ظهور و حضور اندیشههای متنوع و متعدد فکری و فرهنگی در جهان اسلام پس از رحلت رسولالله(ص) تا به امروز، چالشی به نام همگرایی امت اسلامی را رقم زده است. دوره امامت امام جواد(ع) نیز فصل رونق فرقهگرایی، جریانسازی فکری، قیامها و شورشهای داخلی و تعرضهای خارجی علیه خلافت اسلامی بود. فعالیت این گروهها و شبههافکنیهای آنان امت اسلامی را تهدید میکرد، اما نوع مواجهه جوادالائمه(ع) با آنها در تقویت و ایجاد همگرایی بین مسلمانان نقش بسزایی داشت. بر این اساس و بهمنظور تبیین مؤلفههای همگرایی جهان اسلام از منظر امام جواد(ع)، خبرنگار ایکنا از اصفهان گفتوگویی با اصغر منتظرالقائم، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ اوضاع سیاسی و فرهنگی عصر جوادالائمه(ع) چگونه بود؟
دوره امامت امام جواد(ع) با خلافت مأمون و معتصم همزمان بود. مأمون به گفتوگوی علمی با مذاهب و ادیان گوناگون علاقهمند بود؛ برگزاری مجالس مناظره در مرو با حضور امام رضا(ع) و در بغداد با حضور امام جواد(ع) در راستای همین علاقه اتفاق افتاد. مأمون با انتقال مرکز حکومت به بغداد درصدد بازگشت به پایتخت مرکزی و کنترل تحرکهای رومیان بود. در سرزمین اسلامی نیز شورشهایی مانند شورش خرمیان، دستگاه خلافت را به خود مشغول کرده بود. این شورشها در دوران معتصم نیز ادامه یافت، بهطوری که شورش بابک خرمدین، مازیار و خوارج مهمترین شورشهای داخلی محسوب میشدند. در عرصه خارجی نیز لشکرکشی به روم در این زمان صورت گرفت. در این اوضاع، خردسالی امام جواد(ع)، علاوه بر ایجاد شبهه در بین شیعیان، دستاویزی شد تا معتزله از مبانی عقیدتی شیعه خرده بگیرند و به اصل امامت بتازند. امام جواد(ع) در حالی که بیش از ۱۰ سال نداشت، با بیانی مستدل به شبهههای آنان پاسخ میگفت.
ایکنا ـ کدام جریانهای فکری در دوران امامت جوادالائمه(ع) شکل گرفتند؟
جریان فکری، نوعی تشکل و جمعیت اجتماعی محسوب میشود که از مبانی اندیشهای برخوردار است. این مبانی ممکن است رویکرد فلسفی یا کلامی و شرقی یا غربی داشته باشد. جریانهای فکری عصر امام جواد(ع) دو گروه عمده جریانهای اسلامی و غیراسلامی را شامل میشد. جریانهای اسلامی خود از جریانهای فکری شیعه و سنی تشکیل شده بودند. جریانهای فکری شیعه شامل زیدیه، اسماعیلیه، غلات و واقفیه بودند که پیدایش هر کدام از آنها ماحصل کمظرفیتی سیاسی و گاه رقابتهایی در میان پیروان و فرزندان اهل بیت(ع) بود. این گروهها بهویژه غالیان حتی در مقایسه با مخالفان غیرشیعه، گرفتاریهای سختتری برای ائمه(ع) پدید میآوردند و در تضعیف جایگاه مکتب اهل بیت(ع) تأثیر بسزایی داشتند.
جریانهای فکری سنی بدنه اصلی جامعه را تشکیل میدادند و دو گروه عمده کلامی و فقهی را شامل میشدند. جریانهای فقهی اهل سنت مشتمل بر جریانهای شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی بودند و جریانهای کلامی اهل سنت، جریانهایی همچون خوارج جبریه، قدریه، معتزله و ظاهریه را شامل میشدند.
جریانهای فکری غیراسلامی عبارت بودند از جریانهای یهود، نصارا و مجوس. اهل کتاب از دوره فتوحات اسلامی در میان مسلمانان، خبرها و قصههای خرافی و بیبنیان و نیز شبهههای گوناگونی را میپراکندند و از نظر فکری بر مسلمانان تأثیر چشمگیری داشتند. با وجود قاطعیت ائمه(ع) در مبارزه با رواج چنین اندیشههایی، اما معمولاً برخورد با آنها با سعه صدر همراه بود. جریانهای غیردینی دربرگیرنده گروههای زنادقه و دهری بودند که در اصل توحید شبههافکنی میکردند و برای سست کردن عقاید دینی مردم و رواج فساد در امت اسلامی تلاش وافر به خرج میدادند. البته رفتار ائمه(ع) با این گروه نیز حکیمانه و بردبارانه بود.
ایکنا ـ در چنین شرایطی، امام جواد(ع) برای تقویت بنیانهای امت اسلامی و همگرایی بیشتر مسلمانان چه اقداماتی انجام داد؟
اولین اقدام امام در این زمینه، تصحیح باورهای کلامی توأم با احترام بود. خداوند در آیه ۱۲۵ سوره نحل میفرماید: «مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترین شیوه با آنان مجادله کن.» علامه طباطبایی(ره) چنین بیان میکند که از ویژگیهای جدال احسن این است که از کلام زشت و بیادبانه اجتناب کند و به مقدسات طرف مقابل توهین نکند و او را به دشمنی و لجبازی وا ندارد. مواجهه با خلفای نخستین از جمله موضوعاتی بود که در زمان ائمه اطهار(ع) سبب بهانهجویی برای واگرایی میشد. آن حضرات با رعایت ملاحظههای مذهبی درباره خلفا به اصحاب خود سفارش و بر سنجیدهگویی و احترام به اصحاب رسولالله(ص) تأکید میکردند. مباحثه امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم درباره احادیث چالشی اهل سنت در بیان فضایل شیخین جنبه کلامی دارد. در این مباحثه، امام جواد(ع) ضمن رعایت احترام با استدلالهای عقلی و عرضه این دست روایتها بر قرآن و سنت، آنها را رد کردند.
ایجاد نکردن تنش در مناسبات سیاسی، اقدام دیگر امام در فضای متشنج آن زمان بود. امام جواد(ع) از یک سو در مجالس خلفا طی گفتوگوی مستدل با علما، برتری و حقانیت خود را برای رهبری سیاسی اسلام ثابت میکرد و از سوی دیگر در برابر بعضی از حوادث، هیچگاه رفتاری واگرایانه از خود نشان نداد. حوادثی همچون شورش بابک و مازیار، شورش خوارج در سیستان به رهبری حمزه آذرک، تشکیل دولتهای مستقل اسلامی در آفریقا، قیامهای غیرعلوی، ناآرامیهای سیاسی در مصر به علت سیاستهای خشونتبار استانداران عباسی، فعالیتهای جریان شعوبیه و فشارهای بیرونی از حکومت روم و همچنین شورشها، قیامها و جریانهای ملیگرا حتی اگر موجب تضعیف حکومت عباسی میشد، بهدلیل اینکه هم در پوشش مذهب، هم خلاف مبانی اسلام و هم مبتنی بر نژادپرستی بود و نتیجهای جز واگرایی نداشت، آنها را تأیید نمیکرد و از این رخدادها بهره سیاسی نمیبرد. هر چند خلافت غصب شده بود، ولی حفظ امنیت و همگرایی امت مهمتر از آن بود، حتی اگر این امر با ماندن خلافت غاصب تحقق میپذیرفت. اجبار امام به ازدواج با امالفضل و فراخواندن ایشان به بغداد برای افزایش کنترل و برپایی جلسههای مناظره، نمونههایی از تلاش خلفا برای به چالش کشیدن جایگاه امام در جامعه بود، اما حضرت هیچگاه برخورد تند و اقدام سیاسی از خود نشان نداد.
ایکنا ـ مواجهه امام جواد(ع) با غلات بهمثابه یکی از مهمترین جریانهای انحرافی شیعی چگونه بود؟
پدیده غلو و افراطیگری یکی از آفاتی بهشمار میرود که در طول تاریخ گریبانگیر تمام مذاهب و مکاتب اعم از الهی و غیرالهی شده است. این آفت در طول تاریخ اسلام نیز همواره به خلط واقعیت و حقیقت، بدگمانی و تکفیر مسلمانان در برابر یکدیگر و واگرایی امت انجامیده است. قرآن کریم نیز مسئله غلو در دین را مطرح کرده و در آیه ۱۷۱ سوره نساء چنین میفرماید: «ای اهل کتاب، در دین خود غلو نکنید» و از اهل کتاب میخواهد که عیسی(ع) را فراتر از حد انسان ندانند. رسول خدا(ص) نیز غلو را عامل اصلی نابودی امتها و دینهای پیشین معرفی کرد و مسلمانان را از آن برحذر داشت.
ادعای اصلی غلات مبنی بر الوهیت رسول خدا(ص) و ائمه(ع) با آموزههای اسلام در تضاد واضح و آشکار است. داعیهداران این تفکر در پوشش دوستی اهل بیت(ع)، باورهای خود را ترویج میکردند. بنابراین، در جامعه اسلامی مبارزه با عقاید غلات و روشنگری به یکی از دغدغههای مهم ائمه(ع) تبدیل شده بود. روش مواجهه امام جواد(ع) با غلات نیز بر دو محور اصلی روشنگری و برخورد قاطعانه استوار بود.
امام جواد(ع) در مواجهه با غلات ابتدا از تعامل، مباحثه و مناظره بهره میبرد و روشنگری در قالب معرفی غلات صورت میگرفت؛ برای نمونه، بنابر روایت علی بن مهزیار، امام جواد(ع) در معرفی ابوالخطاب و یارانش چنین فرمود: «اینان ما را وسیله غصب اموال مردم قرار میدهند و به اعتبار ما دارایی مردم را میخورند، در حالی که مردم را به تعلیمات ابوالخطاب و آنچه او مردم را به آن میخواند، دعوت میکنند» و در طی بیان این حدیث، تعدادی از غلات را به مردم معرفی کردند.
تبیین جایگاه رسولالله(ص) و ائمه(ع) از دیگر روشهای روشنگری امام جواد(ع) بود. در زمان ایشان در خصوص تفویض و واگذاری امور به ائمه(ع) اختلافاتی وجود داشت. امام جواد(ع) درباره واگذاری امر دین به معصومان، استقلال و اراده آنها را به اراده خداوند منوط میدانست و بیان میکرد که هر کس این مسئله را نپذیرد، دینش نابود میشود و هر کس آن را بپذیرد، به حق ملحق شده است. امام در چنین روایاتی، عقیده مفوضه مبنی بر خلق و واگذاری تمام امور به دست پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را رد کرد. ایشان تأکید میکرد که این امور وابسته به مشیت الهی و فقط خواست و اراده پروردگار است که به دست آنها جاری میشود. روشنگری در زمینه حد و حدود مقام پیامبر(ص) و امام بسیاری از تصورهای غلات در رابطه با ائمه(ع) را تصحیح کرد و برای نزدیکی باورها و همگرایی درباره جایگاه ائمه(ع) بستر مناسبی فراهم آورد.
امام جواد(ع) در مرحله دوم مواجهه با غالیان از برخوردهای قاطعانه استفاده میکرد؛ لعن غلات از جمله این روشها بود. دستاویز قرار دادن الوهیت ائمه(ع) باعث شد برخی از غلات به منظور دستیابی به مال و منال، خود را منصوب ائمه(ع) معرفی کنند. استفاده از ابراز لعن از سوی امام جواد(ع) برای این جریان فکری، نشان از اوج انزجار امام دارد که تکلیف معتقدان و پیروان این فرقه را مشخص کرده است. حساسیت موضوع غلات و جدیت امام جواد(ع) در مواجهه با این گروه به جایی رسید که ایشان دستور کشتن آنها را نیز صادر کرد. در روایتی ایشان با اعلام بیزاری از غلات، خون آنها را حلال دانست و فرمود: «دو تن از غلات به نامهای ابوالسمهری و ابن ابی الزرقاء به هر طریقی باید کشته شوند.» امام با شفافسازی ماهیت این گروه و اعلام مشروعیت نداشتن آنها ضمن رفع سوءتفاهمات، زمینه همگرایی شیعیان را بیش از پیش فراهم کرد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام