تساهل و تسامح معمولاً معادل واژه انگلیسی Tolerance است که اگرچه با یکدیگر اشتراک معنایی دارند، ولی وجه تمایزهایی نیز میان این دو وجود دارد. Tolerance بیشتر در ادبیات سیاسی به کار میرود و به معنای نوعی روش حکومتداری است، ولی تساهل و تسامح بیشتر مفهومی اخلاقی محسوب میشود تا مفهومی سیاسی.
تساهل و تسامح در سادهترین تعریف خود به این معناست که در مواجهه با عقاید، رفتارها، منشها و جریانهای مختلف فکری مخالف با سعه صدر و ملایمت برخورد کنیم و زمینه را برای اظهار وجود فراهم آوریم و وجود تکثر و تنوع عقاید و افکار را بپذیریم. البته باید به این مهم توجه داشت که تساهل و تسامح به معنای بیتفاوتی به رفتار و عقاید دیگران نیست، بلکه گاه برخی رفتارها و افکار تحمل میشوند، نه اینکه مورد پذیرش قرار بگیرند. از طرف دیگر، یکی از مقولاتی که در زمینه معارف دینی راجع به آن اختلافنظر وجود دارد و بحث و بررسیهای زیادی درباره آن انجام میشود مسئله تساهل و تسامح است. عدهای به طرفداری از این اصل میپردازند و سعی در گسترش قلمرو آن دارند و برخی نیز آن را به حوزه اعمال و رفتار فردی محدود میدانند. خبرگزاری ایکنا به منظور واکاوی مفهوم تساهل و تسامح و بررسی ابعاد مختلف آن، گفتوگوهایی را با استادان حوزه و دانشگاه و صاحبنظران انجام داده که پیش از این به صورت مجزا منتشر شده است و اکنون چکیده آنها در قالب یک گزارش تلفیقی منتشر میشود.
تساهل و تسامح یعنی آسان گرفتن کارها
محمدمهدی جعفری، پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه، در گفتوگو با ایکنا درباره معنای تساهل و تسامح اظهار کرد: تساهل و تسامح هر دو از باب تفاعل و به معنای کار جمعی است، یعنی در دین باید آسان گرفت و گذشت داشت. تساهل به معنای آن است که انسان نباید در مسائل اعتقادی و اجتماعی سختگیر باشد.
وی افزود: همچنین منظور از تساهل آسان گرفتن کارهاست، چه انجام آنها به وسیله خود شخص باشد و چه در ارتباط با دیگران و تسامح به معنای گذشت، فداکاری، سخاوت، بخشندگی، بزرگواری و جوانمردی است؛ به این معنا که انسان در اجتماع زندگی میکند و در زندگی اجتماعی ملازم با حقوق و تکالیف است. این حقوق و تکالیف در برابر هم قرار دارند؛ یعنی انسان حقی دارد و در برابر آن تکلیف و وظیفهای نیز دارد و هر انسانی که تکلیف و وظیفهای دارد، حقی نیز دارد. این امر در اجتماع موجب اصطکاک و برخورد حقوق با یکدیگر میشود؛ بنابراین اگر سماحت و تسامح در اجتماع وجود نداشته نباشد، انسان به راحتی و به خوبی نمیتواند زندگی کند.
این پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه تصریح کرد: حد و مرز تساهل و تسامح توان انسانها، موقعیتهای اجتماعی و شرایط است. از هر چیزی حتی از توحید و دین نیز سوءاستفاده میشود؛ لذا آگاهی افراد باید افزایش یابد و شرایط اجتماعی نیز به گونهای باشد که هم از سوی حاکمیت و هم از سوی مردم راهی برای سوءاستفاده نباشد.
دین تساهل و تسامح اخلاقی را میپذیرد
عصمت همتی، استاد حوزه و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان، با بیان معنای تساهل و تسامح از منظر دین گفت: اگر منظور از تساهل و تسامح مروت، گذشت، بردباری و صبوری در رفتار باشد، باید گفت که براساس متون دینی مروت و مدارا با خلق نصف ایمان است و صراحتاً هم توصیه شده اهل حلم، گذشت و عفو باشیم.
