هنر انقلاب حتی در ایران هم کتابی ناخوانده است + صوت
کد خبر: 4133190
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۱
ادب و هنر انقلاب اسلامی از منظر صاحبنظران/ 11

هنر انقلاب حتی در ایران هم کتابی ناخوانده است + صوت

مرتضی گودرزی‌دیباج با ابراز تأسف از آنکه هنر انقلاب حتی در جامعه ایران به مثابه کتابی خوانده نشده و غریب است، تأکید کرد: نباید فراموش کرد که این مکتب هنری افتخار بزرگی برای تمدن ایران و تمامی مردم سرزمینمان است.

 آنچنان که پیش‌ از این از زبان امام‌ خمینی(ره) تأکید شده بود انقلاب اسلامی پیش‌ از آنکه رخداد و رویدادی سیاسی باشد؛ اتفاقی فرهنگی است. در همین راستا با دکتر مرتضی گودرزی‌دیباج، مدرس دانشگاه، هنرمند پژوهشگر و منتقد نام‌آشنای کشورمان که پیش‌ از این به‌عنوان مدیرکل هنرهای تجسمی حوزه هنری نیز مشغول فعالیت بود به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

ایکنا - با وجود گذشت بیش از 44 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی؛ هنوز نتوانسته‌ایم به تعریفی جامع و درست از هنر انقلاب و هنرمند انقلابی دست یابیم. اگر بخواهیم به تبیین دقیق این موضوع بنشینیم، رویکرد تعریفی شما در مواجهه با دو واژه «هنر انقلاب» و «هنرمند انقلابی» چیست؟

مؤلفه‌های مربوط به هنر انقلاب دارای چند زاویه است. بخش نخست آن بازمی‌گردد به منشأ هنر انقلاب که مؤلفه‌های آن در حوزه تبارشناسی هنر انقلاب شکل می‌گیرد و باید آنجا به ساحت تعریف بنشیند. در همین فضا بخش دیگری از این رویکرد به نوع شناخت جهان‌بینی ما از هنر انقلاب بازمی‌گردد و وام‌دار پیش‌ از خلق مکتبی به نام «هنر انقلاب» است. یعنی بخشی از آن مسئله‌ تبارشناختی در حوزه اجتماعیات قرار دارد و بخش دیگری از آن در حوزه جهان‌بینی هنرمند تعریف می‌شود.

مؤلفه مهم بعدی در حوزه تجلی هنر انقلاب آن است که این جهان‌بینی و آن آبشخور فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی هنرمند در زبان فرم، فضا، رنگ و آن‌چه که در حوزه بیانی هنر انقلاب نمایان می‌شود به تجلی بنشیند. در نتیجه وقتی ما صحبت از مؤلفه‌های هنر انقلاب به میان می‌آوریم باید ببینیم به کدام ساحت اشاره می‌کنیم.

به زبان ساده‌تر می‌شود در حوزه همراهی بنیان‌های فکری و اعتقادی هنر انقلاب در عرصه هنر، بخشی به آنچه که انقلاب تمنای آن را داشت و بخش دیگر در آن جایی که تجلی مفهوم و معنای هنر می‌توانست در خود انقلاب رُخ‌نمایی کند بازمی‌گردد.

پس در نتیجه هنر و هنرمند انقلابی، آنجایی «هنر انقلاب» و «هنرمند انقلاب» نامیده می‌شود که بتواند در مسیری که انقلاب مشخص کرده با استناد به آن مبانی فکری اصیل و بُن‌مایه‌های تفکر انقلابی که در زبان و بیان رهبر فقید انقلاب و همچنین رفتارهایی که در عرصه‌های مختلف این انقلاب در ساحت‌های مختلف متجلی شده است خود را نمایان کند. اگر در این میان هنرمند نیز بتواند در حوزه بیانی هنر خود با این ساحت‌ها همراهی و همدلی داشته باشد؛ آن زمان باید او را هنرمند و هنرش را هنر انقلاب نام نهیم و بشناسیم.

بنابراین وقتی‌ که صحبت از هنر انقلاب می‌کنیم، به نحله و جبهه‌ای می‌اندیشیم و تصویری از آن داریم که بتوانیم آن را تعریف کنیم؛ به مثابه آن است که ما در جایی صحیح ایستاده‌ایم که حال هنر انقلاب نیز می‌تواند خود را در بخشی از این دیواره بزرگ انقلابی، فرهنگی و اجتماعی جای دهد و نقشش را به شکلی دقیق ایفا کند.

هنر انقلاب حتی در جامعه ایران کتابی خوانده نشده و غریب است + صوت

ایکنا _ در روایت پژوهشگران در حوزه آُسیب‌شناسی هنر انقلاب ما با مولفه‌های متعدد و گاه متناقضی مواجه هستیم. عده‌ای سبب اصلی وجود تغییرات و نگرش در خلق آثار مرتبط با مفهوم هنر انقلاب را نو شدن نسل؛ برخی لزوم به‌روز شدن جریانات هنری و انطباق آن با روند توسعه جهانی هنر؛ تعدادی با داعیه هنر پست‌مدرن انقلاب وارد عرصه شده‌اند و افرادی حتی تندتر نظر می‌دهند و زبان هنر انقلاب را زبانی امروزی نمی‌دانند و آنرا متعلق به دهه‌های پیشین می‌خوانند و... اما با تمام این احوال امروزه کمتر میان هنرمندان نسل دوم و سوم انقلاب می‌توانیم مؤلفه‌های ارزشمند و درخشانی که شما و هم‌نسلان شما دست به خلق آنها زدید و با مکتب هنر انقلاب را پایه‌گذاری کردید و ادامه داد، شاهد باشیم... دلیل این همه رویکرد متفاوت در امری واحد به نام هنر و هنرمند انقلابی چیست؟

اگر امروز سخن از انقلاب و هنر انقلاب است، گاهی ممکن است ما در تبیین و تعریف «هنر انقلاب» و «هنرمند انقلابی» احساس بیگانگی کنیم و بنا داشته باشیم با زحمت، با ترفند و روش‌های مختلف، اصل ماجرا را به نسل امروز و مردم امروزمان ارائه کنیم.

ما امروز جوامعی را می‌بینیم که به حسب ظاهر قرآن در آن‌ها وجود دارد اما بسیاری از مردمان همان جوامع با آن خیلی آشنا نیستند! می‌بینیم که بیگانگی عجیبی میان کتاب خداوند و خود مردم وجود ارد. چرا ‌که آن را نمی‌خوانند و با آن آشنا نیستند. گاهی به خود همکاران می‌گویم و خودم این کار را کرده‌ام که حداقل یک‌بار بنشینند، قرآن را از اول تا آخر بخوانند. وقتی قرآن را نخوانیم از محتوای آن نیز مطلع نخواهیم بود.

بی‌پروا اما ساده می‌گویم و آن اینکه قرآن که کلام خداست و این کتاب برای سعادت زندگی و رستگاری و زیست انسان‌ها آمده، مردمان خود ما انصافاً چند بار آن را از اول تا آخر خوانده‌اند؟! تفسیر را کنار بگذارید و یک‌بار فقط آن را بخوانیم و ببینیم خداوند متعال با ما چگونه حرف زده است. ابتدا فقط آنرا بخوانیم و در ادامه اگر در درک معانی و روایت‌های آن دچار اشکال شدیم سراغ متخصصان و مفسران برویم و کلام آن‌ها را بخوانیم.

کد

اگر جرئت کنیم و در جامعه خودمان آماری بگیریم که فقط چند بار مردمان ما کتاب خدا را از اول تا آخر خوانده‌اند شاید به آمار تأسف‌باری دست یابیم. این یک نکته؛ نکته بعد آن‌که در بازگشت به هنر انقلاب ما با کتابی مکنون و غریب در جامعه خود مواجه هستیم.

اگر با همان مورد اولی که به آن اشاره کردم و به‌عنوان امری واقعی با آن مواجه شویم و آن را بپذیریم؛ خواهیم دید که خود هنر انقلاب در جامعه‌ای چون ایران که متولد شده با تمام فراز و فرودهایی که داشته؛ چقدر غریب است!

ایکنا _ هدف این گفت‌وگو آسیب‌شناسی هنر انقلاب و نقب و نظری بر نسل‌های مختلف هنرمندان انقلاب بود؛ اما حال به جایی رسیدیم که باید پرسید برای خروج هنر انقلاب از «غربت» که شما به آن اشاره داشتید، آن هم در کشور ایران که مهد تولد و رویش آن است چه باید کرد؟

عبور از این آسیب نخست نیازمند آن است که آن را معرفی و تبیین کنیم، سپس زوایای آن را تحلیل کنیم. اولین قدم ما باید این باشد که مردم را با آن‌چه که در بطن هنر انقلاب اتفاق افتاده رودررو کنیم.

اما من در لابه‌لای پرسش پیشین شما در بیان آسیب‌ها از زبان پژوهشگران به دغدغه‌ای رسیده‌ام که نکند هنر انقلاب زبان کهنه‌ای دارد؟! نکند هنر انقلاب به درد امروزمان نمی‌خورد؟! نکند این هنر متعلق به 30، 40 یا 50 سال پیش است و یا حتی قبل‌از انقلاب! این نشان می‌دهد که ما تبارشناسی هنر انقلاب را نمی‌شناسیم و با آن مواجه نشده‌ایم. ساده‌تر بگویم که ما حتی با همان مؤلفه‌های شکل‌گیری هنر انقلاب خیلی آشنا نیستیم که چنین نگرانی‌ای داریم.

بارها گفته و نوشته‌ام که هنر انقلاب افتخار بزرگی برای تمدن ایران و برای انقلاب اسلامی است که هیچ؛ برای خود ما ایرانی‌ها افتخاری بزرگ است. این مکتبی که ظهور کرده افتخار بزرگی است. به چه دلیل؟

هنر انقلاب یکی از بزرگترین ویژگی‌های ممتاز و بزرگش آن است که برای اولین‌بار، هنر را وارد اجتماع کرد و در جای‌جای زندگی مردمان جای داد. از حوزه موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی گرفته تا دیگر هنرها.... دیگر آنکه، این هنر برای اولین‌بار به‌شدت رویکرد مردمی پیدا کرد و از دستگاه قدرت دوری کرده و می‌کند. هنر انقلاب به این کاری ندارد که دستگاه قدرت با مردم همراهی دارد یا نه؛ خودبنیاد است. خودبنیاد به این معنا که از دل مردم برخاسته پس به هیچ دستگاهی وصل نیست.

تمام هنر دوران پیشین ما، قبل‌از انقلاب، حتی به اعصار و قرون بسیار پیشتر بازگردیم، همواره به یک سیستم، دستگاه و مجاری قدرت متصل بوده است. حال برای اولین‌بار، هنر انقلاب حتی در آغاز حیاتش که در اوج کوران و بحبوحه روزهای آغاز انقلاب که هنوز مشخص نبود که این پیروزی استمرار داشته باشد یا خیر؛ رفتاری مبتنی بر انطباق کامل با باورهای مردم انجام می‌دهد.

نکته دیگر آنکه به چه کسی پاسخ می‌دهد؟ به باور اعتقادی خود که مبتنی بر آن تبارشناسی و آن جهان‌بینی است. آن جهان‌بینی چه می‌گوید؟ می‌گوید تو انسانی، اشرف مخلوقاتی و خلیفه خداوندی، ضمن آن‌که تو به‌عنوان یک مخلوق اصلح و مخلوقی که خداوند سبحان جهان را برای تو آفریده اما در هین حال باید پاسخ‌گوی مردمی که مورد ستم قرار گرفته‌اند نیز باشی! این همان مولفه‌ایست که عرفای ما در سلوکشان طرح کردند و خود بر آن مسیر طی طریق می‌کردند.

حال بعد از گذار و گذر قرن‌ها از زمان حیات و ممات آن عرفا، «هنرمند انقلاب» در بزنگاه تاریخ معاصر و در زمان وقوع انقلاب در رفتار هنری خود آن را تجربه می‌کند. اینکه باید به مردم پاسخ دهد، با مردمی همراهی کند که در وسط میدان با دست خالی با ظلم مواجه شدند و به مبارزه با آن برخاستند. مردی که بناست بنیان‌های ظلمی را سر سرنگون کنند و به‌جای آن حکومتی را در کشور جایگزین کنند که به جای آن ستم با نگرش بر مبنای باورهای دینی به مواجهه مردمش و وضع قوانین اجتماعی بپردازد. حکومتی که هدف غایی و نهایی‌اش اصلاح جامعه است. درست به همین دلیل مهم است که هنر انقلاب مستقل است و به این استقلال افتخار می‌کند.

برای اولین‌بار در تاریخ فرهنگی و هنری کشورمان، هنری پای به عرصه و میدان می‌گذرد که کاملاً مردمی است و در نقطه مقابل از قرار گرفتن زیر چتر سیستم و حکومت فرار می‌کند. این افتخار بسیار بزرگی برای هنر انقلاب است. تاریخ پرشکوه هنر انقلاب ما مدیون همین نگاه است.

دوم آنکه هنر انقلاب در بند یک دوره خاصی از تاریخ کشور نیست. این‌که بگوییم مربوط به سال‌های قبل‌ از پیروزی تا پیروزی انقلاب است و دیگر تمام؟ پاسخ خیر است! بگوییم مربوط به سال‌های پیروزی انقلاب تا وقوع جنگ تحمیلی است؟ بازهم نه! مربوط به دوران جنگ است؟ قطعا خیر، نیست! چراکه اساس این هنر و مکتب؛ متعهد به خود مردم است و پیش‌ از آن متعهد به باورهای دینی خود است. این باورهای دینی آن را متعهد می‌کند و مردم کشورش را به عدالت‌طلبی، به مساوات، برادری، روشنگری و شفاف‌سازی در عرصه‌های مختلف دعوت و امیدوار می‌کند. بنابراین این هنر و مکتب براساس این باورها مرگ ندارد.

پس با تمام این تفاسیر همواره ضرورت دارد و از بایسته‌های آن آنست که خود را به شکل مستمر و مداوم به‌روزرسانی کند. اگر هنر انقلاب خود را به‌روزرسانی نکند، در حوزه زبان، بیان، شناخت از خود، شناخت اجتماعیات، شناخت دشمن به بیراهه می‌رود. اگر اینها صورت نگیرد آن زمان است که مشخص می‌شود این هنر، هنر انقلاب و تفکرش انقلابی نیست! هنر انقلاب؛ هنری در عرصه است و همواره در جامعه خود باید پاسخ‌گو باشد.

نکته سوم و پایانی آنکه هنر انقلاب هرگز خود را در قیدوبند زبان و بیانی کهنه محدود نمی‌کند. هنر انقلابی باید خود را به‌روزرسانی و معاصرسازی کند تا بتواند هنر انقلاب بماند.

ایکنا _ به عنوان پرسش پایانی، مهمترین نگاه در شرایط فعلی برای استمرار و کاستن از آسیب‌هایی که شما از آن نام بردید در مواجهه با هنر انقلاب و هنرمند انقلابی چه نکاتی باید باشد؟

یکی از ضروری‌ترین موارد رمز تعالی، جریان‌سازی و استمرار حیات هنر انقلاب و هنرمندان انقلاب در سایه کاستن از آسیب‌هایش در زمانه حاضر آن است که مؤلفه‌های این هنر باید در قالب آثار مکتوب و در قالب رشته‌های مختلف دانشگاهی حداقل در مقطع کارشناسی باید به عموم مردم و نه فقط جامعه هنرمندان و دغدغه‌مندان این عرصه عرضه شود. از کارهای پژوهشی که در این حوزه در حال انجام است حمایت شود تا این مکتب بتواند در سطح جامعه با ضریب نفوذ فراگیری میان عموم مردم عرضه شود.

کد

انتظار از حوزه رسانه‌ و فعالان این عرصه آن است که در تبیین هنر انقلاب، ارائه و عرضه مصادیق آن به مردم فضای بیشتری فراهم کنند. در کنار این مصادیق، با توجه به اهمیت بحث زبان امروزی و زبان معاصر هنر باید به این مهم توجه شود تا خاستگاه هنر انقلاب که متعلق به عموم مردم است به درستی طرح شود.

همچنین لازم است تا بایسته‌های امروزی هنر انقلاب نیز تام و تمام مطرح شود تا مردم و مسئولان بدانند با مکتبی پویا، زنده و فناناپذیر روبرو هستند. در یک جمله باید گفت و به این گفته تاکید داشت که هنر انقلاب در هر دوره، زمانه و شرایطی برای کشور و اصلاح اجتماعی آن در همه حوزه‌ها امری واجب و لازم است و نیاز جامعه به آن امری واقعی و حیاتی است.

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام
captcha