به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) از اصفهان، ادب، حکمت و علم، عناصر سازنده فرهنگ هر قوم و ملتی است، اقوامی که در کارنامه تاریخی خود، دانشمندان و علمای بزرگی داشتهاند، همواره به سروری بر دیگر اقوام و ملل مشهور بودهاند.
شهرستان شهرضا، یکی از شهرهای ایران است که نام و آوازهاش، با علما، حکما، ادبا، شعرا و فلاسفه بزرگ پیوند خورده است.
شیخ محمدهادى فرزانه شهرضایى یكى از اساتید بزرگوار و حكماء عالیمقدار معاصر و مفاخر استان اصفهان است. پدرش مرحوم ملا محمدمهدى از جمله علماء و ائمه جماعت و از مراجع تقلید مردم شهرضا بوده است.
محمدهادى فرزانه در سال 1302هجری قمرى در خاندان علم و دانش و كانون فلسفه و حكمت پا بهعرصه وجود گذاشت. وی تحصیلات مقدماتى را از محضر پدر دانشمند خود آموخت و سپس براى تحصیل منطق و حكمت و كلام مدت هفت سال محضر فیلسوف بزرگ، میرزا نصراللَّه حكیم را درك و چون داراى استعدادى فوقالعاده و هوش سرشار بود، همواره مورد احترام و علاقه استاد خود قرار مىگرفت.
پس از فوت مرحوم میرزا نصراللَّه حكیم، به اصفهان مهاجرت و فوائد و متاجر را نزد مرحوم ملاعبدالكریم كزى(ره) تكمیل و فقه و اصول را نزد آن مرحوم و سید محمدباقر و حاج میر محمدصادق و قسمتى را هم نزد مرحوم حاج میرزا عبدالحسین سید العراقین به اتمام رسانید. همچنین وی علم طب را خدمت مرحوم میرزا محمدباقر اصفهانى تحصیل و پس از اتمام تحصیلات به موطن اصلى خود(شهرضا) مراجعت و مشغول مطالعات علمى و تحقیقات فلسفى شد.
اگر درباره مدارج علمى و مراتب فضل و دانش حكیم توجه شود به خوبى مسلم خواهد شد كه از دانشمندان معاصر بلكه قرون اخیر كمتر كسى به پایه و درجه وی در عالم علم و حكمت پا به عرصه وجود نهاده است.
در انواع فنون حكمت طبیعى الهى و ریاضى و همچنین در ادبیات، علوم عربیه، علم كلام، فقه و اصول و عرفان استادى كامل محسوب و دانشمندى جامع معقول و منقول است.
از فلسفه متقدم بیشر به معلم ثانى ابونصر فارابى و شیخ الرئیس ابوعلى سینا معتقد بوده و درباره تصنیفات این دو فیلسوف شهیر تحقیقات مفصل و حواشى جامعى دارد و در مجموع براى تدریس تصنیفات ابن سینا(اشارات و شفا و قانون و غیره) بین حكمای معاصر منحصر مىباشد.
به همین جهت، اساتید دانشگاههاى اصفهان و تهران نیز مكرر محضر مشارالیه را درك و تقاضاى مسافرت ایشان به اصفهان و تهران و تشكیل حوزه علمى و فلسفى را نمودهاند، ولى شخص ایشان همچنانكه عادت اساتید این فن است هرگز حاضر به قبول این امر نشده و اعتكاف و تدریس در موطن اصلى را بر مسافرت و مهاجرت اختیار كردهاند.
طریقه حكیم فرزانه در حكمت تقریبا نزدیك به مشائین است، (یعنی نامبرده به فلسفه مشاء تمایل داشته است) اینكه مىگوئیم نزدیك به مشائین بودهاند، بدین مناسبت است كه در بعضى موارد عقیده ایشان با نظریه حكماء و مشائین اختلاف دارد و در اثبات واجبالوجود و توحید، وی داراى برهانى نزدیك برهان صدیقین و بالاخره در تطبیق اصول و قواعد حكمت با احكام و آداب شریعت استادى كامل مىباشند.
حكیم فرزانه پس از فراغ از تحصیل و بازگشت به موطن خود در منزل شخصى جلسات تدریس را دایر نمود و این جلسات همه روزه صبحها از هنگام طلوع فجر تا پاسى از عصر هنگام بدون وقفه و تعطیل دایر بوده است.
حكیم بزرگوار مدت 47 سال تمام به تدریس علوم مختلف و كتابهاى گوناگون از ابتدایى تا عالى و از سطح تا خارج اشتغال ورزید و به هیچ عنوانى از ارشاد افكار مستعد و افاضه فیض به دوستداران و طالبان دانش مضایقه نمىكرد.
تدریس و تعلیم هیچ كتاب و كلاسى را هرچند در سطح پایین، دون شأن خود نمىدانست و از تدریس هیچ علم و كتابى ولو در عالیترین سطح پروایى نداشت؛ جماعتى كثیر با اشتیاقى وافر از مجالس درس حكیم استفاده مىكردند.
اهتمام این حكیم بزرگوار در تدریس بدون هیچگونه توقع و انتظار به حدى بود كه تا روز دوشنبه اول آذرماه 1344 شمسى (دو روز قبل از فوتش) تدریس اسفار و مكاسب و قوانین و منظومه و حكمت اشراق را تعطیل نکرد.
دعوت دانشگاه از حكیم و پاسخ وىدر سال 1325 خورشیدى دانشگاه تهران از حكیم فرزانه براى چندین بار به منظور تدریس فلسفه دعوت نود كه ایشان به تهران عزیمت و در آنجا به تدریس اشتغال ورزد. ایشان در جواب چنین نوشتند كه «متاسفانه زمانى از من یاد شده است كه قوت رو به ضعف و ضعف رو به قوت نهاده است.»
پاسخ استاد بدیعالزمان فروزانفر به حكیم فرزانه«محضر شریف جناب افضل المتاخرین زمانا قدوة اهل حكمت و معرفت، آقاى شیخ هادى فرزانه -دامة افاضاته- مرقومه شریفه را زیارت كردم از دیدار خط منیف، نورى در دل و جان یافتم اما تقاضاى تشریففرمائى جنابعالى به تهران و تدریس در دانشگاه مبتنى بر چند امر بود.
اول، اینكه علوم عقلى به علت عدم توجه در این نیم قرن اخیر مشرف به زوال و انقطاع است و حفظ آن بر عهده كسانى است كه وارث به این علم و حامل این امانتند و شخص جنابعالى چنانكه شنیدهام دراین رشته كم نظیر هستید گمان مىكنم كه نشر و حفظ آن بیشتر در عهده آن جناب باشد تا دیگران، خاصه این ضعیف را كه درفنون حكمت، خوضى پیوسته است و مفاد حدیث شریف (فعلى العالم...) آن مصداقش در عهده ما نسبت به علوم عقلى وجود عالى است كه ینبوع فضائل و معدن كمالات نفسانى و ملكى است آنكه وجود كثیرالخیر عالى در آن شهر مانند گوهرى خسروانى و یا جوهرى عرشى است كه در كاهدان افتاده باشد و یا به دست آلودگان خاك رسیده و ارادتمند بر این عزیمت بود كه آن گوهر در دست خریداران گوهرشناس باشد و در عرصه دانشگاه كه مركز حقیقى علم است نورپاشى كند، چنانكه از هنگام دعوت جنابعالى همه روز قریب هزار طالب علم كه متعطشان زلال حكمت و مشتاقان فیض دریاى معرفت آن حكیم منفرد هستند، مترصد خبر ورود قدوم كثیر البركات جنابعالى بودهاند.
دیگر آکه تصور مىكردم بر شخص عالى كه قطعا مایل به نشر علوم و معارف آل محمد علیهمالسلام هستند اكنون كه وسائل آن در تهران در حد امكان فراهم شده است خوشتر خواهد گذشت و از آفتاب فضائل عالى ذرات حقیر امثال این مستضعفین خواهند شد و همین امر موجب تقویت باطن و تایید ضمیر منیر آن دانشمند خواهد بود.
اما مسئله ضعف قوى و قوت جهات ضعف چنانكه مىدانیم عوامل آن در تهران و شهرضا یكسان است بلكه شاید وسائل ظاهرى تقویت به نیت در تهران فراهمتر مىباشد و اما اشكالات خانوادگى آن هم هیچ است و تا حد امكان در آسایش خیال جنابعالى سعى خواهد رفت هیچ نگرانى نخواهد بود (واتونى باهلكم اجمعین) و اگر مختصر ملاحظهاى هم دارید ممكن است یك چند به عنوان تفرج و بر سبیل اختیار تشریف بیاورید بعد از آن راه شهرضا همیشه باز است و بازگشت میسر با كمال صدق نیت عرض مىكنم كه بنده در تقاضاى خود مصرم و آن را به صلاح علم و صلاح شخص ارجمند عالى و آقازادگان كه باید در محیط وسیعى زندگى كنند و حقتعالى شاهد است كه هیچگونه غرض نفسانى ندارم و چه غرض تواند بود كه بنده اینجا و جنابعالى در شهرضا جز عشق به فضیلت قرض نمىشود كه به مقام عالى استادى دانشگاه كه هم اكنون عدهاى كثیر هرگونه وسیلهاى مىانگیزند تا بدان رتبه نائل آیند و كسى جوابشان باز نمىدهد وجود مبارك را دعوت كنند و مقدمات و وسائل آن را بدون طلب از جانب مستفیض عالى فراهم آورند.
به هر حال اینكه خط عالى را زیارت كردم و ثمره وجود شریف، آقاى دكتر فرزانه -ایداله به مواهب التوفیق- دیدار نمودم موجب تشكر و مسرت است و امیدوارم كه حقتعالى اسباب دیدار و شرف دست بوسى و افاضات و افادات عالیه را هرچه زودتر میسر فرماید با تقدیم ارادت.»
سرانجام این حکیم و فیلسوف معاصر، در چهارم آذر 1344 هجری شمسی برابر با اول شعبان 1385هجری قمری در 81 سالگي از قفس تن رهايي يافت و پيكرش، رخ در نقاب خاك پوشيد. این عالم ربّانی، در جوار آستان مقدس امامزاده شاهرضا(ع) شهرضا به خاک سپرده شده است.