وی افزود: اگر تساهل و تسامح را در حوزه اخلاق مورد بحث قرار دهیم، هیچ صاحبنظری نمیگوید ما چنین تساهل و تسامحی را در مفاهیم دینی نداریم، اما اگر بخواهیم در حوزه عقاید درباره تساهل و تسامح بحث کنیم و یا بعضیها بگویند که شما در حق و باطل بودن یک دیدگاه و فکر اهل تساهل و تسامح باشید، نمیتوانیم به راحتی درباره آن فتوا و نظر بدهیم، زیرا در تفکر دینی ملاک حقانیت مطابقت با واقع بودن آن است و چون امر واقع یکی بیشتر نیست، نمیتوانیم به حقهای متعدد در حوزه عقاید اعتقاد داشته باشیم، یعنی آن چیزی که امروزه به آن پلورالیزم معرفتی یا پلورالیزم دینی میگویند.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: تساهل و تسامح به این معنا که کسی بگوید عقیده من به همان مقدار از حقانیت بهرهمند است که عقیده مقابل یا معارض من از حق برخوردار است قابل پذیرش نیست. آن هم با توجه به اینکه در معارف دینی به تسامح و تساهل رفتاری دعوت شدهایم، زیرا در حوزه عقاید معتقدیم که حق به ذات متکثر نیست و آدمی میتواند به طور اجمالی به دیدگاه حق برسد و معرفت پیدا کند و اگر حق را یافت، مکلف است که از حق تبعیت کند و نمیتواند بگوید هم من حق هستم و هم آن کسی که عقاید مرا ندارد.
همتی بیان کرد: حق به راحتی به دست نمیآید و ممکن است که خودمان را در جایی حق بدانیم، ولی در واقع حق نباشیم. بنابراین توصیه میشود که باب گفتوگو و سخن گفتن در باب حق گشوده باشد، ولی در عین حال نمیتوانیم بگوییم که حقهای معارض را میتوانیم در کنار هم بپذیریم و اسمش را تساهل و تسامح بگذاریم.
وی ادامه داد: حلم، بردباری و تساهل و تسامح در رفتار ائمه(ع) آنقدر بارز بوده و نمود داشته است که این بزرگواران از این راه دیگران را متحول میکردند، یعنی نگران این نبودند که اگر حلم بورزند، طرف مقابل سوءاستفاده میکند. وقتی در حوزه اخلاق صحبت میکنیم، اینها را جزء فضایل اخلاقی میدانیم. بنابراین وقتی اسمش را فضیلت اخلاقی میگذاریم، یعنی به ذات مطلوب هستند و وقتی به ذات مطلوب میشوند، دیگر تابع شرایط و قوانین رفتارهای ما نیستند. در حوزه رفتار شخصی نمیتوانیم بگوییم مثلاً حلم اینقدر فایده دارد و از این درجه که بگذرد ضرر دارد، زیرا گفته شده اگر حلیم نیستید، خود را به تحلم بزنید؛ یعنی مثل آدمهای دارای حلم رفتار کنید. بنابراین اینطور نیست بگوییم حلم تا جایی که سوءاستفاده نشود یا تا جایی که فایده و مصلحت باشد؛ این قیدها قید فضایل نیست، بلکه به صورت مطلق فضیلت هستند. انسان باید بتواند آنقدر بر خودش غلبه روانی کند تا رفتارهای نامطلوب دیگران را تحمل کند و به هیجانات منفی نظیر غضب، انتقام، کینهورزی و کینهجویی کشیده نشود.
تساهل و تسامح در حقالناس جایز نیست
بهراد بهشتی، محقق و پژوهشگر دینی، در گفتوگو با ایکنا تصریح کرد: در بخشهای مختلف میتوانیم بحث مدارا با مردم، آسانگیری و رواداری دین را مشاهده کنیم، مثلاً وقتی شما به آیات قرآن مراجعه میکنید، در بخشهایی که مربوط به اصل پذیرش دین است، میبینیم که قرآن کاملاً آزادی را به رسمیت شناخته است. آنجایی که میفرماید: «لا اکراه فی دین» به نظر میآید که این بحث نهتنها در پذیرش دین است، بلکه بهاصطلاح این دین مطلق هست و در همه مراحل دینی اکراهی وجود ندارد. خداوند در جای دیگر میفرماید: «ما جعل الله علیکم فی الدین من حرج» یا «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛ و خداوند در دین برای شما حرج و سختی و مضیقه قرار نداده»؛ یا تعبیر میکند که خداوند برای شما آسانی را اراده کرده و نه سختی را.
