تفاسیر روایی یا مأثور نوعی از تفاسیر قرآنی هستند که با استفاده از احادیث و روایات تدوین میشوند و به باور مفسران شیعه، بهترین و استوارترین گونههای تفسیر قرآن محسوب میشوند. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) نیز یکی از این تفاسیر روایی متقدم شیعه است که در آن بسیاری از آیات تأویل شدهاند و قالب تأویلها نیز درباره معجزات پیامبر(ص) و امامان شیعه و مباحث امامت و ولایت است.
عالمان و محدثان درباره تفسیر منتسب به امام حسن عسکری(ع) از وجوه گوناگونی همچون انتساب به مؤلف، سند روایات و محتوای آنها تردید وارد کردهاند و همواره این تفسیر محل بحث، اختلافنظر و مناقشه بوده است.
این اثر شامل تفسیر سوره حمد و سوره بقره تا پایان آیه ۲۸۲ است، حدود ۳۷۹ روایت در آن شمارهگذاری شده و بنابر اظهار راویان آن، املای هفت ساله امام حسن عسکری(ع) برای آنان بوده که در خطبه آغازین این کتاب نیز به آن اشاره شده است. تفسیر عسکری در مقایسه با کتابهای مشابه خود بسیار پرنسخه است؛ بهطوری که نزدیک به 100 نسخه خطی دارد.
در نسخههای موجود از این تفسیر، دو سلسله سند برای آن ذکر شده است. تحلیل این دو نوع سند نشان میدهد که بخشی از این سلسله سندها افرادی را شامل میشود که در هر دو سند مشترک هستند. شیخ صدوق، استرآبادی، یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار، افراد مشترک این اسناد به شمار میروند. به غیر از شیخ صدوق، بقیه راویان حاضر در این بخش سند در هیچ یک از کتابهای رجالی توثیق نشدهاند. بر اساس گزارش ابنغضائری در کتاب الضعفا، استرآبادی، فردی ضعیف و کذاب است که شیخ صدوق این تفسیر را به نقل از او و او از دو فرد مجهول به نامهای یوسف بن محمد بن زیار و علی بن محمد بن سیار روایت کرده است (قهپایی، مجمعالرجال، ج ۶، ص ۲۵). چنین گزارشی با عباراتی مشابه در رجال علامه حلی نیز درج شده است (حلی، رجال العلامة الحلی، ص ۲۵۶ ـ ۲۵۷).
البته از اختلافات موجود بین اسناد گزارششده از سوی ابنغضائری و اسناد تفسیر موجود منسوب به امام حسن عسکری(ع) و مدنظر قرار دادن سیره علما در اعتبار قائل نشدن برای تضعیفات وی، گزارش ابنغضائری چندان اعتبار ندارد و به نظر میرسد که گزارش علامه حلی نیز نقل قولی از کلام ابنغضائری باشد (تفرشی، نقدالرجال، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹).
از سوی دیگر، کثرت منقولات شیخ صدوق از استرآبادی نشان میدهد که صدوق تا آن اندازه به استرآبادی اعتماد داشته که به نقل روایات متعدد از او با طرق گوناگون پرداخته است. افزون بر این، شیخ صدوق بارها استرآبادی را با عبارات متعدد همچون «رضی الله عنه» یا «رحمة الله» ستوده است (برای نمونه: صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۳۵۹)؛ اما بخش غیرمشترک این اسناد که از ابتدای سند تا ابتدای بخش مشترک را شامل میشوند، همگی در کتب رجالی یا دیگر کتب قابل استناد توثیق شدهاند.
در مجموع میتوان راجع به راویان مشترک و غیرمشترک این دو سلسله سند چنین گفت که با وجود صحت و اعتبار سند در بخش غیرمشترک، سند این تفسیر از شیخ صدوق تا امام حسن عسکری(ع) ضعیف است و با توجه به اطلاعات موجود، امکان انتساب این تفسیر به لحاظ سندی به ایشان وجود ندارد. در این بین، شیخ صدوق حلقه واسط بین دو بخش موثق و غیرموثق است و شاید بتوان گفت که او تنها دلیل برای پذیرش صحت انتساب این تفسیر است.
مؤلف مقاله «تجزیه و تحلیل اسناد تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)» (دوفصلنامه علمی حدیثپژوهی، شماره ۲۸، پاییز و زمستان ۱۴۰۱) با بررسی نسخههای خطی موجود از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)، اسناد مندرج در آنها را به سه گروه تقسیم کرده است. تعدادی از این نسخ خطی منحصراً دارای سند ابتدای نسخه هستند و اما تعدادی دیگر سندی متفاوت از نوع اول دارند. در نسخههای دیگر نیز تلفیق هر دو نوع سند یادشده مشاهده میشود؛ مثلاً در کهنترین نسخه خطی این تفسیر که به تاریخ ۸۰۸ قمری مربوط میشود، منحصراً از یک سند اصلی در ابتدای متن کتاب یاد شده است.
از بررسی انواع سندهای نسخ خطی این تفسیر چنین برداشت میشود که اسناد راویان تا شیخ صدوق، دو طریق مختلف را نشان میدهد و اسناد راویان از شیخ صدوق تا امام حسن عسکری(ع) با احتساب اختلافی جزئی کاملاً یکسانند؛ اما شاید مهمترین اختلاف اسناد تفسیر در نسخ خطی، اختلاف در نگارش کنیهها برای واژه عسکری است؛ هرچند این اختلاف نگارش جزئی است، اما به بازشناسی هویت نام عسکری کمک شایانی میکند. در این اسناد به هنگام ذکر نام امام عسکری، دو کنیه ذکر شده است؛ یکی «حضرت امام ابیمحمد الحسن بن علی بن محمد ابیالقائم» و دیگری «حضرت امام الحسن بن علی بن محمد ابیقائم».
همانطور که ملاحظه میشود، در یکی از این اسناد، یک بار از کنیه «ابومحمد» در ابتدای عبارات سند یاد شده و یک بار دیگر پس از درج نام حسن بن علی، کنیه «ابن قائم» درج شده است؛ اما در اسناد دیگر، این وضعیت دوگانه اصلاح و کنیه «ابومحمد» از اسناد حذف شده است. این وضعیت نشانگر آن است که در نسخ ابتدایی و اولیه این تفسیر فقط کنیه ابومحمد که کنیه «ناصر اطروش» است، وجود داشته و در سالهای بعد که این تفسیر به امام یازدهم شیعیان منتسب شد، کنیه «ابی قائم» به اسناد اضافه و در نسخهبرداریهای بعدی که برخی به این وضعیت دوکنیهای توجه کردند، کنیه اول یعنی «ابومحمد» حذف شد.
توضیح اینکه هم «امام حسن عسکری»، یعنی ناصر اطروش و هم «امام حسن عسکری(ع)»، امام یازدهم شیعیان، هر دو کنیه «ابومحمد» داشتهاند؛ اما کنیه «ابیقائم» به امام یازدهم شیعیان یعنی امام حسن بن علی بن محمد عسکری(ع) اختصاص دارد؛ به عبارت ساده، تغییرات کنیهای برای نام حسن بن علی در سه مرحله صورت گرفته؛ در مرحله اول ابیمحمد حسن بن علی که منظور از حسن بن علی در آن سند، ناصر اطروش بوده، درج شده است. در مرحله دوم، ابی محمد حسن بن علی ابیقائم که دو کنیه برای امام یازدهم شیعیان بوده، ذکر شده و در مرحله سوم، حسن بن علی ابیقائم که منحصر در هویت امام یازدهم شیعیان است، درج میشود؛ بنابراین با توجه به مطالب یادشده، برای انتساب تفسیر عسکری با دو مؤلف روبرو هستیم؛ یکی امام حسن بن علی عسکری، متوفی ۳۰۴ ق، امام زیدیه یعنی ناصر اطروش و دوم امام حسن بن علی عسکری(ع)، متوفی ۲۶۰ ق، امام یازدهم امامیه.
مقاله یادشده با بررسی کامل منابع حدیثی امامیه، اسناد این تفسیر را در روایات شیخ صدوق، نسخ خطی، کتاب الاحتجاج و دیگر منابع واکاوی کرده و این نتایج به دست آمده که عنوان «حسن بن علی» تصحیف و تحریف یافته است؛ یعنی نام حسن بن علی در تفسیر عسکری و نیز روایات منقول از آن در گذر زمان و طی مراحل متعدد نوشتاری و نسخهبرداری، تغییر یافته؛ بهطوری که کمکم از شخصیت مذهبی و تاریخی زیدی به شخصیت مذهبی امامی مبدل شده است؛ چراکه «حسن بن علی» در اسناد این تفسیر، همان ناصر کبیر اطروش، معروف به حسن بن علی ناصری است که گاهی او را به مناسبت لقب پدرش با عنوان «العسکری» یاد کردهاند و بهدلیل شباهت نام او با نام امام حسن عسکری(ع) در انتساب تفسیر یادشده اشتباه رخ داده است.
الههسادات بدیعزادگان، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
انتهای پیام