در روزگاری که ذهنها از هیاهوی بیوقفه اطلاعات پراکنده آکنده شده است، بازگشت به متون ریشهدار و نجاتبخش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و چه متنی گرانسنگتر از نهجالبلاغه که از سرچشمه حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرنهاست که دلها و جانها را سیراب میکند؟ با تأکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث، در قالب سلسلهگفتوگوهای «جرعهای از کوثر نهجالبلاغه» به چیستی تقوا و جایگاه آن در اخلاق فردی و اجتماعی، تقوا بهمثابه زاد و توشه آخرت و سپر بلا در دنیا و تأکید امام علی(ع) بر رعایت تقوا در خطبهها، حکمتها و وصیتها میپردازد. آنچه در ادامه میخوانیم، شماره بیستوچهارم این گفتوگوهاست که ما را از ظاهر واژگان عبور میدهد و به جان کلمات میبرد.
موضوع تقوا در نهجالبلاغه امامالمتقین، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) علاوه بر خطبه معروف همّام، در خطبههای دیگر و حکمتها و نامههای مندرج در این کتاب مستطاب نیز آمده است که برای تکمیل مباحثمان به آنها نیز اشاره میکنیم و به ابعاد دیگری از این موضوع مهم، حیاتی و سرنوشتساز از لسان سلطان البلغاء و الفصحاء، امیرالمؤمنین امام علی(ع) میپردازیم. بهمنظور اختصار و رعایت چارچوب مباحثمان، از ورود به منابع دیگر و استناد به دیگر مستندات پرهیز و فقط از گوهرهای شاهوار اقیانوس نهجالبلاغه استفاده میکنیم.
بیشتر بخوانید:
درباره چیستی تقوا، امام علی(ع) از زوایای مختلف، بیاناتی دارد که همگی قابل تأمل است. ما در اینجا به بخشی از آنها اشاره میکنیم. در حکمت ۴۱۰ میفرماید: «التُّقی رئیس الاخلاق؛ تقوا رئیس و سرکرده اخلاق است.» اخلاق، جمع خُلق و از ملکات و صفات نفسانی، اعم از فطری و اکتسابی است که تقوای الهی در رأس همه فضائل و ارزشهای اخلاقی و تربیتی، ریاست، هدایت و فرماندهی میکند. تقوای الهی حاکم بر مجموعه گفتار، کردار و رفتار فردی و اجتماعی انسان است و او را به سعادت ابدی و بهشت جاویدان میرساند.
امام(ع) در حکمت ۳۷۱، تقوا را گرامیترین عزتها میخواند: «...ولا عزّ أعزّ من التقوی»؛ در خطبه ۱۵۷، تقوا را دژ مستحکم و نفوذناپذیر مینامد: «إنّ التقوی دار حصن عزیز» و در خطبه ۱۹۰ میفرماید: «فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّ لَهَا حَبْلًا وَثِيقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ؛ پس به تقوا چنگ زنید که طنابی با دستگیرهای محکم و قلهای بلند با پناهگاهی ایمن است.» ایشان در حکمت ۹۵ میفرماید: «لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟ هیچ کاری با تقوای اندک نیست و چگونه اندک باشد آنچه پذیرفته شده است؟»
همچنین در خطبه ۱۹۱، با بیانی منحصر بهفرد و عمیق، تقوا را حقی دوطرفه بین خداوند و انسان میداند و میفرماید: «عِبَادَ اللَّهِ، أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّهَا حَقُّ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ الْمُوجِبَةُ عَلَى اللَّهِ حَقَّكُمْ، وَ أَنْ تَسْتَعِينُوا عَلَيْهَا بِاللَّهِ وَ تَسْتَعِينُوا بِهَا عَلَى اللَّهِ؛ ای بندگان خدا، شما را به پرهیزکاری سفارش میکنم که تقوا حق خداوند بر شماست و نیز موجب حق شما بر خداوند است. از خداوند برای تقوا یاری بخواهید و برای انجام دستوراتش از تقوا یاری بجویید.»
حضرت در ادامه، تعریف خود را کاملتر میکند: «فَإِنَّ التَّقْوَى فِي الْيَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ، وَ فِي غَدٍ الطَّرِيقُ إِلَى الْجَنَّةِ؛ بهدرستی که تقوا برای امروزتان سپر بلاست و برای فردایتان راه رسیدن به بهشت است؛ مَسْلَكُهَا وَاضِحٌ وَ سَالِكُهَا رَابِحٌ وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ...؛ راه تقوا روشن است، رهرو تقوا بهرهمند است و امانتدار تقوا خدایی است که آن را حفظ میکند.»
حضرت در خطبه ۱۶ میفرماید: «إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ؛ همانا تقوا چونان مرکبهای فرمانبرداری است که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت جاویدان میکند.» همچنین در خطبه ۱۷۳ میفرماید: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ؛ ای بندگان خدا، شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا سفارش میکنم؛ زیرا تقوای الهی بهترین سفارش بندگان خدا و بهترین پایاننامه کار در پیشگاه خداوند است.»
ایشان در خطبه ۱۱۴ چنین میفرماید: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّتِي هِيَ الزَّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ، زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ؛ ای بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش میکنم که تقوا زاد و توشه و پشتیبان سفر آخرت است؛ توشهای که رساننده به هدف و پناهگاهی رهاننده از خطرات و سختیهاست.»
امام(ع) همچنین در خطبه ۶۴ همگان را به توجه به آخرت در پرتو تقوا سفارش میفرماید: «فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ وَ اِبْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَكُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْكُمْ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ وَ اِسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا أَنَّ اَلدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى وَ مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ اَلْجَنَّةِ أَوِ اَلنَّارِ إِلاَّ اَلْمَوْتُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ...؛ ای بندگان خدا، تقوا پیشه کنید و با اعمال نیکو به استقبال اجل بروید، با چیزهای فانیشدنی دنیا، آنچه جاویدان میماند، خریداری کنید. از دنیا کوچ کنید که برای کوچدادنتان تلاش میکنند. آماده مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است. همچون مردمانی باشید که بر آنها بانگ زدند و بیدار شدند و دانستند که دنیا خانه جاویدان نیست و آن را با آخرت مبادله کردند. خدای سبحان شما را بیهوده نیافریده و به حال خود وانگذاشته است. میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز رسیدن مرگ نیست.»
بیان دیگر حضرت در خطبه ۱۳۲ اینچنین تجلی کرده است: «فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَى قَلْبَهُ، بَرَّزَ مَهَلُهُ وَ فَازَ عَمَلُهُ؛ فَاهْتَبِلُوا هَبَلَهَا وَ اعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا؛ فَإِنَّ الدُّنْيَا لَمْ تُخْلَقْ لَكُمْ دَارَ مُقَامٍ، بَلْ خُلِقَتْ لَكُمْ مَجَازاً، لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الْأَعْمَالَ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، فَكُونُوا مِنْهَا عَلَى أَوْفَازٍ وَ قَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّيَال؛ کسی که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نیکوی او آشکار و در کارش پیروز شود. پس در به دست آوردن بهرههای تقوا، فرصتها را غنیمت شمارید و برای رسیدن به بهشت جاویدان، رفتاری متناسب با آن انجام دهید؛ زیرا دنیا برای زندگی همیشگی شما آفریده نشده، گذرگاهی است تا در آن زادوتوشه آخرت بردارید. پس با شتاب، آماده کوچکردن باشید و مرکبهای راهوار را برای حرکت مهیا کنید.»
در حکمت ۲۰۳ آمده است: «وَ قَالَ (علیه السلام): أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ؛ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ؛ و درود خدا بر او باد، فرمود: ای مردم، از خدایی بترسید که اگر سخنی بگویید، میشنود و اگر کاری را پنهان دارید، میداند و برای مرگی آماده شوید که اگر از آن فرار کنید، شما را مییابد و اگر بر جای خود بمانید، گریبان شما را میگیرد و اگر فراموشش کنید، او شما را از یاد نمیبرد و به یاد میآورد.»
حضرت در حکمت ۳۷۰ خطاب به مردم چنین میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ، فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ، وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ؛ وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ، بِخَلَفٍ مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ؛ وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ، كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ؛ ای مردم، از خدا بترسید. هیچکس بیهوده آفریده نشد تا به بازی بپردازد و او را به حال خود وانگذاشتهاند تا خود را سرگرم کارهای بیارزش کند و دنیایی که در دیدهها زیباست، جایگزین آخرتی نشود که آن را زشت میانگارند و مغروری که در دنیا به بالاترین مقام رسیده، چون کسی نیست که در آخرت به کمترین نصیبی رسیده است.»
امام(ع) در نامه ۴۷ در وصیت به حسنین(ع) پس از ضربتخوردن فرمود: «أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا، وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا، وَ قُولَا بِالْحَقِّ، وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ، وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً. أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ، وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ...؛ شما را به تقوای الهی سفارش میکنم، به دنیاپرستی روی نیاورید، گرچه دنیا به سراغ شما بیاید و بر آنچه از دنیا از دست میدهید، اندوهناک نباشید، حق را بگویید و برای پاداش الهی (آخرت) کار کنید و دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید. شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت به آنها میرسد، به تقوای الهی و نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش میکنم.»
همانگونه که ملاحظه میکنید، امام(ع) در جای جای نهجالبلاغه در بیان و قلم، موضوع مهم و اساسی تقوا را با تعابیر گوناگون و از زوایای متعدد، با نگاه دنیوی و اخروی و البته با تأکید بر نگاه اخروی بهدلیل جاودانهبودن عالم آخرت مورد توجه قرار داده و در قالب توصیه و خیرخواهی برای بندگان خدا و در راستای انجام وظیفه امامت که هدایت است، به امتشان هدیه میکند.
بله. در خطبه ۱۹۵، تقوا عامل کنترل و مایه استواری معرفی میشود: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَ الْقِوَامُ، فَتَمَسَّكُوا بِوَثَائِقِهَا وَ اعْتَصِمُوا بِحَقَائِقِهَا، تَؤُلْ بِكُمْ إِلَى أَكْنَانِ الدَّعَةِ وَ أَوْطَانِ السَّعَةِ وَ مَعَاقِلِ الْحِرْزِ وَ مَنَازِلِ الْعِزِّ...؛ ای بندگان خدا، شما را به پرهیزکاری سفارش میکنم که عامل کنترل و مایه استواری شماست؛ پس به رشتههای تقوا چنگ زنید و به حقیقتهای آن پناه آورید تا شما را به سرمنزل آرامش و جایگاههای وسیع و پناهگاههای محکم و منزلگاههای عزت برساند.»
حضرت در خطبه ۱۹۸، موضوع رعایت تقوا را به خلقت، آفرینش انسان و بازگشت به سوی او ربط میدهد و عرصه جدیدی برای تدبر باز میکند، گویی در حال تفسیر آیه استرجاع است (... انا لله و انا الیه راجعون. بقره/ ۱۵۶): «فَإِنِّي أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ابْتَدَأَ خَلْقَكُمْ وَ إِلَيْهِ يَكُونُ مَعَادُكُمْ وَ بِهِ نَجَاحُ طَلِبَتِكُمْ وَ إِلَيْهِ مُنْتَهَى رَغْبَتِكُمْ...؛ همانا من شما را توصیه میکنم به پروای از خداوند، همان خداوندی که آفرینش شما را آغاز کرد و شما به سوی او بازمیگردید، خدایی که خواستههای شما را برمیآورد و بازگشت به سوی او نهایت آرزوی شماست.»
و در نامه ۵۵ خطاب به معاویه میفرماید: «فَاتَّقِ اللَّهَ فِي نَفْسِكَ وَ نَازِعِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ وَ اصْرِفْ إِلَى الْآخِرَةِ وَجْهَكَ فَهِيَ طَرِيقُنَا وَ طَرِيقُكَ...؛ معاویه! از خدا بترس و با شیطانی که مهار تو را میکشد، مبارزه کن و به سوی آخرت که راه من و توست، بازگرد.»
و در نامه ۵۶ به فرمانده سپاهش، شریح بن هانی، رعایت تقوا را در همه زمانها امر میکند و مینویسد: «اتَّقِ اللَّهَ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ، وَ خَفْ عَلَى نَفْسِكَ الدُّنْيَا الْغَرُورَ...؛ در هر صبح و شام از خدا بترس و از فریبکاری دنیا بر نفس خویش بیمناک باش.»
یکی از اخلاقیترین خطبههای نهجالبلاغه، خطبه ۲۳۰ است که با موضوع تقوا اینگونه آغاز میشود: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِيرَةُ مَعَادٍ، وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ؛ بِهَا يَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ يَنْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ...؛ همانا ترس از خدا کلید هر در بسته و ذخیره رستاخیز و عامل آزادگی از هرگونه بردگی و نجات از هرگونه هلاکت است؛ در پرتو پرهیزکاری، تلاشگران، پیروز و پرواکنندگان از گناه، رستگارند و به هر آرزویی میتوان رسید.»
و سرانجام امام(ع) در جملهای کوتاه، همه معانی را در حکمت ۱۱۳ چنین جمعبندی میکند: «لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى؛ هیچ کرامت و بزرگواری و ارجمندی همانند تقوا نیست و نمیتواند باشد.»
در این شماره از گفتوگو، از ۱۱ خطبه، ۳ نامه و ۶ حکمت نهجالبلاغه استفاده کردیم. در شماره بعدی از سایر مواضع نهجالبلاغه برای تکمیل و غنای بحثمان استفاده خواهیم کرد.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام