در دعای روز بیست و یکم ماه رمضان آمده است:
بِسمِ ِاللّهِ الرَّحمنِ الرِّحیم
اَللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِیلا
خدایا! در این ماه براى من به سوى خشنودیات دلیلى قرار بده
وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلا
و براى شیطان راهى به سوى من قرار مده
وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَ مَقِیلا
و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده
يَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِین
اى برآورنده حاجاتِ خواهندگان
دلیل: در لغت، به معنای چیزی است که از چیز دیگر خبر میدهد و آن دیگر را نمایان میسازد، خواه لفظ باشد یا غیر لفظ. همچنین به معنای راهنما و مرشد و چیزی آمده است که موجب ارشاد و وسیله استدلال باشد. در اصطلاح، به معنی چیزی است که از علمِ به آن، علم به چیز دیگر لازم آید و عقل به وسیله آن، نسبت به صحت چیزی که مورد شک واقع شده است به تصدیق یقینی برسد؛ بنابراین از جنس علم و آگاهی است و توسط آن، با چیز دیگر آشنا میشویم و از آن شناخت حاصل میکنیم؛ مانند دلالت لفظ بر معنا.
منزل: خانه؛ در مقابلِ سرا. همان Home در مقابل House. جایی که به آن احساس تعلقخاطر داریم و محلی است برای فرود آوردن همه جسم و روح و احساسمان در آن.
مقیلا: استراحتگاه، با کلمه قیلوله (استراحت در نیمروز) از یک خانوادهاند.
امروز، در این بیستویکمین روز از ماه مبارک رمضان و در روز شهادت امیر مؤمنان، علی(ع)، از خداوند میخواهیم که به سوی خشنودی خود، برای ما راهنما و مرشدی قرار دهد و راه شیطان را بر ما ببندد و منزل و محل استراحت ما را در بهشت قرار دهد و او را به نام برآورنده نیازهای خواهندگان میخوانیم.
فراز اول این دعا، دلیل و راهنماییای درخواست میشود که ما را با خشنودی او آشنا کند؛ راهنمایی از جنس علم و آگاهی؛ خواه لفظ باشد یا غیر لفظ؛ چیزی یا کسی که ما را نسبت به مرضات او به تصدیق یقینی برساند؛ دلالتی غیرقابلانکار از رضایت خداوند؛ دلالتی که نشانمان دهد این رضایت جلبشدنی است؛ دلالتی که ... . این دلالت چیست و کجاست؟
آیا از علی(ع)، فرزند ابوطالب و برادر محم (ص)، دلیل بهتری میشناسید؟ از جنس علم و آگاهی نیست؟ که هست؛ که پیامبر(ص) او را چنین معرفی کرده است «اَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا». شأن نزول آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» (بقره/۲۰۷) نیست؟ که به تأیید همه مسلمانان، هست؛ و همه ما مسلمانان و مسلمانزادگان! «شب فراش» را که او در بستر پیامبر خوابید به یاد میآوریم و بر آن گواهی میدهیم. آیا تصور که نه، همان شنیدن نامش، اشک تصدیق از چشمان خیسشده عقلِ هر کس که وصفش را میشنود سرازیر نمیکند؟ و در طول تاریخ نکرده است؟ که کرده است و میکند. آیا او در غیر مقام ثبوت است در دلها و جانهای پاک همه ما انسانها در همه دورهها و در هر جایی که یادش شده است؟ و گذاشتهاند که یادش بشود؟ که هست، که هست ...
آری! به دنبال دلیل برای مرضات خداوند بودیم و در معنای لغات و اصطلاحات در پی آن میگشتیم؛ اینک این دلیل! روشن و آشکار در مقابل ما ایستاده است! قرنهاست که دلیل راه ماست. قرنهاست که منتظرمان ایستاده است و امروز آشکارتر از هر روز دیگری است! روزی که از بین ما میرود و ما را با خودمان تنها میگذارد؛ مایی که قدرش را ندانستیم و از دست ما، سر در چاه کرد و هنوز از دست ما سرش در چاه خجالت است ...
آری! مرضاتی که به دنبال دلیل برایش بودیم پیدا شد. دارد در کوچههای مدینه میگردد؛ ولی نه! صبر کنید، رویش را پوشانده! از چه کسی؟ از چه کسانی؟ نکند از ما؟!
آری! به تأیید خود خداوند، این علی(ع)، همان دلیل خشنودی او (خداوند) است؛ و این آیه در شأن هم اوست و او، بهترین دلیل جلبشدن این خشنودی است برای یک انسان.
امروز در روز علی(ع)، این دلیل را از خداوند طلب میکنیم و راهبری او را میخواهیم. و مگر بستن راه شیطان جز از نتایج این دلالت یقینی است؟ او دلیل ماست و حجت مسلمانیمان و برهان پیروی و تشیعمان و راهنمای انسانبودنمان.
او در مقام ثبوت است و دلیل است و ما در مقام استدلال و اثبات. او دلیلِ رضایتِ خداست و ما به او استدلال میکنیم!
سپس از خداوند میخواهیم که منزل و استراحتگاه ما را در بهشت قرار دهد (و نه در این دنیا) که اینجا محل استراحت و قیلولهرفتن و ماندن نیست. محل تلاش و کار است. جایی نیست که احساسمان را به آن گره بزنیم و خانه خود بپنداریم. به همان «دلیلی» که ذکرش رفت! و امروز را، روز رفتنش را، روز رستگارشدن نامید.
و در پایان، او را برآورنده حوائج طالبین میخوانیم و با این سخن، روشن میکنیم که منظور از حاجتهای واقعی چه باید باشد. حاجتهایی از جنسِ آن دلیلِ راه که نامش بلند باد و هدایتهایی که به دنبال اوست و نیازهایی از نوع بستن راه شیطان که با آراستن دنیا، آن را برای ما منزل و استراحتگاه مینمایاند و از رضایت حق بازمان میدارد؛ نیازهای واقعی ما و نه آنچه به تبلیغ و غفلت و اغفال، نیاز میشماریمشان.
به قلم زندهیاد داریوش (مصطفی) اسماعیلی
انتهای پیام