به تصریح قرآن کریم، انسان موجودی است که خدا از روح خود در او دمیده و انسان را بر تمام موجودات جهان آفرینش برتری داده و حتی فرشتگان را مأمور کرده تا به تعظیم او بپردازند. اینها نشان میدهد که انسان از کرامت ذاتی برخوردار است و این نوع کرامت از او سلب نمیشود. خبرنگار ایکنا در اصفهان درباره معنا و دلایل کرامت انسانی از منظر قرآن، گفتوگویی با آیتالله محمدعلی مقدس، استاد حوزه علمیه داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ قرآن و متون دینی چه تعریفی از کرامت انسان ارائه میدهند؟ منظور از کرامت داشتن انسان چیست و چه مواردی را شامل میشود؟
کرامت که به معنای بزرگواری، بزرگی، بخشش و گرامی داشتن است، بالاترین مقام آن در مورد خود خداوند صدق میکند. خداوند در آیات سوم و چهارم سوره علق میفرماید: «اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ* الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ بخوان و پروردگار تو كريمترين كريمان است، همان كس كه به وسيله قلم آموخت». خداوند خودش را اکرم به معنای گرامیترین یا کریمترین کریمان معرفی کرده که صفت تفضیلی است. قرآن را نیز با وصف کریم توصیف کرده: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ؛ که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش که در کتابی مصون از هر گونه تحریف و دگرگونی به نام لوح محفوظ جای دارد» خداوند در مورد ملائکه نیز در سوره انبیاء میفرماید: «وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۚ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ؛ و مشرکان گفتند: خدایِ رحمان فرشتگان را فرزند خود گرفته است. منزه است او، فرشتگان فرزند خدا نیستند بلکه بندگانی گرامی و ارجمندند. در گفتار بر او پیشی نمیگیرند و فقط به فرمان او عمل میکنند»؛ در مورد جبرئیل نیز در آیات 19 و 20 سوره تکویر فرموده است: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ* ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ» که قرآن کلام فرستادهای ارجمند و بزرگوار است؛ نیرومندی که نزد صاحب عرش دارای مقام و منزلت است.
خداوند درباره انسان نیز در آیه 70 سوره مبارکه اسرا میفرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا بر مركبها برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم»؛ در این آیه، خداوند صریحاً انسان را مورد کرامت قرار داده، به دلیل اینکه به انسان، عقل و قدرت فهم و تکامل بخشیده است. «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند / بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت»؛ چون انسان دارای عقل است و عقل نیز نوعی کرامت محسوب میشود، در اثر آن میتواند کارهای بسیار بزرگی انجام دهد و در مسیر تکامل گام بردارد. بعضی از موجودات مثل زنبور عسل و موریانه از هزاران سال پیش تا امروز با کیفیتی یکسان برای خودشان لانه ساخته و میسازند، ولی انسان از غارنشینی به ساختمانهای مجلل امروزی رسیده است، به وسیله هواپیما و با بهرهگیری از علم و صنعت در آسمان پرواز میکند، به وسیله کشتی در دریا سیر میکند و با استفاده از وسایل گوناگون کارهای خودش را انجام میدهد. در واقع، عقل و استعداد از نمونههای کرامت الهی به انسان محسوب میشود.
اصل کرامت انسان به داشتن فضایل انسانی برمیگردد، یعنی انسان از نظر معنوی به جایی میرسد که ملائکه نیز به پای او نمیرسند. در معراج، جبرئیل همراه پیامبر اکرم(ص) حرکت کرد و به جایی رسیدند که جبرئیل ایستاد و گفت اگر به اندازه بند انگشتی پیشتر بیایم، پر و بالم میسوزد، ولی پیامبر اکرم(ص) به مقاماتی که جز خدا و خودش کسی از آنها خبر ندارد، نائل شد و مراحلی را طی کرد که هیچ کس نمیتوانست به آن مراحل و مقامات برسد. این انسان است که میتواند به چنین مقاماتی برسد، ملائکه در مقابل انسان خاضع بودند و حتی خداوند به آنها دستور داد که وقتی آدم را خلق کردم و از روح خود در او دمیدم، در مقابلش به سجده بیفتید. «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به آدم آموخت، بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید»؛ «قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ؛ فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم؛ تو دانا و حکیمی.» خداوند هر چیزی به ملائکه یاد داده است، همان را بلدند، ولی خداوند به انسان، قرآن و چیزهایی را که نمیدانست تعلیم داد، یعنی انسان از طریق خداوند تعلیم یافته و دانشجوی خود خداوند است.
انسان از این نظر نیز از ملائکه بالاتر است که آنها گفتند هر چیزی را که خدا به ما عطا کرده میدانیم، ولی انسان در اثر عقل و فهم و درکی که خداوند به او عطا کرده است، از چیزهایی که میداند، به چیزهای دیگری هم که نمیداند، پی میبرد. البته اینها نیز از طریق خداوند متعال است، ولی خداوند این قدرت را به انسان داده تا بتواند روز به روز پیشرفت و تکامل پیدا کند. انسانها نیز باید احترام یکدیگر را رعایت کنند و نسبت به هم کوتاهی نکنند، یعنی همه انسانها موجودی کریم و مورد لطف خداوند متعال هستند، چنانکه قرآن میگوید همه فرزندان آدم را گرامی داشتیم، اعم از سیاه و سفید، شهری و روستایی، باسواد و بیسواد، مسلمان و غیرمسلمان؛ همه اینها انسانیت، شرافت و شخصیت دارند که باید حفظ شود.
ایکنا ـ یعنی معتقدید کرامت تحت هیچ شرایطی از انسان سلب نمیشود، حتی اگر مرتکب بزرگترین گناهان شود؟
بله، حتی اگر گناهی نیز مرتکب شود و حتی اگر کافر باشد، ولی به راه راست برگردد و توبه کند، خداوند این کرامت را نیز برای انسان قرار داده است که توبهاش را قبول کند. اگر انسان بیراهه رفت، خداوند میگوید باز هم به راه راست برگرد. انسان هر چقدر هم اشتباه برود، اگر بخواهد به سعادت برسد، باید در صراط مستقیم قرار بگیرد. لذا وقتی با ارتکاب گناه از صراط مستقیم منحرف میشود، باید دوباره به صراط مستقیم برگردد و این همان توبه است. حتی اگر کسی مرتکب جنایتی شده که مستوجب عقوبت است، مثلاً قتل انجام داده و باید قصاص شود، زندانی است و او را به محل اجرای قصاص میبرند، در همین مسیر کسی حق ندارد به او سیلی بزند یا توهین کند، اگر این کارها را انجام دهد، باید قصاص شود. شخص گناهکار جنایتی انجام داده و اکنون نیز عقوبت دنیاییاش را میبیند، در آخرت هم اگر توبه کرده باشد، خدا هر طور صلاح بداند، با او رفتار میکند؛ ولی در اینجا کسی حق ندارد به وی توهین کند و شخصیتش را بشکند. در واقع اضافه بر آنچه برایش تعیین شده است، نباید مجازات دیگری ببیند. حتی اگر کسی ضربهای به وی بزند و بدنش کبود شود، حق قصاص برای او محفوظ است، چون مستوجب این ضربه نبوده است. چون خداوند انسان را گرامی داشته، حقوقش در هر حال باید حفظ شود.
بیشتر بخوانید:
هر انسانی چه مسلمان و چه غیرمسلمان حق حیات دارد. یهودیها، نصرانیها و بتپرستان در کنار پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان زندگی میکردند. هر جا که اینها شرارتی انجام داده و علیه مسلمانان جنگافروزی کردند، پیامبر(ص) به دفاع پرداختند، ولی هیچ کافر یا غیرمسلمانی را بدون دلیل و صرفاً بابت کافر یا غیرمسلمان بودنش نکشتند.
خداوند در آیه 72 سوره احزاب میفرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت الهى و بار تكليف را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، ولى انسان آن را برداشت؛ به راستى او ستمگرى نادان بود»؛ خداوند به انسان آزادی عطا کرده و از او خواسته تا با آزادی و اختیار خودش این بار تکلیف را انجام دهد. اگر به کسی غذا ندادند و او مجبور شد در ماه رمضان روزه بگیرد، این روزه نیست، چون انسان باید با اختیار خودش امساک کند، نماز بخواند، حج برود و... . آزادیای که خداوند به انسان عطا کرده، برای این است که او بتواند بار امانت الهی را به دوش بگیرد. انسان این بار را به دوش گرفت، یعنی تکلیف را قبول کرد. تکلیف در جایی است که اختیار باشد.
ملائکه موجوداتی هستند که از زمانی که خدا آنها را خلق کرد، در حال عبادتاند و هر کدام عبادت خاص خودشان را انجام میدهند، یعنی به همین کیفیت آفریده شدهاند؛ ولی انسان آزاد است که با انتخاب خودش وظایف را انجام دهد، یعنی اگر کسی را وادار به روزه گرفتن کردند، روزه نیت لازم دارد و انسان باید به قصد قربت از خوردن و آشامیدن و سایر چیزهایی که روزه را باطل میکند، خودداری کند، ولی اگر نیت روزه نداشته باشد و بدون اینکه کسی او را مجبور کرده باشد، تا شب چیزی نخورد، این روزه نیست، یعنی انسان برای کاری که میخواهد انجام دهد، خودش باید انتخاب و اختیار کند. این انسان است که سر دوراهیها قرار میگیرد، در مقابلش چند هزار میلیارد پول قرار دارد که میتواند بردارد و از کشور خارج شود، ولی انسان باتقوا و باایمان هرگز دست به دزدی نمیزند. آن کس که ایمان ندارد یا ایمانش ضعیف است، وقتی در مقابل پول هنگفت قرار میگیرد، خدا و پیامبر و معاد و بهشت و جهنم را فراموش کرده، پولها را برمیدارد و فرار میکند. انسان که بار امانت را به دوش گرفت، ظلوم و کفور است، یعنی در اثر انحرافات به خودش ظلم کرده و کفران نعمت میکند. خداوند این مقام را به انسان داده که با اختیار و انتخاب خودش اعمال را انجام دهد، ولی اگر این انتخاب را به بیراهه برد، خودش کفران کرده و با وجود اینکه میتوانست از ملائکه بالاتر برود، خودش را از حیوان پستتر ساخته است.
ایکنا ـ به نظر شما، کرامت مدنظر قرآن چقدر در قوانین فقه اسلامی تجلی پیدا کرده است؟
این کرامت در بسیاری از قوانین فقهی تجلی پیدا کرده، ولی برخی نیز محدودیتهایی قائل شده و کرامت را فقط مخصوص مؤمنان میدانستند و برای غیرمؤمن و کافر قائل به کرامت نبودند. البته بعضی مثل مرحوم آیتالله منتظری در مورد حقوق و کرامت انسان کتاب نوشتند و معتقد بودند انسان ذاتاً از حیث اینکه انسان است، کرامت دارد و دارای حق است. حتی حیوانات حق حیات دارند و انسان حق ندارد آنها را بدون دلیل بکشد. حیواناتی که حلال گوشتاند، خود خداوند اجازه ذبح آنها را داده است. آن وقت انسان که از حیوانات بالاتر است، خداوند برای او نیز حق حیات قرار داده، لذا هیچ انسانی را بیدلیل نباید کشت. تا زمانی که مستوجب قصاص نشده، به دلیل جنگافروزی که انجام داده، استحقاق کشته شدن یا اذیت شدن یا توهین شنیدن ندارد. قرآن حتی میفرماید به کسانی که غیر خدا را میخوانند، توهین نکنید و فحش ندهید، تا آنها نیز به خدا ناسزا نگویند. وقتی خداوند اجازه توهین و ناسزا به کفار را هم نداده، چرا انسان بیدلیل باید به دیگری توهین کند و شخصیت او را بشکند؟ خداوند میگوید از کرانههای زمین بالا بروید و از رزق و روزی من استفاده کنید. استفاده از منابع طبیعی و خدادادی برای همه انسانها چه مسلمان و چه غیرمسلمان جایز بوده و این حق را خداوند برای همه قرار داده است.
انتهای پیام