کد خبر: 4234927
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۷
در گفت‌وگو با ایکنا تبیین شد

جایگاه ویژه قرآن در سیره رضوی

یک نویسنده و پژوهشگر گفت: امام رضا(ع) هر سه روز، یک مرتبه ختم قرآن می‌کرد و می‌فرمود: «قرآن مانند ریسمانی محکم است که خدا آن را برای دستگیری از انسان‌ها فرستاده است.»

اکبر فلاح نویسندهحجت‌الاسلام اکبر فلاح، نویسنده کتاب‌های «ایمان چیست، مؤمن کیست»، «ویژگی‌های بندگان صالح خدا»، «گوهرهای گرانبها»، «چلچراغ هدایت»، «به سوی نور» و «اصول اخلاق اداری در نهج‌البلاغه» در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان به رابطه و انس امام رضا(ع) با قرآن پرداخت و اظهار کرد: انسان، گل سرسبد موجودات است و در راه تکامل خود به الگو نیاز دارد. امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به انسان می‌فرماید: «أ تَزْعَمُ أنَّکَ جِرْمٌ صغیرٌ و فیک أنْتَوی العالَمُ الاکبرُ؛ شما فکر می‌کنید موجودی کوچک هستید، در حالی‌ که کل جهان در درونتان نهفته است؛» بنابراین بهترین الگو در سیر انسان‌سازی، پیامبران، پیامبر اکرم(ص) و معصومین(ع) هستند.

وی افزود: از ویژگی‌های قرآن می‌توان به این موارد اشاره کرد که این کتاب آسمانی، نور است و سبب نورانیت می‌شود. پیامبر(ص) می‌فرماید: «نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلاَوَةِ اَلْقُرْآنِ...؛ خانه‌هاى خود را با تلاوت قرآن روشن كنيد.» قرآن، برکت و باعث خیر است و انسان را از ظلمت بیرون می‌آورد.

این نویسنده اضافه کرد: اگر به مسلک و شیوه زندگی امام رضا(ع) دقت کنیم، متوجه می‌شویم که قرآن در زندگی ایشان جایگاه ویژه‌ای داشت، ضمن اینکه امام رضا(ع) دیگران را نیز به قرائت قرآن تشویق می‌کرد و همواره اصرار داشت که کلام وحی در متن زندگی انسان جریان داشته باشد و انسان‌ها از نورانیت آن بهره بگیرند. روایت است که امام هشتم(ع)، هر سه روز، یک مرتبه ختم قرآن می‌کرد و می‌فرمود: «قرآن مانند ریسمانی محکم است که خدا آن را برای دستگیری از انسان‌ها فرستاده است.»

وی در خصوص توجه امام رضا(ع) به محبان، دوستداران و زیردستان اهل بیت(ع) نیز گفت: این نکته با بررسی رفتار ایشان در زندگی روزمره به‌دست می‌آید. ماجرایی در این زمینه وجود دارد که نقل آن حائز اهمیت است. وقتی آن حضرت در مدینه حضور داشت و هنوز به مرو و خراسان نیامده بود، فردی از خراسان به حج رفت. در راه، پولش را گم کرد. با خود گفت خدمت امام رضا(ع) می‌روم و از ایشان کمک می‌گیرم.

فلاح ادامه داد: منزل امام رضا(ع) شامل یک بیرونی و یک اندرونی بود. در بیرونی، علاوه بر اشخاصی که به منزل ایشان راجعت می‌کردند، دوستداران، محبان و دیگران هم حضور داشتند و از وجود امام بهره می‌بردند. آن مرد وارد شد، سلام کرد و توضیحاتی به امام رضا(ع) داد، مبنی بر اینکه فرد ثروتمندی هستم و در راه حج پولم را گم کرده‌ام و سپس گفت: «شما به من کمک کنید. وقتی به خراسان برگردم، پولی را که به من داده‌اید، صدقه می‌دهم؛ چرا که صاحب نعمت هستم.» 

وی افزود: امام رضا(ع) رخصت طلبید، وارد اندرونی شد و در را بست، از همان‌جا چند اشرفی درون عبای خود ریخت، از لای در به مرد خراسانی اشاره کرد و به او فرمود: «این اشرفی را بگیر و برو و لازم نیست از طرف ما هم آن را صدقه بدهی...» سپس اطرافیان از امام پرسیدند: شما چرا این‌گونه این عطیه بسیار زیاد را بخشیدید؟ امام فرمود: «من نمی‌خواستم او خجالت بکشد و ذلت سؤال کردن را در چهره‌اش ببینم.»

این نویسنده اظهارکرد: رفتار امام هشتم(ع) به این دلیل بود، کسی که درخواستی دارد و سؤال می‌کند، خجالت مضاعف می‌کشد. یک خجالت برای زمان سؤال‌کردن و یک خجالت برای زمانی که چهره کسی را که به او کمک می‌کند، می‌بیند و این ظرافت‌ها در زندگی تمام ائمه(ع) به وفور وجود داشته است.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha