کد خبر: 4299985
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۲
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

اربعین؛ زیارتی از جنس جهاد

یک پژوهشگر قرآنی با تأکید بر اینکه اربعین حسینی، زیارتی از جنس جهاد و اعلان جنگ با ظلم است، نه صرفاً بوسه بر ضریح گفت: عدد اربعین در قرآن و روایات، فقط یک عدد نیست، نشانه‌ای از بلوغ، میعاد و وفای به عهد است.

پیاده‌روی اربعین۴٠، عددی ساده در حساب و کتاب روزمره نیست؛ در جهان قرآن و روایات، پنجره‌ای‌ست به سوی بلوغ، صبر، پیمان و جاودانگی. گاهی ۴٠ سال، آغاز شکوفایی عقل و معرفت است؛ گاهی ۴٠ شب، میقات عاشقی و خلوت با خدا و گاهی ۴٠ روز، سرآغاز حماسه‌ای که دل‌ها را تا قیامت به تپش درمی‌آورد. در روزگار ما، «چهل» با نامی پیوند خورده که خونش چراغ هدایت و عشقش سرمایه بی‌پایان بشریت است؛ حسین بن علی(ع). اربعین او نه فقط یادآور تاریخی خونین، که میعادگاهی برای میلیون‌ها عاشق از سراسر جهان است؛ جایی که قدم‌ها بوی جهاد می‌دهد، نگاه‌ها سرشار از مهر است و دست‌ها از کرامت لبریز.

در گفت‌وگوی خبرنگار ایکنا از اصفهان با سیدرضا واجدی، پژوهشگر قرآنی از راز و رمز عدد ۴٠ در قرآن و روایات می‌شنویم و سپس، از دل همین حقیقت قرآنی، به عمق حماسه اربعین قدم می‌گذاریم؛ روایتی از اشک‌ها، لبخندها، ایثارها و محبت بی‌انتهایی که مرزها را درمی‌نوردد.

ایکنا ـ عدد اربعین از منظر قرآن چه جایگاهی دارد؟

ضمن عرض تسلیت اربعین سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) باید عرض کنم که عدد ۴٠ یا «اَربَعین» از موضوعاتی‌ست که در قرآن و روایات جایگاه ویژه‌ای دارد و تاکنون کتاب‌های فراوانی درباره آن نوشته شده است.

در قرآن کریم، واژه اربعین در چهار آیه و مرتبط با سه موضوع دیده می‌شود: ۱ ـ ۴٠ سالگی انسان (آیه ۱۵ سوره احقاف): در این آیه خداوند به همه انسان‌ها درباره نیکی به پدر و مادر سفارش کرده است؛ اما فقط نیکوکاران به این سفارش الهی عمل می‌کنند. این نیکی تا رسیدن به کمال رشد و ۴٠ سالگی ادامه می‌یابد. آن‌گاه در ۴٠ سالگی دعا می‌کنند و از خداوند توفیق شکر نعمت‌های خود و پدر و مادرشان را می‌طلبند: «وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ؛ و ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر خود سفارش کردیم که مادر با رنج و زحمت بار حمل او کشید و باز با درد و مشقت وضع حمل کرد و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری او بود تا وقتی که طفل به حد رشد رسید و آدمی چهل ساله گشت و عقل و کمال یافت، آن‌گاه سزد که عرض کند: بار خدایا، مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی، شکر بیاموز و به کار شایسته‌ای که رضا و خشنودی تو در آن است، موفق دار و فرزندان مرا صالح گردان، من به درگاه تو باز آمدم و از تسلیمان فرمان تو شدم.»

از این آیه متوجه می‌شویم که کمال انسان در ۴۰ سالگی‌ست و اگر مسیر را درست طی کند، دعایش همین خواهد بود.

۲ ـ ۴٠ سال سرگردانی بنی‌اسرائیل (آیه ۲۶ سوره مائده): در این آیه به ممنوعیت ورود بنی‌اسرائیل به سرزمین مقدس به مدت ۴٠ سال اشاره شده است: «قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ؛ خداوند (به موسی) فرمود: اين سرزمين تا چهل سال بر آن‌ها ممنوع است (و به آن نخواهند رسيد) پيوسته در زمين سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) اين جمعيت گنهكار غمگين نباش.»

این ممنوعیت پس از آن بود که موسی(ع) فرمان ورود به سرزمین مقدس را داد؛ ولی بنی‌اسرائیل به‌دلیل ترس از مردمان جبار آنجا، نافرمانی کردند.

۳ ـ میقات ۴٠ شبه حضرت موسی(ع) (آیه ۵۱ بقره و ۱۴۲ اعراف): خداوند می‌فرماید: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً...؛ و آن‌گاه كه با موسى چهل شب قرار گذاشتيم» و در آیه ۱۴۲ اعراف تفصیل داده است: «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ؛ و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت در ميان قوم من جانشينم باش و كار آنان را اصلاح كن و راه فسادگران را پيروى نكن.» مفسران گفته‌اند این ۴٠ شب، ۳٠ شب ذی‌القعده و دهه اول ذی‌الحجه بوده است.

ایکنا ـ مفسران چه رازی برای عدد ۴٠ بیان کرده‌اند؟

در آیه ۱۵ سوره مبارکه احقاف، سر تأکید بر ۴٠ سالگی این است که معمولاً عقل انسان در این سن کامل می‌شود، در همین زمان حجت خداوند بر او تمام شده است، جهالت جوانی از او فاصله می‌گیرد، حق نیکی به والدین را می‌شناسد و صفات اخلاقی‌اش قوی می‌شود، به‌گونه‌ای که به‌آسانی از او جدا نمی‌گردد.

ایکنا ـ عدد ۴٠ در روایات چه جایگاهی دارد؟

روایات متعددی در این‌باره وجود دارد؛ هنگامی که بنده به ۴٠ سالگی می‌رسد، خداوند به فرشتگان مراقب می‌گوید که از این پس همه اعمال کوچک و بزرگ او را ثبت کنند.

در حدیث آمده است: «کسانی که به ۴٠ سالگی می‌رسند و توبه نمی‌کنند، شیطان دستی به صورتشان کشیده و می‌گوید پدرم فدای رویی که رستگار نمی‌شود.»

امام صادق(ع) فرمود: «خداوند افراد ۴٠ ساله را گرامی می‌دارد؛ این شاید دستوری اخلاقی برای رعایت احترام آنان باشد.» 

رسول خدا(ص) فرمود: «مَن أخلَصَ للهِ أربعینَ صَباحاً جَرَتْ يَنابيعُ الحكمةِ مِن قلبِه على لِسانِه؛ هر کس ۴٠ روز، اخلاص ورزد و اعمال خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود.»

همچنین ایشان می‌فرماید: «مَن حفِظَ مِن أُمَّتي أربعينَ حديثاً يَحتاجونَ إليهِ في أمرِ دينِهِم، بَعَثَهُ اللهُ يَومَ القيامةِ فَقيهاً عالِماً؛ هرکس از امت من ۴٠ حدیث مورد نیاز مردم در امور دین را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت فقیه و دانشمند برمی‌انگیزد.»

ایکنا ـ به موضوع راهپیمایی اربعین بپردازیم؛ از نگاه شما این حماسه چه اهمیتی دارد؟

به تعبیر رهبر معظم انقلاب، حماسه اربعین زمانی اتفاق افتاد که اسلام به آن نیازمند بود. دشمنان امام حسین(ع) از همان زمان شهادت ایشان تلاش کردند فریاد مظلومیت آن حضرت خاموش شود، مجالس عزاداری را ممنوع کردند و حتی اعضای بدن زائران را قطع می‌کردند؛ اما شیعیان با هر قیمتی عزاداری را زنده نگه داشتند تا امروز این راهپیمایی میلیونی شکل گیرد.

