حسین مطیع، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: آیتالله جوادی آملی درباره شخصیت امیرالمؤمنین(ع) معتقدند: «شناختی که ما از وجود مقدس حضرت رسول(ص) داریم، نشان میدهد که بعد از ایشان، تنها کسی که سزاوار خلافت و جانشینی بوده، علی بن ابیطالب(ع) است، ولی شناختی که بعضی از عزیزان اهل سنت از پیامبر(ص) دارند، بهگونهای است که افرادی مانند ابوبکر، عمر، عثمان و حتی زبیر نیز لیاقت جانشینی ایشان را دارند.» بعد از کشته شدن عثمان، امیرالمؤمنین(ع) نمیخواست خلافت را بپذیرد، چون معتقد بود مسیر جامعه آنقدر منحرف شده است که امکان اصلاح آن وجود ندارد و در نهایت نیز اعلام کرد که خلافت را فقط به دو دلیل میپذیرد؛ یکی اینکه خداوند از عالمان و دانشمندان پیمان گرفته تا بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت نمانند و دیگری، بهدلیل اجماع مردم بسیاری از مناطق در خصوص خلافت امیرالمؤمنین(ع).
وی افزود: حضرت میدانست که در این مسیر نمیتواند اهداف خود را محقق کند و همانطور که میدانیم، سه جنگ داخلی به ایشان تحمیل شد که برای اولین بار در تاریخ اسلام اتفاق افتاد و تا قبل از آن، همه جنگها خارجی بود و در نهایت نیز ایشان ترور شد. بعد از آن نیز امام حسن(ع) در جنگ با معاویه شکست خورد و صلح را پذیرفت. بنابراین، همانطور که تاریخ گواهی میدهد، به صراحت باید گفت، امیرالمؤمنین(ع) موفق به انجام اصلاحات مدنظر خود نشد. در واقع، معیارهای حکومت ایشان در حد اعلا قرار داشت و جامعه قادر به پذیرش آنها نبود، یعنی به آن درجه از بلوغ و پختگی نرسیده بود که بتواند با عدل علی(ع) سازگار شود. به همین دلیل است که گفته میشود «علی در محراب خود به شهادت رسید، از فرط عدالت.»
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان اضافه کرد: امیرالمؤمنین(ع) نمونهای واقعی از حکومتی ایدهآل را به نمایش گذاشت که بیشتر از چهار سال و ۹ ماه دوام نیاورد و در تحقق اهداف خود ناکام ماند، ولی نشان داد که یک حکومت واقعی چگونه است و از این لحاظ، بسیار مدیون ایشان هستیم. آن حضرت هیچگاه از معیارهای خود دست نکشید، مثلاً به ایشان توصیه میشد که با معاویه کاری نداشته باشد و در فرصتی مناسب، او را سرنگون کند، ولی امیرالمؤمنین(ع) معتقد بود که هر قدر معاویه به ظلم خود ادامه دهد، ایشان در آخرت باید پاسخگوی آن باشد.
وی بیان کرد: امیرالمؤمنین(ع) از این نظر در زمامداری خود موفق نبود که نتوانست آرمانها و اهدافش را محقق کند و از جنبه دیگر، باید ایشان را موفق دانست، چون نمونه و الگوی حکومت مطلوب را به بشریت معرفی کرد و ما اکنون، این نسخه را در اختیار داریم. یکی از اهداف امیرالمؤمنین(ع)، برقراری امنیت در جامعه بود، ولی این اتفاق نیفتاد و تا پایان حکومت ایشان، شهرهای اسلامی مدام توسط مزدوران معاویه غارت میشد. از طرف دیگر، مردم فقط از حداقلهای زندگی برخوردار بودند و رفاه نداشتند. امیرالمؤمنین(ع) در کوفه موفق شد آب و گندم و سرپناهی مختصر برای همه تأمین کند، ولی در بسیاری از نقاط جامعه اسلامی، امنیت و رفاه مطلوب وجود نداشت و مزدوران معاویه، شبانه به این مناطق شبیخون میزدند. خطبههای نهجالبلاغه نشان میدهد که امیرالمؤمنین(ع) چقدر از اوضاع و احوال جامعه خسته بودند و از خداوند طلب مرگ میکردند.
مطیع ادامه داد: یکی از اقدامات امیرالمؤمنین(ع)، مبارزه با پدیده فقر و گدایی بود، نه اینکه برخورد با فقیر و گدا را در دستورکار قرار دهند. ایشان وقتی کسی را دید که گدایی میکرد، پرسید: «ما هذا»، یعنی این پدیده چیست؟ پاسخ داده شد این شخص، فردی یهودی است که ازکارافتاده شده و گدایی میکند و مستمری بیتالمال نیز فقط به مسلمانان داده میشود. حضرت فرمود: «تا وقتی توانایی کار داشت، از او استفاده میکردید و کاری به یهودی بودنش نداشتید، اکنون که نمیتواند کار کند، میگویید غیرمسلمان است و باید گدایی کند؟» و دستور داد به او مستمری بدهند تا دیگر گدایی نکند. در واقع، ایشان با پدیده فقر و گدایی به مبارزه برمیخاست، نه با اشخاصی که به گدایی مبادرت میکردند، کمااینکه در اسلام آمده است، با جاهل مبارزه نکنید، با جهل بجنگید و حتی باید به جاهل احترام بگذارید، چون هدف، مبارزه با جهل بوده و بعضاً لازمه آن، احترام به جاهل است.
وی تصریح کرد: اینکه ما چقدر به نسخه امیرالمؤمنین(ع) از نحوه حکومت در اسلام عمل کردهایم، باید بررسی شود. این نسخه، چهار فاکتور عدالت، عقلانیت، آزادی و معنویت دارد و باید ببینیم چقدر این فاکتورها را محقق کردهایم. این کار نیاز به تجزیه و تحلیل دارد و به راحتی نمیتوان درباره آن داوری کرد، بحث علمی در این خصوص نیازمند آمار و ارقام، تعیین شاخص و اندازهگیری آنهاست.
این استاد دانشگاه بیان کرد: امیرالمؤمنین(ع) این فاکتورها را تعریف و در حد توان، در جامعه پیاده کردند؛ مثلاً در خصوص معنویت، تربیت فرهنگی و اخلاقی مردم برای ایشان اهمیت زیادی داشت و بر تهذیب نفس، تقوا و زهد تأکید میکرد. در خصوص آزادی، معمولاً توجه ما صرفاً به آزادی بیرونی است، ولی امیرالمؤمنین(ع) علاوه بر آن، به آزادی درونی نیز تأکید میکرد و معتقد بود انسان از هوای نفس خود نیز باید آزاد باشد. حضرت در خصوص عدالت نیز بر این اعتقاد بود که حق هر کس چنانکه شایسته است، باید داده شود و تلاش خود ایشان نیز بر همین اساس بود، هر چند که موانع زیادی بر سر راهشان قرار داشت. علاوه بر این، امیرالمؤمنین(ع) تأکید زیادی بر عقل و خرد و اندیشه داشت، برای نجات مردم از جهل و خرافات تلاش میکرد و در میان ائمه(ع)، بیشتر از همه، بر خردورزی تأکید داشت.
انتهای پیام