نگاهم را به دوردستهای آسمان میدوزم، به سوسوی ستارهها خیره میشوم و ردپای روشنی ماه را در صورت آسمان تاریک میجویم. به غوغای ناپیدای ظلمت در ماورای ابرها میاندیشم و هر چه را از آن خوانده و شنیدهام، مرور میکنم. به آسمان سیهچرده غبطه میخورم که هر روز محل گذر عرشیان میشود و بیتکبر در طول سالها و قرنها به مهماننوازیاش ادامه میدهد، به عبور براق و معراج که در یکی از شبهای سحرانگیز دنیا رخ داده است، به شبی که قرآن از هفت آسمان نزول کرد و معجزه پیامبر خاتم(ص) شده است... چه وقایعی که در بستر این سیاهی و سکوت رقم نخورده است. دلم میخواهد بدانم که خدای عالم کدام را بر دیگری مقدم برمیشمرد؟ شب یا روز؟
به جستوجوی واژگان شب و روز در قرآن میپردازم. واژههای «لیل» و «لیلة» علاوه بر ترجمه ظاهری، معانی و مصادیق دیگری هم حتی در حرکات شب و روز، طلوع و غروب و نیز موضوع انسلاخ دارند. علامه طباطبایی(ره) میفرماید: «همین ادخال و اخراج شب و روز هم امری اعتباری است.» در فرهنگ قرآن، واژه «یوم» به معنای روز و دوره از جایگاه خاصی برخوردار است؛ «یَوْمِ الدِّینِ، یَوْمُ الْقِیامَةِ، كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ، يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ و...»، ولی برای واژه «لیل» چنین جایگاهی وجود ندارد و برای واژه «لیلة» هم در چند مورد خاص، آن هم با تأویلات متعدد که روایات، نظرات مفسران و اهل تأویل آن را بهطور کلی از معنای ظاهریاش یعنی تاریکی شب، بینهایت فاصله دادهاند و از ملک به ملکوت بردهاند، مواجه میشوم.
بیشتر بخوانید:
برتری نور بر ظلمات در آیات متعدد قرآن نظیر «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» و یا «هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ» و... توجهم را جلب میکند. خداوند در آیه ۵۴ سوره مبارک اعراف میفرماید: «...يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا...؛ شب با شدت به دنبال روز در حرکت است.» یعنی اصالت با روز است و شب تابع، دنبالهرو و فرع بر روز است. سرآمد آیات متعدد قرآن در مبحث شب و روز، آیه ۱۲ سوره مبارک اسراء است که خالق هستی این دو پدیده آفاقی را دو آیه، نشانه و اعجاز از علم، قدرت، تدبیر و رحمت خود معرفی میکند، آنجا که میفرماید: «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ...» با توجه به این آیه، مشهود است که شب و روز در سورهای با عنوان «آیتین» ذکر شده که در ابتدای آن از یکی از بزرگترین و بینظیرترین حوادث تاریخ جهان و انسان خبر داده که آن حادثه در شب به وقوع پیوسته است.
خداوند سبحان بنده خاص خود یعنی پیامبر عظیمالشأن(ص) را در سیر و سفری شبانه، اسرارآمیز، منحصر بهفرد و غیرقابل تکرار در ملک و ملکوت جابجا میکند و حقایق عوالم غیب و شهود را که آنها نیز آیات و نشانههای دیگری از عظمت و احاطه پروردگار است، در بیداری و واقعیت و البته بهمثابه معجزهای بیبدیل به او نشان میدهد و شاید مشابه لیلةالقدر، جلوه دیگری از قرآن عظیم را طی لیلةالمعراج در معیت ولایت علوی «عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ» بر او مکشوف میکند و بهواسطه نزول معراجی قرآن که در آن شب قدسی محقق شده، ظرفیت وجودی خاتم پیامبران(ص) بالا و بالاتر رفته است: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ؛ منزه است آن خدايى كه بندهاش را شبانگاهى از مسجدالحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت دادهايم، سير داد تا از نشانههاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست.» و اینچنین سورهای با آنگونه آغازی که متضمن عظمت باطنی شب در عالم هستی و آفرینش است، از شب و روز با تعبیر «آیتین» یاد میکند.
بنابراین به این نتیجه میرسم که ارزشگذاری برای روز و شب و مقایسه ارزشی بین آنها امکانپذیر نیست، چراکه هر دو آیهای از آیات الهی و هر کدام در جایگاه خود واجد ارزشهای بیبدیلی هستند که در دیگری نیست و مانند سایر دوگانههای آفرینش بهصورت زوجی مکمل اظهار وجود میکنند. بنابراین، بدون توجه به بعضی از آداب و رسوم میان اقوام، ملتها و فرهنگها که اغلب برخاسته از ذهن افسانهپرور و رؤیاپرداز انسانهاست و ریشه در عمق کائنات ندارد، هیچگونه ترجیح وجودی بین شب و روز مطرح نیست، ولی از نظر برتری همیشگی نور بر ظلمت، میتوان گفت که روز بر شب اولویت حیاتی دارد، همچنان که اولویت خلقتی دارد. عمده فعالیت بشر و حتی حیوانات، نباتات و جمادات در روز محقق میشود و شب در نقش ساعات استراحت و فراغت مجدد قوای روحی و جسمی همه موجودات زنده و غیرزنده است که ضرورت آن غیرقابل انکار شمرده میشود، همانگونه که قرآن در آیات ۷۱ و ۷۲ سوره قصص میفرماید یکسره بودن روز بدون شب و یا یکسره بودن شب بدون روز، مخل حیات است؛ نه فرصتی برای سکون و استراحت وجود داشت و نه فرصتی برای استفاده از نور حیاتبخش خورشید.
در همین راستا، قرآن مجید ما را با دو واقعیت که میتوان آنها را پدیده و پدیدار نامید، آشنا و به تفکر و تعقل دعوت میکند. پدیده که همان دوگانه شب و روز است، اما پدیدار به رفتوآمد، گردش و جابهجایی شب و روز «اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ» اطلاق میشود که با دقت و نظمی شگفتآور و برآمده از سوی تنها خالق آفرینش، نظام زمانی هستی را مدیریت میکند و منشأ تقویم ایام، لیالی، شهور، سنوات و منبع و مرجع برنامهریزی زندگانی بشر میشود.
به این آیات مراجعه میکنم: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ...لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (بقره، ۱۶۴)، «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ...وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ...» (اسراء، ۱۲)، «إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ...لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ» (یونس، ۶) و «هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ...» (یونس، ۵). در مقایسه آیات یادشده، علاوه بر وجوه اشتراکی که دارند، دو وجه افتراق مشاهده میشود که قابل تأمل است؛ یکی اینکه در یک جا اختلاف لیل و نهار را نشانهای برای خردمندان و در دیگری نشانهای برای پرهیزکاران میداند. دوم اینکه یک جا شماره سالها و حساب آنها را از ماه و خورشید و در جای دیگر نیز از شب و روز به حساب میآورد.
درباره نکته اول به این مورد بسیار مهم و ارزشمند میرسم و آن ارتباط تقوا با عقل است. تفکر در آیات الهی مانند گردش شب و روز بهطور همزمان نه تنها عقل را شکوفا میکند، بلکه در تقویت تقوا نیز مؤثر است. نکته دوم هم ارتباط ماه و خورشید و شب و روز یعنی هر چهار مورد با هم در ایجاد تقویم زمان است. گردش زمین به دور خودش سبب ایجاد شب و روز و گردش زمین به دور خورشید نیز باعث ایجاد فصول اربعه و سال میشود. ماه نور خود را از خورشید میگیرد و وقتی مستقیماً بین زمین و خورشید واقع شود، طرف رو به زمین آن تاریک است که به این حالت، «محاق» میگویند. شب بعد، هلالی باریک از ماه پدیدار خواهد شد که آن را ماه نو (استهلال) مینامند. در شبهای بعد به ترتیب سطح بیشتری از ماه پیدا میشود تا اینکه در شب چهاردهم، قرص کامل ماه را رؤیت میکنیم که به آن، «بدر» میگویند. از شب بدر به بعد، دوباره در شبهای متوالی از قسمت روشن ماه کاسته میشود تا مجدداً به حالت محاق میرسد. به این ترتیب، تقویم قمری، دقیقترین، راحتترین و در دسترسترین تقویمها در اختیار بشر برای برنامهریزی کارهای زندگانیش قرار میگیرد. این تقویم، اسلامی و مورد تأیید قرآن بوده و همه احکام، عبادات، مناسک و مناسبتهای اسلام بر پایه آن تنظیم شده است.
در پایان، ذکر بعضی از نکات را خالی از لطف نمیبینم. تعدادی از سورههای مبارک قرآن به نام این دو پدیده مهم آفرینش و پدیدههای مرتبط با آنها میپردازد، از جمله سورههای لیل، نور، اسراء، نجم، شمس، قمر، ضحی، فجر، فلق، تکویر، انفطار، عصر و جمعه. همچنین جستوجوی واژههایی چون لیل، نهار، شمس، قمر، نجم، یوم، طلوع، غروب، مشرق، مغرب، ظل، نور، ضیاء، سناء، ظلمت، اظلام، جلو، ضحی، بزغ، عشاء، بیات، زلف، اشراق، صبح، سحر، بکره، غداه، فلق، شفق، فجر، ظهیره، غطش، غسق و... به غنای این مبحث برای کسانی که به دنبال مطالعه عمیقتر هستند، کمک بیشتری میکند.
زهرا سادات محمدی زیر نظر استاد علیاکبر توحیدیان
انتهای پیام