به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان؛ در حکمت شماره بیستویکم نهجالبلاغه آمده است «قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر؛ ترس با نومیدی همراه است، و آزرم با بی بهرگی همعنان، و فرصت چون ابر گذران. پس فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید».
خیر چیست و رابطهاش با نعمت چیست؟ فرصتهای خیر کدامند؟ امام از مفاهیم بلاواسطه حضوری در انتقال پیام شان استفاده کردهاند،این شیوه چه جایگاهی در ابلاغ پیام دارد؟
دادهها، امکانات و استعدادهایی که خداوند در اختیار ما قرار داده است، نعمتهای خداوند شمرده میشوند تا موقعی که از این نعمتها بهره برداری نشده باشد، در حد همان نام نعمت هستند (چشم و گوش و زبان و سلامت و جوانی و علم و مال و ملک و فرزند و...) وقتی که با این نعمتها کار شود و در جهت او به کار بیفتند آن گاه به خیر تبدیل میشوند و همین خیر است که میتواند به دیگران هم برسد یا نرسد؛ حال، این که کارکردن با این نعمتها چیست و چقدر است و چه نسبتی بین سود آن بااین نعمتها و سرمایههای خامِ اولیه در اختیار گذارده شده بر قرار است؟ (سعی) و از چه انگیزهای برخورداربوده است و با چه معیارهایی همراه شده و چقدر از سنهای جاری در هستی و از علم بهره برده است و چه میزان زیبایی و حسن در اتیان آن به کار بسته شده و چقدر اهمیتها و اولویتها در آن رعایت شده است و تا چه حد با صعوبت و سختی مواجه بوده است و ...همه و همه مبنای درجات رشدی است که به همراه آن عملهاست و عبودیتی است که از خلال آن خیرات، جامه و قوع میپوشد؛ که چه بسا عبادتهایی که عبودیت نیستند و مهمترین کار ما در هر لحظه و در جهت خدا و بهرهمند از هماهنگی با علم و سنن جاری در هستی نمیباشند. سعی و جهت و اولویت و سنت و حسن، از ارکان اساسی شناسایی و درجه بندی خیر به شمار میآیند.
کوثر نیز به معنای خیر کثیر گفته شده، یعنی بهرهبرداری زیاد از امکانات کم؛ ویا به زبانی دیگر بهره برداری زیاد و طولانی مدت از فرصتهای کوتاه! بارور کردن لحظههای سترون تاریخ و جاری کردن رودی عظیم از نقطهای و چشمهای کوچک، از امکاناتی محدود بهرههای بزرگ گرفتن؛ آن چنان که حضرت فاطمه (س) از نعمت فرزندانش دو امام ساخت و «پیامبری که زن بود»! و از فرصت کوچک لقمهای، با اطعامشان به فقیر و یتیم و اسیر، خیری جاری و جاودان برآوردند که خدایشان آن را بزرگ و گرامی داشت و با ثبتش در قران بدان رنگ جاودانگی بخشید و از امکان زن بودنش و لباس عروسیش و از گردنبندش و فرصت همسرداریش و از زبانش و خطبه خوانیش و مایملکش و ارثش و زمینش و حتی مرگش و مدفنش و .... از همه و همه؛ همین است که او کوثر است و عالیترین مصداق آن؛ رودی جاریست ،که چشمهها را و لحظهها را در مسیر زمان تا بی نهایت جاری کرده است.
فرصتهای خیر فرصتهای برگرفتن این سودهاست و جاری کردن فرصت لحظههای اندک. فرصتها دیر میآیند و زود میروند (الفرصه سریعه الفوت بطیئه العود - امام علی (ع) این سرشت آنهاست چون ابرهایند، دیر نمیپایند زود میروند و سایه فرصتشان را از روی زمین بر میچینند و فرصت سایه شان را از سرِ ما آفتاب زدگانِ سوخته بر میگیرند.
اما علی (ع) در این بیان خویش راه استدلالهای پیچیده را بر نگرفته و به روشنی بخشهای روشن! روی آورده است. بینات؛ همان که وسیله هدایت گری رسول (ص) نیز بود. او از نزدیکترین راه و با تکیه بر مثالهای آشنا و ادراکات حضوری بلاواسطه سخن میگوید تا هم به بهترین راه با آغاز از محسوسات مخاطبش را به معقولات برساند و هم احساس و روح تنگی فرصت و کوتاهی زمان را انتقال دهد؛ برای آن که ساعتها در آفتاب داغ صحرا حرکت یا کار کرده است فرصت خسیس سایه ابری بر فراز، از جانش هم آشناتر و حس کردنیتر است، امام فقط با مغزها سرو کار ندارد که او احساسات و رفتارها را هدف گرفته است و بینات وسیله این راه است.
او با این بینه، گرمی سوزنده و طاقت فرسایی که در پس حسرتِ نادیده گرفتن این فرصتهاست را به یادمان میآورد و در کام جانمان تجسم میبخشد و سعی میکند تا نگاه ما را فرصت بین کند؛ این فرصت بینی و فرصت خیر طلبی، ریشهاش در شناخت عظمت انسان و راه طولانی پیش روی اوست و زمان محدود و کوتاه پیشاروی، تا بتوان بر ترس و خجالتی که مانع و رادع این فرصت جویی و بهره وریست فایق آمد. از پروا تا پرواز، آری شاید فقط همین راهش باشد.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان