به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، عادل پیغامی، عضو هیئتعلمی و معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع) در دوره زمستانه کلاسهای آموزشی «به سوی تمدن اسلامی» موسسه فرهنگی طلوع، پیرامون اقتصاد مقاومتی، سخنان و مباحث مبسوطی را بیان کردند که ایکنا خلاصه مباحث جلسه نخست این دوره را منتشر میکند.
هنوز درگیر ساختارهای شکل گرفته در دوران قاجار و پهلوی هستیم
صحبت کردن در مسائل اقتصاد، پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. اقتصاد ایران یک سابقه تاریخی دارد، در دوران قاجار با توجه به انقلاب صنعتی و شکل گیری بازارهای بینالمللی ساختارهایی در اقتصاد ایران شکل گرفت و تا به امروز هم درگیر ساختارهای شکل گرفته در دوران قاجار و پهلوی هستیم.
انقلاب اسلامی ایران یک معنای دیگری هم به اقتصاد ایران اضافه کرد، چون اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد، مشمول برخی مشخصهها و ممیزهای عقلانی و علمی است، چه انقلاب اسلامی باشد چه نباشد، ما باید بهرهوریمان بالا باشد، ارزش افزودهمان خوب باشد، ساختارهایمان اصطکاک کمی داشته باشد و به تعبیر علمی آن، هزینه مبادلاتی، نرخ ارز، صادرات و وارداتمان و ... بهینه باشد.
اما اقتصاد ایران با انقلاب اسلامی یک هویت دیگری هم پیدا کرد، چون انقلاب اسلامی، خودش در یک صحنه تاریخی و تمدنی با یک نگاه فلسفه تاریخی، محصول یک جریان است، نگاه هستیشناسی و جهان بینی ما به خلقت و غایت آفرینش و مسیری که خدا برای انسان آفریده از فلسفه نبوت و جریان رسالت و اسلام و جریان شیعه و... میرسد به جائی که گویا در یک مسیر تاریخی شکل گیری انقلاب اسلامی یک نقطه عطف است، تجلی یک معناست، معنایی که به اعتقاد ما گویا همان برنامه ای است که خدا برای غایت انسان چیده است، ما هم جزئی از این حلقه ها بودیم، خداوند در قرآن می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ؛ ى کسانى که ایمان آوردهاید هر کس از شما از دین خود برگردد به زودى خدا گروهى [دیگر] را مىآورد که آنان را دوست مىدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند» (مائده/ 54) یک قومی را بلاخره در این چرخه تاریخی می آوریم تا یک کار ویژه ای را انجام دهد، قومی که ما آنها را دوست داریم و آنها هم ما را دوست دارند.
بعد از انقلاب اسلامی، یک معماری نوین اقتصادی را شاهد هستیم
انقلاب اسلامی با این تعریف تاریخی و با این هویت تاریخی و شیعی ، قاعدتاً از چند جهت، به اقتصاد ایران یک رنگ و لعاب دیگری میدهد؛ هم به جهت خودِ مباحث دین به مثابه یک سبک زندگی برای بشر، چراکه دین بر برخی بایدها و نبایدها، قواعد، نهادها، نظامات، ترتیبات و قواعد بازی مشتمل است که خود به خود وقتی در جایی وارد میشود خنثی نیست و تغییراتی در آنجا ایجاد میکند.
از جهت دیگر، انقلاب اسلامی، حَسب ارتباطاتی که با محیط بیرونی خود و دعوایی که با نظام استکبار جهانی هم داشت باز هم روی اقتصاد خودش تاثیرش را گذاشت، تحریم بود و جنگ و تخریب ... اینها را که کنار هم میگذاریم با آیندهای که یک اقتصاد عقلانی مطلوب ترسیم میکند، اسمش میشود اقتصاد ایران اسلامی با همه ضعفها، قوتها و با ساختارهای نرم و سختش در دههای که هستیم.
در این صحنه، آنچه که بنده به عنوان یک اقتصاددان میبینم این است که تاریخ اقتصادی بشر در حال طی کردن یک مسیر محتومی است. فلسفه تاریخ دینی انسان در حال طی کردن مسیر محتومی است که ما داخل این مسیر قرار گرفتیم ، بعد از انقلاب و در بیست سال اخیر، یک موج و مشخصاً یک نوع معماری نوین اقتصادی را در ایران با تمام ضعفها و قوتهایش شاهد هستیم.
امام (ره) به عنوان موسس انقلاب اسلامی، با اقداماتی که انجام دادند و حضرت آقا با یک جامعهسازی کلان و یک معماری نوینی مخصوصاً در ده سال اخیر یک حرکت دیگری را متفاوت از حرکت امام را شروع کردند. علیرغم میل و پسند لایههای سنتی انقلاب اسلامی و حزب اللهیها، شعارهای سالِ، پنج شش سال پشت سر هم اقتصادی است، یک گروهی که بیشتر نگاههای اسلام غیرسیاسی دارند میگویند این رهبر خیلی مادی است و ما را دارد به سمت مادیات سوق میدهد.
تلاش دشمن برای تغییر نظام با تضعیف اقتصاد
این که رهبر در باکس سخنرانی تحویل سال، گفتمانی اقتصادی شکل بدهد و در حرم رضوی هم صحبت از شاخص شدت انرژی و مباحث اقتصادی میکند، اینها معنادار است و نشان میدهد که این رهبر به دنبال یک چیزهایی است که گاهی برای بعضیها اصلاً اولویت ندارد!، سال هشتاد، مقام معظم رهبری، میفرمایند: «امروز مسئله اقتصاد مسئله اول کشور است» ولی شما میبینید نظامات و نهادهای وابسته به انقلاب و خود ما خیلی اولویت اول ذهنیمان به عنوان یک پروژه انقلاب اسلامی، اقتصاد نبود. پارسال گفتند: «اگر استقلال اقتصادی را از دست بدهیم استقلال فرهنگی را هم از دست میدهیم».
خوب قضیه چیست؟، یک نگاه رهبری این است که دشمن، حیله نظامی، امنیتی و فرهنگی کرده است، ولی در هیچکدام از اینها موفق به براندازی، نبوده است اما امید و حیله دشمن در عرصه اقتصاد برای اینکه منجر به تغییر نظام بشود هنوز پابرجاست. خوب این نشان دهنده آسیبشناسی و جنگشناسی ایشان در مقابله با دشمن است؛ برای همین اقتصاد اولویت دارد.
اقتصاد دانشبنیان؛ مهمترین عنصر اقتصاد مقاومتی
از طرفی دیگر در واژه شناسی مقام معظم رهبری کلید واژههایی را میشنویم که نشان از آیندهشناسی رهبری هم هست؛ بهطور مثال وقتی صحبت از اقتصاد مقاومتی میشود، کلمه مقاومت را خیلیها به Resistance تعبیر میکنند ، که در فضای فرهنگی اروپائی، انسان یاد گروههای مقاومت زیرزمینی فرانسوی انگلیسی در مقابل آلمان میافتد؛ یعنی یک جریان انفعالی، پدافندی، کوتاهمدت و تدافعی، ولی وقتی وارد عناصر صحبتهای ایشان برای اقتصاد مقاومتی میشویم، چیزهای دیگری میبینیم ؛ مثلاً ایشان میگویند مهمترین عنصر اقتصادمقاومتی، اقتصاد دانشبنیان است، اقتصاد دانشبنیان نه تدافعی، بلکه تهاجمی و نه کوتاه مدت بلکه بلند مدت است، ایجابی است کاملاً سلبی نیست، وبه نحوی که اساساً اقتصاد مقاومتی ایشان یک پروژه بلند مدت است.
من امسال گزارش 2013-2014 اتحادیه اروپا را که نگاه میکردم سه چهار کلید واژه و شاخص جدید را به کار گرفته بودند که وقتی آنها را کنار هم می گذاریم عیناً میشود اقتصاد مقاومتی. یکی resilience یعنی؛ انعطافپذیری و تاب آوری اقتصادی در مقابل شوکها بود، یکی solidarity ، یعنی؛ مستحکم بودن، یکی sustainability ، یعنی؛ پایداری، منتها با ادبیات خودشان، بود اما مشابه پروسههائی است که ما هم دقیقاً همانها را دنبال میکنیم و همانها را داریم.
اقتصاد مقاومتی، جریانی سیاستزده نیست
در هر صورت این جریان اقتصاد مقاومتی یک جریان سیاستزدهِ کوتاه مدتِ ایدئولوژیکِ سیاسی نیست، به همین دلیل به نظر میرسد اساساً غلط است که ما اقتصاد مقاومتی را economy Resistance ترجمه کنیم؛ چرا اصلاً ترجمه کنیم، مگر آنها کباب ما را Steak ترجمه کردند، کباب؛ Kebab است و امام؛ Imam است. لذا ما هم باید بگوئیم : Moqawama economy
بهعنوان یک اقتصاددان سعی میکنم خودم را از علائقی که به انقلاب و نظام و شخص آقا دارم بیاورم کنار، ولی باز هم میبینیم که این کلید واژهها و این حلقهها معنادار است. با برخی از اقتصاددانان دنیا و ایرانیان اقتصاددان خارج از کشور هم که صحبت و با زبان خودشان که با آنها طرح بحث میکنیم، میبینیم که منطقاً این حرفها معنی دارد و او هم میفهمد و منطقاً کارهای ما را قبول میکند. حتی جائی و گاهی او از اقتصاددان ایرانی خیلی راحتتر میپذیرد، او وقتی «تولید ملی» را میشنود، مثل اقتصاددانان ایرانی سریع نمیگوید که این نوعی نگاه به درون است، انزواست، جهانی ندیدن اقتصاد است، میگوید؛ همه کشورهای پیشرفته دنیا با تاکید بر تولید ملیشان زندهاند.
وقتی میگوئیم تولید ثروت از علم و تجاریسازی علم بهجای فروش نفت اصلاً راحت میپذیرد و میگوید همین است، اقتصاد کشور شما باید منعطف باشد و خیلی زودتر از اینها تلاش خود برای خروج از حالت تکمحصولی نفت بهصورت جدی را بایستی آغاز میکردید .
اقتصاددانان غیروطنی خیلی راحتتر منطق «اقتصاد مقاومتی» را درک میکنند
آدم با اقتصاددانان دنیا راحتتر میتواند ادبیات اقتصادی انقلاب اسلامی روز را به بحث بگذارد. آنها اصلاً به ما نمیگویند که حرفهایتان سیاستزده، ایدئولوژیک و غیرعلمی است، اما اقتصاددانان وطنی گاهی به ما میگویند این حرفها سیاسی و ایدئولوژیک است!، میگویند چون تحریم شدهاید و گیر کردهاید، ریاضتی است و مجبورید بگوئید اقتصاد مقاومتی!
عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق(ع) اضافه میکند: در حالی است که شما وقتی همین سیاستهای کلان ابلاغی اقتصاد مقاومتی را نگاه میکنید، درصد ایجابی و تهاجمیاش خیلی بیشتر از درصد سلبی و تدافعی و پدافندی آن است، اصلاً برای یک اقتصاد در حال رشد است، این وضعیتی است که من و شما در آن هستیم.