چگونه ائمه(ع) می‌فهمند به امامت رسیده‌اند
کد خبر: 4164751
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۹:۱۰
مدیر بنیاد هاد تشریح کرد:

چگونه ائمه(ع) می‌فهمند به امامت رسیده‌اند

استاد حوزه علمیه قم و مدیر بنیاد علمی فرهنگی هاد، گفت: کلینی در مورد اینکه ائمه چگونه می‌فهمند به امامت رسیده‌اند روایتی بیان کرده و آورده است امام هادی(ع) در پاسخ فردی که این سؤال را کرده بود فرمودند در لحظه‌ای ذلت و احساس کوچکی در برابر خدا به من دست داد که در عمرم تاکنون چنین حسی را نداشتم و خودم را در برابر خدا اینقدر حقیر و خوار ندیده بودم و این روایت نشان می‌دهد کلید اصلی عزت که اوج آن در امامت است به میزان حقارت و کوچکی انسان در محضر خدا بستگی دارد.

محمد عمومیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عمومی؛ استاد حوزه علمیه قم و مدیر بنیاد علمی فرهنگی هاد، دوم شهریور ماه در نشست علمی«صبر و ذلت‌ناپذیری در عاشورا» با اشاره به معنای عزت، گفت: عزت در لغت دلالت بر نوعی قدرت و شدت و سختی و قوت و غلبه و چیرگی و قهر دارد. راغب هم آن را حالتی در انسان می‌داند که مانع غلبه دیگران بر انسان می‌شود. در برابر این واژه ذلت قرار دارد که به معنای نرمی و سستی و دقیقا بر ضد عز است. عزت نوعی نفوذناپذیری است.

سخنان وی به شرح زیر است:

عزت را می‌توان به عزت حقیقی و بدلی تقسیم کرد؛ عزت حقیقی را قرآن کریم در آیات متعدد مورد توجه قرار داده است از جمله در آیه 65 سوره مبارکه یونس فرموده است: ان العزه لله جمیعا؛ خطاب به پیامبر فرموده است سخنان و زخم زبان‌ها شما را غمگین نکند زیرا همه عزت سراسر از آن خداوند است. وقتی گفته شده که عزت تماما در نزد خداست یعنی در جای دیگری عزت وجود ندارد و اگر هم هست دروغین است. در آیه 10 سوره فاطر هم بر این مسئله تاکید فرموده است. آیات 138 و 139 نساء هم باز به این مسئله اشاره کرده است زیرا منافقان با کفار مرتبط شده بودند و دنبال عزت و پیروزی بودند ولی خدا هشدار داده است که راه را به خطا می‌روند.

ائمه(ع) چگونه فهمیدند امام شده‌اند

کلینی در مورد اینکه ائمه چگونه می‌فهمند به امامت رسیده‌اند روایتی بیان کرده و آورده است امام هادی(ع) در پاسخ فردی که این سؤال را کرده بود فرمودند در لحظه‌ای ذلت و احساس کوچکی در برابر خدا به من دست داد که در عمرم تاکنون چنین حسی را نداشتم و خودم را در برابر خدا اینقدر حقیر و خوار ندیده بودم و این روایت نشان می‌دهد کلید اصلی عزت که اوج آن در امامت است به میزان حقارت و کوچکی انسان در محضر خدا بستگی دارد و هر انسانی که با عمق جا این مطلب را یافت به همان مقدار به عزت بیشتری خواهد رسید و چون حضرات معصومین(ع) دریافته‌اند در برابر خدا چیزی نیستند در نتیجه به اوج عزت ولایی و توحیدی دست یافته‌اند و این موضوع بسیار مهمی است و اوج آن را در عاشورا هم شاهدیم.

فرمودند کسی که عبد خداوند شود خداوند همه عالم را عبد او خواهد کرد و اینکه ائمه(ع) قدرت تکوینی در عالم دارند به همین دلیل است یا فرموده‌اند اگر کسی برای خدا شد خداوند هم برای او خواهد بود. انسان چون فطرتا گرایش به بی‌نهایت دارد و یکی از مسائل فطری رسیدن به عزت و فضایل است اگر بخواهد این را در جای خود بیابد تنها راه و مسیر برای او عبودیت و درک کوچکی و حقارت در برابر خداوند است.

