ارتباط کلامی بهعنوان یکی از انواع ارتباطات انسانی با مبانی انسانشناختی خاص خود، نقش مؤثری در تعلیم و تربیت دارد.در مهارت کلامی موفق تأثیرات متقابل گفتار و اندیشه و تاثیر دل و گفتار بر همدیگر باید لحاظ گردد.
در فرهنگ روایی اسلامی بر ارتباط اثربخش زبانی به عنوان یک مهارت ارزشمند تاکید شده است.امام علی(ع) زبان را ترازوی شخصیت انسان دانسته و در حکمت 148 نهجالبلاغه فرموده است: سخن گویید تا شناخته شوید، زیرا انسان در زیر زبان خود پنهان است». ابن ابیالحدید در شرح کلام امام علی(ع) میگوید: این یکی از کلمات گرانقدر امام علی(ع) است که نمیتوان ارزشی برای آن تعیین کرد این معنی نزد مردمان متداول است وی با استناد به شعر منسوب به زهیر، زبان جوان را نیم وجودش و نیم دیگر را قلب او انگاشته و ارزش آدمی را به کلام او دانسته است.
علامه مجلسی به نقل از شیخ طوسی از امام سجاد(ع) در فضیلت سخن گفتن بر سکوت آورده است: از امام علی بن حسین(ع) درباتره برتری کلام بر سکوت سوال شد.فرمود: هر یک از آن دو آفاتی دارند.اگر از آفات در امان باشند.سخن گفتن از سکوت افضل است.گفته شد: یا بن رسولالله سبب این فضیلت چیست؟ فرمود: به راستی که خداوند عزوجل انبیا و اوصیا را به سکوت مبعوث نکرده است، بلکه به کلام برانگیخته است.استحقاق بهشت، وجوب ولایت خداوند و در امان ماندن از آتش دوزخ به واسطه سکوت نیست، بلکه همه آنها در گرو سخن گفتناند.
امام علی(ع) در اهمیت مهار زبانی و گزندگی آن در حکمت 60 نهجالبلاغه تاکید میکند که زبان همچون درندهای است که اگر رهایش سازی انسانها را میگزد، همچنین در تاثیر سخن و اینکه گاه گفتاری از تیر نافذتر است، در حکمت 394 فرمود: «چه بسا سخنی که از حملهای نافذتر باشد».
علی فتحالهی، دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه ازاد اسلامی واحد خرمآباد در گفتوگو با ایکنا از لرستان، در رابطه با ارتباط کلامی از نگاه مولانا، گفت: مولوی با اقتباس از کلام مولیالموحدین در حکمت 148 نهجالبلاغه در حکایت امتحان کردن پادشاهی که دو غلام نوخریده را از طریق مهارت کلامی آزموده تا به خوشدلی یا بددلی آنها پی ببرد میگوید: «پادشاهی دو غلام ارزان خرید / با یکی زان دو سخن گفت و شنید / یافتش زیرک دل و شیرین جواب / از لب شکر چه زاید شکر آب / آدمی مخفی است در زیر زبان / این زبان پرده است بر درگاه جان / بیتامل او سخن گفتی چنان / کز پس پانصد تامل دیگران / گفتی در باطنش دریاستی / جمله دریا گوهر گویاستی».
وی با بیان اینکه اساساً زبان روی دیگر شخصیت انسان و شعور دیگر اوست که استفاده مناسب از آن شرط عقل و دانایی است، افزود: مولانا در داستان طوطی و بازرگان با اشاره به پشیمانی خواجه از ابلاغ پیام خام خویش که سبب هلاک طوطیک خود شد، به بیان نقش و نفوذ زبان پرداخته و میگوید: «این زبان چون سنگ و هم آهنوش است / وان بجهد از زبان چون آتش است / سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف / گه ز روی نقل و گاه از رو لاف / زانک تاریکی است و هر سو پنبهزار / در میان پنبه چون باشد شرار / ظالم آن قومی که چشمان دوختند / زآن سخنها عالمی را سوختند / عالمی را یک سخن ویران کند / روبهان مرده را شیران کند».
این مدرس دانشگاه آزاد خرمآباد ادامه داد: مولوی همچون بسیاری از زبانشناسان متقدم و متاخر، منشأ کلام را خداوند میداند.به گمان وی ارزش سخن به نیکگویی است و ارزش سخنور به رازداری اوست و در این باره میگوید: «سخن به نزد سخندان بزرگوار بود / زآسمان سخن آمد سخن نه خوار بود / سخن چو نیک نگویی هزار نیست یکی / سخن چو نیکوگویی یکی هزار بود / سخن ز پرده برون آید آن گهش بینی / که او صفات خداوندگار بود / سخن چو روی نماید خدای رشک برد / خنک کسی که به گفتار رازدار بود».
فتحالهی با اشاره به اینکه انسان با داشتن خودآگاهی و زبان، شکاف عظیمی بین خود و موجودات دیگر ایجاد کرده است.پس زبان روی دیگر شخصیت انسان و شعور دیگر اوست، اظهار کرد: مولوی رابطه میان سخن و معنا را به رابطه ظاهر و باطن یا جسم و جان تشبیه کرده است و می گوید: «این سخن چون پوست معنی مغز دان / این سخن چون نقش و معنی همچو جان».
دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد اضافه کرد: مولوی میان سخن و معنا رابطهای همچون رابطه شیر و بیشه قائل است بهزعم او اندیشه، خاستگاه سخن آدمی و سرچشمه اندیشهها دانشی است که خداوند به انسانها ارزانی داشته است و در این رابطه میگوید: «این سخن و آواز از اندیشه خاست / تو ندانی بحر اندیشه کجاست / لیک چون موج سخن دیدی لطیف / بحر آن دانی که باشد هم لطیف / چون زدانش موج اندیشه بتاخت / از سخن و آواز او صورت بساخت».
فتحالهی در بیان ویژگیهای کلام اثربخش از نگاه مولوی، گفت: مولوی بر آن است که هر سخن و گفتاری مهارت کلامی تلقی نمیشود بر این اساس مولوی ویژگیهای ارتباط موفق گفتاری و کلام اثربخش را در مواردی از جمله دلانگیزی و خردمندانه بودن بیان میکند تعبیر روایی کوتاه و شگفتانگیز منقول از مولیالموحدین که در حکمت 40 نهجالبلاغه فرموده است: «زبان انسان خردمند پشت قلب او و دل بیخرد پشت زبان اوست» اشارهای صریح به خاستگاه قلبی سخن، اثربخشی کلام و کاربرد مهارت زبانی مناسب در انسانهای خردمند دارد.
وی ادامه داد: جلالالدین مولوی درباره نقش ارتباط کلامی انسان میگوید: «سخن آدمی بوی آدمی است چراکه از بوی نفس هر آدمی، نفس او را معلوم کردن مگر آنکه مسامِ مشام به علت زکام مسدود گردد که از قرآن بوی خدا آید و از حدیث، بوی مصطفی اید و از کلام ما بوی ما آید» و در این رابطه میگوید: «چشمه شد چشم عسس زاشک مُبِل / نی ز گفت خشک بل از بوی دل / یک سخن از دوزخ آید سوی لب / یک سخن از شهر جان در کوی لب».
عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد خرمآباد با بیان اینکه با وجود آنکه اجتناب از حرص و برخورد صبورانه در مقام کلام میتواند اثربخشی را افزایش دهد، تصریح کرد: مولوی بر آن است که حجاب نفسانیت، مانع تاثیر سخن است و در این باره میگوید: «گر حجاب از جانها برخاستی / گفت هر جانی مسیح آساستی / گر سخن خواهی که گویی چون شکر / صبر کن از حرص و این حلوا مخور / صبر باشد مشتهای کودکان / هست حلوا آرزوی کودکان / هر که صبر آورد گردون بر رود / هر که حلوا خورد واپستر رود».
فتحالهی ادامه داد: دعوی خلاف واقع و کلام متکبرانه نوعی رذیلت اخلاقی و کاری غیرعاقلانه است و مولوی معتقد است که براساس تعبیر قرآنی آیه 2 سوه صف با این مضمون «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» انسان نباید افزون از قدم و مقام خویش سخن بگوید؛ زیرا سخن فوق مقام و معامله خود امری زیانبار و کبر در کلام منفور خداوند است چنانکه در این رابطه میگوید: «ترهات از دعوی و دعوت مگو / رو سخن از کبر و از نخوت مگو».
دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرمآباد گفت: مولوی بر آن است که آدمی از روی کلام و لحن سخن میتواند سخنگویان نهان را نیز شناسایی کند.بنابراین، آثار رذایل اخلاقی همچون تکبر و آزمندی گوینده سخن حتی به صورت غیرمستقیم در گفتار گوینده نمود و انعکاس خواهد یافت و در این باره میگوید: «بوی کبر و بوی حرص و بوی آز / در سخن گفتن بیاید چون پیاز» و به همگان توصیه میکند که از مهارت کلامی باید به صورت مطلوب و مناسب استفاده کند.
وی با بیان اینکه با وجود آنکه مولانا به کرات از نظم، قافیه، بیت، غزل، حرافی و گفتار خشک، احساس تعب و خستگی میکند ولی گفتار صواب را آرامشبخش میداند و در این باره میگوید: «دل بیارمد به گفتار صواب / آن چنان که تشنه آرامد به آب» و در مقابل آن کلام کذب را مایه تشویش خاطر و بیاثر میپندارد و در این رابطه میگوید: «دل نیارامد ز گفتار دروغ / آب و روغن هیچ نفروزد فروغ»، ادامه داد: مولوی بر جذابیت شخصیت صاحب کلام تصریح کرده است و میگوید: «آهنربای جذب رفیقان کشید حرف / ورنی در این طریق ما ز گفتار فارغیم».
این مدرس دانشگاه آزاد لرستان افزود: مولوی بر آن است گرمی کلام باید خاصیتی باشد نه عاریتی اگر خاستگاه کلام گوینده دل، عمق وجود و روح آدمی باشد اثربخش است و گرنه سخن مقلدانه، نه تنها اثرگذار نیست، بلکه امارات و آثار سستی و لغزش در آن محسوس و مشهود خواهد بود و در این رابطه میگوید: «آن مقلد صد دلیل و صد بیان / در زیان آرد ندارد هیچ جان / چونک گوینده ندارد جان و فر / گفت او را کی بود برگ و ثمر / میکند گستاخ مردم را به راه / او به جان لرزانتراست از برگ کاه / پس دیثش گرچه بس یا فر بود / در حدیثش لرزه هم مضمر بود».
فتحالهی اضافه کرد: مولوی بر آن است که وجود شنونده مبتدی بر شور و اشتیاق سخنور میافزاید و در بیان سفارش پیامبراکرم(ص) به ابوبکر در خریدن بلال از جهودان ضمن بیان مستدل، شور اثربخش و اشتیاق سخنور بر توانایی مهارت کلامی مشتری تاکید دارد و در این باره میگوید: «حلقه در زد و پُرآتش نشست / رفت بیخود در سرای آن جهود / بیخود و سرمست و پُرآتش نشست / از دهانش بس کلام تلخ جست / کین ولیالله را چون میزنی / این چه حقد است ای عدو روشنی / گر ترا صدقی است اندر دین خود / ظلم بر صادق دلت چون میدهد / آنچ آن دم از لب صدیق جست / گر بگویم گم کنی تو پا و دست / آن ینابیع الحکم همچون فرات / از دهان او دوان از بیجهات / همچو از سنگی که آبی شد روان / نه زپهلو مایه دارد نه از میان / همچنانک از چشمه چشم تو نور / او روان کردست بیبخل و فتور / در خلای گوش باد جاذبش / مدرک صدق کلام و کاذبش».
وی با بیان اینکه مولوی معتقد است برای مهارت زبانی و نیل به مقام ارشاد حق، شایستگیهای اهل کمال ضرورت دارد «لقمه و نکته است کامل را حلال / تو نهای کامل مخور میباش لال»، گفت: مولوی علاوه بر شایستگیهای کاملان، بر وجود رابطه میان خوش کلامی، جایگاه اجتماعی و مقبولیت سخنور با تاثیر گفتار تاکید بسیار کرده و گفته است: «ور گدا گوید سخن چون زرّ کان / ره نیابد کالهی او در دکان» و در جای دیگر آورده است: «ای عارف خوش کلام برگو / ای فخر همه کرام برگو / تا روح شویم جمله میده / تا خواجه شود غلام برگو / قانع نشوم به نور روزن / بشکاف حجاب بام برگو».
دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد با بیان اینکه از نگاه مولانا کلام سخنوران بزرگ و حتی عالمان توانمند هم بدون مستمع مشتاق حلاوتی ندارد.لذا بر لزوم وجود شنونده اینچنین تاکید دارد: «علم گفتاری که آن بیجان بود / عاشق روی خریداران بود / گرچه باشد وقت بحث علم، زفت / عاشق روی خریداران بود / گرچه باشد وقت بحث علم، زفت / چون خریدارش نباشد مُرد و رفت»، افزود: مولانا همواره تاکید دارد که گوینده برای توفیق گفتاری، در مهارت کلامی خویش به شنوندگان مشتاق نیاز دارد و در این رابطه میگوید: «این سخن شیر است در پستان جان / بی مکند خویش نمیگردد روان / مستمع چون تشنه و جوینده شد / واعظ ار مرده بود گوینده شد / مستمع چون تازه آمد بیملال / صد زبان گردد به گفتن گنگ و لال».
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه تاثیر کلام دلنشین صرفاً بر اهل فهم و درک اثرگذار است لذا مهارت کلامی فصیح و بلیغ بر ذهن کودکان و افرادی که به رشد و کمال عقلانی نرسیدهاند، هرگز تاثیر ندارد «کودک اندر جهل و پندار و شکیست / شکر باری قوت او اندکیست»، اظهار کرد: مولوی بر آن است که تداوم سخن و کاربرد مهارت کلامی برای انسانهای بدگمان، خیالاندیش و ابله زیانمند است لذا درباره این افراد ترغیب به سکوت میکند و در این باره میگوید: چون سخن در وی رود علت شود / تیغ غازی، دزد را آلت شود / پس جواب او سکوتست و سکون / هست با ابله سخن گفتن جنون / چون جواب احمق آمد خامشی / این درازی در سخن چون میکنی».
فتحالهی با بیان اینکه به عقیده مولانا سخن گفتن با شنونده بیمیل و رغبت، همچون نقش بر آب است، لذا توصیه میکند که دامنه سخن را با او کوتاه کنیم و دررد این رابطه میگوید: «مستمع خفته است کوته کن خطاب / ای خطیب این نقش کم کن تو بر آب»، اظهار کرد: نیکویی و نرمش کلام در قرآن کریم پس از پرستش خداوند، احسان به خویشان، نزدیکان، یتیمان و مستمندان، سخن گفتن با زبان خوش با مردم ازجمله پیمانهای خداوند از بنیاسرائیل است چنانکه در آیه 83 سوره بقره با این مضمون «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ» میفرماید: در لسان روایات نیز نرمش در سخن گفتن، عبادت، قید قلوب و ناشی از کرامت انسانی شمرده شده است قرآن کریم حضرت موسی و برادرش هارون را به اجتناب از خشونت در گفتار و خویشتنداری از تندی در مقام دعوت فراخوانده است کمااینکه در آیه 43 و 44 طه آمده است: «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿43﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى» و مولوی در بیان آیه شریفه مذکور و در چگونگی دعوت موسی از فرعون در قالب گفتار لین و کلام صواب و نرم بر آن است که سخن تند و عتابآمیز، نه تنها سودمند نیست و چهبسا اثر منفی در برداشته باشد و در این رابطه میگوید: «موسیا رو پیش فرعون زمن / نرم باید گفت قولاً لیناً / آب اگر در روغن جوشان کنی / دیگدان و دیگ را ویران کنی / نرم گو لیکن مگو غیر صواب / وسوسه مفروش در عین الخطاب».
فتحالهی با بیان اینکه مولوی در داستان پادشاه و کنیزک در ابتدای مثنوی، شیوه سخن گفتن لین و نرمش کلامی پیر ربانی و حکیم الهی با کنیزک را اینگونه بیان میدارد: «نرم نرمک گفت شهر تو کجاست؟ / که علاج اهل هر شهری جداست»، افزود: خویشتنداری و سکوت در سیره بزرگان دین سبب سلامت و امنیت جان و مانع انکشاف عیوب میگردد کمااینکه پیامبر(ص) فرمود: «سکوتُ اللسانِ سلامةُ الانسان» لذا هر چه انسان کمتر سخن بگوید و بیشتر خاموش باشد، اندیشهاش فزون و دلش نورانیتر خواهد شد.چنانکه امام صادق(ع) نیز فرمود: «النوم راحةُ للجسد و النطقُ راحة للروح و السکوت راحة للعقل؛ خواب آسایش جسم، نطق آسایش جان و سکوت آسایش ذهن و روان است».
وی گفت: مولوی در داستان طوطی و بازرگان در بیان نوحه خواجه بر طوطی، زبان را هم گنج بیپایان خوانده است هم رنج بیپایان مولوی عقیده دارد انسان میتواند مهارت ارتباط کلامی را بیاموزد؛ اما باید از راه سمع آموزش دید و به شاهراه نطق درآمد و سپس آن را به کار گرفت همچنان که نوزادان مدتها خاموشند و شنونده و سرگرم آموختن «کودک اول چون بزاید شیر نوش / مدتی خامش بود او جمله گوش / مدتی میبایدش لب دوختن / از سخن تا او سخن آموختن / زانک اول سمع باید نطق را / سوی منطق از ره سمع اندر آ».
این مدرس دانشگاه آزاد لرستان با بیان اینکه مولوی در ابیات فوق بر مهارت غیرکلامی «استماع» و تقدم آن بر مهارت زبانی جهت آموزش تاکید دارد، تصریح کرد: مولانا نطق عطا شده به انبیا را نطقی میداند که موقوف سمع نیست البته برای توفیق در مهارت کلامی باید از تحقیر، عیبجویی، منت گذاشتن و کلام تحکمی و آمرانه پرهیز نمود در سیره بزرگان دین ارتباط کلامی باید دارای ویژگیهایی مثل شفاف و قابل فهم بودن کلام، گزیدهگویی، کلام مهرورزانه، احترام به طرف مقابل باشد.
وی اضافه کرد: مولوی تاکید بسیار دارد بر آن که مریدان در مواجهه با یار زبان خویش نگاه دارند و ضمن حفظ احترام، با کلام نابجای خویش او را نیازارند چون همدلی با یار اینگونه ایجاب میکند «یار چشم توست ای مرد شکار / از خس و خاشاک او را پاک دار / هین به جاروب زبان گردی مکن / چشم را از خس ره آوردی مکن / یار آئینه است جان را در حزن / در رخ آیینهای جان دم زن / تا نپوشد روی خود را از دست / دم فرو خوردن بباید هر دمت».
فتحالهی با بیان اینکه اگرچه رایجترین وسیله ارتباطی، کلمات شفاهی یا نمادین است اما کلام تنها شکل ارتباط نیست.ارتباط غیرکلامی شامل آن وجهی از ارتباط است که اختصاصاً به جنبههایی غیر از محتوای کلامی و فرآیند بیان کلامی مربوط میشود، گفت: به دیگر سخن، ارتباط غیرکلامی، ارتباطی است که اطلاعات را بدون استفاده از کلمات منتقل میکند که پارهای از این ارتباطات عبارت از برقراری تماس چشمی از طریق نگاه عاطفی و مهرورزانه، گوش دادن به دیگران، خوشرویی هستند.
دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد با بیان اینکه مولوی بر آن است که مهارت غیرکلامیِ نورِ فرقان، مهارتی سِری است که مختص خامان نیست و در اینباره میگوید: «خاموش که صد هزار فرقست / از گفت زبان و نور فرقان»، اظهار کرد: مولوی مهارت غیرکلامی گوش دادن را وجه تمایز انسان با حیوان تلقی میکند و میگوید: «آدمی فربه شود از راه گوش / جانور فربه شود از حلق و نوش» و نیز تصریح میکند که برای بهرهمندی از مهارت کلامی دیگران باید مهارت غیرکلامی گوش دادن را تؤام با سکوت مراعات کرد و در این رابطه میگوید: «بهر نطق یار خوش گفتار خویش / لب ببند از گفت و کم گفتار باش» و نیز میگوید «زانک اول سمع باید نطق را / سوی منطق از ه سمع اندر آ».
انتهای پیام