بهمناسبت ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن در سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه به موضوع «آب و نیایش» میپردازد. در ادامه، متن شماره هفدهم این گفتوگو را میخوانیم.
بنابر تصریح قرآن مجید در آیات متعدد، خلقت اولیه آدم ابوالبشر(ع) که نخستین انسان و پیامبر بود، از خاک و آب، یعنی گل و سپس گل خشک بوده است. خلقت انسان از «تراب، خاک» در ۱۳ آیه قرآن، از «طین، گل» در ۱۲ آیه، از «گل و لای، حَمَإ، گلى سياه، متغير و بو گرفته یا گل کهنه» در سه آیه، از «طین لازِب، گل چسبنده» در یک آیه و از «صلصال، سفال یا گل خشک» در چهار آیه به صراحت آمده است.
بیشتر بخوانید:
گرچه در ارتباط با خلقت حضرت آدم(ع) و آب، این اشارات کافیست، اما به سه آیه از آیات قرآن هم استناد میکنیم: ۱ ـ «وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ...؛ و از نشانههای او این است که شما را از خاکی بیجان آفرید.» (روم/ ۲۰)
۲ ـ «...وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ، ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ؛ و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد، سپس نسل او را از چکیدهای از آب پست و بیمقدار قرار داد.» (سجده/ ۷ و ۸) و ۳ ـ «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ؛ و ما انسان را از گلی خشک که برگرفته از گلی کهنه است، آفریدیم.» (حجر/ ۲۶)
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه اول نهجالبلاغه یا اخالقرآن هم در خصوص خلقت آدم(ع) از خاک و آب میفرماید: «ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ الاْرْضِ وَ سَهْلِها، و عَذْبِها وَ سَبَخِها، تُرْبَةً سَنَّها بِالْماءِ حَتّى خَلَصَتْ، وَ لاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتّى لَزَبَتْ، فَجَبَلَ مِنْها صُورَةً ذاتَ اَحْناءٍ وَ وُصُولٍ، وَ اَعْضاءٍ وَ فُصُولٍ، اَجْمَدَها حَتَّى اسْتَمْسَکَتْ، وَ اَصْلَدَها حَتّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ، وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ، ثُمَّ نَفَخَ فِيها مِنْ رُوحِهِ، فَمَثُلَتْ اِنْساناً...»
به این معنا که «سپس خداوند بزرگ خاکی از قسمتهای گوناگون زمین از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین گرد آورد، آب را بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید که از آن اندامی شایسته و عضوهای جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید، آن را خشکانید تا محکم شد، خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد؛ تا زمانی معین و سرانجامی مشخص، اندام انسان کامل گردید. آنگاه از روحی که آفرید، در آن دمید تا بهصورت انسانی زنده درآمد.»
ارتباط حضرت نوح(ع) با آب، نخست این است که گریههای زیاد و اشکهای فراوان ایشان در خوف از مقام ربوبی و غصه نپذیرفتن دعوتش از جانب مردم از چشمه چشمانشان جاری بود و با اینکه اسمشان «عبدالغفار» یا «عبدالملک» بود، ولی به اسم «نوح» به معنی نوحهگر و گریهکننده مشهور شد.
دوم اینکه ماجرای معروف طوفان و کشتی نوح(ع) که در چند جای قرآن آمده است، رابطه زندگی و رسالت نخستین پیامبر اولواالعزم با آب را قابل توجه کرده است. به چند آیه قرآن در اینباره اشاره میکنم.
موضوعات کلیدی در این ماجرا عبارتند از ساخت کشتی، ریزش باران از آسمان و جوشش آب از زمین، حرکت کشتی نجات حضرت نوح(ع) بر فراز امواج آب، فرود کشتی بر کوه جودی، توقف جوشش آب از زمین و ریزش باران از آسمان و عذاببودن این تجمع آب برای کافران.
به بعضی از آیات قرآن که به این موضوعات پرداخته است، به ترتیبی که عرض شد، اشاره میکنم: «وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ؛ و با نظارت ما و وحی ما کشتی را بساز و با من درباره کسانی که ستم کردهاند، سخن مگو که یقیناً آنان غرقشدنی هستند.» (هود(ع)/ ۳۷)
«حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ...؛ هنگامی که فرمان ما فرارسید و تنور فوران کرد...» (هود(ع)/ ۴۰)، «فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ. فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ. وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ؛ پس پروردگارش را خواند که من مغلوب شدهام، بنابراین انتقام مرا از اینان بگیر، پس درهای آسمان را به آبی بسیار فراوان و ریزان گشودیم و زمین را به چشمههایی شکافتیم، پس آب آسمان و زمین برای کاری که مقدر شده بود، به هم پیوستند.» (قمر/ ۱۰ تا ۱۲)
«يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا؛ تا بر شما از آسمان باران پی در پی و بابرکت فرستد.» (نوح(ع)/ ۱۱)، «وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ...؛ آن کشتی آنان را در میان موجهایی کوهآسا حرکت میداد.» (هود(ع)/ ۴۲)، «قَالَ سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ...؛ گفت: به زودی به کوهی که مرا از این آب نگه دارد، پناه میبرم.» (هود(ع)/ ۴۳)
«وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ...؛ و گفته شد: ای زمین! آب خود را فرو بر و ای آسمان! باز ایست.» (هود(ع)/ ۴۴)، «... فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ...؛ پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟» (قمر/ ۱۶)، «إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ ما نوح را به سوی قومش فرستادیم که قوم خود را پیش از آنکه عذابی دردناک به آنان رسد، بیم ده.» (نوح(ع)/ ۱)
داستان حضرت صالح(ع) که از نوادگان حضرت نوح(ع) بود و قوم ایشان «ثمود» نام داشت، در آیات متعددی از قرآن مجید آمده است. معجزه ایشان، شتری به نام «ناقه» بود که از دل کوه درآمد.
اشقیای قوم حضرت صالح(ع) با وجود نهی حضرت از قتل این شتر، ایشان را تکذیب، شتر را پی کردند و کشتند و گرفتار عذاب الهی شدند: «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا. إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا. فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا. فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا. وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا؛ قوم ثمود به سبب سرکشی و طغیانشان پیامبرشان را تکذیب کردند، زمانی که بدبختترینشان به پا خاست، پس فرستاده خدا به آنان گفت: ناقه خدا و آبشخورش را واگذارید، ولی به تکذیب او برخاستند و ناقه را پی کردند و در نتیجه پروردگارشان بهدلیل گناهشان عذاب سختی بر آنان فروریخت و همه قوم را با خاک یکسان و برابر ساخت و خدا از سرانجام آن کار که نابودی ستمکاران است، پروایی ندارد.» (شمس/ ۱۱ تا ۱۵)
صرف نظر از نکات جالبی که در داستان این پیامبر ۲۸۰ ساله قابل ذکر است، فقط به نکتهای میپردازیم که در قالب بحث ما میگنجد. طبق آیات قرآن در سوره قمر، خداوند آب آن منطقه را تقسیم کرد و فرمود: «یک روز، آن شتر از آب بنوشد و روز دیگر مردم از آن آب استفاده کنند.»
متأسفانه مردم از این دستور الهی تخطی کردند و در این آزمایش شکست خوردند و به عاقبتی بد و عذابی ویرانگر مبتلا شدند: «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ... إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ. وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ... كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ؛ قوم ثمود بیمدهندگان را تکذیب کردند، ما برای آزمایش آنان یقیناً آن ماده شتر را خواهیم فرستاد، پس در انتظار سرانجام آنان باش و شکیبایی پیشه کن و آنان را خبر ده که آب آشامیدنی میان آنان و ماده شتر تقسیم شده است، هریک در نوبت خود بر سر آب حاضر شوند، پس همه آنان بهصورت گیاه خشکی که در آغل چهارپایان جمع میکنند، درآمدند.» (قمر/ ۲۳ تا ۳۱)
در داستان این پیامبر(ع) مشابه برخی دیگر از پیامبران(ع)، آب، وسیله امتحان الهی برای مردم بود.
ارتباط دومین پیامبر اولواالعزم، حضرت ابراهیم(ع) با آب، ماجرای هجرت ایشان به اتفاق خانواده از کنعان در فلسطین به سوی بیابان بیآب و علف عربستان یعنی مکه، گرسنه و تشنه شدن فرزندش حضرت اسماعیل(ع)، سپس پدیدارشدن معجزهآسای چشمه مبارک آب زمزم زیر پای این طفل از سوی جبرئیل(ع) و حرکت هفتباره مادرش هاجر میان دو کوه صفا و مروه برای یافتن آب است.
زیباترین و احساسیترین صحنههای عاطفی و تلاش بینظیر مادرانه برای نجات فرزند دلبندش آنقدر جذاب و درسآموز بوده که با نام «سعی صفا و مروه» جزو مناسک حج و عمره شد و همه مسلمانان جهان به هنگام حضور در سرزمین مکه موظف به اجرای این حرکت نمادین، جاودانه و عبادی در حال و حالت احرام هستند.
حرکتی که در اصل برای یافتن آب بوده و لطایف و ظرایف زیادی در آن نهفته است. این ماجرا در روایات متعدد آمده، اما در قرآن کریم ذکر نشده و قرآن فقط به موضوع اسکان آن حضرت و خانوادهاش در بیابان بیآب و علف مکه اشاره کرده است: «رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ...؛ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درهای بیکشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم.» (ابراهیم(ع)/ ۳۷).
چاه زمزم در قسمت شرقی مسجدالحرام در ۱۸ متری جنوب شرقی کعبه، مقابل زاویهای که حجرالاسود قرار دارد، واقع است. طبق روایات، آب چاه زمزم، آبی خاص، مبارک و شفابخش است.
امیرالمؤمنین امام علی(ع) میفرماید: «مآء زمزم خیر مآء علی وجه الارض؛ زمزم بهترین آب روی زمین است.» همچنین امام صادق(ع) میفرماید: «ماءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ لِما شَرِبَ لَه؛ آب زمزم برای هر دردی كه نوشیده شود، دوای آن است» و در فرمایشی دیگر از ایشان آمده: «ماءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ؛ آب زمزم شفای هر بیماری است.»
به نظر میرسد دلایل خاص، مبارکبودن و شفابخشی آن به چند چیز وابسته باشد: ۱ ـ نتیجه اجابت دعای حضرت ابراهیم(ع)، خلیلالله است. ۲ ـ نتیجه تلاش مجاهدتگونه حضرت هاجر(س) است. ۳ ـ در اثر ضربت حضرت جبرائیل(ع)، ملک مقرب الهی بر زمین، چشمه پدیدار شده است. ۴ ـ در اثر سودن پای حضرت اسماعیل(ع) ذبیحالله بر زمین، آب جوشیده است.
۵ ـ تداوم و استمرار آبدهی این چشمه در طول قرنهای متمادی در سرزمین خشک عربستان با وجود کمشدن عمدی یا عادی حجم آب، شاهدی بر بابرکت بودن این آب است. ۶ ـ مجاورت این چشمه یا چاه با کعبه معظم، بیتاللهالحرام و وجودش در سرزمین وحی، همچنین استفاده انبیا، اوصیا و اولیای الهی از این آب، از دیگر عوامل در تقدس این آب بهشتی باطن است.
۷ ـ آخرین مورد هم مستتر و مستأثر بودن سرّ ولایت و امامت که در حقیقت تأویل آب است، عامل اصلی شفابخشی، مبارکبودن و تقدس این آب شگفتانگیز بهشمار میرود. آب گمشده انسان حیران، پریشان و گمگشته در همه زمینها، زمینهها و زمانهاست. آنان که هاجروار، خستگیناپذیر، امیدوار، با ایمانی قوی و استقامتی پایدار و مجاهدانه در پی آن دویدند، آن را یافتند: «وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقًا؛ و اینکه اگر آنها در راه ایمان استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم.» (جن/ ۱۶).
زهراسادات محمدی
انتهای پیام