وی ادامه داد: آیاتی از این دست را وقتی در کنار روایات و سنت و سیره رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) قرار میدهیم، به نظر میآید که در عموم مسائل اسلام امر به مدارا و تساهل و تسامح و آسانگیری کرده، چه در باب بیان عقاید و چه در باب پذیرش دین.
این محقق و پژوهشگر دینی بیان کرد: این تساهل و تسامح و مدارا در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین(ع) وجود داشت، ولی در جایی که پای حقالناس در میان بود، یا جایی که امنیت و آسایش جامعه با اقدامات مسلحانه و براندازانه به خطر میافتاد، محکم میایستادند و با کسانی که مخل امنیت بودند، برخورد میکردند.
اسلام دینی منطقی و آسانگیر است
حجتالاسلام مهدی گرجی، استاد حوزه و دانشگاه، نیز درباره تساهل و تسامح در اندیشه دینی، اظهار کرد: اسلام یک شریعت آسان، منطقی و قابل استفاده است و پیامبر(ص) نیز در این باره فرمودند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛ یعنی من بر آیین آسان و راحت مبعوث شدهام.»
وی افزود: این معنا از دین مورد توجه و اعتنای علمای اسلامی بوده است، مثلاً وقتی نمازگزار نمیتواند ایستاده نماز بخواند، دستور میآید نشسته نماز بخوان، یا مسافر لازم نیست که روزه بگیرد و در سفر میتواند نمازش را شکسته بخواند و صدها حکم دیگر که همه نشان از آسانی و راحتی احکام دینی دارند. خداوند متعال در قرآن در این باره میفرماید: «یرید الله بکم الیسر؛ خداوند اراده کرده که به شما آسان بگیرد» و یا میفرماید: «لایرید بکم العسر؛ خداوند نمیخواهد به شما سخت بگیرد».
این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: کلمه سمح و سهلَه در دایره احکام شرعی معنای زیبایی دارند. در واقع به معنای توجه به نیاز مخاطبان با توجه به شرایط و مقتضیات زمان و مبتنی بر اجتهاد است، ولی گاهی که این تساهل و تسامح در دایره مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قرار میگیرد، ولنگاری در رفتار تعبیر و از آن سوءاستفاده میشود که این مورد تأیید اسلام نیست. سوءاستفاده از تساهل و تسامح در سازش با ستمگران و آنجایی که سبب از بین رفتن حقوق مناسب شهروندی و اجتماعی و موجب بروز بیبندوباری و دوری از مسیر شرافت و نجابت اخلاقی شود، مورد تأیید فقهای دین و علمای خردمند نیست.
در جمعبندی دیدگاههای صاحبنظران درباره تساهل و تسامح میتوان گفت نکتهای که همگان بر آن اتفاق نظر دارند این است که افراد در روابط شخصی و اجتماعی با یکدیگر باید تساهل و تسامح را سرلوحه خود قرار دهند، یعنی با یکدیگر با عفو و گذشت و حلم رفتار کنند. از طرف دیگر تساهل و تسامح در انجام عبادات و امور دینی نیز میتواند کاربرد داشته باشد، یعنی در این زمینه سختگیری نشود؛ ولی درباره کاربرد تساهل و تسامح در حوزه پذیرش و بیان عقاید میان صاحبنظران اختلاف وجود دارد. به این معنا که برخی معتقدند ملاک حقانیت عقاید تطابق آنها با واقع است و نمیتوان عقاید مختلف را در بهرهمندی از این ملاک یکسان دانست. گروه دیگری از صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که متون دینی آزادی را هم در پذیرش اصل دین و هم در باب بیان عقاید به رسمیت شناخته است و تنها زمانی تساهل و تسامح را جایز نمیداند که پای حقالناس در میان باشد، یا امنیت جامعه به شکل مسلحانه به خطر بیفتد. نکته دیگر اینکه تساهل و تسامح به معنای بیتفاوتی به رفتار و عقاید دیگران نیست، بلکه گاه برخی رفتارها و افکار تحمل میشوند، نه اینکه پذیرفته شوند. به نظر میرسد راه برقراری تعادل و توازن میان این دو دیدگاه باز بودن باب گفتوگو در جامعه میان صاحبان آرا و عقاید در فضایی علمی و صمیمانه و به دور از گرایشهای سیاسی و جناحی باشد.
انتهای پیام