به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، یکی از بندهای 24گانه سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغی از جانب مقام معظم رهبری مربوط به کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی در راستای مقاومسازی اقتصاد است و با توجه به کاهش شدید قیمت نفت در هفتههای اخیر و رسیدن قیمت آن به کمتر از 50 دلار و با توجه به وابستگی شدید اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، این موضوع موجب یادآوری ضرورت توجه بیشتر به مقوله اقتصاد مقاومتی شده است. در هفتهها و ماههای اخیر برای دلایل کاهش قیمت نفت، تأثیر آن بر اقتصاد ایران و آینده اقتصاد مقاومتی، تحلیلهای مختلفی از جانب کارشناسان اقتصادی ارائه شده است. برای بررسی بیشتر این موضوع، با ساسان شاهویسی، کارشناس مسائل اقتصادی گفتوگویی انجام دادهایم که متن آن در ادامه میآید:
ایکنا: همانگونه که اطلاع دارید در چند ماه اخیر قیمت نفت به شدت کاهش پیدا کرده و به زیر 50 دلار رسیده است. عدهای برای این امر دلایل سیاسی و عدهای دلایل اقتصادی قائل هستند. شما چه تحلیلی از دلایل کاهش ناگهانی قیمت نفت دارید؟
به طور کلی اگر بخواهیم قیمت نفت را مورد بررسی قرار دهیم باید به عوامل بنیادین و غیربنیادین بپردازیم. در صنعت نفت برخی عوامل بنیادین وجود دارند که در نهایت عرضه و تقاضای نفت را تحت تأثیر قرار میدهند که یکی به وضعیت تقاضای جهانی برای نفت و دیگری تغییرات در عرضه نفت همانند خارج شدن عراق و لیبی از گردونه و بازگشت به بازار نفت مربوط است. بخشی هم به تغییرات فصلی مربوط میشود. حتما و قطعا وقتیکه وارد زمستان میشویم و همه به دنبال سوخت هستتند یا در تابستان هستیم تغییرات فصلی، اثر خود را در تقاضا خواهد گذاشت. تغییرات در قیمت نفت گاهی به وضعیت آب وهوا مربوط میشود که مصرف سوخت دوچندان میشود کما اینکه یکبار در اروپا چنین اتفاقی افتاد گاهی این تغییرات بنیادین، تغییر درمقدار خوراک پالایشگاهها است که سعی میکنند با استفاده از ظرفیتهای جدید پالایشگاهی بهرهوری خود را افزایش دهند. صرفنظر از این موارد برخی عوامل دیگر همانند تعمیرات یا مشکلات در پالایشگاهها وجود دارد. اکنون حدود 50 پالایشگاه در اروپا وجود دارد که در حال تعمیرات هستند و در اینصورت نرخ مصرف جهانی حدود یک میلیون و چهارصد هزار بشکه کاهش پیدا کرده است.
علاوه بر ای موارد وضعیت نرخ رشد اقتصادی عموما در چند سال گذشته بعد از بحرانهای اروپا و آمریکا دچار تزلزل شد. گاهی این موضوع به ظرفیت مازاد تولید مربوط است که برخی کشورها بیش از سفارش تولید میکنند و مازاد تولید پیدا کردهاند که نهایتا میتواند تغییراتی را در عرضه ایجاد کند و گاهی سطح ذخیرهسازیها مهم است و بسیاری از کشورها خرید کرده و به دلیل بحرانهای منطقهای سعی میکنند به دلیل جلوگیری از بحران انرژی ذخیرهسازی انجام دهند. خود آمریکا گاهی برای ایجاد چالش در بازار از ذخایر راهبردی خود استفاده میکند. برخی از مسائل هم به سیستم حمل و نقل و کشتیرانی مربوط است و گاهی در خلیج فارس به دلیل برخی درگیریها انتقال نفت با مشکل مواجه شده است. در کنار این عوامل برخی عوامل غیربنیادی وجود دارد که بیرون از صنعت نفت خودشان را نشان میدهند. به تناسب شرایط گاهی اقداماتی که برای کسب سود انجام میشود نرخ نفت را در بازارهای بورسی تغییر میدهد و گاهی اتفاقات ژئوپلیتیک همانند اتفاقات اوکراین تغییراتی را برای خود اوکراین و شرق اروپا جای گذاشته است. گاهی جنگ ارزی بین ایالات متحده و چین رخ میدهد و این تغییرات در نرخها تغییرات قیمتی را پدیدار میکند. گاهی دچار برخی اعتصابات یا جنگهای منطقهای میشویم که تغییراتی را در قیمت نفت به وجود میاورد.
