کد خبر: 4222603
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۲
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

امام هادی(ع)؛ میدان‌دار مبارزات فکری و سیاسی

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: دوران امام هادی(ع) از این نظر حائز اهمیت است که ایشان علاوه بر مقابله با خلفای عباسی که هر کدام رویکرد متفاوتی داشتند، مجبور به مقابله با جریان‌های فکری متعددی نیز بود.

امام هادی(ع)یکی از دشوارترین دوره‌هایی که بر ائمه شیعه و پیروانشان گذشته است، به دوران امامت امام هادی(ع) مربوط می‌شود. آن حضرت در طول دوران حیات و امامت خود با حکومت چند تن از خلفای عباسی مواجه و در روزگار متوکل به اجبار به سامرا منتقل شد و تا زمان شهادت زیر نظر حکومت عباسی قرار داشت. با این همه، ارتباط آن حضرت با شیعیان خود در این مدت از طریق نمایندگان و وکلای تعیین‌شده برقرار بود و امور آنها از این طریق سامان می‌یافت. در سالروز ولادت امام هادی(ع)، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفت‌وگویی با بهمن زینلی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان درباره دوران امامت آن حضرت انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ با توجه به اینکه دوران امامت امام هادی(ع) با دوره خلافت چند خلیفه عباسی همزمان بود، مهم‌ترین رخدادهایی را که در ارتباط آن حضرت با خلفای عباسی پیش آمد، تشریح کنید. به عبارت دیگر، امامت امام هادی(ع) در چه شرایطی آغاز شد، چگونه ادامه یافت و در چه شرایطی با شهادت آن حضرت به پایان رسید؟

امام هادی(ع) در ماه ذی‌الحجه سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه متولد شد که همزمان با دهه آخر خلافت مأمون بود و در ماه رجب سال ۲۵۴ هجری قمری به شهادت رسید. دوران امامت ایشان با چند خلیفه عباسی همزمان بود که مشهورترین آنها، متوکل است. متوکل از خلفای مشهور به ویژگی‌های منفی بود که به‌دلیل اقدامات افراطی‌اش علیه جریان شیعه و به‌ویژه اندیشه امامت، شهرت یافت.  

امام هادی(ع) به ترتیب با مأمون، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز که از جمله خلفای عباسی بودند، معاصر بود. در این دوران خلفا مدام در حال تغییر بودند و تحولات سیاسی خلافت عباسی بسیار خاص بود. در زمان حیات امام هادی(ع)، شش خلیفه بر سر کار آمدند که این تحولات نشان‌دهنده دوران پرآشوب و تغییرات بسیار است.

امام هادی(ع) علاوه بر جبهه سیاسی با جریان‌های فکری حاکم در این دوره نیز مقابله می‌کرد، به‌طوری که پیش از دوران مأمون جریان فکری معتزله رواج یافت و تا زمان متوکل نیز ادامه داشت؛ اما پس از به خلافت رسیدن متوکل جریان‌های حدیثی و اخباری رواج یافتند. امام هادی(ع) در جبهه فرهنگی و به‌ویژه میدان فقاهت نیز فعالیت داشت؛ زیرا در این دوران شبهات بسیاری در خصوص قرآن و احادیث ایجاد شده بود. جریان فکری دیگری که امام مجبور به مقابله با آن بود، غالیان بودند که اندیشه‌های غالی‌گری را درباره ائمه(ع) رواج می‌دادند. جریان دیگر به برخی از نزدیکان، منسوبان و اقوام ائمه(ع) بازمی‌گشت که علیه خلفای عباسی و سایر جریان‌ها قیام می‌کردند.

به‌طور کلی، دوران امام هادی(ع) از این نظر حائز اهمیت است که ایشان با چند خلیفه که هر کدام شیوه و روش خاصی در پیش گرفته بودند، مقابله می‌کرد. برای مثال، متوکل عباسی همه دغدغه خود را بر مبارزه با شیعه متمرکز کرده بود، به‌طوری که دستور داد مرقد مطهر امام حسین(ع) را تخریب و آن را به زمین کشاورزی تبدیل کنند. همچنین دستور داد دست و پای هر کسی را که به زیارت مرقد امام حسین(ع) می‌رود، قطع کنند. در نتیجه این دوران برای امام هادی(ع) بسیار بغرنج و دشوار بود.

ایشان برای مقابله با قیام‌کنندگان علوی که چالشی اساسی ایجاد کرده بودند، باید راهبرد دقیق تعاملاتی و مناسب اتخاذ می‌کرد؛ ولی شیوه مقابله با خلفای عباسی از جریان‌های فکری متفاوت بود؛ زیرا با توجه به اینکه خلفای عباسی حاکمان سیاسی بودند و ساختار سیاسی را در اختیار داشتند، در مواجهه با آنها باید متفاوت عمل می‌شد. می‌توان گفت که امام با جریان‌های غلات بسیار سریع، روشن و بی‌‌پرده مقابله می‌کرد؛ ولی در مواجهه با هر یک از خلفای عباسی شیوه‌ای متفاوت به کار می‌برد.

هر کدام از این خلفا برنامه متفاوتی در مقابل شیعیان و علویان داشتند و تلاش امام هادی(ع)، خنثی کردن این برنامه‌ها بود؛ زیرا در این زمان امکان مبارزه نظامی به صورتی که در دوران ائمه اول رواج داشت، نبود و در نتیجه تلاش امام هادی(ع) کاهش تنش‌های موجود و پرهیز از اقدامات نظامی بود. در تقسیم‌بندی چالش‌های دوران امامت ایشان می‌توان به خلفای عباسی، جریان‌های انحرافی و قیام‌های احساسی شیعه اشاره کرد که امام در مقابل هر کدام از آنها به راهبرد متفاوتی نیاز داشت.

در خصوص خلفای عباسی می‌توان گفت که شیوه مواجهه امام هادی(ع) با مأمون که چهره‌ای سیاسی بود، با شیوه مواجهه ایشان با متوکل که چهره‌ای بسیار خشن بود و در نهایت شیوه مواجهه آن حضرت با خلفای بعد از متوکل تفاوت داشت، به‌طوری که امام در دوران سه خلیفه اخیر از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود و راحت‌تر می‌توانست شاگردان خود را تربیت کند.

ایکنا ـ از پدیده‌های مهم دوران امامت امام هادی(ع)، ایجاد سازمان وکالت بود. درباره نقش، کارکرد و تأثیر این شبکه ارتباطی در جامعه اسلامی آن روز توضیح دهید.

امام هادی(ع) بنیان‌گذار سازمان وکالت نبود؛ ولی اوج فعالیت این سازمان به دوران امامت ایشان مربوط می‌شود. با توجه به اینکه ایشان به سامرا احضار شد و سامرا پایگاهی نظامی بود، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) امکان ارتباط با جامعه اسلامی را از دست دادند، در نتیجه سازمان وکالت که از زمان امام کاظم(ع) ایجاد شده بود، تحول یافت و این امکان به وجود آمد تا امام هادی(ع) بتواند ارتباط خود را با جامعه اسلامی برقرار و دستورات شرعی، فقهی و دریافت وجوهاتی مانند خمس از شیعیان و توزیع آن در میان نیازمندان جامعه اسلامی را از طریق این سازمان ابلاغ کند.

وقتی دسترسی امام هادی(ع) به شیعیان در مقایسه با قبل از حضور در سامرا محدود شد، ایشان مجبور بود برای سازمان وکالت کسانی را انتخاب کند که از انجام مسئولیت از سوی آنها مطمئن باشد؛ زیرا این افراد اگر در جریان کار با سؤالات و مشکلاتی مواجه می‌شدند، به آسانی به امام دسترسی نداشتند تا بتوانند مشکل خود را حل کنند؛ بنابراین انتخاب وکلا از سوی امام هادی(ع) با نهایت دقت صورت می‌گرفت تا کسانی که کاملاً شناخته شده و آموزش دیده بودند، انتخاب شوند. در این زمان زمزمه‌های تولد امام زمان(عج) نیز مطرح شده بود و مأموران حکومتی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) را به شدت زیر نظر داشتند.

به هر حال، مکتب شیعه باید مسیر سالم و درست خود را طی می‌کرد و این مهم حاصل نمی‌شد، مگر اینکه امام برنامه‌ای بسیار منسجم و مبتنی بر شناخت کافی و درست از جامعه شیعه در اختیار می‌داشت. امام هادی(ع) در عراق ساکن بود؛ ولی در حجاز، شمال آفریقا و خراسان وکلایی داشت که امور مربوط به شیعیان را مدیریت می‌کردند تا این مسیر به‌ درستی طی شود، چنانکه بسیاری از بحران‌ها و برنامه‌های انحرافی که ایجاد می‌شد تا شیعه را زمین‌گیر کند، به‌ وسیله همین وکلا رفع می‌شد.

ایکنا ـ موضع امام هادی(ع) درباره مسئله «حدوث و قدم قرآن» و سیاست خلفای عباسی در این زمینه چه بود؟

یکی از مسائل پررنگ در این دوران، بحث حدوث و قدم قرآن بود که به نگرش متکلمین بازمی‌گشت. شروع این مسئله از بیت‌الحکمة بود که فقها و اندیشمندان ادیان در بغداد جمع می‌شدند و فضای علمی بسیار گسترده‌ای شکل می‌گرفت. یکی از سؤالاتی که در این جمع‌ها مطرح می‌شد، درباره حادث یا قدیم بودن قرآن بود. معتزله که به شیعه نزدیک بودند، این مسئله را در دوران مأمون مطرح کردند و در مقابل بعد از مرگ مأمون، جریان ضد معتزله با عنوان اشاعره شکل گرفت که به قدیم بودن قرآن معتقد بودند. موضع ائمه شیعه(ع) درباره این مسئله بسیار صریح و روشن بود و از حادث بودن قرآن سخن می‌گفتند. شاید یکی از دلایل حمایت متوکل از جریان اشاعره، طرفداری آنها از قدیم بودن قرآن بود و اینکه این جریان با آگاهی از دیدگاه شیعه نسبت به این موضوع، سیاست تند و تیزی علیه آن اتخاذ کردند.

همه ائمه از ابتدا بر حادث بودن قرآن تأکید داشتند و نظر امام هادی(ع) نیز مطابق با نظر پدرانشان بود. این مسئله در آن زمان اهمیت بسیاری داشت؛ زیرا در میان علویون نیز مطرح شده بود و حتی خلیفه در موضع اشاعره یا طرفداران قدیم بودن قرآن قرار گرفته بود، در صورتی که پیش از این فقط در میان اندیشمندان مطرح بود. در آن زمان اعلام نظر کار دشواری بود؛ ولی امام هادی(ع) باز هم صراحتاً نظر خود را اعلام کرد که به منزله اتمام حجتی برای شیعیان بود تا گرفتار جریان‌های انحرافی نشوند.

زهراسادات مرتضوی

انتهای پیام
captcha