امام حسین(ع) فرمودند: ای مردم خداوند بندگان را خلق نفرمود مگر برای اینکه به قله معرفت‌الله برسند و وقتی به این قله رسیدند عبد خدا می‌شوند و وقتی به قله عبودیت رسیدند از عبودیت هر چیزی غیر خدا بی‌نیاز خواهند شد و به اوج عزت می‌رسند؛ کسی پرسید این معرفت چیست و جواب فرمودند این است که اهل هر زمانی امام خود را به خوبی بشناسند.

رابطه عزت و کرامت

عزت رابطه تنگاتنگی هم با کرامت انسانی دارد و به آن خیلی نزدیک است؛ در سخنان سیدالشهداء در مسیر کربلا و خطبه‌های روزهای محرم و عاشورا بحث از کرامت زیاد بیان شده است؛ فرمودند کسی که نفس او در نزدش کرامت دارد هواهای نفسانی در نظر او خوار و کوچک می‌شود و هوا و هوس بر او چیزه نمی‌شود. در روایت دیگری هم فرمودند کسی اگر برای خودش ارزش قائل شود هرگز گوهر گران‌بهای نفس خود را با معصیت و گناه به خواری نمی‌کشاند یعنی کرامت سبب عزت انسان است. روایت سوم هم فرموده است که اگر کسی کرامت نفس داشته باشد و برای خود ارزش قائل است همه دنیا و ثروت‌ها، لذات و شهرت‌ها و شهوات در نظر او کوچک و خوار و بی‌رنگ خواهد شد. از این روایت معلوم می‌شود کسانی که دنیا در نظر آنها جلوه دارد  و مصداق بارز آن لشکر یزیدیان است کرامت نفس ندارند لذا درباره تطمیع و وعده و وعید فریب خوردند ولی اگر کریم النفس باشد عزیز می‌شود و حتی دنیا در برابر او رنگی ندارد و اسیر جلوات دنیا نمی‌شود.

تعلقات دنیوی و گرفتار خوردن و خوابیدن شدن آفاتی است که کرامت انسان را از بین می‌برد. بنابراین عزت در نگاه قرآن و روایات مبنای اصلی دارد و آن عبودیت و بندگی خداوند است.  از این جهت همه موحدان واقعی عزیز هستند زیرا خود خدا فرمود همه عزت برای خداوند است و رسول و مؤمنین هم در پرتو بندگی خداوند می‌تواند به عزت برسند.

در مورد امام حسین(ع) که بزرگترین الگوی عزت برای همه بشریت هستند، وجود مبارک ایشان در دوره جوانی همراه پدر و برادر در نبردهای دوران امام علی(ع) حضور داشتند و بیاناتی از ایشان وقتی می‌خواستند مردم کوفه را برای صفین بسیج کنند نقل شده است و سراسر این کلمات مشحون از عزت و ذلت‌ناپذیری است. ایشان فرمودند ای مردم کوفه شما دوستان ما و بزرگوار و کریم هستید و همراهی شما با ما از سر تظاهر نیست و بکوشید آنچه را موجب تفرقه است به همدلی تبدیل کنید؛ درست است جنگ تلخ است ولی هر کسی از سختی‌ها نهراسد پیروز میدان است.

در نبرد صفین هم حضرت به میدان آمدند و مبارز طلبیدند ولی وقتی حضرت را شناختند گفتند ما از اینکه دستمان به خون شما آغشته شود ابا داریم؛ وقتی مروان والی مدینه است حضرت گفت‌وگوهای متعددی با او دارند و سخنان ایشان قاطع و تند و از موضع قدرت است. مروان نسبت به امیرالمؤمنین(ع) جسارت می‌کرد و امام حسین در برابر او می‌ایستاد تا اینکه خبر مرگ معاویه به مدینه رسید.

عزت امام در برابر والی مدینه

والی مدینه مامور شد امام حسین(ع) را به جلسه بیعت دعوت کند و حضرت هم افرادی را با خود به دارالاماره بردند. مروان به ولید گفت که یا در اینجا بیعت بگیر یا خون او را بریز و حضرت در اینجا با خطاب تند فرمودند تو مرا می‌کشی یا او؛ به خدا سوگند اگر کسی چنین قصدی داشته باشد قبل از اینکه اقدامی کند زمین را از خون او سیراب خواهم کرد. این کلمات روح عزتمندی و اقتدار امام(ع) را نشان می‌دهد. باز روز بعد با مروان روبرو شدند و فرمودند: انا لله و انا الیه راجعون. و علی الاسلام والسلام اذ بلیت الاسلام براع مثل یزید. ایشان فرمودند پیامبر به من گفتند اگر دیدید بنی امیه بر منبر من نشسته‌اند شکم آنها را بدرید و آنها را از منبر پایین بکشید.

در مسیر حرکت به سمت کربلا هم سخنان عزتمندانه‌ای از ایشان شاهد هستیم؛ حضرت در یکی از منازل مشرقی را دعوت کرد و او بهانه آورد که من فرزند و زن و کشاورزی و ... دارم و امام فرمودند پس اینجا نمان و برو. حضرت در نیمه شب اشعاری دارند و فرمودند مرگ برای جوانمرد ننگ نیست وقتی نیتش حق است و برای اسلام می‌جنگد و از بدی‌ها گسسته و با ستمگر در نبرد است لذا اگر بمیرم سرزنش نمی‌شوم و اگر زنده بمانم باز عین حق است.

حضرت وقتی در کربلا مستقر شد سخنانی ایراد فرمودند که مملو از کرامت و عزت و پرهیز از ذلت است؛ حضرت کرامت و عزت خود را به جهت انتساب به خاندان نبوت می‌بینند؛ در روز عاشورا خطاب به اصحاب فرمودند صبرا بنی الکرام؛ در مصائب یاران و عزیزان هم از دشمنان ایشان گزارش شده است که ما ندیدیم مصیب‌زده‌ای را که هرقدر بیشتر مصیبت می‌بیند چهره او برافروخته و درخشان‌تر می‌شود. در لحظات آخر وداع لباسی خواستند که دشمن به خاطر گران‌قیمت بودن به آن طمع نکند لذا لباسی برای حضرت آوردند و ایشان رد کردند و فرمودند نه این لباس، لباس ذلیلان است بنابراین پیراهن دیگری برای او آوردند.

سخنان عزتمندانه در عاشورا

در نبرد سنگین با دشمن هم لا حول ولا قوة الا بالله فرمودند. در طول این مسیر هم از ایشان نقل است که فرمودند: انی لا اری الموت الا السعاده؛ من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم یا مرگ بهتر از ننگ است و ننگ بهتر از آن است که انسان گرفتار دوزخ شود. همچنین نقل است که فرمودند اگر قرار است بدن انسان‌ها در خاک دفن شود چه بهتر اینکه در راه خدا کشته شود و من مانند عبد فراری از جلوی دشمن فرار می‌کنم و در برابر آنها ذلیل نیستم و در برابر پیام ابن زیاد فرمودند این انسان پست فرزند پست مرا بین شمشیر و ذلت و تسلیم مخیر کرده است و هیهات من الذله. همچنین فرمودند چقدر مرگ در راه به دست آوردن عزت راحت و حیات جاودان است و زندگی با ذلت، مرگ است.

جلوه‌هایی از عزت‌طلبی در خطبه‌های حضرت زینب در کوفه و جلسه ابن زیاد و یزید هم مشاهده می‌شود و تعبیر یابن الطلقاء که معروف است همچنین خطبه حضرت زین العابدین که نشان‌دهنده خط مستمر خاندان عزت و کرامت است. از فاطمه بنت‌الحسین(ع) نقل شده است که فرمود: ما اهل بیتی هستیم که خدا ما را به شما و شما را به ما آزموده است و امتحان ما امتحان نیکویی است و ما گنجینه علم و حکمت الهی هستیم و اکرمنا الله بکرامته؛ خدا ما را کرامت بخشیده است و ما را به نبوت پیامبر(ص) بر خلق خودش فضیلت بخشیده است و شبیه به این تعبیر از زینب کبری(س) هم بیان شده است که فرمودند: حمد خدایی را که ما را به وجود پیامبر(ص) کرامت بخشید.  

ممکن است برخی بگویند امام در ظاهر در کربلا شکست خورد و خوار شدند ولی دیدیم که حکومت یزید در سه سال از بین رفت و سالیان بعد هم دستگاه بنی‌امیه ساقط شد.  

انتهای پیام
captcha