ایکنا: به طور اخص این اتفاقی که در چند ماه گذشته رخ داده است چه دلیلی دارد؟
گاهی ما براساس نظریه بازار عمل میکنیم و معتقدیم قیمت کالا در بازار در رقابت کامل است و با توجه به هزینه نهایی آن کالا همیشه باثبات است اما عموما شرایط بازار نفت اینگونه نبوده است و گاهی علاوه بر رشد، دو میلیون بشکه کاهش را شاهد هستیم که دلایل متعددی از جمله کوچک شدن اقتصاد جهانی دارد یا مثلا نفت شیل اثر وضعی خود را در بازار میگذارد. در عین حال مشاهده میکنیم برای سال 2015 همزمان با خروج برخی از کشورها از رکود، یک افزایش یک میلیون و یکصد هزار بشکهای را شاهد هستیم و در عین حال مشاهده میکنیم برخی از کشورها وارد بازار میشوند. امروزه کشور عراق تولید خود را به بیش از سه میلیون و چهارصد هزار بشکه رسانده است و توانسته به عنوان یک عضو قدرتمند اوپک ظاهر شود و در عین حال مشاهده میکنیم لیبی هم در حال بازگشت به بازار است و سودان جنوبی برخی از جنگهای داخلیاش مدیریت شده است و افزایش تولید کشوری همانند تولید عربستان هم در این امر مؤثر است.
ایکنا: سؤال اصلی همین است که افزایش تولید عربستان تا چه اندازه در این کاهش قیمت مؤثر است؛ چراکه خیلی بر افزایش تولید این کشور تأکید میشود؟
گاهی تقاضای جهانی کششی را برای سال 2014 به وجود میآورد اما تقاضای جهانی در شش ماهه دوم سال 2014 کاهش پیدا کرده است. امروزه انقلابی در نفت به وجود آمده است که از آن با عنوان انقلاب نفت شیل یاد میکنند که عربستان با عنوان یک حوزه هدفدار آن را مطرح کرده است و میگوید من سعی میکنم به گونهای در بازار حضور پیدا کنم که شیل 70 دلاری شمال آمریکا از خاصیت اقتصادی ساقط شود. البته آژانس بینالمللی انرژی این را مطرح کرده است که اگر این اتفاق برای 9 ماه متوالی رخ دهد شاید کارکرد اقتصادی نفت شیل را بتوان کاهش داد اما این امر با خودش هزینههایی را برای خود عربستان و بعد برای اوپک و نهایتا برای کشورهای صادر کننده دارد. عربستان ظرفیت بالایی برای مقابله با توسعه نفت کشورهای مختلف دارد اما برخی اتفاقات دیگر رخ داد که از آن با عنوان انگیزههای سیاسی یاد میکنیم و میگوئیم عربستان در یک توافق راهبردی با اروپا در مسیر تحریمهای روسیه قیمت نفت خود را کاهش داد تا نرخ بودجه متوازن روسیه که برای 70 دلار نوشته شده بود را دچار چالش کند. در عین حال نمیتوانیم این امر را نادیده بگیریم که وقتی عربستان پیشبینی میکند که اگر نفت عراق که پیشبینی شده است تا سال 2035 باید به 10 میلیون بشکه برسد و این مقدار تولید از تولید امروز عربستان بیشتر است پس عربستان سعی میکند ولو با پائین آوردن قیمت، سهم خودش را در بازار فرآوردههای صاداراتی حفظ کند کما اینکه لیبی هم از ژوئن تا ژانویه از 200 هزار بشکه نفت صادراتی خود به حدود 900 هزار بشکه ارتقا صادرات داد. همه این موارد وجود دارد اما فراموش نکنیم هنوز با آن چیزی که ما فکر میکنیم به شکل آنی میتواند اثر وضعی داشته باشد فاصله داریم.
ایکنا: چرا اوپک در این قضیه ساکت است و چه کاری از دست اوپک بر میآید؟
اتفاقا یکی از بحثهایی که همیشه مطرح میشود این است که گاهی اوپک بر اساس نظارت بر قیمت و نظارت بر تولید و صادرات، یک مکانیزم نظارتی را پیشنهاد میدهد که بتواند بازارها را حفظ کند اما اصولا این اتفاق در زمانی افتاد که کشورها در نقطه اوج مصرف زمستانی بودند و اگر اوپک میخواست سهم تولیدی خود را افزایش دهد بازارهای جایگزین و غیراوپکی سعی میکردند بخشی از سهم صادراتی دیگر کشورها را به خود اختصاص دهد و در مجموع آمریکا و کانادا حدود 7 میلیون بشکه را توانستند تولید کنند و این، دو میلیون بیش از سال گذشته است. بخش مهمی از این امر به تغییرات سیاسی مربوط است و به نظر میرسد عربستان برای فشار وارد کردن به ایران و روسیه تولید خود را افزایش داده است اما اولا خود عربستان تولیدکننده است و از کاهش قیمت آسیب میبیند و برخی مشکلات دیگر در نظام حاکمیتی عربستان همانند برخی درگیریهای داخلی که امنیت داخلی عربستان را دچار چالش کرده است وجود دارد و صندوق بینالمللی پول هم به عربستان پیشنهاد کرده بود برای جلوگیری از کسری بودجه باید نفت خود را حداقل 89 دلار بفروشد. همه اینها در کنار اینکه آسیب اول را خود عربستان میبیند اما برخی مسائل سیاسی ثانویه همانند ادامه جنگ در سوریه، حمله به نوار غزه، نارآرامیهای دوباره در لیبی و حملههای گروه داعش در عراق که حدود 800 هزار بشکه نفت در روز را دچار چالش کرد، همه اینها در کنار هم اثر گذار است.
ایکنا: حال این مسائل و این کاهش قیمت تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد و چه اثری در اقتصاد ایران بر جای خواهد گذاشت؟
به نظرم وقتی درباره ایران صحبت میکنیم باید پتانسلهای موجود را مورد توجه قرار دهیم و اینکه حداقل هفتاد درصد از صادرات ما از نفت است و ضمن اینکه رانتی در مهندسی اقتصاد ملی ما پدید میآورد و اثر مستقیمی را در بودجه برجای میگذارد و برخی از مالیاتهایی که به عنوان درآمد مستقیم در هزینه دولتها تعریف میشود به شدت متکی به درآمدهای نفتی است. درعین حال تعرفههای گمرکی که برای درآمدهای حاصل از صادرات است هم به این حوزه برمیگردد و گاهی موضوع تولید ناخالص ملی و وابستگی مستقیم و غیرمستقیم شدیدی که ما به نفت داریم پیش میآید و اینگونه است که حدود 20 درصد تولید ناخالص ملی ما را نفت تشکیل میدهد. حال اگر قرار شد آن را تولید نکینم و در مهندسی صادرات نبریم آیا عامل جایگزینی داریم؟ به نظر میرسد تأمین مواد اولیه از این ناحیه صورت میگیرد و وابستگی اقتصاد ملی ما به نفت هنوز هم وجود دارد و هر اتفاقی که در شیل در آمریکا و در اروپا به دلیل تعمیرات پالایشگاه یا اتفاقی که در سودان جنوبی یا در لیبی یا در عراق و روسیه بیفتد نشاندهنده وابستگی شدید اقتصاد ملی ما به نفت است و این موضوع به فرمایش مقام معظم رهبری بر میگردد که فرمودند ما بایستی علاج واقعه را قبل از وقوع کنیم آنها اگر لازم بدانند قیمت نفت را به کمتر از 20 دلار هم میرسانند کما اینکه این سابقه را در برخورد و مقابله با ما نشان دادهاند.
ایکنا: اتفاقا یکی از بندهای سیاستهای اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری ابلاغ کردند مربوط به کاهش وابستگی به نفت است. به نظر شما آیا این موقعیت فراهم شده است که وابستگی کشور به نفت را کاهش دهیم و چگونه میتوان این واقعه را علاج کرد؟
بنده معتقدم در پاسخ به این پرسش که الان باید چکار کرد؟ باید در یک بازمهندسی بین سه تا پنج سال، روند نقشآفرینی درآمد حاصل از صادرات سرمایه بیننسلی را در بودجهریزی کشور کاهش دهیم و درآمد اصلی را روی منابع مالیاتی بگذاریم و قابلیت سیاستهای مالیاتی و پولی کشور را به سمتی ببریم که از محل تغییر نرخ رشد تولید ملی که در درون خود میتواند تولید ثروت کرده، ایجاد اشتغال کند، با تورم مقابله کند، قابلیتهای صادرات راهبردی را برای ما به وجود بیاورد و قابلیت برد برد ما را افرایش دهد و اگر این اتفاقات را دامن بزنیم میتوانیم موفق شویم اما هنوز از سال 90 که اقتصاد مقاومتی مطرح شد و در سال 92 سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد ما هنوز در بند اول آن ماندهایم که در بند اول سیاستهای اجرایی اقتصاد مقاومتی که دولت هم برای خروج از رکود تورمی مطرح کرده است، آمده است که هدفمندی یارانهها، قابلیتمند کردن بهرهوری در تولید و افزایش نرخ تولید ملی مد نظر است اما اگر عمل نکنیم حکایت صحبت رهبری پیش میآید که در مورد بچه پولداری صحبت کردند که از قِبَل پول نفت تنبل شده است و تا زمانیکه این تنبلی بخواهد از یک دولت به دولت دیگر منتقل شود به نظر میرسد با هر تکانه در اقتصاد بینالملل، ما هم بایستی متضرر شویم.