به گزارش ایکنا از اصفهان، دینگریزی، نوعی فاصله گرفتن و دوری جستن از دین و آموزههای آن و عدم بهکارگیری آموزههای دین در مناسبات اجتماعی و عمومی تلقی میشود. دین گریزی و گرایش به فرهنگهای بیگانه همواره دغدغه رهبران دینی و خانوادههای متدین بوده و نسل جوان را مورد تهدید قرار داده، این در حالی است که انسان فطرتاً به دین گرایش دارد، بنابراین علت دینگریزی را باید در خارج از قلمرو دین و آموزههای آن جستجو کرد؛ به همین منظور، خبرنگار ایکنا در اصفهان گفتوگویی را در خصوص چرایی و چیستی دینگریزی و راهکارهای مقابله با آن، با عصمت همتی، استاد حوزه علمیه و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا: منظور از دینگریزی چیست و چه عواملی باعث بروز این پدیده در جامعه میشود؟
همتی: در حال حاضر، مخصوصاً در میان قشر جوان توجه لازم به شعائر دینی انجام نمیشود و بعضاً مقاومتهایی نیز در مقابل پذیرش مسائل دینی نظیر حجاب وجود دارد که کارشناسان امور اجتماعی آن را به دینگریزی تعبیر میکنند. اینکه دینگریزی همین معنا را میدهد، یا این اصطلاح باید تصحیح شود، محل بحث است. از حدود بیست سال پیش رهبر انقلاب تذکر دادند که ما با تهاجم فرهنگی مواجه هستیم، ریشه انقلاب ما اسلام بوده و تفاوت آن با سایر انقلابهای دنیا در این است که مبانی دینی توده مردم را به سمت تغییر اوضاع و احوال سوق داد و رهبر اصلی این انقلاب نیز یک مرجع دینی بود، پس رنگوبوی این انقلاب و مطالبات و اهداف آن برگرفته از دین بود. اگر چه تفکرات دیگری مانند مارکسیسم و لیبرالیسم نیز در زمان انقلاب مطرح بود، ولی تفکر دینی بر همه آنها غلبه داشت. پس اگر دشمن بخواهد تحولات سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار دهد، باید به فرهنگ این انقلاب یعنی اسلام حملهور شود. رهبری نیز همین تذکر را از حدود بیست سال پیش به جامعه دادند که ما با نوعی تهاجم فرهنگی گسترده مواجهیم، یعنی لبه تیز حملات فرهنگی متوجه تغییر ارزشهای دینی و ایجاد شبهه در خصوص حقانیت دین و الگوهای دینی در میان مردم است. پس از آن بعضی از متصدیان امور فرهنگی با این مسئله به صورت شعاری برخورد کرده و آن را به موضوعی برای سخنرانی تبدیل کردند و متوجه نشدند که برای مقابله با تهاجم فرهنگی باید برنامه داشت، البته نه اینکه هیچ کاری انجام نشد، ولی عمق مسئله هم درک نشد.
قبلاً در بحث و بررسی راجع به یک مسئله نظری، میگفتیم پاسخ دین به این مسئله این است و مخاطب در مقابل آن قانع میشد، ولی در حال حاضر خیلی کم میتوان با استناد به متون دینی به سؤالات پاسخ داد و بعضاً چالش میان نسل جوان این است که چرا قرآن فلان مطلب را مطرح کرده؛ قبلاً این پاسخ که «خداوند حجاب را به دلیل مصلحت و هدایت انسان مطرح کرده است» قابل قبول بود، ولی امروز میگویند یا خدا این مسئله را نگفته، یا شاید منظور او چیز دیگری بوده و یا اگر هم گفته است، ما میتوانیم ثابت کنیم که بیحجابی مفسده ندارد. چنین شرایطی حاصل بیست سال تلاش جبهه مقابل این انقلاب است که فضایی روانی را ایجاد کرد که در نتیجه آن، افراد تسلیم نظریات دینی نشده و نوعی تقابل نیز با ارزشهای دینی دارند و امروزیها آن را نوعی دینگریزی مینامند، یعنی میگویند دین از حجیت خارج شده، یا حرف دین برای من حجت نیست و میتواند برای هیچکس حجت نباشد، یا دین حرف آخر را نزده و ما میتوانیم روی حرف خدا و قرآن و پیامبر با دلیل و استناد خودمان حرف بزنیم.
در حوزه علوم انسانی نمیتوان پدیدهای را به صورت تک عاملی در نظر گرفت. بخشی از علل دینگریزی به تهاجم فرهنگی و بخش دیگر به تعاملات جهانی، مسافرتهای خارجی و مشاهده جوامع خارجی برمیگردد که انسان را به نوعی تقابل با دین میکشاند. در هر حال، افراد ناکامیهای حوزه مدیریت و سیاست کشور را به نوعی ناقض ادعاهای دینی میدانند، یعنی معتقدند ادعاهای دین در خصوص برقراری عدالت اجتماعی و روابط حسنه اجتماعی در طول چهل سال پس از انقلاب به حد کافی تحقق پیدا نکرده و این نیز عاملی است که دشمنان آن را دستاویز قرار داده و به نسل جوان القا میکنند که دین پیام نجاتبخشی ندارد.
ایکنا: به نظر شما رفتار دینداران چقدر در این زمینه تاثیرگذار بوده است؟ آیا میتوان بخشی از علل دینگریزی را به رفتار این بخش از جامعه نسبت داد؟
همتی: قطعاً رفتار دینداران در جلب یا دفع افراد نسبت به دین مؤثر است، مخصوصاً رفتار دیندارانی که اکنون حاکمان جامعه و منتسب به دین هستند. نمیتوان گفت یک روحانی منتسب به دین نیست، لباس او، ادعاها و گفتارش منتسب به دین است و مردم هم میگویند اگر حقانیت و تأثیری در دین وجود داشت، اولین کسانی که باید آن را پذیرفته و رفتار و ادعاهای خود را اصلاح میکردند، همین قشر مدعی تبلیغ دین میبودند، پس قطعاً مردم در سطح کلان و خرد به این موضوع اهمیت میدهند. اگر به خانوادههایی که فرزندانشان شعائر دینی را چندان رعایت نمیکنند توجه کنید، میبینید که در این خانوادهها با وجود پدر و مادری مذهبی، فرزندان به نوعی ضد مذهب هستند و آن رابطه عاطفی که مورد قبول دین است، میان پدر و مادر و فرزندان وجود ندارد، یعنی چهرهای خشن و غیر قابل دفاع از دین به فرزندان ارائه شده است که نمیتوانند با آن انس و الفت برقرار کنند. اگر دینداران در منزل چهرهای معقول، قابل دفاع و همراه با مهر و محبت از دین ارائه کنند، فرزندان نیز در مقابل تهاجم خارجی واکسینه میشوند؛ ولی اگر این رابطه عاطفی برقرار نشده و پاسخهای معقول به سؤالات فرزندان داده نشود، آنها در بیرون از خانه بسیار آسیبپذیر شده و به دام شبهات میافتند و تفاوت فاحشی میان نسل قبلی و نسل فعلی به وجود میآید.
ایکنا: اگر دینگریزی در جامعهای حاکم شود، چه پیامدهایی برای نظام فکری و عقیدتی آن جامعه به همراه خواهد داشت؟
همتی: اگر چنین اتفاقی در جامعهای مانند جامعه ما که حکومت و انقلاب آن مبتنی بر آرمانهای دینی است رخ دهد، یعنی همه چیز از دست رفته یا خواهد رفت. دینگریزی در جامعهای که آرمانهای آن با دین معنا میشود، یعنی فرار و از دست دادن آن امیدها و آرمانها و زمانی که امیدها و آرمانها از دست بروند، دیگر تلاش معنایی نخواهد داشت و آن جامعه دیر یا زود فرومیپاشد. در جامعهای که دین اصولاً تعیینکننده معیارها برای حرکت نیست، دینگریزی فقط به افراد صدمه زده و نهایتاً آنها هستند که از سعادت بیبهره میشوند، ولی در جامعهای که مطلوبات اجتماعی، مسیر حرکت و آرمانها بر مبنای مفاهیم دینی تعریف میشود، دینگریزی یعنی طرد شدن آرمانها و فلج شدن محتوا و برنامههای آن جامعه و هیچ متفکری نمیتواند آیندهای برای چنین جامعهای ترسیم کند. اگر متصدیان فرهنگی این موضوع را درک نکنند، مشکلات زیادی خواهیم داشت، عدهای میگویند شما برای افراد این اندازه نیز آزادی قائل نیستید که بگویند نمیخواهیم دینی باشیم، یا فردی بگوید میخواهم دینی باشم، مسئله ما با دین این نیست، این در حوزه فردی بحث دیگری است.
جامعهای که هدف آن عدالت اجتماعی با رویکرد دینی است، اگر دینگریز شود، عدالت اجتماعی دیگر تعریفی نخواهد داشت. آن وقت متصدیان امر نیز با روشهای دینی انتخاب نمیشوند و دین، محتوای برنامههای تربیتی نخواهد بود. کسانی که در خارج از کشور انقلاب را قبول ندارند، هدفشان این است که سیاست حاکم بر کشور به گونهای باشد که منافع آنها تامین شود و در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیدهاند که مقبولیت حاکمان و سیاستمداران از دین است، بنابراین اگر بخواهند سیاست را تغییر دهند، ابتدا باید قدرت حاکمان را تضعیف کنند، یعنی دین را از دست آنها بگیرند تا جامعه آماده تغییر شود، پس هجمههای زیادی را به سمت دین روانه کرده و در برخی موارد توفیقاتی نیز داشتهاند. البته معنای آن این نیست که آنها به هدفشان رسیدهاند یا کار ما تمام شده، بلکه دینگریزی جوانان آسیبی است که جامعه ما را تهدید میکند. دینگریزی هنوز عمومیت پیدا نکرده و جوانهای بسیار خوبی با باورهای دینی وجود دارند، ولی اگر این خطر حتی متوجه یک درصد از جوانان باشد، باید آن را جدی بگیریم.
ایکنا: اگر بپذیریم که دینگریزی تا حدی میان نسل جوان جامعه وجود دارد، برای بهبود شرایط و آشتی نسل جوان با دین چه راهکارهایی را میتوان در پیش گرفت؟
همتی: باید تبیینگری کنیم، در حال حاضر متصدیان امور در کشور همگی به عنوان افرادی دیندار مورد قضاوت جوانان قرار میگیرند، این افراد باید تصمیمگیریهای خود را شفاف ساخته و از آسیبهای قدرت مصون بمانند، یعنی نباید فاصله زندگیشان با چیزی که به زبان میآورند زیاد باشد؛ مثلا اگر به مردم میگوییم سادهزیستی فضیلت است و پیامبر(ص) و ائمه(ع) همگی سادهزیست بودند، در عمل نیز باید اینگونه باشیم. متصدیان امور باید بدانند که با وجود فضای مجازی و اطلاعرسانی سریع، هر خطایی که مرتکب شوند، به پای دین نوشته میشود. به علاوه، شبهات ایجاد شده نیز باید جدی گرفته شود. متاسفانه بعضی از روحانیون میگویند اگر یک فکر باطل به زبان نیاورده شده و به آن پرداخته نشود، خود به خود از بین میرود، این گفته اگر قبلاً درست بود، اکنون اینطور نیست، در حال حاضر اگر یک فکر باطل به درستی محکوم نشود، فراگیر میشود؛ به همین دلیل دینداران باید در فضاهای مجازی فعال باشند و شبهههای مختلف را به صورت مستند پاسخ دهند. ما باید ابزارهای مورد استفاده دشمن را شناخته و درست از آنها استفاده کنیم.
هر کس که منتسب به دین است، باید بداند در شرایط فعلی گروهی در صدد تخریب وجهه منتسبان به دین هستند، پس باید مطابق اخلاق و آداب دینی عمل کنند. اگر یک روحانی خطایی مرتکب شد و صادقانه در مقابل مردم به خطای خود اعتراف کرد، نسل جوان دید بسیار خوبی نسبت به او پیدا خواهد کرد. کسی که وارد حوزه سیاست میشود، باید در مقابل مردم پاسخگو باشد، در غیر این صورت اصلا نباید وارد حوزه مباحث اجتماعی شود. حرف زشت اگر از سوی کسانی که منتسب به دین هستند به زبان آورده شود، گناه بسیار بزرگتری دارد. هزاران روحانی خوب وجود دارد که کسی آنها را نمیشناسد، ولی اگر یک روحانی بد وجود داشته باشد، همه او را میشناسند. دینداران باید با شفافسازی، توضیح دادن، سعه صدر و به یاد داشتن اینکه همه ابعاد زندگیشان زیر ذرهبین مردم است، وجهه خود را اصلاح کنند. صداقت، باورهای دینی را تقویت میکند و وجود آن در دینداران جلوه بسیار زیباتری دارد. مردم زمان پیامبر(ص) نیز به دلیل اخلاق و منش شایسته ایشان جذب دین شدند، پس باید تلاشهای فرهنگی بیشتری انجام شود، نباید جوانان به محض اینکه کلماتی به زبان میآورند که با دین سازگار نیست، طرد شوند و از طرف دیگر، مدارا و محبت مدنظر دین نیز باید در خانوادهها تقویت شود.
انتهای پیام