لیبرال دموکراسی از تبیین مبانی برای «حق» و «عهد» ناتوان است
کد خبر: 3885202
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۸
آیت‌الله اراکی:

لیبرال دموکراسی از تبیین مبانی برای «حق» و «عهد» ناتوان است

استاد سطح خارج و عالی حوزه گفت: نظام لیبرال دموکراسی از تبیین مبنای روشن برای حق ناتوان است، در حالی که در اسلام مبنای حق و عهد بر فرمان خدا استوار و الزام آن هم ناشی از همین مسئله است.

لیبرال دموکراسی از تبیین مبانی برای «حق» و «عهد» ناتوان استبه گزارش ایکنا، آیت‌الله محسن اراکی، امروز، 24 اسفندماه، در درس خارج فقه سیاست که در کانال مجازی وی در آپارات پخش شد، گفت: نظام لیبرال دموکراسی از تبیین مبنایی روشن برای حق ناتوان است.

وی افزود: اگر در این نوع نظام‌ها و اصولاً نظام‌های غیراسلامی گفته شود که منفعت، مبنای حق است؟ حرف درستی نیست، چون منافع مردم متضاد است و در تضاد زیاد منافع مبنایی برای حق تعریف نمی‌شود؛ از طرفی هر ظالم و ستمگری حق را از آن خود می‌داند؛ بنابراین حق با غیرحق آمیخته می‌شود. در این نوع نظام‌ها هر کاری را که مستبد ستمگر انجام دهد، حق شمرده می‌شود و هر کسی برای منفعت خودش حاضر است، حقوق دیگران را نابود کند.

استاد سطح خارج حوزه با بیان اینکه اگر فطرت، مبنای حق باشد در لیبرال دموکراسی این مسئله معنا ندارد، افزود: زیرا معمولاً این نظام‌ها معتقدند که سرشت انسان، سرشت ظلم است. وقتی سرشت انسان ذاتاً ظالم است، چگونه می‌توانیم یک حقی را بر مبنای فطرت تعیین کنیم.

وی افزود: اگر بگویید مبنای حق عقل جمعی است، باز هم حرف درستی نیست؛ زیرا عقل جمعی و اتفاق نظر در این عرصه شکل نمی‌گیرد؛ اینکه حق چیست و کدام چیز حق است، معمولاً در جمع چنین اتفاق نظری وجود ندارد؛ بنابراین مبنایی برای حق در این نظام وجود نخواهد داشت و این نظام ناتوان از توجیه حق برای بشر است.

اطاعت با فرمان حق ایجاد می‌شود

اراکی با بیان اینکه در نظام اسلامی مبنای روشنی برای حق وجود دارد، اظهار کرد: اولین مبنا برهان عقلی محکم و متقن است؛ وجود خداوند که عدل مطلق است آفریننده جهان و انسان است؛ با فرمان خدا بشر آفریده شده است(کن فیکون) و معنای این فرمان، آن است که اطاعت با خلقت انسان شکل می‌گیرد.

استاد سطح عالی و خارج حوزه علمیه با بیان اینکه اساساً هستی بشر محصول اطاعت از حق است، تصریح کرد: لذا خداوند حق دارد که اطاعت شود پس اطاعت خدا، عین عدل و حق است. اگر خداوند فرمود که بشر حق زندگی دارد و می‌تواند از نعمت‌ها بهره‌مند شود، لذا «حق الطاعه» مبنای تنجیز و تعذیر است که همان حق عقلی است و اگر کسی فراتر از این حق برود و آن را رعایت نکند، ظلم خواهد شد و او ظالم است.

استاد سطح عالی حوزه علمیه با اشاره به آیه شریفه «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛ خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهى مى‏ دهد كه جز او هيچ معبودى نيست و فرشتگان [او] و دانشوران [نيز گواهى مى‏ دهند كه] جز او كه توانا و حكيم است هيچ معبودى نيست» بیان کرد: «لا اله الا هو» خودش متضمن قیام لله است؛ قائما در اینجا هم حال برای «لا اله الا هو» و حال شهادت است؛ اگر قائما را حال شَهِدَ قرار دهیم خودِ شَهِدَ، قیام به قسط است.

وی با طرح این سؤال که در حقوق غیراسلامی، منشأ الزام تعهدات چیست؟ اضافه کرد: اگر دو نفر با هم قراردادی بستند و یک طرف نخواسته باشد به آن عمل کند چه مبنایی برای الزام او وجود دارد؛ اینکه بگویند عقلا می‌گویند هم حرف درستی نیست؛ مگر ترامپ عاقل نیست(عقل به معنای ابزاری)؟ با ما قرارداد بستند ولی زیر آن زدند چون هیچ الزامی در نظام لیبرال دموکراسی برای تعهدات وجود ندارد. قانون هم می‌تواند از سوی زورگویان زیرپا گذاشته و فرار قانونی صورت بگیرد.

عهد با خدا، مبنای الزامی تعهدات در اسلام

اراکی افزود: ولی در اسلام آمده که «اوفوا بالعقود» یعنی عهد انسان با خداوند، مبنای الزام است؛ حتی وقتی انسان بخواهد با خودش وارد عهدی شود و نذر و یمین و ... کند تا پای خدا به میان نیاید الزام‌آور نیست لذا برای نذر سوگند یاد می‌کنیم. از طرفی چون مبنای الزام، خدا است عقد و عهدی که خلاف دستورات خداست هم الزام‌آور نیست. این الزام باطنی میان انسان و خدا و لزوم پاسخگویی در روز قیامت و آرامش روحی و وجدانی مبنای چنین عهدی است. 

استاد سطح عالی حوزه علمیه اظهار کرد: فقط در اسلام حق و عدل مبنای درست و متقنی دارد ولی در نظامات غیراسلامی این‌طور نیست.

وی همچنین در درس خارج فقه نماز جمعه خود گفت: شرط نماز جمعه اکتمال عدد است. لذا کسانی که در اثنای خطبه نماز جمعه را ترک می‌کنند مرتکب خلاف می‌شوند، ولی در صورتی که تعداد به اقل برسد وجوب نماز از بین می‌رود.

انتهای پیام
captcha