به گزارش ایکنا، ابوذر رجبی، دانشیار مبانی نظری دانشگاه معارف اسلامی، شامگاه 23 فروردینماه در نشست علمی «اخلاق علمی در قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان» که از سوی انجمن معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، سخنرانی کرد.
متن سخنان وی به شرح زیر است:
امام علی(ع) اسوه حقیقی اخلاق در نظر و به شکل عملی در زندگی بودند از حوزه اخلاق فردی گرفته تا اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره؛ امام(ع) در نامهها و خطبههایشان هم فراوان به این بحث توجه و تأکید داشتهاند. در خطبه 224 نهجالبلاغه، ایشان اشاره فرمودهاند: پناه میبرم به خدا از تعطیلی عقل و زشتی و لغزش در امور و رفتارهایمان.
بحث اخلاق علمی در بین متفکران ما کمتر مطرح بوده است گرچه در متون دینی این مسئله مورد توجه قرار داشته است و امروزه در ذیل اخلاق حرفهای و کاربردی مطرح شده است و عنوان اخلاق پژوهش هم بر آن نهادهاند.
شهید ثانی در منیة المرید و ابن مسکویه در تهذیبالاخلاق و غزالی در کیمیای سعادت هم هر کدام به مباحث جدی در حوزه اخلاق علمی پرداختهاند. خواجه نصیر هم در اخلاق ناصری به آن اشاراتی دارد و مرحوم نراقی هم در جامعالسعادات مطالبی بیان فرموده است.
فعالیت علمی، فعالیتی آگاهانه و از روی اختیار است که توسط نیروی انسانی انجام میشود و یکسری حقوق جوانحی و جوارحی هم بر آن مترتب میشود.
در باب تفاوت میان اخلاق علم و اخلاق علمی این مسئله قابل ذکر است که اخلاق علم امروزه به صورت جدی در فضای مباحث اخلاقی مطرح است؛ اخلاقیت ناظر به نهاد علم مانند سیاستگذاری، جامعهشناسی علم و ... مطرح است و از این منظر بایدها و نبایدهایی عنوان شود ولی برخی مباحث اخلاق علم ممکن است ارتباطی با حوزه اخلاق علمی هم نداشته باشد.
علامه طباطبایی به صورت جدی در المیزان ورود به این مباحث کرده است. البته بحث اخلاق علمی در قرآن نیازمند یکسری مبانی و مبادی است که توصیه بنده این است به یکسری مقالات از جمله مقاله بنده(تأثیر ساحتهای اخلاقی بر معرفت از منظر قرآن) در این خصوص مراجعه فرمایید.
علامه طباطبایی معتقد است که رذائل و فضائل میتوانند بر معرفت انسان اثرگذار باشند یعنی کنش و رفتار بر بینش اثرگذار است و به تعبیر دیگر گناه بر معرفت انسان اثر میگذارد و رشد فضائل هم باعث تقویت معرفت انسان میشود.
معرفت در تمامی ساحات خود یعنی شهودی، حسی و عقلی از امور اخلاقی اثرپذیری جدی دارد. در سوره نمل در آیه 14 آمده است: وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ؛ یعنی پیروان موسی(ع) با این که حقایقی را از جانب موسی دیدند و به آن یقین داشتند، باز انکار کردند و این انکار به خاطر ظلم و برتریطلبی آنان بود. در آیه 79 اعراف هم قرآن کریم فرموده است: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ. یعنی ما گروه زیادی از انسانها و جنیان را در جهنم انداختیم زیرا قلب داشتند ولی حق را نفهمیدند و چشم داشتند ولی حقیقت را ندیدند و گوش داشتند ولی آن را نشنیدند و اینها از چهارپایان بدتر و گمراهتر هستند.
اشاره کردیم که فضائل و رذایل اخلاقی در معرفت و بینش انسان اثرگذار هستند ولی این امر منجر به از بین رفتن کلی معرفت نیست یعنی نمیتوان گفت انسانها هرقدر به رذایل اخلاقی تن بدهند به همان مقدار معرفت خود را از دست خواهند داد؛ علامه دلیل این مسئله را قرآن ذکر و فرموده است: عقل، حجت درونی است و انسان با عقل در برابر خداوند در روز قیامت احتجاج میکند که چرا خدا کاری کرده است که من نتوانم حق را تشخیص دهم، به همین دلیل معرفت انسان به صورت کلی از بین نمیرود ولی قطعاً تحت تأثیر گناه و یا تقوا قرار میگیرد.
در آیه شریفه 282 بقره فرموده است که تقوا سبب ازدیاد علم میشود: اتقوالله و یعلمکم الله؛ علامه در ذیل این آیه فرموده است که تقوا باعث ازدیاد علم است. در آیه 29 سوره انفال هم فرموده است: اگر شما تقوا پیشه کنید، خداوند فرقان یعنی عاملی که باعث تمایز حق از باطل است را به شما عنایت خواهد کرد.
در آیه 201 اعراف هم فرموده است که انسانهای مؤمن غیرمعصوم گاهی دچار لغزشها و خطاهایی میشوند ولی آن چیزی که سبب میشود تا آنها از شیطان فاصله بگیرند، همین تقواست. آیه 28 حدید هم بر این مسئله تأکید دارد که تقوا و ایمان به پیامبر(ص) سبب میشود تا دو بال به انسان متقی که ناشی از رحمت خداوند است، عطا شود و آنها نجات مییابند یا در سوره طلاق هم داریم که هر کسی تقوا پیشه کند، خداوند برای او راه خروج قرار میدهد.
در حوزه اثرگذاری رذایل بر معرفت انسان هم آیات متعددی وجود دارد، از جمله خداوند در آیه وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» بر آن تأکید کرده است و در آیه 50 قصص هم میخوانیم که تبعیت از هواهای نفسانی سبب میشود انسان از هدایت الهی فاصله بگیرد. در سوره مبارکه نور هم آمده است که آن چیزی که سبب تکذیب شده است، بدیهایی است که فرد در زندگی خود مرتکب شده است.
در سوره مبارکه جاثیه هم آمده است آن کسی که اله خودش را هوای نفس خودش گرفته، خداوند او را گمراه کرده است و بر چشم و گوش و قلب او پرده میزند و دلیل این امر هم، انجام گناه و پیروی از هواهای نفسانی است.
بنابراین اخلاق علمی دو سویه رذایل و فضایل دارد و میتواند تأثیر جدی بر معرفت انسان داشته باشد. براساس تفسیر المیزان، علامه اخلاق را امری مهم و ویژه میدانند که در همه زندگی نقشی اساسی و پررنگ دارد، از جمله در مباحث علمی.
تعقل یکی از موضوعات مهم در همه امور زندگی و به خصوص در عرصه اخلاق است. تعقل انسان را به سمت یقین میبرد چه یقین منطقی و چه یقین روانشناختی و یکی از مباحث اخلاق علمی، پیروی از یقین است و نقطه مقابل آن تبعیت از شک و تردید است. علامه فرموده است که انتخاب یقین باید اخلاقی و شرعی است لذا سویه مقابل آن هم دوری از شک و تردید است.
از مباحث خوب دیگر المیزان در اخلاق علمی، همراهی علم و تزکیه است، یعنی هم تعلیم و هم تزکیه مهم است؛ وقتی تعلیم مطرح است نقطه اساسی در کنار آن تزکیه است که حتی مباحث جدی فقهی هم دارد. یعنی همانطور که انسان عالم باید زکات علم خود را با یاددادن به دیگران بپردازد، در کنار آن باید تزکیه هم داشته باشد تا علم او نافع شود.
بحث علم و حلم و بردباری هم در آیات مختلف قرآن در کنار همدیگر آمده است، از جمله فرموده است: و کان الله علیما حلیما. بنابراین عالم باید حلیم و بردبار و صبور باشد و این هم از مقولات اخلاق عملی است. همچنین بحث خشوع و تواضع علمی هم از مباحث مهمی است که خداوند آن را به علما نسبت داده و فرموده است که علما، خشیت الهی دارند یعنی علم بدون خشیت خداوند ثمری ندارد.
انصاف علمی، بخل عملی، کمفروشی علمی و ... هم مقولات دیگری در حوزه اخلاق علمی از منظر قرآن کریم است.
انتهای پیام