به گزارش ایکنا از اصفهان، سیدمحمد عمادی حائری، عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی در نشست نقد و بررسی ترجمه قرآن کریم به قلم محمدعلی کوشا، ضمن تبریک به این مترجم برای افتخار ترجمان قرآن کریم، به ارائه پیشینهای موجز از تاریخ ترجمه قرآن به زبان فارسی پرداخت و اظهار کرد: نخستین ترجمه صورت گرفته از کتاب وحی، ترجمه آیات قرآن ذیل کتاب موسوم به ترجمه تفسیر طبری است. این کتاب، ترجمه تفسیر محمد بن جریر طبری نیست و این موضوع، بحث مستقلی میطلبد.
وی شیوه ترجمه نخستین مترجمان نیمه قرن چهارم هجری را بهصورت استعمال منحصرا یک واژه فارسی در برابر واژهای عربی دانست و افزود: پس از گذشت یک قرن، مترجمانی همچون اسفراینی این شیوه ترجمه را گویا ندانسته و به شیوه ترجمه تفسیری روی آوردند. این نسل از مترجمان، عبارات افزوده خود را با دو شیوه به متن ترجمه اضافه میکردند؛ گروهی عباراتی را به نص مستقیم ترجمه اضافه میکردند، اما آن عبارات را با قلمی ریزتر یا با رنگی متفاوت از متن اصلی مینوشتند.
این پژوهشگر حوزه دین ادامه داد: اما گروه دوم، بدون درج هیچ علامتی، ترجمه تفسیری خود را ارائه میدادند. مثلا در ترجمههای آن زمان، واژه «ناصحون» در سوره یوسف به نیکخواهان ترجمه شده که مطابقت لفظی ندارد و کاملا تفسیر مترجم است. همچنین واژه «المحسنین» به دانایان و کلمه «الظالمین» در آیه ۷۶ سوره یوسف، به دزدان ترجمه شده است. مثالی دیگر از شیوه ترجمه این گروه، ترجمه عبارت «حتی اذا أنتم جاهلون» در ترجمه میبدی و قرآن ری به عبارت «چون شما برنا بودید» است که در آن، انگاره همراهی جوانی با جاهلی به چشم میخورد. گویی مترجم به بهانه جوانی برادران یوسف، در پی رفع اتهام از آنها بوده است.
وی در ادامه پیشینه تاریخ ترجمه در قرون ششم و هفتم را بررسی کرد و گفت: از قرن ششم هجری، ورود سیل واژگان عربی به زبان فارسی آغاز شد. لذا، برخی مترجمان در استفاده از واژه معادل فارسی احتیاط و همان واژه عربی را در ترجمه خود درج میکردند. مثلا در ترجمه آیه ۹۵ سوره یوسف، واژه «ضلال» را در ترجمه این کلمه منظور داشتند تا واژه و صفت «گمراه» از زبان فرزندان یعقوب برای وی استعمال نشود. واژگانی همچون عرش، ملکوت و شهید نیز نمونههایی از این دست هستند که در ترجمه محمدعلی کوشا هم اغلب با همین واژگان ترجمه شدهاند، در حالی که این سه واژه از مفاهیم استعارهای قرآن محسوب میشود که باید این مهم در ترجمه آنها لحاظ شود. منظور از استعارههای قرآنی، استعاره مفهومی بیان شده در نظریه جانسون است و با استعارههای ادبیاتی یکسان نیست.
این مصحح متون کهن در ادامه بررسی تطور تاریخی ترجمه قرآن، شیوه ترجمههای دوران معاصر را طیفی از شیوههای گوناگون ترجمه دانست و اضافه کرد: اگر یک سمت این طیف را ترجمه مرحوم الهی قمشهای قرار دهیم، طرف دیگر این طیف، ترجمه مرحوم محمدکاظم معزی است. مرحوم معزی کاملا به متن قرآن وفادار بود و در مواضعی که قصد ارائه تفسیر خود از واژه را داشت، الزاما از کمانک استفاده کرده است. ایشان در عین متنگرایی، از ترجمههای کهن نیز بهره میگرفت.
