به گزارش ایکنا از اصفهان، عبدالمهدی رجایی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ در نشست «سیر تحولات چهارباغ در دوره معاصر»، از سلسلهنشستهای مرکز اصفهانشناسی و خانه ملل که روز گذشته، پنجم مردادماه در موزه گرمابه علیقلیآقا برگزار شد، اظهار کرد: پژوهش حاضر، حالتی میانرشتهای بین جغرافیا و تاریخ دارد و البته دانش معماری نیز به این عرصه پا گذاشته است. یعنی مطالعات شهری در سه حوزه جغرافیا، تاریخ و معماری اشتراکات زیادی دارد.
وی افزود: در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، سلطان سیدرضا خان که در نظمیه اصفهان مشغول به کار بود، بنا به اطلاعات یا ذوق و تجربه خود، از ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۲ نقشهای از شهر اصفهان که برای نظمیه مورد نیاز بود، ترسیم کرد. این نقشه در خود اصفهان چاپ شد و جزئیات عالی و بسیار زیادی درباره کوچهها و مسیرهای مختلف دارد و در واقع، ترسیم این نقشه از خوششانسیهای اصفهان محسوب میشود.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ بیان کرد: تصاویر ثبت شده از چهارباغ در اواخر دوره قاجار نشان از ویرانی این نقطه و تهاجم به درختان و جویهای آب آن دارد. محدوده چهارباغ نیز از سیوسهپل تا دروازه دولت را دربر میگرفت و آنچه با عنوان چهارباغ پایین شناخته میشود، مربوط به دوره پهلوی اول است. باغهایی در اطراف چهارباغ وجود داشت که هنوز سرسبزی خود را حفظ کرده بودند و از جمله آنها میتوان به باغ هشت بهشت اشاره کرد.
وی ادامه داد: در دوره پهلوی اول، طبقه متوسط در حال شکلگیری بود و این طبقه برای تفریح به کنار زایندهرود میرفت و یکی از دلایلی که باعث شکلگیری خیابان و میدان در دنباله زایندهرود شد، این بود که مردم برای رفتوآمد به کناره رودخانه، با کوچهها و گذرگاههای تنگ مواجه میشدند. اینجا بود که خیابان دنبال رودخانه و چهارباغ عباسی شکل گرفتند.
رجایی با بیان اینکه میدانگاهی به نام دروازه دولت تا دوره پهلوی اول در اصفهان وجود نداشت، اضافه کرد: در امتداد چهارباغ، اصلاً جای خالی نبود و یکی از پروژههای شهرداری اصفهان که از سال ۱۳۰۷ آغاز شد، آزادسازی این محوطه بود که بسیار دشوار مینمود، چون سردار اعظم مغازههای زیادی در آنجا داشت و با توجه به اینکه صاحب نفوذ بود، راضی کردن او به تخلیه این مکان زمان زیادی گرفت. به هر حال، این محوطه تا سال ۱۳۲۰ برای شکلگیری دروازه دولت آزادسازی شد و این میدانگاه در واقع، حاصل نوعی شهرسازی مدرن بود. یعنی زمانی که نظام بروکراسی جدید در دوره رضاشاه پایهگذاری شد، تصمیم بر این بود که مانند شهرهای اروپایی، هر شهری میدانگاهی داشته باشد و ادارات دولتی در اطراف آن مستقر شوند. این اتفاق افتاد و تعدادی از ادارات، از جمله شهرداری اصفهان در اطراف دروازه دولت مستقر شدند. سال ۱۳۱۹ که میدان آماده شد، کلنگ کاخ شهرداری به زمین زده شد، ولی بهدلیل همزمانی با جنگ جهانی دوم و گران شدن مصالح، تکمیل آن تا سال ۱۳۳۳ به طول انجامید.
وی اظهار کرد: با ورود اتومبیلها به شهر، گذرگاههای تنگ با مادیهای میان آنها دیگر جوابگو نبود. بنابراین، در دوره رضاشاه نهضتی برای خیابانکشی در اصفهان شکل گرفت و خیابانهایی نظیر شیخ بهایی ساخته شد. خیابان چهارباغ بالا نیز با این هدف شکل گرفت که محور شمال به جنوب اصفهان تکمیل شود و اتومبیلها راه خود را در این محور ادامه دهند. کلنگ ساخت خیابان چهارباغ پایین نیز در سال ۱۳۱۴ به زمین زده شد.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ به شکلگیری خیابان آمادگاه اشاره کرد و گفت: در سال ۱۳۲۶، مدیران وقت شهری به این فکر افتادند که خیابانهای شرقی غربی کمی در شهر وجود دارد و بار زیادی متوجه خیابانهای شمالی جنوبی است. بنابراین، کوچه تنگی که کنار مدرسه چهارباغ قرار داشت، تا سال ۱۳۳۰ به خیابانی فراخ تبدیل شد که در سال ۱۳۴۵ با افتتاح هتل عباسی، اعتبار دیگری پیدا کرد و به یکی از خیابانهای مهم شهر تبدیل شد.
وی افزود: اتفاق دیگری که در دهه ۵۰ در رابطه با چهارباغ افتاد، طرح پارک مرکزی شهر بود که چهارباغ را از بافت فرسوده شرق خود آزاد کرد.
رجایی تأکید کرد: چهارباغگرایی، یکی از آسیبهایی بود که در مدیریت شهری آن زمان مطرح شد و یکی از اعتراضاتی که همواره نسبت به شهرداران اصفهان صورت میگرفت، رسیدگی مداوم به چهارباغ و تمرکز روی این نقطه بود، بهگونهای که شهردار وقت اصفهان در سال ۱۳۵۲ اعلام کرد من شهردار خیابان چهارباغ نیستم. به هر حال، چهارباغ چشم و چراغ شهر بود و هیچ مدیر شهری نمیتوانست آن را نادیده بگیرد که یکی از عمدهترین دلایل آن، این بود که چهارباغ، مسیر گردشگری محسوب میشد. وقتی مکانی مورد توجه قرار میگیرد و بر آن تمرکز میشود، دردسرهایی نیز پیدا میکند و یکی از دردسرهای چهارباغ، هجوم زیاد جمعیت به سمت آن و مشکل پارکینگ بود که مدیران شهری بارها برای حل این مشکل، طرحهای مختلفی ارائه دادند.
وی ادامه داد: اتفاقی که بعد از انقلاب افتاد، بدنهسازی شرقی چهارباغ بود. فروردین ۱۳۸۷، شهرداری مغازههای این بخش را خریداری و اقدام به یکسانسازی آنها کرد. این طرح قرار بود در پنج فاز اجرا شود که تاکنون، فاز اول و دوم آن اجرا شده است و موافقان و مخالفانی دارد؛ برخی معتقدند نیازی به این یکسانسازی نبود و عدهای دیگر میگویند چهارباغ با اجرای این طرح، زیباتر شده است.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: اتفاق دیگری که دو سال پیش برای چهارباغ افتاد، پیادهراهسازی آن بود. این طرح در دهه ۵۰ نیز در ذهن مدیران شهری وجود داشت، ولی خیابانهای کناری نبودند تا این بار را به دوش بکشند. همین امروز نیز بسیاری از کسبه چهارباغ با این طرح مخالفند و ترجیح میدهند ماشینها در این خیابان تردد داشته باشند تا کسبوکار آنها دچار کسادی نشود، ولی چهارباغ به هر حال به یک خیابان گردشگری تبدیل شده و نتیجه پیادهراهسازی آن، سکوت و آرامش و دوچرخهسواری است.
وی تأسیس بانک در چهارباغ را یکی از مهمترین تغییرات این خیابان در دهههای ۴۰ و ۵۰ دانست و گفت: چندین بانک در چهارباغ تأسیس شد و در واقع، این خیابان به لحاظ رفتوآمد مشتری یکی از بهترین نقاط برای بانکها بود. میتوان گفت بانکها به چهارباغ هجوم آوردند و فضای هنری آن را تحت تأثیر قرار دادند.
رجایی تصریح کرد: در آن زمان، یک آگهی منتشر شد که نشان میداد وقتی گردشگران به اصفهان میآیند، مکانهایی که نیاز دارند به آنها مراجعه کنند، مثل کافه قنادیها یا کافه رستورانها در کجا واقع شدهاند و جالب است که بدانید، بیشتر این مکانها در چهارباغ قرار داشتند.
وی به افراد مؤثر در برجسته شدن چهارباغ اشاره کرد و گفت: از جمله آنها، حاج محمدحسین کازرونی بود که در دوره قاجار به اصفهان آمد و بهتدریج، یکی از ملاکین و تجار بزرگ اصفهان شد. روزنامههای سال ۱۳۳۲ نشان میدهد که وی بخشهای عمدهای از چهارباغ را در تملک خود داشت و کوچههای کازرونی در این خیابان، یادگاری از املاک این شخص محسوب میشود. یکی از اقداماتی که خاندان وی در سال ۱۳۳۷ انجام دادند، تأسیس فروشگاهی چهار طبقه در خیابان چهارباغ بود که محصولات کارخانههای وطن و زایندهرود را در معرض فروش قرار میداد. در واقع، برند نساجی خاندان کازرونی و چهارباغ به نحوی با هم یکی شدند.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ اظهار کرد: یکی از اداراتی که همان ابتدا در چهارباغ جا خوش کرد و هنوز هم وجود دارد، اداره صنایع و معادن بود. در دوره رضاشاه وقتی کارخانههای نساجی یکی پس از دیگری تأسیس شدند، دولت برای اینکه بستری بروکراتیک برای آنها ایجاد کند، در استانهایی که صنعت رشد زیادی کرده بود، اداره صنایع و معادن را تشکیل داد که البته آن زمان با نام اداره پیشه و هنر شناخته میشد.
وی تأکید کرد: سینمادارها نیز متوجه شدند بهترین مکان برای ساخت سینما، چهارباغ است، چون بافت جدید بود، گذر و دسترسی زیادی به مناطق مختلف شهر داشت و کارگران کارخانههای نساجی که مخاطبان اصلی سینما بودند، سوار بر دوچرخه به چهارباغ میآمدند و فیلم تماشا میکردند. بنابراین، ۱۰ سینما در چهارباغ راه افتاد و یکی از برندهای خاص چهارباغ نیز سینماهای آن بودند. تعدادی از روزنامهها نیز چهارباغ را بهعنوان دفتر کار خود انتخاب کرده بودند.
گزارش از محبوبه فرهنگ
انتهای پیام