این راهپیمایی بزرگترین اجتماع جهانی‌ست که زیبایی و عظمتش بر کسی پوشیده نیست؛ از ایثار میزبانان تا اشتیاق مهمانان. در این سفر قدم‌ها بوی جهاد می‌دهد و معنای حقیقی زیارت آشکار می‌شود؛ زیارتی از جنس جهاد، اعلان جنگ و همایش حماسه‌گونه، نه صرفاً بوسه بر ضریح: «إنِّي سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَحَربٌ لِمَن حارَبَكُم

ایکنا ـ شما این تجربه را چگونه توصیف می‌کنید و چه پیامی برای زائران دارید؟

از تجمع خانوادگی مردم متوجه می‌شویم که مسیر اربعین فقط گردشی معنوی نیست، بلکه از جنس همراهی با کسانی‌ست که در انگیزه با تو یکی هستند. هر قدم اذن دخولی‌ست که گویا از پیش داده شده است.

دستمالی که تعارف می‌شود، برای خشک‌کردن عرق به‌کار نمی‌آید، بلکه فقط اشک را پاک می‌کند. نمی‌دانی او که می‌بخشد، بیشتر لذت می‌برد یا ما که او را می‌بینیم. کودکی که با التماس خرما می‌دهد، شاید بهانه‌ای برای دیدار زائر حسین(ع) یافته است.

اینجاست که لذت دوست‌داشتن دیگران چقدر به‌وضوح نمایان می‌شود. آن‌ها چقدر از دیدن ما لذت می‌برند؛ گویی تعارف را بهانه کرده‌اند تا دوستداران حسینشان را ببینند. گویا به بهانه‌ ظرفی غذا، نقشه کشیده‌اند تا بوی حسین(ع) را از زائرانش استشمام کنند یا می‌خواهند با تقویت ما در زیارت آقا شریک شوند؛ شریک دعا و اشک‌های ما.

هیچ‌کس نمی‌فهمد اینجا چه خبر است. حسین(ع) همه را دیوانه کرده؛ حسین(ع) به کینه‌ها پایان داده، حسادت را میرانده، بغض‌ها را نابود کرده و گویا محبتش را میان همه تقسیم کرده است.

به راستی مانده‌ام در درک وسعت این محبت که بی‌انتهاست؛ محبتی به اندازه کلمات الهی که تمام‌شدنی نیست. در قلب میلیون‌ها انسان این بذر را پاشیده است.

خدا فرموده که اگر آنچه را دوست دارید، انفاق کنید، هزاران برابر می‌کنم؛ در اربعین و در کربلا می‌فهمیم این حقیقت یعنی چه. میلیون‌ها انسان از محبت حسین(ع) بهره می‌برند و باز، خدا از خزانه غیبش، بدون وقفه به او محبوبیت می‌بخشد. 

خداوند می‌فرماید که هرکس ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، محبتش را در قلب‌ها زیاد می‌کنم. اینجا همه وعده‌های او جلوه‌گر است؛ در مسیر پیاده‌روی اربعین جز تفسیر حقایق او نیست؛ کلاسی به بزرگی دل‌های بزرگ.

دست‌هایی که برای غذا دادن به سمت ما دراز می‌شود، از خود غذا زیباتر است. قبل از اینکه انسان اراده کند غذا را بگیرد، می‌خواهد دستان بااخلاصشان را ببوسد.

مگر در کربلا چند دست قطع شد که این‌همه دست روییده است؟ مگر در کربلا چند سر از تن جدا شد که در این همه سر، عشق آن سرور قرار گرفته است؟ مگر در کربلا چقدر خون جاری شد که این همه خون در راهش به زمین ریخته می‌شود؟

مگر در کربلا چند شیرخواره هدف تیر قرار گرفت که این همه شیرخواره به او تقدیم می‌شود؟ مگر در کربلا چقدر اشک از چشمان یتیمان اباعبدالله(ع) جاری شد که سال‌هاست این اشک از چشمان عاشقانش جاری می‌شود؟ این سفر، درس‌های فراوانی دارد که فقط با حضور، می‌توان آن را به دست آورد.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha