بهمناسبت ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن در سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه به موضوع «آب و نیایش» میپردازد. در ادامه، متن شماره بیستونهم این گفتوگو را میخوانیم.
در این قسمت از گفتوگو که همزمان با روز ۲۹ رمضان انجام میشود، روزی و قسمت ما آیه ۱۶ سوره جنّ است. اتفاقاً این آیه در قالب طرح ملی «زندگی با آیهها» امروز در سراسر کشور مورد توجه همگان قرار دارد؛ همچنین این آیه بهمثابه آیه محوری نهضت زندگی با آیهها، بهطور ویژه مورد نظر طراحان این ایده نیز بوده است.
بیشتر بخوانید:
در ادامه بحثی که داشتیم، این آیه پنجمین آیهایست که بررسی میکنیم: «وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا.» (جن/ ۱۶) البته از نظر لفظی و معنایی، این آیه به آیه بعدی کاملاً متصل و مرتبط است: «لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَمَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا.»
برای درک بهتر، ترجمه هر دو آیه را با هم میآوریم: «و اگر آنان در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم تا آنان را بیازماییم و هرکس از یاد پروردگارش روی برگرداند، خداوند او را به عذابی سخت و فزاینده گرفتار خواهد کرد.»
گرچه بحث محوری در این آیه، موضوع بسیار مهم استقامت است، اما در آیات دیگر قرآن نیز به شکلهای گوناگون بر این ویژگی مؤمنان تأکید شده: «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ» (هود/ ۱۱۲)، «وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ» (شوری/ ۱۵)، «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا...» (فصلت/ ۳۰، احقاف/ ۱۳)، «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» (فاتحه/ ۶)، «قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا...» (یونس/ ۸۹)، «فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ...» (توبه/ ۷)، «فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ...» (فصلت/ ۶)، «لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ» (تکویر/ ۲۸) و بیش از ۳٠ آیه دیگر قرآن که این آیات، گسترهای وسیع برای بحث و تحلیل دارد.
اما اکنون به بحث هرروزهمان، با محوریت «ماء» و تأویل آن ادامه میدهیم. همانگونه که در بحث قبل به چند آیه اشاره کردیم و گفتیم که تأویل «ماء» در قرآن، امام معصوم(ع) و علم اوست، تأویل «ماء» در این آیه نیز طبق روایات متعددی که وجود دارد، امام علی امیرالمؤمنین(ع) است.
قال الباقر(ع): «وَ اَنْ وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا، یعنی لو استقاموا علی ولایة علی امیرالمومنین(ع) و الاوصیآء من وُلده(ع)... الطریقة هی الایمان بولایة علی(ع) والاوصیآء.» (تفسیر اهل بیت(ع)، ج ۱۷)
امام صادق (ع) نیز فرمود: «وَأَن لَوِ استَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسقَيناهُم ماءً غَدَقًا، یعنی لامددناهم علماً کی یتعلّمونه من الائمّة(ع)»؛ حتماً علمی در وجود آنان قرار میدادیم که بتوانند از علم ائمه(ع) بهره بگیرند. (تفسیر اهل بیت(ع)، ج ۱۷)
در خصوص آیه بعدی نیز که عرض کردیم دارای پیوستگی ظاهری و باطنی است، چند نکته کوتاه تقدیم میکنم. طبق روایاتی که وجود دارد، در عبارت «لِنَفتِنَهُم فِيهِ» موضوع آزمایش، قتل سیدالشهدا امام حسین(ع) است؛ همچنین «ذِكرَ رَبِّهِ» که میفرماید اعراض از آن موجب عذاب الهی میشود، در روایات به ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) تأویل شده است.
نکته قابل توجه این است که این آیات در سوره جنّ واقع شدهاند و مرجع ضمیر «هُم»، هم به جن و هم به انس بازمیگردد. در اینجا نیز مشابه قصص برخی از انبیا(ع) که پیشتر بیان شد، آب وسیله آزمایش اهل ایمان معرفی شده است؛ اما دقت کنید که در این آیات، وسعت، حجم و فراوانی آب هم ضمیمه آزمایش شده؛ «غَدَق» به معنای فراوان، وسیع و فراگیر است.
این تأکید به این معناست که مهمتر از اصل ایمان، استقامت و پایدارماندن بر ایمان است. به عبارت دیگر، باید هوشیار بود که در مسیر آزمایشهای الهی، بر اثر بیصبری و ناشکیبایی، «مَاءً غَدَقًا» به «عَذَابًا صَعَدًا» تبدیل نشود.
استقامت در راه حق و ایمان به خدا ارزشمند است؛ اما پایداری و وابستگی در غیر این مسیر، چیزی جز لجاجت و تعصب بیاساس نیست. در آیه ۱۶، واژه «طَريقَة» بهصورت مفرد آمده؛ یعنی راه حق فقط یک راه است؛ همانگونه که «نور» در قرآن همیشه مفرد آمده، اما «ظلمات» (تاریکیها) بهصورت جمع ذکر شده است.
نکته مهم دیگر این است که استقامت مؤمنین در راه حق، نهتنها بر زندگی فردی و اجتماعی آنان تأثیر دارد، بلکه بر وضعیت طبیعت نیز اثر میگذارد و موجب بارش باران فراوان، وفور نعمت و وسعت رزق میشود.
در اینجا به دو حقیقت «حیات» و «علم» در تأویل ماء میپردازیم. برای درک بهتر این موضوع، ابتدا باید تعریفی درست، عمیق و علمی از این سه حقیقت داشته باشیم تا وجوه تشابه و اشتراک آنها را درک کنیم و تأویل نقلی را با علم و عقل نیز بر دلها بنشانیم.
علم یعنی درک حقیقت اشیا. این درک از محسوسات آغاز میشود، تدریجاً به ادراکات میرسد و همچنان رو به تجرد میرود. بهترین تعبیر برای علم، «نور» است. علم از سنخ روشناییست و جهان را برای بشر روشن میکند. علم، عامل احیای نفوس و همچنین نیروی گرداننده هستی، دینامیک و محرک واقعی آفرینش است. نور آن همهجا پرتو میافشاند و نقشی مشابه روح برای اتم دارد.
اتم، کوچکترین جزء موجودات است که از آن کوچکتر و جزئیتر وجود ندارد. این اتم با نیروی دانش فعال میشود. هیچکس نمیتواند منکر انرژی اتم باشد؛ نیروی محرک این اتم، علم است. به تعبیری، این انرژی همان نیروی الهیست که همیشه بوده، هست و خواهد بود.
عالم وجود، پرتوی از پروردگار و بخشی از امر اوست: «کُن فَیَکُون؛ باش، پس موجود میشود.» در این نگاه، خداوند فقط عالم نیست، بلکه عین علم است. اگر بتوان رتبهای برای صفات الهی قائل شد، علم بالاترین صفت از صفات الهیست.
تعریف علم در احادیث، بسیار جای تأمل دارد. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجَدَهُ صالَ، وَمَن لَم یَجِدْهُ صِیلَ لَهُ؛ علم، سلطنت و اقتدار است. هرکه آن را بیابد، پیروز و حاکم میشود و هرکه آن را نیابد، مغلوب و مقهور خواهد شد.»
همچنین امام صادق(ع) فرمود: «العِلمُ نورٌ یَقذِفُهُ اللهُ فی قَلبِ مَن یَشاء؛ علم، نوریست که خداوند بر قلب هرکس که بخواهد، میافکند.»
تعبیر «العِلمُ سُلطانٌ» که در فرمایش حضرت امیر(ع) آمده، نشاندهنده سلطه، قدرت و اقتدار درونی و بیرونی علم است. همانطور که بیان شد، علم نور است؛ خداوند در قرآن میفرماید: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ خداوند نور آسمانها و زمین است» و «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ خدا ولی و سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاریکیها به نور هدایت میکند.» این تعابیر نشان میدهد که علم الهی همان نور الهیست؛ نوری که روشنگر راه انسان و هدایتگر او در مسیر حقیقت است.
علم، محرک همه ذرات در کائنات است. از سویی، علم موجب آرامش میشود؛ چراکه نور است و نور، آرامشبخش. در مقابل، تاریکی ترسناک و هراسآور است. قرآن کریم میفرماید: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشید که فقط با یاد خدا دلها آرام میگیرد.»
از آنجا که نور همان ذکر است، میتوان نتیجه گرفت که علم نیز مایه آرامش است. نور در تمام اجزای عالم جاری و حیاتبخش است. این نور در درون همه اجزای هستی جریان دارد و منشأ حیات و زندگی بهشمار میرود؛ البته مراتب حیات در موجودات متفاوت است و این تفاوت، به میزان و کیفیت فعل و انفعالات درونی آنها بستگی دارد.
به تعبیری دیگر، هر چه نیروی حیات در موجودی بیشتر باشد، آن موجود زندهتر و از علم و شعور بیشتری برخوردار است. این نکتهایست که علمای علوم مادی از درک آن به معنایی که در معارف الهی مطرح است، عاجز و در برابرش ساکتند.
این قرآن عظیم و عزیز است که میفرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ...؛ آسمانهای هفتگانه و زمین و هرکس که در آنهاست، او را تسبیح میگویند و هیچچیزی نیست، مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او میگوید.» (اسراء/ ۴۴)
در نگاه دقیق قرآنی، همه اشیای عالم از کوچکترین ذرات تا بزرگترین کرات، دارای شعورند و چون شعور دارند، تسبیح و تحمید خدا را بهجا میآورند، هرچند همانگونه که قرآن کریم در ادامه همین آیه میفرماید، همگان توانایی درک و فهم این حقیقت بنیادین را ندارند: «وَلَٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ؛ اما شما تسبیح آنان را درنمییابید.»
در جای دیگر نیز میفرماید: «فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ. وَمَا لَا تُبْصِرُونَ» (حاقه/ ۳۸ و ۳۹) یعنی حقایق عالم در دو گروه قرار میگیرد: ۱ ـ بعضی با چشم سر دیده میشود. ۲ ـ بعضی با چشم دل و بصیرت قابل مشاهده است.
این نیروی نادیدنی حیات که در درون اشیا جریان دارد، همان است که خالقش را تسبیح میکند. این علم درون ماده و پیشبرنده اتم است که خدا را ستایش میکند. این همان نور آب حیاتبخش علم است که به فرمان ولیّش عمل میکند: «يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ.» (رعد/ ۱۳) و «... كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ.» (نور/ ۴۱)
از دیرباز، ضربالمثل حکیمانهای شنیدهایم که «آب، روشناییست.» به نظر میرسد، همان نور آب و به عبارتی، ذات نورانی آب است که حیاتبخش بهشمار میرود. آب و حیات، علم و نور، تحت ولایت تامه الهیه، حقایقی پنجگانهاند که دوام آفرینش بر آنها استوار است و در یک حقیقت، متحد و متمرکز شدهاند.
پس آنچه ذرات را درون ماده، با نظم و دقت تمام به حرکت درمیآورد، همان است که کرات را در کهکشانهای بیشمار به گردش درمیآورد و آن چیزی نیست جز نیروی علم؛ علمی خالص، بدون ذرهای از جهل؛ علمی که مستقیماً از علم مطلق اخذ شده و علم مطلق همان است که اللّه نامیده میشود و او را میشناسیم: «عَزَّ وَجَلَّ.»
این است معنای تأویل «آب» که همان امام(ع) است؛ علم او یا ولایت او. این است معنای آن حدیث مشهور که اگر «حجت خدا» نباشد، زمین ساکنانش را فرو میبرد: «لَوْلَا الْحُجَّةُ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا» و در بیان دیگری فرمود: «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ؛ اگر زمین بدون امام بماند، فرو خواهد رفت.»
این است معنای این سخن که «بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی، وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَالسَّمَاءُ؛ به برکت وجود او، خلایق روزی مییابند و بهواسطه او، زمین و آسمان استوار ماندهاند.»
با توجه به این بعد معنوی و روحانی در عنصر آب، میتوان از آثار و ثمرات بینظیر آن رمزگشایی کرد. آبی که در کمیت و کیفیت، اسراری دارد که فراتر از درک و فهم ماست.
از نظر کمّی، دو نکته قابل توجه است؛ نکته اول اینکه خداوند خالق هستی به اندازه مورد نیاز موجودات روی زمین، آب آفریده است؛ بنابراین اگر در جایی کمبود آب احساس میشود، باید علت آن را در دخالت مستقیم یا غیرمستقیم انسانها جستوجو کرد و نکته دوم اینکه مقدار آب در طبیعت ثابت است. از ابتدای خلقت، همان مقدار بوده که امروز هست و تا آخرین روز حیات مادی روی زمین، همین مقدار باقی خواهد ماند.
تغییرات مقدار آب در طبیعت، فقط به دو دلیل رخ میدهد؛ تغییر حالت فیزیکی که در اثر گرما بخار میشود و در اثر سرما یخ میبندد؛ اما در نهایت به حالت اصلی و اصیل خود، یعنی مایع برمیگردد. دوم، تغییر مکان از طریق انتقال که آب از نقطهای به نقطهای دیگر جابهجا میشود؛ اما حجم اولیه آن همواره ثابت میماند.
این دو نکته، از مهمترین اسرار کمّی آب است که حاکی از مبارکبودن و برکت وجودی آن است؛ ویژگیای که در هیچ عنصر دیگری جز آب یافت نمیشود.
از مهمترین اسرار کیفی آب میتوان به ۱ ـ حیاتبخشی به همه موجودات ۲ ـ روحافزایی و نشاطآوری در همه اجزا و اشکال هستی ۳ ـ مطهَّربودن خود و مطهِّربودن برای هر شیء دیگر ۴ ـ ایجاد وحدت میان سایر عناصر از طریق نقش واسطهای و ۵ ـ خاصیت روانسازی در سایر مواد و عناصر اشاره کرد.
این ویژگیهای منحصربهفرد نشان میدهد که ذات این ماده که ظاهراً مادیست، از منبع لایزال معنوی تغذیه میکند. آبی که چنین نقشهای بیبدیلی در کائنات ایفا میکند، از منبعی الهی سرچشمه میگیرد. این منبع لایزال الهی در تأویل آیات آب در قرآن، خود را به درستی و راستی معرفی کرده است و میکند.
إنشاءالله در شماره بعد، به موارد دیگری از «تأویل ماء» در آیات قرآن کریم خواهیم پرداخت و به اسرار کمّی و کیفی آب، بیش از پیش پی خواهیم برد.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام