طعم عاشقی
کد خبر: 3967648
تاریخ انتشار : ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۹
از پروا تا پرواز / 15

طعم عاشقی

تجلی عشق و محبتِ ناشی از پاسخ مهربانانه و نوازش‌های خداوند به معرفت و خشوع محبتانه ما در مقابلش، اتصال و عزتی به دنبال می‌آورد که ذلتِ طبیعی عشق را در کام عاشق، ناگوار نمی‌سازد و این ذلت، ما را حقیر و کم‌مایه نمی‌کند.

طعم عاشقی

در دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان آمده است:

بِسمِ ‌ِاللّهِ الرَّحمنِ الرِّحیم

اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِین
خدایا! در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم كن
وَ اشْرَحْ فِيهِ صَدْرِی بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِين
و سینه‌ام را براى انابه، همانند بازگشت خاضعان باز کن
بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِين
به امان‌دادنت اى امان‌ده هراسیدگان

خشوع: مصدر خشوع از ریشه خشع است، به معنای پایین‌ آوردن (نگاه ‌دوختن به زمین؛ خم‌ کردن. به همین دلیل، سروصدای خود را پایین ‌آوردن هم به آن نسبت داده‌ شده است). تفاوت خشوع و خضوع را چنین گفته‌اند که خشوع، فروتنی واقعی و انکسار باطنی فرد در مقابل هیبت و عظمت وجود در مقابل است و ناشی از اعتقاد قلبی فرد خاشع است؛ اما خاضع می‌تواند قلباً به آن اعتقاد نرسیده باشد و فروتنی‌اش ظاهری باشد.

انابه: انابه، مصدر باب افعال از ریشه (ن- و - ب) است. بازگشت چیزی به صورت مکرر را انابه گویند. به زنبور عسل هم، چون پیوسته به کندویش بازمی‌گردد نوب می‌گویند. انابه را بالاترین مرتبه توبه نامیده‌اند. انابه، دست ‌کشیدن از هرچه غیر خداست و بازگشت به سوی او، شمرده‌ شده است. توبه، دست ‌کشیدن از معصیت است. به تعبیر شیخ انصاری، استغفار توجهی است پس از توبه، و انابه توجهی است پس از استغفار؛ لذا انابه را برتر از توبه دانسته‌اند. عرفا و اهل سلوک نیز انابه را در معنای بازگشت‌ از غفلت به ذکر، و از وحشت به انس، و اشتغال به خدمت حق، مراد کرده‌اند.

اخبات: زمین فراخ و پست را خَبت گویند. «و المطمئن من الارض» یعنی زمین آرام و مطمئن. اَخبَتَ یعنی قصد چنین سرزمینی کرد و مخبت یعنی کسی که قصد چنین سرزمینی می‌کند.

امن: بی‌گزند؛ بی‌‎آسیب و دارای آرامش (در امان و آسایش بودن)؛ آرامش خاطر و مصون از خطر و ترس.

در این روز از خداوند اطاعت و فرمان‌برداری اهل خشوع را طلب می‌کنیم؛ طاعتی برآمده از فروتنی واقعی ناشی از درک عظمت او. گاه به دلیل شدت نزدیکی او به ما و مهربانی‌اش، عظمت و جلال و شکوه بی‌کران او را نمی‌بینیم و فراموش می‌کنیم و ادب متناسب با این عظمت، در رفتار و چهره و گفتارمان پیدا نمی‌شود و در صحبت‌های‌مان با او فراموش می‌کنیم که در مقابل کیستیم و چگونه باید باشیم و لذا ادب بندگی به‌جای نمی‌آوریم و همین غفلت، عامل عصیان‌های بعدی ما می‌شود. بنابراین خشوع، از معرفت به بی‌کرانگی و عظمت و هیبت خداوند سرچشمه می‌گیرد و به بندگی می‌انجامد؛ قرارگرفتن در موضع حقیقی و واقعی ارتباط انسان با خدا.

پس ‌از این انتخاب درست جایگاه ایستادن و پایین ‌آوردن حمار مغرور از پشت‌بام غرور! و پایین ‌انداختن نگاه جهل و تفرعن به زمین بندگی و خشوع، می‌توان آماده مرحله بعد شد.

انابه مخبتین، بازگشت مکرر است از هرچه غیر اوست به سوی او؛ همچون آنان که به سوی سرزمینی آرام و مطمئن راه می‌سپارند و از وحشت خویش به انس او می‌گریزند؛ آنان که اشتغال به خدمت او را وظیفه خویش گرفته‌اند و در هر زمان مهم‌ترین وظیفه‌شان را برای خدا در آن لحظه و موقعیت به‌جای می‌آورند. همان تعریف واقعی عبودیت که هدف واقعی انسان برشمرده شده است و با تعریف مرسوم و غیرجامع عبادت در بین ما تفاوت دارد. چه‌بسا مهم‌ترین کار ما برای خدا، در آن لحظه، عبادت نباشد.

آری! اینان به شرح صدر خواهند رسید. مگر نه آن است که ما موقعی به ضیق و تنگی سینه و اضطراب و ناآرامی دچار می‌شویم که کارمان را درست و به‌وقت و به‌جایش انجام نداده باشیم و بنابراین از پیامدهای آن بیمناک ‌شویم؟ آنگاه ‌که ما به وظیفه خود عمل کرده باشیم و همه پیش‌بینی‌ها و... را به عمل آورده باشیم، دیگر جای اضطرابی نیست. ما در هر صورت و با هر نتیجه‌ای، برنده بازی خواهیم بود (إِحْدَی الْحُسْنَیینِ)؛ و این به ما شرح صدر خواهد داد.

همچنین از دیگر سو، تجلی عشق و محبتِ ناشی از پاسخ مهربانانه و نوازش‌های خداوند به معرفت و خشوع محبتانه ما در مقابلش، اتصال و عزتی به دنبال می‌آورد که ذلت طبیعی عشق را در کام عاشق، ناگوار نمی‌کند و این ذلت، ما را حقیر و کم‌مایه نمی‌کند و شأنمان را نابود و مضمحل نمی‎‌کند.

آری! اینها همه امن و آرامش خاطری است که از جانب او می‌رسد و ما بیمناکان را فرا می‌گیرد و به آن سرزمین فراخ و مطمئن رهنمون می‌شود و از خطر و ترس و اضطراب، امن و آرامش‌مان می‌دهد.

نوشته‌ زنده‌یاد داریوش (مصطفی) اسماعیلی

انتهای پیام
captcha