کد خبر: 4232094
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۸
عاشقانه‌های قرآن/ ۱

عاشقانه‌های خداوند و پیامبر اکرم(ص) در سوره ضحی

در شأن نزول سوره‌های ضحی، انشراح و کوثر عشق و عاشقی موج می‌زند و شخصیت‌های این صحنه عاشقی، خداوند عزوجل، پیامبر(ص)، حضرت جبرئیل(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) هستند.

سوره مبارکه ضحیوقتی از عشق‌ و‌ عاشقی در قرآن سخن می‌گوییم، ذهن‌ها به سوره یوسف(ع) معطوف می‌شود، در حالی که عشق حقیقی و حقیقت عشق را در قسمت‌های دیگر قرآن هم باید جست‌وجو کرد. خبرنگار ایکنا از اصفهان در این زمینه، گفت‌وگویی با علی‌اکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث انجام داده است. در بخش نخست این گفت‌وگو به بررسی آیات سوره ضحی و ارتباط آنها با سوره‌های انشراح و کوثر و نیز تبیین عاشقانه‌هایی که در دل آیات این سوره‌ها آمده است، می‌پردازیم. در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانید. 

ایکنا ـ  درباره درون‌مایه سوره ضحی و شأن نزول آن توضیح دهید. 

علم «شأن نزول» مبتنی بر روایات است و به ما می‌فهماند که آیه یا سوره در چه شرایطی بر پیامبر(ص) نازل شده است. بر مفسر قرآن لازم است که واجد این علم باشد؛ یعنی تا مفسر نداند که آیات در چه شرایطی بر پیامبر(ص) نازل شده‌اند، نمی‌تواند فهم درست و کاملی از سوره داشته باشد. دانستن شأن نزول، توجه انسان را از موضوعات پراکنده بر موضوع خاص و اصلی متمرکز می‌کند، از خطر تفسیر به رأی مصون می‌دارد و به مراد و مقصود خداوند نزدیک می‌کند. توجه کنید که شأن نزول‌ها، شکل قصه دارند؛ بنابراین دارای جذابیت خاصی هم هستند و شیوه خوبی برای بیان تفسیر محسوب می‌شوند. اکنون، شأن نزولی را عرض می‌کنیم که عشق و عاشقی در آن موج می‌زند. شخصیت‌های این صحنه عاشقی، خداوند متعال، پیامبر(ص)، جبرئیل(ع) و فاطمه زهرا(س) هستند.

یهودی‌ها با حضور در محضر پیامبر(ص)، از ایشان سه سؤال درباره روح، اصحاب‌ کهف و ذوالقرنین پرسیدند. پیامبر(ص) فرمود: «بروید و فردا بیایید. فردا که به من وحی شود، پاسختان را می‌دهم.» حضرت از عبارت «ان شاء‌ الله» استفاده نکرد. خداوند به سبب نگفتن «ان شاء الله» طی چند روز، وحی را قطع کرد. البته این قضیه، ظرایف و لطایف صحنه‌سازی‌های هدفمند و حکمت‌آمیز خداوند حکیم و لطیف را هم می‌رساند. در عشق‌های دنیایی هم حتی گاهی قهرها شیرینی خاص خود را دارد. این دوران چند روزه را که وحی قطع شد، دوران «انقطاع وحی» یا «احتباس وحی» می‌گویند. 

از سویی پیامبر(ص) به یهودی‌ها قول داده بود که پاسخشان را می‌دهد؛ اما وحی نیامد و یهودی‌ها و مشرکان به حضرت زخم‌ زبان می‌زدند که خدا تو را فراموش کرده است و نبوت را زیر سؤال می‌بردند. از سوی دیگر، پیامبر(ص) با تکیه بر دعا و تضرع از خدا می‌خواست که دوباره این اتصال برقرار شود.

روایت شده که دوره انقطاع وحی چند روز تا ۴٠ روز طول کشیده است، تا اینکه ناگهان فرشته وحی بر پیامبر(ص) نازل شد و خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم، وَالضُّحَىٰ، وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ.» کلمه «ضُحیٰ» یعنی چاشت و پیش‌ازظهر؛ ولی در تفسیر و با توجه به این شأن نزول که گفتیم؛ یعنی نور آمد و تاریکی شب‌های ظلمانی انقطاع وحی تمام شد. «مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ مَا قَلَىٰ»، ما با تو وداع و قطع رابطه‌ای نکرده بودیم. «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَىٰ»، از دنیای فانی و گذرا بگذریم که اصل برای تو آخرت است. «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ»، چیزی به تو عطا می‌کنم که از آن هرچه می‌خواهی، استفاده کن تا راضی شوی.

این چه نوع قهری بود که خداوند بعد از آن، هدیه و پاداش برای پیامبر(ص) قرار داد؟ «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ» خداوند به حضرت می‌فرماید که یادت هست، یتیم بودی و ما تو را مأوا دادیم؟ «وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ.» کلمه «ضالّ» سه معنا دارد؛ گم‌گشتگی، گمراهی و گمنامی. در اینجا یعنی تو گم‌گشته و حیران بودی و ما تو را از گم‌گشتگی و حیرانی خارج کردیم. «وَ وَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ»، مشکل تأمین‌ معاش مادی داشتی و ما تو را غنی کردیم. «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَاتَقْهَرْ»، همان‌طور که تو یتیم بودی و من تو را مأوا دادم، با یتیم برخورد مهربانانه داشته باش. «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلَاتَنْهَرْ»، و اگر سائلی به سراغ تو آمد، خوشرو باش. «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»، نعمت‌هایی را که به‌طور کلی به تو دادیم، بیان کن.

ایکنا ـ تا اینجا به معنای ظاهری آیات پرداخته شد؛ چه تفسیری از آیات این سوره می‌توان بیان کرد؟

قبل از تدبر در آیات، آیه «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ» را بررسی می‌کنیم. امام علی(ع) در جمعی نشسته بود. پرسیده شد: «امیدوارکننده‌ترین آیه قرآن کدام است؟» افرادی که در آنجا بودند، هر کدام یکی از آیات را ذکر کردند؛ اما حضرت فرمود: «از میان تمام آیات قرآن کریم، امیدوارکننده‌ترین آنها، آیه پنجم سوره ضحی است.» در این ماجرای عاشقانه میان خدا و پیامبر(ص)، خداوند اختیاری بی‌نهایت به رسولش عطا کرد و آن چیزی نبود، جز مقام رفیع شفاعت.»

آن هنگام که سوره ضحی نازل شد، پیامبر(ص) از خوشحالی برقراری مجدد وحی، شروع به تکبیر گفتن کرد که ریشه تاریخی تکبیر، تحمید و تهلیل گفتن قبل از بسم‌الله در ۲۲ سوره پایانی قرآن مجید نیز همین ماجراست. ایشان با شور و هیجان و الله‌اکبرگویان، وارد خانه حضرت فاطمه(س) شد و ایشان را مشغول کار منزل دید. چون حضرت زهرا(س) نیز از ماجرای قطع وحی آگاه بود، متوجه شد که خبری شده است و پیامبر(ص) ماجرای نزول سوره مبارکه ضحی را برای ایشان نقل کرد.

هر پیامبری برای خود، دعایی داشته که مستجاب شده است. پیامبر اکرم(ص) برای خود دعایی درخواست نکرد، بلکه دعای مستجابش را برای امتش و شفاعت تک‌تک آنان قرار داد. همه ما باید به این شفاعت امیدوار باشیم. «فَتَرْضَىٰ» مطلق است؛ یعنی پیامبر(ص) به زودی و به‌طور محدود راضی نمی‌شود، بلکه همه امتش را شفاعت می‌کند. 

آن‌قدر سوره ضحی و سوره پس از آن یعنی انشراح، عاشقانه است که خداوند به‌طور مرتب و مکرر، حبیبش، پیامبر(ص) را خطاب قرار می‌دهد. شما در این سوره، ضمیر «کَ» را بشمارید تا به این نکته لطیف برسید.

ایکنا ـ گفته می‌شود که دو سوره انشراح و ضحی با هم نازل شده‌اند؛ ارتباط این دو سوره چیست؟

بسیاری از علما این دو سوره را یک سوره به‌شمار می‌آورند، به‌طوری که اگر در نماز بعد از سوره حمد، فقط سوره ضحی را بخوانیم، نماز اشتباه است و باید سوره انشراح را هم قرائت کنیم. اگر آیات این سوره را بررسی کنیم، می‌بینیم که در این سوره هم مانند سوره ضحی به‌صورت مکرر، ضمیر «کَ» آمده؛ یعنی اوج عشق‌بازی خداوند با پیامبر(ص) در دو سوره ضحی و انشراح به وضوح آشکار و مرتبط است.

نکته دیگر اینکه، سوره ضحی، یازدهمین سوره قرآن کریم است. اگر دقت کنیم، آیه «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ»، ما را به یاد آیه اول سوره کوثر می‌اندازد. در ردیف نزول نیز سوره کوثر درواقع پانزدهمین سوره قرآن محسوب می‌شود. وقتی خداوند در سوره ضحی می‌فرماید: «وَلَسَوْفَ...»، وعده‌ای می‌دهد که در سوره کوثر به آن عمل می‌کند. مفسرین برای تفسیر کلمه کوثر، ۲۶ مصداق تعبیر کرده‌اند؛ نبوت، علم، حکمت، حوض کوثر در بهشت و... .

علامه طباطبایی(ره) می‌فرماید: «از این تفاسیر، فقط دو مورد را می‌توان به قرینه روایت‌هایی که موجود است، پذیرفت.» کوثر یعنی «خیر کثیر» و این عطیه به قدری ارزشمند است که پیامبر(ص) باید در برابرش دو کار انجام دهد؛ یکی، «فَصَلِّ: نماز بگزار» و دوم، «وَانْحَر: شتر قربانی کن.» «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ»؛ این آیه آخر خط بطلانی می‌کشد بر سخن هر کس که می‌خواهد بگوید کوثر، حضرت فاطمه(س) نیست.

«ابتر» به چه معناست؟ یعنی مقطوع‌النسل. اگر ۲۶ مورد تفسیر گفته‌شده را به جای کلمه کوثر بگذاریم، باید ببینیم کدام یک از آنهاست که با اتهام مقطوع‌النسل بودن به پیامبر(ص) ارتباط دارد؟ این مورد واقعاً اعجاز قرآن را می‌رساند؛ چون فقط و فقط، چنانچه کوثر را بر وجود مقدسه حضرت زهرا(س) تطبیق کنیم، مصداق واقعی را می‌یابیم و لاغیر. 

ادامه دارد...

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha