آزادی در معنای امروزین آن مسئله آیت‌الله طالقانی نبود
کد خبر: 4048520
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۵

آزادی در معنای امروزین آن مسئله آیت‌الله طالقانی نبود

نویسنده کتاب «جریان‌های تفسیری معاصر و مسئله آزادی» گفت: مرحوم طالقانی در دوره‌ای زندگی می‌کرد که آزادی به معنایی که ما امروز مورد تأکید قرار می‌دهیم، مسئله متفکران آن دوره نبود و عموماً مترادف با استقلال و رهایی از بند استعمار و استبداد وابسته به استعمار تعریف می‌شد.

محسن آرمین قرآن‌پژوه

به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفت‌وگوی جمعی درباره مقاله «مسئله آزادی و تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی» از کتاب «جریان‌های تفسیری معاصر و مسئله آزادی» تألیف محسن آرمین، شب گذشته، 22 فروردین‌ماه با حضور مؤلف کتاب در فضای مجازی برگزار شد.

آرمین در این نشست، اظهار کرد: مقاله «مسئله آزادی و تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی» بخشی از پژوهشی است که حدود 17 سال پیش نوشته شده، ولی بحثی مهم و راهگشاست و با وجود گذشت این سال‌ها، همچنان بر مفاد این مقاله و کتاب تأکید دارم.

وی افزود: در این پژوهش، مسئله آزادی از دیدگاه مفسران معاصر مورد بررسی قرار گرفته و منظور من از مسئله در اینجا، همان problem است و مفسرانی که در این پژوهش به آرای آنها پرداخته شده، عموماً یا مفسران مؤسس هستند که تفسیر آنها در بخش عمده‌ای از جهان اسلام مورد استناد قرار گرفته است، یا صاحب مکتب تفسیری هستند و یا از جایگاه درخور و ویژه‌ای در مباحث تفسیری برخوردارند؛ مثل محمد عبده، طنطاوی، سیدقطب، محمد عزه دروزه، آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و علامه طباطبایی. سعی من بر این بوده که این مفسران را از مناطق مختلف جهان اسلام انتخاب کنم تا در مجموع بتوان تصویری کلان از دیدگاه جریان‌های تفسیری معاصر درباره مسئله آزادی به دست داد.

این قرآن‌پژوه اضافه کرد: کاری که در این مجموعه و مقاله انجام دادم، توجه به زیست‌جهان و تجربه زیسته مفسر و نقش آن در فهم قرآن است و معتقدم که تجربه زیسته مفسر و فضایی که در آن تنفس و نشو و نما کرده، در مواجهه وی با قرآن و فهم آن بسیار تأثیرگذار است. از این نظر، می‌توان تفسیر را دانش بشری دانست و هر مفسر با توجه به داشته‌ها، مسئله‌ها و تجربه زیسته خود به قرآن مراجعه می‌کند و بر اساس این اصل هرمنوتیکی، می‌کوشد پاسخ‌های خودش را از قرآن بیاید.

وی ادامه داد: نکته دیگری که در این مقاله مورد توجه است و نتیجه‌گیری شده، اینکه مفسران ما یا مبانی انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی منقحی ندارند و یا اگر دارند، در تفسیر آیات قرآن بعضاً مورد فراموشی و غفلت قرار می‌گیرد و در فهم آیات چندان به این مبانی پایبند نیستند.

آرمین با بیان اینکه مفسران ما تعریف درست و دقیقی از مسئله آزادی به مفهوم سیاسی و جامعه‌شناختی آن ندارند، گفت: در آرای اکثر آنها، دموکراسی به نوعی به معنای حقانیت تلقی می‌شود. آن دسته از آنها که به دموکراسی پرداخته و از آن سخن گفته‌اند، استدلالشان در نقد دموکراسی این است که رأی اکثریت دلیل بر حقانیت نیست، ولی دموکراسی می‌گوید نظر اکثریت باید حاکم باشد. این در حالی است که باید بین حق بودن و حق اعمال قدرت داشتن تفاوت قائل شویم. یک نظریه می‌تواند حق باشد، ولی واجد اکثریت نباشد و نظریه‌ای دیگر می‌تواند حق باشد و واجد اکثریت نیز باشد و این دو لازم و ملزوم هم نیستند.

وی تصریح کرد: یکی از مهم‌ترین علل وجود تضاد در برداشت‌های تفسیری مرحوم طالقانی از مسئله آزادی، این است که اندیشه ایشان از ترکیب نامتجانس سه اندیشه شکل گرفته؛ اندیشه‌های سیاسی اجتماعی رادیکال قطبی، اندیشه‌ها و تعالیم کلاسیک و اندیشه‌های اعتدالی اصلاحی برخی از مفسران و متفکران دوره معاصر مثل مرحوم نایینی و محمد عبده. آثار و نشانه‌های این سه تفکر در اندیشه‌های سیاسی مرحوم طالقانی مشاهده می‌شود، بدون اینکه در قالب یک نظم و سازمان دقیق به انسجام رسیده باشند که این کار، شدنی نیست، چون واقعاً مبانی متفاوتی دارند.

نویسنده کتاب «جریان‌های تفسیری معاصر و مسئله آزادی» بیان کرد: امروز وجود کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» را مدیون و مرهون آیت‌الله طالقانی هستیم. این کتاب، یکی از مهم‌ترین رساله‌هایی بود که در تأیید مشروطیت و تطبیق این ایده با آموزه‌های دینی به نگارش درآمد، ولی بعد از مشروطه ناپدید شد و تجدید چاپ نشد و آن‌طور که گفته می‌شود، خود مرحوم نایینی نیز در اواخر عمر خود دیگر تمایلی به انتشار کتاب نداشت، به‌دلیل مسائلی که در مشروطه پدید آمد و فرجام نافرجامی که دچارش شد. مرحوم طالقانی به صورت تصادفی این کتاب را پیدا و با مقدمه‌ای، آن را منتشر می‌کند. در واقع، اگر ایشان این کار را انجام نمی‌داد، معلوم نبود این کتاب امروز در دسترس ما باشد. در عین حال، مقدمه این کتاب به طرز شگفت‌انگیزی با متن آن متفاوت است. متن کتاب کاملاً رویکرد اعتدالی اصلاحی دارد و می‌کوشد اصول مشروطه را بر اساس مبانی دینی تبیین کند، ولی در مقدمه، اصطلاحات و واژه‌هایی مثل حاکمیت الله، الوهیت، ربوبیت، توحید، ضدیت با ستمگران و استعمارگران و جاهلیت مدرن به چشم می‌خورد که در واقع، اصطلاحات ابوالاعلی مودودی و سیدقطب است و آنها نیز این واژه‌ها را در معنای خاص و ویژه‌ای متناسب با مبانی رادیکال خود به کار برده‌اند.

وی افزود: مرحوم طالقانی در روش تفسیر قرآن به شدت متأثر از شیخ محمد عبده است و اساساً ایشان را می‌توان در مجموعه مکتب تفسیری عبده طبقه‌بندی کرد. عبده پایه‌گذار یک مکتب تفسیری جدید بود که رویکرد هدایتی به قرآن داشت و معتقد بود قرآن کتاب هدایت است و به مفسران گذشته خرده می‌گرفت که با پرداختن به مسائل حاشیه‌ای، ذوق‌آزمایی، تفنن‌های علمی و دخالت دادن تمایلات و گرایشات علمی و فرقه‌ای خود، در فهم قرآن به خطا رفته‌اند و این مسائل، وجه هدایتی قرآن را کم‌فروغ کرده است، در حالی که باید از قرآن هدایت خواست و به جنبه‌های هدایتی آن توجه داشت. مرحوم طالقانی نیز در تفسیر خود عیناً به همین نکات اشاره می‌کند.

آرمین اضافه کرد: عبده در مقدمه «المنار»، مراحل و به تعبیر خودش، خطواتی برای تفسیر برمی‌شمارد، از جمله آشنایی با لغت عرب، ادبیات عرب، علم معانی و بیان، تحولات جوامع در طول تاریخ و جامعه عرب عصر نزول. همین گام‌ها را عیناً می‌توان در مقدمه تفسیر پرتوی از قرآن یافت و این نشان‌دهنده میزان تأثیرپذیری مرحوم طالقانی از شیخ محمد عبده است و حتی ایشان تحت تأثیر بعضی از آرای وی قرار دارد که در تفسیر خود به آنها اشاره می‌کند. البته این‌ها به این معنا نیست که مرحوم طالقانی نوآوری یا آرای ویژه‌ای از خودش ندارد، یا پرتوی از قرآن یک تفسیر دست دوم و فرعی است، بلکه بسیاری برداشت‌های ظریف، نکات دقیق و نوآوری‌های جالب در پرتوی از قرآن به چشم می‌خورد، ولی باید توجه داشت که این تأثیرپذیری نیز وجود دارد.

وی اظهار کرد: طالقانی در دوره‌ای زندگی می‌کرد که آزادی به معنایی که ما امروز مورد تأکید قرار می‌دهیم، مسئله یا problem متفکران آن دوره نبود. آزادی آن‌گونه که آیزایا برلین تعریف می‌کند، دارای دو وجه سلبی و ایجابی است؛ آزادی منفی در پاسخ به این سؤال مطرح می‌شود که حکومت تا کجا در زندگی من دخالت دارد؟ و آزادی مثبت در پاسخ به این سؤال شکل می‌گیرد که چه کسی بر من حکومت می‌کند و اراده من چقدر در حکومت نقش دارد؟ آزادی به مفهوم جدید، مجموعه یا ترکیبی از آزادی مثبت و آزادی منفی است. دوره‌ای که مرحوم طالقانی در آن زندگی می‌کرد، عصر طلایی خلق‌ها بود. در واقع، بعد از جنگ جهانی دوم، جنبش‌های آزادی‌بخش و استقلال‌طلبانه در مناطق مختلف آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی به شدت گسترش پیدا کرد. تحت تأثیر این فضا، عموماً آزادی مترادف با استقلال و رهایی از بند استعمار و استبداد وابسته به استعمار تعریف می‌شد. از این نظر، آزادی به مفهومی که امروز مدنظر است، مورد تأکید متفکران آن دوره نبود و عموماً وجه سلبی آزادی مورد توجه آنها قرار داشت.

انتهای پیام
captcha