وی ادامه داد: شیوه ترجمه کوشا، ترجمه تفسیری است. او در استفاده از این شیوه حتی از مرحوم استاد فولادوند نیز پیشی گرفته است. با وجودی که کوشش و الزامی ارجمند از سوی این مترجم در استفاده از قلاب(کروشه) و پرانتز(کمانک) صورت گرفته، اما در بعضی مواضع در کاربرد این دو علامت خلط شده است، چراکه کاربرد کروشه یا قلاب برای انتقال مفاهیمی است که در لفظ نیست، ولی در ضمن لفظ در تقدیر است، ولی کاربرد پرانتز یا کمانک، تفسیری از متن است که مترجم اضافه میکند. مثلا در ترجمه آیه ۱۸۷ سوره اعراف، واژه پرهیبت که به واژه سنگین افزوده شده، باید در کمانک قرار میگرفت، در حالی که در قلاب نوشته شده است.
عمادی حائری در بخشی دیگر از سخنان خود به بیان الزامات ترجمه متون کهن پرداخت و گفت: در ترجمه قرآن کریم، همانند ترجمه هر متن کهن دیگری، مترجم باید فخامت و قدمت متن را به خواننده انتقال دهد و طنین قدمت 1400 ساله در نثر فارسی مترجم احساس شود، اما در ترجمه مذکور گاهی استعمال واژه عربی در ترجمه واژههای قرآن، مانع از تحقق این امر شده است. مثلا در آیه ۷۱ سوره انعام، واژه هدایت برای ترجمه هدا و در آیه ۲۰ سوره مزمل، واژه خیر برای ترجمه خیر معادل قرار گرفته که تداعیکننده نثر کهن فارسی نیست. همچنین در آیه ۵۷ سوره احزاب، عبارت «مرتکب شده باشم» بیان شده است که عبارتی روزنامهای و امروزی است.
وی قاعده دیگر در ترجمه متون کهن را استفاده نکردن از مترادفها در جایگاههای گوناگون دانست و تصریح کرد: وقتی از واژهای فارسی در برابر واژهای عربی استفاده میشود، باید در کل متن، همین ترجمه استعمال و از بهکار بردن مترادفهای آن خودداری شود. بهکارگیری دو واژه مترادف «رحمت و گشایش» در ترجمه واژه «رحمة» در آیه ۲۸ سوره اسرا، واژگان مترادف «آفرید و پراکند» در ترجمه واژه «ذرأکم» در آیه ۷۹ سوره مؤمنون و واژگان «تدبیر و ترفند» برای ترجمه لغت «کید» در آیه ۱۸۳ سوره اعراف، مثالهایی از این دست بهشمار میرود.
عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی الزام دیگر در ترجمه متون کهن از جمله قرآن کریم را لحاظ کردن مفاهیم استعارهای در ترجمه برشمرد و گفت: واژگانی همچون شهید و عرش نمونهای از این نوع هستند. در حالی که شهید در لفظ به معنای گواه است، در معنا مفهوم دلآگاهی را منتقل میکند و به همین دلیل است که شهید در آیات قرآن همردیف صدیقین و انبیا قرار میگیرد، اما در ترجمه مورد نظر، مترجم ذیل این واژه در آیه ۶۹ سوره نساء، عبارت گواهان برحق و ذیل آیه ۵۴ سوره حدید، عبارت گواهان نزد پروردگار را درج کرده است. از طرف دیگر، در حالی که این عبارات، ترجمهای تفسیری محسوب میشود، اما در کمانک یا قلاب ارائه نشده است. لغت عرش نیز در حالی که استعارهای از پادشاهی و قدرت خداوند است، در موارد متعددی در این ترجمه به همان واژه عرش برگردانده شده است؛ در صورتی که استفاده از استعاره، هم صمیمیت بیشتر بین خواننده و کلام خدا برقرار میکند و هم سبب حفظ امانت در ترجمه میشود.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام