در روزگاری که ذهنها از هیاهوی بیوقفه اطلاعات پراکنده آکنده شده است، رجوع به متون ریشهدار و نجاتبخش بیش از همیشه ضروری به نظر میرسد و چه متنی گرانسنگتر از نهجالبلاغه که از سرچشمه حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرنهاست که دلها و جانها را سیراب میکند؟ با تأکید دوباره رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، خبرنگار ایکنا از اصفهان به سراغ علیاکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث رفته است تا در بخش دوازدهم سلسله گفتوگوهای «جرعهای از کوثر نهجالبلاغه»، به موضوع حزن، صبر و دنیا از منظر قرآن و معارف اهل بیت(ع) بپردازد. در ادامه، شماره دوازدهم گفتوگویی را میخوانیم که ما را از ظاهر واژگان عبور میدهد و به جان کلمات میبرد.
در خطبه همام این فراز را میخوانیم: «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ؛ دلهایشان محزون است» حزن را اینگونه تعریف کردهاند: کیفیتی در نفس انسان که باعث میشود روح حرکتی بهسوی درون پیدا کند. حزن صفتی پسندیده نیز بهشمار میرود. امام صادق(ع) حزن را چنین تعریف فرموده است: «الحزنُ من شعار العارفین لکثرة واردات الغیب على سرائرهم؛ حزن از نشانههای شناخت عارفان است، بهدلیل واردات غیبی فراوانی که به باطن آنان راه پیدا میکند» به عبارت دیگر، انسان متقی حقایقی را بهگونهای الهامی درک میکند و این الهامات وارد روح او میشود. بازتاب این ورود، حزن است؛ از اینرو گفتهاند که اهل تقوا محزوناند.
بیشتر بخوانید:
«وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ؛ و مردم از شر آنها در اماناند.» کسی که تقوای الهی دارد و مردمآزار نیست، مردم نسبت به او احساس امنیت میکنند. شرح این عبارت چنین آمده که ریشه مردمآزاری به دنیادوستی برمیگردد. این نکته به ما میرساند که امنیت اجتماعی در پی کار فرهنگی و به عبارتی، در پی کار فرهنگی دینی پدید میآید؛ کار فرهنگی دینیای که نتیجهاش یا تقوازا یا تقواساز باشد. اگر مسئولان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور ما به این حقیقت برسند، حرکتهای سازندهای برای آینده آغاز خواهد شد و خرابیهای گذشته نیز جبران میشود.
اینگونه نیست که در جامعه اسلامی بتوان هر بودجهای را صرف هر کاری کرد و نام آن را کار فرهنگی گذاشت. بیتالمال مسلمانان باید در کار فرهنگیای هزینه شود که یا به قرآن یا به اهل بیت(ع) بازگردد. ما فرهنگی جز این دو نداریم و هرکس غیر از این ادعا کند، از دین سخن نگفته است؛ هرچند نام آن را فناوری، پیشرفت، مسائل روز و... بگذارد.
«وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ؛ و تنهایشان لاغر است» فرق جسد با جسم آن است که جسد فقط برای انسان بهکار میرود؛ اما اجسام برای همه اشیا. فرمودهاند: لاغری تنهای انسانهای متقی به سبب روزه، عبادت زیاد و قناعت است.
«وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ؛ و نیازهایشان سبک (کم) است» یعنی درخواست زیادی از مطامع دنیوی ندارند و آن را در حد رفع حاجت میخواهند. اصطلاحاً «خفیفالمئونه» یا سبکبار و کمهزینهاند و در عوض «کثیرالمعونه»، یعنی خدوم، پرکار و بسیار کمککار دیگران هستند که به فرمایش پیامبر(ص)، این دو از صفات مؤمنان است و امیرالمؤمنین(ع) آن را از صفات پسندیده یار صدیق خود، یعنی «صعصعة بن صوحان» معرفی میفرماید.
«وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ؛ و جانهایشان عفیف است» عفیف یعنی باعفت و عفت تصویر دیگری از تقواست؛ اما با این تعریف که عفت حالتی در روح انسان است که از هجوم شهوات جلوگیری میکند؛ به عبارتی حالتی تدافعی دارد و اصل و ریشه آن نیز به قناعت بازمیگردد. قناعت فقط به خرج مادی نیست، بلکه همه جنبههای نفسانی و شهوانی را شامل میشود.
«صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً؛ چند روز کوتاه صبر کردند تا آسایش درازمدت را به دست آورند» مقام صبر و صابران همانند مقام شکر و شاکران و مقام رضا و راضیان است. معنی عامیانه صبر که عبارت است از «سوختن و ساختن»، نادرست محسوب میشود. مفهوم صبر بسیار بالاتر از این است. اگر واژه صبر را در قرآن پیگیری و تحقیق کنیم، به مطالب فراوانی دست خواهیم یافت.
صبر یعنی خودنگهداری و استقامت، خود را نباختن و بیتابنشدن؛ شجاعتداشتن در میدان جهاد، راز نگهداری و سر نگهداشتن که علمای اخلاق به این حالت «کتمان» میگویند؛ شکایتنکردن از مشکلات، بلایا و شداید؛ مقاومت در برابر گناه و لذت نامشروع که نمونه بارز و نمادین آن در قرآن، ماجرای حضرت یوسف(ع) است.
چنین صبری اجر بزرگی در پی دارد؛ به عبارتی «صبر جمیل»، «اجر جزیل» در پی دارد. صبر و ظفر، دوستان قدیماند. در اثر صبر، نوبت ظفر آید. خداوند در آیه ۱۰ سوره زمر میفرماید: «... إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛ فقط شکیبایان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد»؛ «إنّما» ادات حصر است. مفسران میگویند: «يُوَفَّى» اشاره به اجر کامل دارد.
پیامبر اکرم(ص) نیز در حدیثی صبر را چنین تعریف فرموده است: «الصَّبْرُ ثَلاثَةٌ؛ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَة، وَ صَبْرٌ عَلَی الطّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ المَعْصِیَة؛ صبر سه گونه است: صبر هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر در برابر گناه... کسی که در برابر مصیبت صبر کند، نزد خدا ۳۰۰ درجه دارد که هر درجه، فاصلهای از زمین تا آسمان است. صبر بر طاعت، ممتازتر از نوع اول است و صاحب آن ۶۰۰ درجه نزد خدا دارد که فاصله هر درجه از زمین تا عرش است؛ اما صبر در برابر گناه، سختتر از دو نوع دیگر است؛ از اینرو، چنین صبری ۹۰۰ درجه دارد و فاصله هر درجه، از دورترین نقطه زمین تا پایان عرش الهی است.»
«تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ؛ تجارتی پرسود که پروردگارشان آن را برایشان فراهم کرده است» سرمایهگذاری در این تجارت، همان صبر و تحمل سختیها در چند روز کوتاه دنیا و سودش بهشت است. این سرمایهگذاری با آن سود قابل مقایسه نیست؛ از اینرو میفرماید که این تجارت پرسود و پاداشش برابر است با رضوان الهی، لقای پروردگار و جاودانگی در بهشت. این سود را نیز خود حضرت رب، میسر میکند و از عنایات ربانی و امدادهای الهی است. خداوند در آیه ۱۱۱ سوره توبه میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ... وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛ یقیناً خدا از مؤمنان جانها و اموالشان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد، خریده و این است کامیابی بزرگ.»
«أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا، وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا؛ دنیا آنها را میخواست (که بفریبد)، اما آنها دنیا را نخواستند؛ دنیا خواست آنها را اسیر خود کند، اما آنها با فداکردن جانهایشان، خود را آزاد کردند.»
درباره دنیا در نهجالبلاغه سخنان فراوانی آمده و علمای علوم اسلامی نیز بسیار بحث کردهاند و معتقدند هیچ منبع و مرجعی به رسایی نهجالبلاغه، دنیا را در تمام ابعادش به ما معرفی نکرده است. دنیا از نظر آفرینش، امر مذمومی نیست. آنچه در جهانبینی اسلامی نسبت به دنیا مذموم محسوب میشود، وابستگی به آن و قراردادن دنیا بهمثابه هدف است، در حالی که دنیا و وسایلش برای آن است که ما را به توحید محض برساند.
اشتباه آنجاست که جای هدف و وسیله را عوض میکنیم. دنیا با تمام تجملات، ثروت، قدرت و... وسیله است. اگر با این نگاه به دنیا بنگریم، چیز بدی نیست؛ اما اگر به هدف تبدیل شد، سقوط میکنیم. در حکمت ۱۳۱ نهجالبلاغه، هنگامی که یکی از افراد دنیا را مذمت میکرد، امیرالمؤمنین(ع) او را از اینگونه مذمتکردن نهی کرد.
ترجمه این حکمت را شیخ عطار در مصیبتنامه به زیبایی به نظم درآورده است: «آن یکی در پیش شیر دادگر، ذَمّ دنیا کرد بسیاری مگر/ حیدرش گفتا: که دنیا نیست بد، بد تویی زیرا که دوری از خرد/ هست دنیا بر مثال کشتزار، هم شب و هم روز باید کشت و کار/ زانکه عز و دولت دین سر به سر، جمله از دنیا توان برد، ای پسر/ تخم امروزینه، فردا بر دهد، ور نکاری، ای دریغا، بر دهد/ گر ز دنیا دین نخواهی برد تو، زندگی نادیده خواهی مُرد تو/ دائماً در غصه خواهی ماند باز، کار سخت، مَرد سست، ره دراز/ پس نکوتر جای تو دنیای توست، زانکه دنیا توشه عقبای توست/ تو به دنیا در مشو مشغول خویش، لیک در وی کار عقبا گیر پیش/ چون چنین کردی، تو را دنیا نکوست، پس برای این، تو دنیا دار دوست/ هیچ بیکاری نبیند روی او، کار کن تا ره دهندت سوی او.»
بنابراین دیدگاه صوفیانه نسبت به دنیا، از لحاظ جهانبینی ناب اسلامی، محکوم است. انسان باید در تمام صحنههای سیاسی، اجتماعی، جهاد و مبارزه حضور داشته باشد، تقوای الهی پیشه و از دنیا بهمثابه وسیلهای برای بهرهبرداری بهینه در مسیر آخرت استفاده کند. جمله معروفی از پیامبر اکرم(ص) هست که میفرماید: «الدنیا مزرعة الآخره؛ دنیا کشتزار آخرت است.» دنیا مدرسه انسان است، محل تربیت و تکامل اوست و درواقع خود انسانها هستند که دنیایشان را خوب یا بد میسازند. مجدداً مخاطبان محترم را به ضیافت حکمت ۱۳۱ نهجالبلاغه دعوت میکنیم.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام