقایق از طریق درست آن مورد غفلت قرار میگیرد، همچنین توطئههای استکبار نیز مزید بر علت است.
اما در این میان بسیاری از رسانههای خارجی در اقدامی معنادار یا این پیام را کاملا بایکوت کردند یا با تقطیع و سانسور شدید، خط این پیام را منحرف کردند تا نگذارند این پیام تاریخی و مهم به دست جوانان مخاطب برسد. به نظر میرسد ولیفقیه سعی در توجه جوانان بر یک حقیقت دارند و آن اینکه بین تصویر رسانهای از اسلام با واقعیت خارجی فاصله زیادی هست که فقط با مواجهه مستقیم شما با اسلام حقیقت معلوم میشود.
در این دهکده جهانی، هم رسانهها میتوانند موجب نزدیکی انسانها به یکدیگر شوند و هم موجب دور شدن ایشان از هم شوند، زیرا وقتی انسانها از پنجره رسانه به واقعیت ناشناخته نگاه میکنند در حقیقت، داوری آن رسانه از واقعیت خارجی را قبول کردند و وقتی غولهای رسانهای با پشتوانه سیاسی و اقتصادی خود، حصارهای واقعیت را مشخص میکنند، آن وقت رسانههای کوچک با قرائتی متفاوت از پدیده، اساسا دیده نمیشوند یا برای فرار از انزوا به سکوت یا همراهی پناه میبرند.
انسانها هم برای فرار از انزوا یا آنچه که جریان اصلی اطلاعات میدانند سکوت کرده یا خود را همراه نشان میدهند. این واقعیت خودسانسوری انسانها در زندگی است. خودسانسوری که شاید بتوان تعبیر دیگری از «از خود بیگانگی» مارکس در نظر گرفت، نه تنها انسانها را در دالانهای تنهایی و خود کمبینی گرفتار میکند بلکه برای همیشه درهای حقیقت را به روی عقل میبندد. «(و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمیکنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمیفهمند! البقرة/171». اما رهبر انقلاب جوانان را از میان آدمهای غربی جدا میکند، زیرا امیدی برای وجود حسّ حقیقتیابی در قلب آنها دارد که میتواند به اصلاح جامعه آینده غرب بیانجامد، امیدی که در سیاستمداران آگاه وجود ندارد.
بعد از دو دهه اسلام هراسی در دنیای غرب، تقریبا دو سال از شکلگیری پدیدهای برای نمایش واقعیات تبلیغات اسلام هراسی یعنی داعش میگذرد. هماکنون دنیای غرب در شوک سرایت این ویروس از کشورهای عربی به کشورهای خود است. این شوک ضد اسلام که بار اول با سقوط برجهای دوقلو در نیویورک اتفاق افتاد، هماکنون زندگی را برای مسلمانان در اروپا و بهویژه فرانسه سخت کرده است. در این اوضاع، رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان جوامع غرب، نامهای از سر دلسوزی و برای بیداری از شوک و گذر از مارپیچهای سکوت ایجاد شده توسط غولهای رسانهای، میزند و ایشان را به سؤال از گذشته و امروز تمدن خویش و روبرو شدن با متن اصیل اسلام یعنی قرآن و سیره اخلاقی پیامبر اکرم(ص) دعوت میکند. به نظر میرسد این دعوت به سؤال و دعوت به مواجهه با متن اصیل اسلام، محوریترین پیام این نامه باشد. مقام معظم رهبری جوانان را به مواجهه مستقیم با قرآن و سیره اخلاقی پیامبر دعوت میکند، زیرا قرآن با جانهای حقیقتیاب ارتباط گرفته است.
این نامه به معنای متعارف سیاسی، سیاسی نیست بلکه فراتر از یک نامه سیاسی است این نامه فراتر از این افق بوده و یک احساس وظیفه الهیِ عالم زمانشناس و معتقد است. این نامه از جایگاه یک کشور یا مکتب فقهی کلامی فراتر است. در این نامه با ندای به دعوت به حق و اسلام ناب محمدی در سطح جهانی مواجه هستیم. لذا در این نامه ارجاع مخاطب به قرآن و شیوه زندگی پیامبر(ص) است، حقیقتا آنچه در محتوای آن به چشم میخورد، آشنا کردن جوانان غرب با حقیقت اسلام و نگاه درست به محورهای این دین و تحت تأثیر قرار نگرفتن توطئههای ضدصهیونیستی است، نه اینکه آنها به طور حتم مسلمان شوند.
جان کلام رهبر معظم انقلاب در دو فراز نهفته است که در یکی از آنها، خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی میفرمایند: «سخن من با شما درباره اسلام است و بهطور خاص، درباره تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد» و خواسته دوم ایشان که تصریح کردند: «خواسته دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید». بنابراین دو مورد، ریشه انحراف عقیدتی ساکنان مغربزمین، پیش از همهچیز، تصویر نادرست آنها از اسلام و منابع آن و عدم مطالعه درست و بدون واسطه درباره اسلام است که در صورت برطرف شدن این دو مورد، نگرش آنها نسبت به اسلام تغییر خواهد کرد.
امروز این پیام رهبر انقلاب، سوژۀ خبری و محور بسیار مناسبی است که جوانان میتوانند بسیاری از مطالب و اطلاعات را در کنار این پیام، به اروپاییها و غربیها منتقل کنند. الان فصل جدیدی از فعالیت برای جوانان آغاز شده است که تا به حال این باب، این طور خوب گشوده نشده بود. جهان غرب برای هر نوع اطلاعرسانی و روشنگری در اختیار ما قرار دارد و با این پیام، فرصت بسیار مناسبی پدید آمده است و ما نباید رهبر خودمان را در این عرصه تنها بگذاریم.
اولین گام جهت موفقیت سیاستورزی جدید ولی امر مسلمین جهان در قبال جوانان غربی، تلاش گسترده برای رساندن پیام معظم له به جامعه جوان اروپا و آمریکاست. با توجه به سلطه رسانهای و مهندسی خبر توسط شبکههای متعدد صهیونیستی اطلاعرسانی این پیام براحتی امکان پذیر نیست و تلاش و کوشش شبانهروزی و مستمر فعالان عرصه رسانه را میطلبد. باشد که جوانان عزیز کشورمان رهبرشان را در تحقق اهدافشان تنها نگذارند و تمام توان خود را جهت انتشار بیانات شیوای ایشان به کار ببرند. حالا وقت «سنگ تمام گذاشتن» رسانهها برای پیام رهبر انقلاب است.